*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۱ مردم ایران زامبی شدهاند فرورتیش رضوانیه (روزنامه نگار و طنز نویس) یک چراغ جادو را مقابل مردم دنیا بگیرید و به آنها بگویید که غول داخل آن یک آرزویشان را برآورده میکند. هر فردی از هر کشوری آرزوی متفاوت خواهد داشت. یکی بوگاتی میخواهد و دیگری کشتی تفریحی دوست دارد، یکی میگوید هواپیمای شخصی و یکی کاخی بزرگ را طلب میکند و یکی هم میخواهد صاحب یک سایت مانند فیسبوک باشد و شاید کسی هم میخواهد نخستین فضانوردی باشد که قدم روی مریخ گذاشته است. حالا همان چراغ جادو را مقابل مردم ایران بگیر. نفر نخست پول زیاد میخواهد، آن یکی پول فراوان میخواهد، یکی دیگر پول هنگفت میخواهد، آن یکی 3000 میلیارد طلب میکند و یکی دیگر میگوید میخواهد بین فامیل پولدارترین باشد و هرگز ثروت کسی از او بالاتر نرود. بیشتر مردم ایران، آرزویی ندارند. آنها میخواهند هر مشکلی را با پول حل کنند و هر چیزی را با سرمایهگذاری مستقیم مالی به دست بیاورند. آنها حتی اگر سلامتی یکی از اعضای خانوادهشان را میخواهند، با خدا و بزرگان معامله مالی میکنند: «اگر شفا پیدا کند، 500 تومن میگذارم کنار…». تعریف خیلی از آنها از «نذر کردن»، ارائه پیشنهاد مالی به آسمان است.کسی نذر نمیکند که اگر مشکلش حل شد، بعد از آن تا جایی که میتواند دروغگویی یا غیبت کردن را کنار بگذارد. آنها برای ادای نذر خود گوسفند میکشند و گوشت آن را میان چند خانواده پولدارتر از خودشان تقسیم میکنند و کلهپاچهاش را هم صبح نخستین روز تعطیل با خوشحالی و سنگک تازه میل میکنند. اگر میخواهند بقیه دوستشان داشته باشند، خودشان را پولدار جلوه میدهند و اتومبیلهای مدل بالا سوار میشوند تا دیگران عاشقشان شوند. آنها میدانند اگر دوست و فامیل احساس کنند که وضعشان مناسب نیست، طردشان میکنند؛ پس وانمود میکنند که دغدغه مالی ندارند. وقتی توی میهمانی مینشینند، درباره قیمت جدید خودروها میپرسند و میگویند که قصد دارند یکی بخرند، اما این در حالی است که هرگز پولی برای این کار ندارند. آنها چنان در پی چشموهمچشمی هستند که یک کارگر ساده کارخانه خانه پدری خود را میفروشد و به اجارهنشینی روی میآورد تا همسرش بتواند به فامیل خود بگوید که سانتافه سوار میشوند. بیشتر مردم ایران تاجران خانگی هستند. آنها طلای اندوخته دارند، دلار و یورو خریدهاند یا در پی افزایش سود حساب بانکی خود هستند، پس هر روز در سه نوبت صبح، ظهر و عصر، قیمت ارز و سکه را پیگیری میکنند و با شنیدن آن سوت میکشند و نچنچ میکنند، چون نگران سرمایه خود هستند. مردم ایران آرامش ندارند. آنها به این اعتقاد ندارند که هر کسی باید هماهنگ با درآمد خود زندگی کند. آنها ابتدا یخچال سایدبای ساید را نمادی از ثروت میدانستند و سپس به تلویزیونهای تخت روی آوردند. بسیاری از مردم ایران ماهانه قسط خانه و اتومبیل و وسایل الکترونیکی را میپردازند که به آن نیازی ندارند. آنها پارکینگ ندارند، اما اتومبیل گرانقیمت میخرند و نیمهشب با شنیدن صدای آژیر دزدگیر از خواب میپرند و با عجله خودشان را به پشت پنجره میرسانند و پایین را نگاه میکنند. مردم ایران، ثروتمندترین ملت جهان هستند، اما همیشه ناله میکنند که پول ندارند. آنها خودروهای مدرن را به دو برابر قیمت آن در جهان میخرند و جدیدترین گوشیهای موبایل و تبلتها را به دست میگیرند.در عسلویه، گوشیهای کارگران از موبایل مهندسان جدیدتر و گرانتر است. مردم ایران مانند زامبیها زندگی میکنند. زامبی، انسانی است که هدف و آرزو ندارد و فقط صبح را به شب میرساند و شب خود را به صبح روز بعد پیوند میزند. زامبی، معنای عشق و دوست داشتن را نمیفهمد. همان زامبیها پشت میز مینشینند تا برای دیگران تصمیم بگیرند. چیزی که مردم ایران آن را «زندگی» معنی کردهاند، زندگی نیست. آنها یکدیگر را دوست ندارد. بیشتر آنها زامبی هستند. زامبیها، پولپرستهایی هستند که روی هر چیزی قیمت میگذارند و زندگی را فقط از زیر گلو تا سر زانوهایشان میبینند. فقط زامبیها هستند که در استادیوم و پارک به تماشای اعدام مینشینند. زامبیها هستند که وقتی پشت فرمان اتومبیل مینشینند وحشی میشوند و با خوی حیوانی خود رانندگی میکنند. تنها زامبیها هستند که کارخانه تاسیس میکنند و آب کاه را داخل شیشه میریزند و به جای آبلیمو روانه بازار میکنند. زامبیها هستند که پراید را تولید میکنند و میخرند و سوار میشوند و خودشان و دیگران را میکشند. زامبیها، کودکان را نمیبینند و نمیخواهند به این اهمیت بدهند که فکر و شعور و استعداد فرزندانشان چطور رشد خواهد کرد. بعد از 14 سال خبرنگاری، از کشتن بزرگسالان زامبی خسته شدهام. میخواهم تلاش کنم تا کودکان امروز، زامبیهای آینده نباشند. به همین دلیل از 23 بهمنماه شغلم را تغییر میدهم تا بتوانم با تمام توان و انرژی که دارم، برای بچهها وقت بگذارم. تمام تجربیاتی که در این سالها کسب کردم را در این راه به کار میگیرم تا کودکان زامبی نشوند. میدانم که زامبیها مقابل من ایستادگی خواهند کرد، اما شاتگان برای همین مواقع ساخته شده است 20 لینک به دیدگاه
!BARAN 4887 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۱ بیشتر مردم ایران، آرزویی ندارند. آنها میخواهند هر مشکلی را با پول حل کنند و هر چیزی را با سرمایهگذاری مستقیم مالی به دست بیاورند. پس منم دارم ی زامبی میشمو خبر ندارم در مورد خودم ک حداقل میتونم بگم کم و بیش دارم زامبی میشم...........من خودم ب شخصه با اینکه مشکل مالی نداریم ولی همیشه تو حرفام اولین چیزی ک مطرح میکنم در مورد شخص دیگه ای پول طرف هست........ هرچند ادم حریصی نیستم و اهل چشم و هم چشمی هم نیستم......... مردم ایران، ثروتمندترین ملت جهان هستند، اما همیشه ناله میکنند که پول ندارند. آنها خودروهای مدرن را به دو برابر قیمت آن در جهان میخرند و جدیدترین گوشیهای موبایل و تبلتها را به دست میگیرند. با این مورد ک واقعا موافقم......... در واقع اصلا زندگی نمیکنیم فقط سعی داریم بیشتر داشته باشیم و ذخیره کنیم و از هم سبقت بگیریم..........واسه چ زمانی .......نمیدونم مرسی از تاپیک بیستتون 9 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۱ خیلی جالب بود ، اما هر معلولی علتی داره ، ملت ایران باید نگران آینده باشند این ملت نباید لحظه ای آرامش داشته باشند با انواع خبر های نگران کننده روز و شب باید بمباران شوند طبق این سیاست مردم نباید مجالی برای مطالعه و اندیشه داشته باشند باید روز و شب برای جلوگیری از آینده سیاهی که برای آنها ترسیم شده دوندگی کنند ...... مطلبی جالب و عین حال واقعی بود ولی تنها به معلول پرداخته نه علت ، چرا تبدیل به زامبی شدیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 9 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۱ در مورد گوشی موبایل پسر عموی من موتور سوار میشه ولی گوشی آیفون 5 داره! یا مادر بزرگم که گوسفند قربونی میکنه ولی گوشتشو میذاره تو فریزر و انبار میکنه. سه بار تاحالا دونفری رفتن مکه ولی از 8 تا بچه 5 تاشون مستاجرن. یا همسایه ما نذری میره از گرونترین رستورانای تهران قیمه میخره بین همسایه هایی که هیچ احتیاجی بهش ندارن پخش میکنه. یا خالم که حال خونشون 20 متره ولی ال سی دی 49 اینچ گذاشته توش و .... اینا همه درست شدنیه. درد اینه که اونی که باید درستش کنه نمیکنه چون داره حالشو میبره و استفاده اشو میکنه. (اشاره به حرف ieman) ملت چشم و هم چشمی بازی داریم ما. باور کنید مثل بستن کمربند ایمنی کافیه یه مدت این قضیه های خوب هنجار بشه ببینید چجوری همه تو روشنفکری از هم میزنن جلو. 10 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۱ اگه یه بدبختی هم بخواد مثل آدم زندگی کنه و بقول شما زامبی نباشه انقدر توی سرش میزنن و مسخرش میکنن که آرامش ازش گرفته میشه!! 8 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۹۱ اتفاقا من مخالف با این که میگید طرف چون خونه 30 متری داره نباید تلویزیون 40 اینچ داشته باشه. چون به نظر من انسان باید در سخترین شرایط بهترین شرایط ممکن برایش فراهم بشه. ببینید من در کل زندگیم تا به حال مثل یک ثروتمند زندگی کردم.ولی ما متوسط بودیم. شاید اینده گر نبودیم ولی تا به حال طوری زندگی کردیم که حداقل افسوس گذشته را نمیخوریم. 7 لینک به دیدگاه
fateme-bay 1232 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۱ فقط کافیه نیم نگاهی به سریال های تلویزیون که صبح تا شب از تی وی ایران پخش میشه بندازیم معنی زامبی رو به طور کامل درک میکنیم.. در شرایطی که بسیاری از مردم ایران در شرایط بد اقتصادی به سر میبرن سریال های تلویزیونی مرتب در حال پخش خانه های لوکس..ماشین های آنچنانی...خانواده های ثروتمند و لباس های تجملاتی و خلاصه دیگه...هستن انگار در کشور ما واقعا...فقط و فقط پول ارزش داره و قیمت هرچی رو هم فقط پول تعیین میکنه از ماست که بر ماست..:icon_pf (34): 6 لینک به دیدگاه
parisa.na 1558 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۱ خیلی جالب بود!انگاری ماایرانیاهمه چیزو توپول میبینیم!عشقو شادیو ووو... 2 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۱ یعنی این مشکل فقط در ایران وجود دارد؟ انسان ها به طور کلی متریالیست هستند... باید هم باشند... پول هم بسیار چیز پر اهمیتی است و بر همه چیز در زندگی انسان تاثیر میگذارد... البته صحبت های بنده در مورد کسانی که به سمت extreme میروند نبود... مطلب اصلی تاپیک بیشتر به این سمت حرکت می کرد... 3 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۹۱ مطلبی جالب و عین حال واقعی بود ولی تنها به معلول پرداخته نه علت ، چرا تبدیل به زامبی شدیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حق با شماست اینجا فقط از معلول سخن گفته شده ، علت رئ باید از بین همین معلولها پیدا کرد ... حالا واقعا علت اصلی این حالت ها و رفتارها چیه ؟ 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده