meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۱ انبوهی از کاغذ و مجله کف اتاق، کیف دستی شلوغ و نامرتب، کمدی انباشته از لباس های چرک و چروکیده، جوراب های تا به تا، موهای چرب و عرق کرده... اینها شما را یاد چه کسی می اندازد؟ آقای "ووپی" در کارتون معروف دهه ۶۰ یا حسنی که "توی ده شلمرود" تک و تنها بود و هیچ کس راضی نمی شد به خاطر موی بلند و ناخن های درازش با او بازی کند؟ زیاد دور نرویم، همین دور و بر خودمان، بین همکاران و دوستان و اعضای خانواده هم هستند کسانی که یکی، دو تا از این ویژگی ها یا حتی تمامشان را داشته باشند.... شاید خود ما هم کمی شلخته و نامنظم هستیم و خبر نداریم! برای اینکه بدانید شلختگی چیست، چرا به وجود می آید و برای خلاص شدن از آن باید چه کرد، این گزارش را تا انتها بخوانید. شلختگی تقریبا مساوی است با بی نظمی، البته با درجه شدت بیشتر. این اختلال رفتاری اتفاقا در جامعه ما بسیار شایع است و جالب است که بدانید درصد قابل توجهی از مراجعان دکتر پرویز رزاقی، روان شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، افراد شلخته ای هستند که برای درمان بی نظمی شان به علم روان شناسی متوسل می شوند: «آنها معمولا همراه یکی از اعضای خانواده شان به من مراجعه می کنند. خودشان به هیچ وجه با شلختگی شان مشکلی ندارند و فکر می کنند این رفتار طبیعی است ولی اغلب به خاطر مشکلاتی که در خانه برایشان به وجود می آید، کم کم قبول می کنند که شلخته اند و تصمیم به درمان می گیرند. به عنوان نمونه همین چند وقت پیش، آقایی همراه همسرش به من مراجعه کرد که یکی از صاحب منصبان نظا می بود ولی خانمش از شلختگی او به شدت رنج می برد؛ به طوری که مجبور بود روزانه به اندازه ۲ تا مشت کاغذ خرده و دستمال کاغذی کثیف از جیب های او بیرون بکشد و دور بریزد و کیف دستی اش را تمیز کند. علاوه بر آن، این آقا اصلا به نظافت شخصی اش نمی رسید، حمام و اصلاح نمی کرد و همین رفتار روی زندگی زناشویی شان تاثیر منفی گذاشته بود؛ به طوری که این خانم دیگر رغبتی به نزدیکی با همسرش نداشت. ولی خوشبختانه با انجام تمریناتی مشکل شان کاملا حل و شلختگی آقا هم درمان شد.» شلختگی به خانواده بستگی دارد. شلختگی انواع و اقسام دارد که برمی گردد به ویژگی های شخصیتی و خلقی فرد یا به الگویی که در آموزش شلختگی به او نقش داشته است. به عنوان نمونه بعضی ها ظاهرشان مرتب و آراسته است ولی اتاقشان به هم ریخته و نامنظم. دکتر رزاقی درباره این افراد می گوید: «گاهی نقش های اجتماعی می تواند افراد شلخته را مجبور به رعایت بعضی چیزها کند. به عنوان نمونه فرد استاد دانشگاه است و ناچار است با ظاهر آراسته در محیط کارش ظاهر شود ولی وقتی وارد دنیای فردی خودش یعنی خانه می شود، باز خود واقعی اش بروز می کند و رفتارهای شلخته وارش را ادامه می دهد. گاهی هم بعضی ها برای جلب توجه و تایید گرفتن از گروه، پوشش خاصی را انتخاب می کنند چون می دانند اگر نامرتب باشند گروه آنها را تایید نمی کند بنابراین مجبورند با خودشان بجنگند و آراستگی ظاهر را رعایت کنند اما این آراستگی آنقدر درونی نشده که به زندگی شخصی و خانه آنها هم بسط داده شود.» از طرف دیگر شدت و ضعف شلختگی یک فرد، بستگی دارد به میزان تحمل خانواده و اطرافیانش: «به عنوان نمونه برای یک خانواده ریخت و پاش اتاق یا آشپزخانه در حد یکی، دو روز قابل تحمل است ولی بیش از این مدت، معنی شلختگی می دهد یا برای یک خانواده دیگر مرتب نبودن ظاهر و لباس، عادی است در حالی که برای خانواده دیگری این یک فاجعه محسوب می شود.» این موضوع یعنی شلختگی نسبی است و همین تفاوت تعریف خانواده ها از نظم و بی نظمی، باعث می شود که بعضی از افراد تازه بعد از ازدواج از طرف همسرشان شلخته خطاب شوند چون قبلا رفتارشان مورد تایید خانواده بوده و به آن عادت کرده اند ولی همسرشان این رفتار را شلختگی می داند. چرا شلخته ایم؟ «مشاهدات کلینیکی نشان داده که افراد شلخته حتما در خانواده خودشان یک فرد شلخته داشته اند. به عنوان نمونه خاله یا عمویی شلخته بوده ولی بچه با او تماس چندانی نداشته که رفتارش را از طریق یادگیری کسب کند؛ پس شلختگی می تواند ارثی باشد هرچند که هنوز ژن مخصوصی برایش یافته نشده است. یکی دیگر از دلایل شلختگی می تواند مشاهده باشد؛ یعنی به عنوان نمونه پدر شلخته است و کودک رفتارهای او را مشاهده می کند و از آنجا که بیشتر انسان ها متمایل به راحت طلبی اند، کودک ترجیح می دهد از پدرش الگوبرداری کند تا از مادرش که منظم تر است، بنابراین مسواک نمی زند، لباس هایش را جمع نمی کند و... یادگیری هم یکی دیگر از عوامل موثر است یعنی رفتار شلختگی بر اثر تکرار اتفاق می افتد. به عنوان نمونه بچه از اول لباس هایش را می ریزد و جمع نمی کند و کسی هم به او چیزی نمی گوید. همین رفتار به تدریج تبدیل به عادت می شود.» اما به وجود آمدن رفتار شلختگی علت های دیگری هم می تواند داشته باشد. گاهی اوقات فرزندان خانواده های منظم و سختگیر هم شلخته می شوند. دکتر رزاقی اسم این نوع بی نظمی را شلختگی وارونه می گذارد. در بعضی خانواده ها تحکم و زورگویی پدر و مادر برای رعایت نظم و تکرار پیام های کلا می متوالی فرد را وادار به مقاومت می کند و در او نوعی شلختگی به وجود می آورد. در بعضی از موارد هم فرد از ابتدا شلخته نیست ولی به خاطر شرایط خاصی دچار این رفتار می شود. بعضی ها در بحران بلوغ به دلیل میل به استقلال در مقابل نظمی که خانواده روی آن تاکید دارد مقاومت می کنند. به عنوان نمونه نوجوان نمی گذارد مادرش اتاقش را منظم کند و می گوید این طور راحت تر است. سپس این رفتار به شکل عادت در می آید و فرد در باقی زندگی اش شلخته می شود. آقایان شلخته ترند! شاید برایتان این سوال به وجود آمده باشد که مردان شلخته ترند یا زنان: «البته آقایان !» این پاسخ دکتر رزاقی به این سوال است. شلختگی می تواند عواقب اجتماعی و شخصی زیادی به دنبال داشته باشد: «وقتی دامنه شلختگی به روابط اجتماعی کشیده شود می تواند تاثیرات مخربی روی شغل و ارتباطات شخص بگذارد. به عنوان نمونه بوی عرق بدن یا بوی بد دهان فردی که به نظافت شخصی اش اهمیتی نمی دهد باعث دوری افراد از او و کاهش روابط اجتماعی اش می شود. ضمن اینکه شلختگی و بی نظمی در محیط کار می تواند تحقیر و تمسخر از سوی همکاران را به دنبال داشته باشد و همچنین باعث عدم اعتماد مافوق به فرد نامنظمی می شود که کارهایش را به موقع انجام نمی دهد. این عدم اعتماد اعتبار حرفه ای فرد را زیر سوال می برد و در نتیجه در پست های مهم و کلیدی از این افراد استفاده نمی شود و همین موجب کاهش اعتماد به نفس آنها خواهد شد. در زندگی شخصی هم اگر شخص همسر صبوری داشته باشد که ریخت و پاش و بی نظمی اش را تحمل کند مشکلی پیش نمی آید ولی اگر معیارهای نظم برای همسرش متفاوت باشد زندگی آنها توام با تنش، دعوا، تحقیر و سرزنش خواهد بود. ضمن اینکه به دلیل عدم رعایت نظافت شخصی در روابط زناشویی آنها هم معمولا مشکلاتی پیش می آید و میل همسر به برقراری رابطه کاهش پیدا می کند. این سردی جنسی به تدریج از دفعات برقراری رابطه زناشویی می کاهد یا باعث شکل گیری روابط عاری از شور و شوق و از سر اکراه خواهد شد.» دکتر رزاقی نسبت به درمان شلختگی از طریق روان شناسی و مشاوره بسیار خوشبین است و معتقد است هر فرد شلخته ای صرف نظر از شدت و ضعف شلختگی اش می تواند برای درمان مشکلش اقدام کند و با انجام یک سری تمرینات نتیجه بگیرد. 4 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۴ روانشناسي شلختگي نويسنده: دکتر محمدرضا خدايي* خانه، حريم امني است که فرد نسبت به آن احساس مالکيت دارد و بهعنوان حريم خصوصي آن را ميشناسد و ميتواند به نوعي معرف شخصيت، علاقه و انگيزههاي فرد باشد. برخي خانهها بسيار مرتب و منظماند و برخي بسيار آشفته و نامنظم. اينکه چرا در برخي خانهها بهويژه در چيدمان داخلي، بينظمي حاکم است يا به نظافت آن توجه نميشود، علتهاي مختلفي دارد. از دکتر خدايي، روانپزشك و عضو هيأتعلمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي خواستهايم در رابطه با علل اين آشفتگيها، تاثير آن بر خود فرد و اطرافيان و نحوه رفع آن برايمان توضيح بدهند. آقاي دکتر! چرا خانه و زندگي برخي افراد فوقالعاده مرتب است و برعکس، خانه برخي ديگر بسيار نامنظم و آشفته؟ نامنظم بودن منزل دو حالت دارد؛ يا موقتي است يا دايمي. موقتي يعني اينکه فرد هميشه منظم بوده اما به دلايلي مثل بيماري جسمي يکي از اعضاي خانواده يا خود او، برخي اختلالهاي رواني که افسردگي شايعترين آن است، اختلافهاي خانوادگي که بر نظم رواني و جسمي اعضاي خانواده تاثير ميگذارد يا نشانگان خستگي مزمن، توان کاري و رواني فرد (بهويژه خانم خانه) کم شده و اين موضوع بر رسيدگي به وضع خانه هم تاثير گذاشته است. يعني تمام موارد شلختگي را ميتوان با اين علل توجيه كرد؟ نه! گاهي اوقات مساله جديتر (بهصورت ذاتي و دايمي) است. مثلا عدم انگيزه لازم در خانه. گاهي پيش ميآيد که خانم انگيزه کافي براي رسيدگي به امور خانه را ندارد. اين موضوع ميتواند به دليل خشم يا نارضايتي از وضعيت ازدواج باشد يا ممكن است كه فرد از برخي بيعدالتيها در رنج باشد. بهعنوان نمونه، اگر خانمي حس کند چندان مورد توجه ساير اعضا نيست و به او بها داده نميشود، ممکن است انگيزه خود را براي انجام وظايف خانگي از دست بدهد. گاهي ممکن است خانم خانه هيچ علاقهاي به کار خانه نداشته باشد و کارهاي خارج از منزل را بيشتر بپسندد. اين عدم علاقه خود را به شکل بينظمي در خانه نشان ميدهد. البته شخصيتهاي افراد هم متفاوت است. برخي افراد بهطور ذاتي گوشهگير هستند، برخي تکرو هستند و برخي بيعلاقه به مسايل زندگي بوده يا افسردهخو هستند و اهميتي به نظم خانه نميدهند. برخي شخصيتهاي وسواسي دارند و شايد گمان کنيد خانه اين دسته از افراد بسيار منظم است؛ در حالي که اين کمالگرايي و وسواس در برخي مسايل حاشيهاي زياد شده که فرد به باقي امور خانه نميرسد. بهطور مثال، فرد بهقدري در شستوشو وسواس دارد که وقت رسيدگي به باقي اوضاع خانه را ندارد و در نتيجه خانه نامرتبي دارد. افسردگي، افسردهخويي، نشانگان خستگي مزمن، اختلالهاي جسمي طولاني، بيماريهاي روماتيسمي، بيماريهاي مربوط به دستگاه ايمني و بيماريهاي رواني نيز اگر به شکل دايمي باشد ميتواند در امور منزل تاثيرگذار باشد. اين آشفتگي و شلختگي به هر دليلي که باشد چه تاثيري بر ساکنان خانه ميگذارد؟ مسلما ذات و غريزه تمامي افراد به سوي نظم است. بينظمي سبب ميشود فرد از نظر رواني دچار اغتشاشات فکري شود و اين موضوع بهتدريج بر تمام زندگي تاثير گذاشته و سبب اضطراب و افزايش استرس ميشود. در خانههاي آشفته پيدا کردن وسايل مورد نياز سخت است و اين موضوع استرس ميآورد. حتي ديدن بههمريختگي خانه سبب بروز عدم رضايت فرد از خود شده و در نهايت ميتواند اختلافها و اختلالهاي خانوادگي و زناشويي را پيش آورد. توصيه شما به افرادي که خانههاي بينظم و به هم ريختهاي دارند، چيست؟ اگر افراد دچار بيماري هستند لازم است تحت درمان قرار گيرند. اگر احساس ميکنند عدم علاقه و انگيزه لازم سبب آشفتگي منزل شده به جاي اينکه بهصورت پرخاشگري انفعالي و خاموش يا کوتاهي کردن در انجام امور خانه اين حالت را نشان دهند، بهصورت شفاف مسايل را مطرح کرده و با گفتوگو مساله را حل کنند. در باقي مسايل شايد لازم باشد با يک کارشناس مشورت شود. بهترين حالت تقسيم کار است. اگر زن و مرد هر دو شاغل هستند مرد نبايد کار خانه را وظيفه خانم بداند. تقسيم وظايف براساس علايق ميتواند به ايجاد نظم در خانه کمک کند. پي نوشت : *روانپزشک برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 3 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۴ به نام خدا من یک شلخته ام وخیلی هم خوش میگذره اینجوری 3 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۴ سلام Dreamy girl خیلی خوب بود مرسی 2 لینک به دیدگاه
Yamna 1 17420 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۴ به نام خدا من یک شلخته ام وخیلی هم خوش میگذره اینجوری امصا نکردی 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده