meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۳۹۱ [h=4][/h]دختران دیروز ؛ دختران امروز«مادر» بودن، حداقل برای انسانها امری اکتسابی است، نه غریزی. اما گاه محال به نظر می رسد بتوانیم مادری سودمند برای دخترمان باشیم. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دختری برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام از یک سو مشتاق است استقلال او را به رسمیت بشناسیم و از سوی دیگر همانند گذشته در مرتب کردن لباسهایش به او کمک کنیم. به تدریج که فرزند دختر بزرگتر می شود، مادر با پرسشهای زیادی درباره دوران رشد او رو به رو می شود. چگونه دختر خود را از خطر دور نگه دارم و همزمان آزادی مورد نیاز را به او بدهم؟ چه الگویی را به او عرضه کنم و در عین حال اصرار نداشته باشم که این تنها الگوی مناسب توست؟ زمانی که فرزند طفلی بیش نیست، فقط به نیروی جسمی، توجه و دلسوزی والدین نیاز دارد. کافی است مادر اطمینان پیدا کند که او سیر، سالم و سر حال است. اما هر چه کودک بزرگتر می شود، انتظاراتی که از مادر می رود نیز تغییر می کند. پس این تنها فرزند نیست که در حال تغییر است. بلکه هر مرحله از زندگی یک انسان، مستلزم یادگیری مهارت جدید ارتباطی است. ● الگوی زن بودن روانشناسان معتقدند؛ زمانی که می خواهیم روابط خود و دخترمان را در نوجوانی بهبود بخشیم، ابتدا باید با سینه ای گشاده بپذیریم که ممکن است برخی از جنبه های رشد او، چندان به مذاق ما خوش نیاید. پس لزومی ندارد رابطه مادر و دختر همیشه مانند دو کفه ترازو رو به روی هم باشد. مادران کامل، تنها در افسانه ها پیدا می شوند و بروز دشواریهای حاصل از تغییرهای مربوط به دوران بلوغ و میانسالی طبیعی است. بنابراین اگر بروز این تغییرها، مادر را دچار مشکل کرده، بهتر است از کارشناسان کمک بگیرد. از سوی دیگر رابطه مادر و دختر و الگویی که از «زن بودن» ارائه می کند، بر نحوه زندگی، عشق ورزی و کار او تأثیر به سزایی دارد. آنچه دختر از مادر می آموزد، بر نحوه نگرش او نسبت به دنیا بسیار تأثیرگذار است. حالتهای روحی، رفتار و دیدگاههای مادر نه فقط می تواند نحوه نگرش دختر را به دنیای بیرون تغییر دهد، بلکه بر نحوه نگرش او نسبت به خودش نیز مؤثر است. از همین رو ارتباط اولیه دختر با مادرش، پایه و اساس تمام ارتباط های او در آینده خواهد بود. ممکن است، دختری از گرمای تأیید و موافقت مداوم مادر بهره مند و در نتیجه احساسات لذت بخش این روابط، در او تثبیت شود و به نوبه خود بخشی مثبت از «خودانگاره» او را تشکیل دهد. اما دختری دیگر، مرتب پیامهای ناامید کننده از مادرش دریافت کند. که این امر به طور یقین بر نحوه نگرش او به خود تأثیر می گذارد.(بار بارا زاکس و استفان پولنز). به نظر همین روان شناسان، این رابطه به دختر کمک می کند تا خود را بهتر بشناسد. حتی دخترانی که فوق العاده مستقل به نظر می رسند، طوری به مادر خود نگاه می کنند که گویی آینده محتمل خود را می نگرند. در عین حال همه دختران مایلند که نسبت به مادرانشان متفاوت باشند. وقتی آنها گفتار مادرشان را رد یا از رفتار آنها انتقاد می کنند، نسبت به محدوده رفتاری و گفتاری خود اعتماد کسب می کنند. به همین دلیل اگر مادری دخترش را به دلیل ابراز نظر متفاوت، تنبیه یا تهدید کند، خشم او را تشدید کرده یا او را به حال تسلیم در می آورد. در حالی که اگر مادر نسبت به مخالفت دخترش احساس تهدید نکند، به راحتی می تواند با تفاوتهای او کنار بیاید. ● قبول تفاوتهای دو نسل سخت ترین بخش روابط مادر و دختر، قبول تفاوتهای دختر است. مادر باید آنقدر رشد خود را بالا ببرد و آنقدر احساس امنیت کند که بتواند بدون اشکال و طبیعی بودن این تفاوتها را بپذیرد، ناامیدی و نگرانی ناشی از این تفاوتها را کنار بگذارد و از مخالفت دخترش احساس تهدید نکند. پس بهتر است قبول کند که جدیت دخترش در بحث و جدل، ایستادگی در مقابل اقتدار مادر نیست، بلکه تمرینی برای رشد یافتن است. ضمن اینکه بهتر است مادر نگرش خود را نسبت به تغییرات دخترش عوض کرده، گمان نکند که او همواره به اصلاح و کنترل نیاز دارد. زیرا فقط دختران نیستند که دریا را متلاطم می سازند. گاه مادران نیز چون صخره ای سخت عبور از مسیر نوجوانی را دشوار می سازند. از آنجا که گذشته و نحوه تربیت مادر، بر روش تربیت دخترش تأثیر می گذارد، اگر مادربزرگ دختر تفاوتهای مادر با خودش را نپذیرفته باشد، احتمالاً پذیرفتن و درک تفاوت دختر با مادر هم مشکل تر می شود و کمتر به او فرصت ابراز وجود خواهد داد. ● شش روش تربیتی مادرانه باربارازاکس و استفان پولنز شش نوع روش تربیتی رایج مادران را بیان می کنند که مادران و دختران می توانند با مطالعه این روشها جایگاه خود را در این شش روش تعیین کنند. ۱) مادران مقدم: در این روش همه چیز حول محور مادر می چرخد و او نمی تواند انتقاد را تحمل کند، بنابراین روابط آسیب پذیر و مشکل می شود، این مادران معمولاً مادرانی مانند خود داشته اند. این نحوه تربیتی موقعیتی را به وجود می آورد که در آن دختر، از کودکی تا بزرگسالی همواره باید رضایت مادر را جلب کند. مشکل این روش آن است که به علت محوریت مادر، دختر عرصه ای برای ابراز وجود پیدا نمی کند و در تمام تصمیم گیریها باید نظر مادر را تأمین کند. ۲) ابر مادر: مادر بیش از حد از فرزندش محافظت می کند و بی دلیل احتیاط می ورزد. کنترل مادر نقش زیادی دارد و دختر را از خطر پذیری و قبول مسؤولیتهایی که لازمه رشد اوست باز می دارد. دختر چنین مادری از مقابله با شرایط دشوار خودداری می کند و به خانواده می چسبد و حتی در بزرگسالی نیز تصمیم گیری را به مادر واگذار می کند. ۳) مادران نگران: حفظ ظاهر، مشخصه مادری است که همواره نگران ظاهر امور است تا همه چیز در نظر دیگران خوب جلوه کند. در این روش تربیتی، درون فرد به دست فراموشی سپرده می شود، و فرد همواره انتظار دارد که از طرف دیگران از جمله همسر، رئیس یا سرپرست مورد تأیید قرار گیرد. این افراد در عالم واقعی موفقیت هایی را هم که کسب می کند خود قبول ندارند و احساس خود ارزشمندی ندارند. ۴) مادر فراموشکار: این مادر آنقدر سرگرم کار خود یا خانه است که فراموش می کند مرتب برای مدرسه رفتن دخترش تغذیه آماده کند و به موقع برای او وقت دکتر بگیرد. چنین مادری واقعاً نیاز دخترش را به توجهی مستمر و دلگرم کننده تأمین نمی کند. فرزند چنین مادری برای تأمین نیازهای عاطفی خود دایم به دیگران پناه می برد و اگرچه در زندگی موفقیتهای بزرگی کسب می کند، اما به خود اطمینان ندارد. ۵) مادر همدل: در این روش مثبت، مادر دختری را که رو به روی خود دارد درک می کند و ارتباط عاطفی در رأس قرار می گیرد. البته چنین مادری یک مادر کامل نیست و بدون شک او نیز گاه از کوره در می رود و گاه در درک دخترش دچار اشتباه می شود. اما دختر از عشق و حمایت مادر مطمئن است. این مادر فرزندش را در مسیر رشد یاری می دهد و اعتماد به نفس را که لازمه خطر پذیری و قبول مسؤولیتهای دشوار است، برایش فراهم می کند. در نظر داشته باشید که برای همدلی و تغییر روش تربیتی، هیچگاه دیر نیست. ۶) مادر درک کننده شرایط: آخرین روش چیزی فراتر از روش همدلی است که در آن مادر ابزار رشد سالم و پویا را برای دخترش فراهم می کند و به او فرصت می دهد که فاصله بگیرد و خود راهش را انتخاب کند. چنین دختری الگویی سالم برای شکل دادن رفتارهای صحیح در اختیار دارد. در این روش مادر و دختر در کمال آزادی با هم گفتگو می کنند. مخالفت خود را به زبان می آورند و با وجود ارتباط صمیمانه، عقاید جداگانه خود را حفظ می کنند. در اینجا دیگر دختر برای تحقق آرزوهای نافرجام مادر تحت فشار نیست و مسایل حل نشده گذشته مادرش، تلاش او را در کسب استقلال تحت تأثیر قرار نمی دهد. مهم نیست که هر یک از دختران یا مادران در کدام طبقه بندی قرار می گیرند. مسأله مهم این است که همه قابلیت تغییر روش تربیتی و رفتار را دارند. اگر جنبه ای از شخصیت و گذشته هر فرد، مزاحم پیشرفت خود یا دخترش می شود، قدرت تغییر آن را دارد. هیچ یک از ما کامل نیستیم و تربیت مانند زندگی جریان مستمر یادگیری و اصلاح آموخته های پیشین است. به جای آنکه مادری همه فن حریف باشد. بهتر است سعی کند نسبت به رفتارهای خود آگاه و مسؤول باشد. ● چند توصیه ۱) مادر ضمن توجه به رفتار خود، با دخترش پیرامون رفتار اخلاقی و شرافت و آنچه از ما یک انسان می سازد صحبت کند. ۲) مادر صحبت خود را بی دریغ و بدون توجه به موفقیت و شکست فرزند نثارش کند. ۳) پیرامون هوش با دختر صحبت کرده و به او بفهماند هوش قابلیتی است که با یادگیری وتمرین تقویت می شود. ۴) او را فقط برای موفقیت هایش تشویق نکند بلکه با پاداش به تلاشهایش به او انگیزه بیشتری برای ادامه کار بدهد. ۵) علاوه بر آنکه به دختر کمک می کند تا احساسات و عواطف خود را بشناسد، او را تشویق به کنترل آنها کند. ۶) بیاموزیم رسیدن به بعضی اهداف به تلاش و گذشت زمان نیاز دارد. افراد خوش بین امید و انگیزه بیشتری برای تعیین اهداف خود و تلاش برای رسیدن به آنها دارند. 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده