S a d e n a 11333 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 بهمن، ۱۳۹۱ روانشناسی اجتماعی (جُرم) روانشناسي؛ تمام عرصههاي زندگي انسان، قبل از تولد، بعد از تولد، در جريان زندگي و تا آخرين لحظات حيات اجتماعي را مطالعه ميکند. همچنين در شناخت پديدههاي جرم، ناهنجاريهاي اجتماعي و اخلاقي، روانشناسي با مکانيزم و روند خاص، ميتواند تحليل، ارزيابي و جلوگيري نمايد. روانشناسي؛ جرم را عملي ميداند که نظم اجتماع را به هم ميزند و مجرم کسي است که عملاً مرتکب جرم ميشود، و دست خود را به اين پديده آلوده ميسازد. خداوند انسان را خليفه، جانشين، امانتدار، صاحب اراده، اختيار و داراي عقل و انديشه که همه چيز را تحليل و ارزيابي نمايد، خلق کرد. ولي انسان در دورههاي مختلف تاريخ که تحت تأثير احساسات خويش قرار گرفته، در يک دوره از زندگي دست به جرم و جنايت ميزند. پديده جرم ريشههاي عميق و تاريخي دارد و واژه «جرم» را دانشمند فرانسوي به نام توپينارد (Topinard) براي اولين بار در مطالعات و تحقيقات رواشناختي خود به کار بست و پس از آن دانشمندان ديگري با نظريات مختلف وارد صحنههاي جنايي شدند و کار خود را با پرسيدن سئوالات ذيل آغاز کردند: ـ جرم چه تأثيري بر شخصيت انسان ميگذارد؟ ـ ريشههاي روانشناختي جرم کدام است؟ ـ چگونه ميتوان از وقوع اين پديده جلوگيري کرد؟ ـ درمان شخصت تبهکار چگونه امکانپذير است؟ در جواب به چنين سئوالات و مشابه آن روانشناسي با نگرش به ابعاد شخصيت انسان، سرگذشت تحولات اجتماعي و خانواده، مطالعات و تحقيقات عميق را انجام دادند. گرچه ريشه جرم و جنايت را ميتوان تا سپيده دم تاريخ بشري به واپس برد، از آن هنگامي که آدم و حوا به علت ارتکاب عمل نهيشدهاي چون خوردن گندم از بهشت رانده شد و پسرشان قابيل برادر خود هابيل را به قتل رساند، پديده جرم آغاز شد. از آن لحظه دردناک تاريخي به اين سو، جنايت همان جنايت باقي ماند. اما همواره رنگ عوض کرد و سايه خود را بر گستره گيتي افگند. به گفته نلسون «ساختار اجتماعي، سياسي و اقتصادي يک جامعه بر اساس طبيعت انسانها، تمايلات و تواناييهاي آنها بنا شده است.» بسياري از روانشناسان و روانکاوان علل رفتار جنايي را بر حسب نقض شخصيت مجرم ميدانند و آنان به اين باورند که برخي از گونههاي شخصيتي بيشتر از گونههاي ديگر گرايش به تبهکاري و ارتکاب جرم دارد. يعني شخصيت انسان در وضعيتهاي گوناگون اجتماعي تحت تأثير پديدههاي جرم از طرف ديگران قرار گرفته و يا اين که تمايلات انسان از محدوده خود خارج ميشود و شخص دست به ارتکاب جرم و جنايت ميزند. به نظر فرويد تجربههاي دوران کودکي به ويژه ارتباط کودک با مادر نقش اساسي در رشد شخصيت و نحوه سازگاري او با ساير افراد جامعه در آينده دارد. طبق اين ديدگاه رفتار جنايي در درون انسان جاي دارد و چنين رفتاري که از فرد سر ميزند، تحت تأثير تمايلات ناخودآگاه انسان ميباشد. بعضي از روانکاوان به اين باور بودند که جرم به گونهاي بيماري رواني در نظر ميآيد که از نابسامانيها در يکي از لايههاي سه گانه شخصيت (نهاد، من فرامن)، فرد و يا روابط آنها با يکديگر پديد ميآيد. چنانچه در دوران اوليه زندگي کودکان در محيط خانواده که اساسيترين مرحله رشد، شکلگيري شخصيت و تکوين هويت کودکان ميباشد، بايد براي شناخت، ريشهيابي و درمان رفتار نابههنجار اجتماعي و اخلاقي، محيط باشد. فرويد که رسالت خويش را در عرصه تشکيل شخصيت کودک به پايان رسانيد، همه را متوجه ساخت که تا زماني که ما خانوادههاي تربيت يافته نداشته باشيم، فرزندان تربيت يافته نداريم. و محيط خانواده يک عامل اصلي و کليدي در رفتار مجرمانه کودک در زندگي اجتماعي اوست. کار روانشناسان در مطالعه روي شخصيت، سازگاري، نحوه تربيت سبب شد تا روانپزشکان با استفاده از پرسشنامههاي خود بتوانند شخصيت مجرم را چه در لحظات اوليه زندگي و چه بعد از آن بشناسند. روانشناسي اجتماعی و پيشگيري از وقوع جرم گروه استان ها- بسياري از روانشناساني که به مطالعه جرم مي پردازند عقيده دارند که بايد بر متغيرهاي شخصيت افراد تکيه کرد و آن را بهترين عامل در قضاوت باليني مي دانند. روان شناسي به تمام جنبه هاي زندگي انسان اعم از بعد عاطفي، عقلي، اجتماعي، اخلاقي، ارثي و در کل شخصيتي مربوط مي شود به همين خاطر روانشناسان جديد با طرح پيشگيري از وقوع جرم و توجه به شخصيت مجرم و شيوه هاي بهسازي او باب تازه اي در مباحث جرم گشوده اند اين که چگونه مي توان از وقوع جرم جلوگيري کرد و چگونه مي توان به علل و انگيزه هايي که موجب چنين حالتي در او شده اند پي برد. زيرا پيشگيري همواره ساده تر، علمي تر و کم هزينه تر از درمان است. (انريکوفري) جرم شناس ايتاليايي اظهار می کند که براي اين که جرم ها تقليل يابد و مبارزه ثمربخش باشد بايد قبل از وقوع پيشگيري به عمل آمد چون پس از وقوع جرم ديگر بازسازي مجرم ميسر نيست. بسياري از روانشناساني که به مطالعه جرم مي پردازند عقيده دارند که بايد بر متغيرهاي شخصيت افراد تکيه کرد و آن را بهترين عامل در قضاوت باليني محسوب کرد و بر اين باورند که مجرمان افراد طرد شده هستند ولي ديدگاه زيست شناختي معاصر عامل ژنتيک را يکي از عوامل مهم در ارتکاب جرم مي داند ولي اين شبهه وجود دارد که پذيرفتن وراثت به عنوان يک عامل در رفتار جنايي دلالت بر اين دارد که جرم و جنايت عادت هايي غير قابل اجتناب هستند. جرم از پيامدهاي حتمي يک ژن بد و يک خون بد است و نخستين پژوهشگري که ارتباط جرم و ژنتيک را مطرح کرد جرم شناس ايتاليايي بود که معتقد بود برخي مردم مجرم متولد مي شوند و داروين معتقد بود که افراد مجرم از نظر ظاهر داراي حالت هاي غيرطبيعي مانند جمجمه غير طبيعي بين پهن لب هاي کلفت, گونه هاي استخوان و چشمان مغولي هستند. هلي و برونر به عوامل طبيعي و شخصيت تاکيد داشتند آنان بيش از هزار نمونه مجرم را مطالعه کردند و دريافتند که مجرمان بيشتر از غير مجرمان داراي اختلال شخصيتي هستند. اما جامعه شناسان ريشه بيماري از رفتارهاي جنايي را محيط اجتماعي فرد مي دانند و به جاي اين که فرد را مورد توجه قرار دهند جامعه و انحراف در آن را مورد توجه قرار مي دهند و عوامل زير مي تواند در شکل گيري جرم موثر باشد: 1- جامعه پذيري ناقص 2- يادگيري رفتار انحرافي 3- فشارهاي ساختاري امروزه براي پيشگيري از وقوع جرم از ديدگاه روانشناسي راهبردهاي زير قابل اجرا و کارساز و مثبت خواهد بود که عبارتند از: 1) روان درماني هدف آن سازگاري عاطفي به منظور برخورداري از روابط صحيح است که در آن رابطه درمانگر با مراجع (درمانجو) بايد بر اساس همدلي باشد. 2) روانکاوي که تجزيه و تحليل محتويات ضمير ناخودآگاه فرد است رفتار درماني اشاره به تمامي رفتارهاي ظاهر دارد که از تقويت کننده ها و تکنيک هاي قابل درمان خود استفاده مي کند. روان درماني حمايتي به منظور کسب تعادل رواني بر اساس اطمينان بخشي، سبکبار کردن، تعديل محيط و ترغيب مي باشد خانواده درماني که درمان به شکل گروهي و مشاوره با تمامي اعضاي خانواده ها به منظور حل تعارضات خانوادگي و بهبود روابط درون سازماني خانواده است. روان درماني گروهي بر روي يک گروه براي بهره گيري از تاثير متقابل اعضاي گروه است. درمان با کار که ايجاد اشتغال براي بيکاران است در نهايت اقدامات تاميني و تربيتي پيشگيري از وقوع جرم و عادت دادن به زندگي اجتماعي است. تهيه و گردآوري:مرکز مشاوره معاونت اجتماعي انتظامي استان کرمانشاه روانشناسي جنايي چيست ؟ ما براي اينکه بدانيم روانشناسي جنايي چيست، در ابتدا به تعريف کوتاهي از روانشناسي مي پردازيم؛ اهداف روانشناسي را بيان مي کنيم واز رشته ها ديگري که با روانشناسي جنايي تعامل دارند نام مي بريم. تعريف روانشناسي: روانشناسي علم مطالعه رفتار و فرايندهاي ذهني است. ( Hockenbury & Hockenbury 2007 - p3 ) رفتار: به هر نوع پاسخ ارگانيزم که در مقابل محرک هاي دروني و بيروني ارائه مي شود رفتار مي گوييم؛ که به صورت مستقيم و يا غير مستقيم و با ابزار قابل رويت است ( اتکينسون و همکاران - ترجمه رفيعي : ص 287). فرايند ذهني: به انديشه ها، هيجان ها، احساس ها، و انگيزه هايي که افراد تجربه مي کنند، فرايندهاي ذهني گفته مي شود؛ که براي افراد ديگر به طور مستقيم قابل مشاهده نيست( همان منبع ). روانشناسان کوشش مي کنند که انسان ها را به وسيله روش هاي علمي مورد مطالعه قرار دهند. هدف آن ها از اين کار شامل توصيف، تبيين و پيش بيني رفتار هاي آدمي مي شود. توصيف: شامل تعريف کردن وضع موجود و رفتارهاي در حال حاضر افراد مي شود؛ که بوسيله روش هاي علمي جمع آوري شده اند. تبيين: توضيح رفتار انسان بر اساس شرايط پيشايند يک واقعه يا رويداد ( ايرواني - ص 52 ). پيش بيني: توانايي پيش بيني کردن بعضي رفتارها در آينده با توجه به شرايط موجود. تعريف روانشناسي جنايي: روانشناسي جنايي علم مطالعه ي شخصيت تبهکار و شناخت دلايل و انگيزه هاي تبهکاري است که اين دلايل و انگيزه ها به شيوه هاي جامعه پذيري، اجتماعي شدن، تجربه هاي دوران کودکي و محيط زندگي و همچنين نقش ژنتيک و اختلالات روان شناختي در ايجاد شخصيت فرد تبهکار در هنگام اعمال جرم اشاره مي کند. به بيان ديگر روانشناسي جنايي را مي توان (( مطالعه ي علمي رفتار جنايي و فرايند هاي ذهني اي که در ارتکاب جرم نقش دارند))، تعريف کرد( بارتول 1995 به نقل از ستوده و همکاران1384 ص 21 ). به رفتار هايي که مخالف با قوانين جامعه است رفتار جنايي گغته مي شود. رفتار جنايي خود نوعي رفتار اجتماعي است. به هر گونه رفتاري که در بافت اجتماعي رخ مي دهد و از ديدگاه روانشناسي اجتماعي مورد مطالعه قرار مي گيرد رفتار اجتماعي گفته مي شود. رفتار هاي اجتماعي بر اساس ليست بي پاياني از متغيرها شکل مي گيرد. تعداد زيادي فاکتورهاي مخصوص وجود دارد که تعاملات اجتماعي را به وجود مي آورند. اين فاکتورها به طور کلي در پنج دسته ي اصلي جاي ميگيرند: 1) رفتار و منش افراد ديگر. 2) شناخت هاي اجتماعي ( افکار، نگرش ها و حافظه ي ما در مورد افرادي که در اطراف ما هستند). 3) متغيرهاي بوم شناختي ( به طور مستقيم و غير مستقيم شامل محيط فيزيکي مي شود). 4) زمينه هاي فرهنگي-اجتماعي که هنگام رفتار اجتماعي رخ مي دهد. 5)جنبه هاي ماهيت زيست شناختي ما که مربوط به رفتار اجتماعي مي شوند ( baron & byrn - 1987 - p 11) موضوع روانشناسي جنايي موضوع روانشناسي جنايي با توجه به مسائل کلي تر روانشناسي عمومي، روانشناسي باليني، روانکاوي، روانپزشکي مطالعه ي چگونگي تشکيل شخصيت مجرمان و علل و انگيزه هاي آن ها به هنگام وقوع جرم مي باشد. هدف هاي روانشناسي جنايي 1) اولين هدف روانشناسي جنايي شامل موضوع آن يعني مطالعه و شناخت شخصيت مجرمان و علل و انگيزه هاي آن ها به هنگام وقوع جرم مي شود. اين خود سبب هدف بعدي روانشناسي جنايي که در ادامه آمده است مي شود. 2) پيشگيري از وقوع احتمالي جرم به منظور کاهش تکرار جرم توسط افراد ديگر و همچنين تکرار جرم توسط مجرم فعلي که خود شامل موارد زير مي شود: الف) بازسازي، بازپروري و درمان مجرمان ب) بازپذيري اجتماعي و ادامه ي درمان مجرمان پ) سعي در برطرف نمودن عوامل اجتماعي مولد جرم که اين سه مورد بايد همزمان و به موازات هم به وسيله ي حمايت سازمان هاي مسئول اجرا شوند. 3) کمک به مَراجع قضايي براي به وجودآوردن قوانين جديد با توجه به مسائل اجتماعي، روانشناسي، فرهنگي، اقتصادي، ديني و بين المللي براي بهبود نسبي وضعيت جرم خيزي جامعه و مجرمين. روانشناسي جنايي و علوم ديگر روانشناسي جنايي به دليل سر و کار داشتن با مجرمان با رشته هاي ديگري نيز ارتباط دارد که همپوشي هايي نيز با آن ها دارد؛ که در ادامه به اختصار به آن ها اشاره مي شود. انسان شناسي جنايي: انسان شناسي جنايي علم مطالعه ي ويژگي هاي جسماني و اعمال و اعضاي بدن در هنگام وقوع جرم است. زيست شناسي جنايي: علم بررسي جنبه هاي ژنتيک، سنخ شناسي زيستي و اثرات هورمون ها در هنگام ارتکاب جرم است. جامعه شناسي جنايي: جامعه شناسي جنايي جمعيت، نژاد، محيط و علل اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي جرم مجرم را مورد مطالعه قرار مي دهد. کيفر شناسي ( علم زندانباني ) : علم شناخت جرم و رده بندي آن و مديريت زندان ها و فضاهاي تأديب و بازپروري مجرمين است. رشته هاي جديد روانشناسي جنايي روانشناسي قضايي: روانشناسي قضايي به مطالعه ي رفتار هاي متهمان، شاهدان، تماشاگران و ديگر افراد حاضر در جلسات دادگاه و جلسات بازرپرسي قبل از دادگاه مي پردازد. روانشناسي قانوني: روانشناسي قانوني براي صدور حکم نهايي در مورد متهمان با توجه به نظرات روانشناسي و بيماري شناسي و همچنين قوانين مربوطه، به قضات و شوراهاي عالي قضايي کمک مي کند. روانشناسي زندانباني: روانشناسي زندانباني با به وجودآوردن برنامه هاي تغيير رفتار به اصلاح و تربيت محکومين مي پردازد و آن ها را براي بازگشت به محيط اجتماعي و زندگي مطلوب تر آماده ميکند. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده