رفتن به مطلب

بازسازی اعتماد بنفس


ارسال های توصیه شده

بسـیـاری از عـقاید ما تنها به این دلیل شکل می گیرند که بیـش از انـدازه به گـوش مــا میرسند به همین دلیل شروع می کنیم به پذیرفتن آنها.

● آیا تا به حال چنین اتفاقی برای شما روی داده است؟

ریسـکش را قبـول نموده و مـوهایـتان را كوتاه میکنید.واقعا جذاب و زیبا میشوید. روز بعد خـانه را به قصد محل کار ترک می کـنـید و در راه به خود می گویید: "خیلی خوشحالم از این کـه موهامـو کوتـاه کـردم، عاشقشم، واقعا زیبا شدم." شـما به دفتر کار خود می رسید و وارد آسانسور میـشویـد به طور اتفاقی یکی از همکارانتان را نیز در داخل آسانسور مـی بینید، ناگهان او اخم هایش را در هم میکند و میـگوید "آه، تو موهاتو کوتاه کردی؟ چی باعث شد همچین کاری بکنی؟!" در این جـاسـت کـه شما دست هایتان را بر روی سرتان می گذارید و حاضرید هر کاری انجام دهید تا یک کلاه به شما بدهند. احساس بدی به شما دست می دهد. واقعا چرا باید می رفتید و موهایتان را کوتاه می کردید؟

این روزها اعتماد به نفس برای خانم ها تبدیل به مقوله بسیار مهمی شده است. وجود مانکن های لاغر و انتظاراتی که از مادران امروزی میـرود واقعا انسان را به تعجب وا می دارند. اما تعجب آورتر از آن این است که نظرات دیگران چقدر سریع در افراد تاثیر می گذارند و اعتماد به نفس افراد تا چه حد کاهش پیدا کره است. چنین مسئله ای برای من در دوران دبیرستانم اتفاق افتاد. یک گروه چهار، پنج نفری بودند که هر روز مرا تمسخر می کردند و به من می گفتند که زشت و احمق هستم. من هم بعد از مدتی شروع کردم به باور کردن حرف های آنها.

این اصلا مهم نبود که پدر و مادر من هنوز هم عاشقانه یکدیگر را دوست می داشتند و خانه ما سرشار از شوق و شور و محبت بود، این اصلا اهمیت نداشت که تمام نمره هایم بالا بودند و دوستی داشتم که از سال سوم با هم بودیم. آنها به من می گفتند که هیچ ارزشی ندارم و من نیز تمام گفته هایشان را به طور کامل پذیرفته بودم. اعتماد به نفس من رفته رفته تحلیل پیدا می کرد و این امر باعث آزار من می شد.

● اعتماد به نفس چیست؟

شاید تفسیر اعتماد به نفس کمی مشکل باشد. اعتماد به نفس خیلی بیشتر از این است که احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید، به کارهای خود افتخار کنید و تصویری را که در آینه می بینید دوست بدارید بلکه اعتماد به نفس تصور شما از ارزش های درونی تان است. دکتر جان نامیا در کتاب خود با عنوان " اصول آسیب شناسی روانی" اعتماد به نفس را به عنوان توانایی درک ارزش های شخصی بیان می کند.

ما اغلب معادله ها را به صورت وارونه می بینیم و فکر می کنیم که اعتماد به نفس را باید از طریق دیگران بدست آوریم در حالیکه این اعتماد به نفس ما است، توانایی ما در ارزشمند نگاه داشتن خود، عکس العمل ما نسبت به تصویری که در آینه می بینیم.

● اثرات کمبود اعتماد به نفس

در آن زمان چون اعتماد به نفسم خطشه دار شده بود و اطمینان خاطرم را به کلی از دست داده بودم از صحبت کردن با دیگران چه در کلاس یا جمع های دوستانه و یا حتی در راهروها نیز خودداری می کردم. از ساعت نهار وحشت داشتم و هیچ گاه به داخل نهار خوری نمی رفتم و فکر کلاس های نمایش گروهی مرا دیوانه می کرد. من از جمع های دوستانه طرد شده بودم و خنده از روی لبانم رخت بر بسته بود.

متقاعد شده بودم که فرد بی ارزشی هستم. اگر چه همیشه نمره هایم از ۹۰ به بالا بود اما در روزهای امتحان استرس شدیدی مرا فرا می گرفت. سعی می کردم که تا می توانم خودم را از نظر دیگران مخفی نگه دارم.

تصور می کردم اگر وجودم را پنهان کنم دیگر هیچ کس نمی تواند مرا آزار دهد. این شرایط همچنان ادامه داشت و لازم بود که من راهی پیدا کنم تا از شر آن خلاص شوم.

اما چیزی نبود که به من کمک کند زیرا مشکل اساسی خود من بودم. حتی گاهی اوقات به خودکشی فکر می کردم. البته در مورد فرار از خانه فکر نمی کردم زیرا باز هم نمی توانستم از خودم رها شوم. من عملا ترسیده بودم. این اتفاق ممکن است برای بسیاری از افراد روی دهد.

● کمبود اعتماد به نفس و افسردگی

کمبود اعتماد به نفس دلیل قطعی افسردگی نیست اما بر اساس تحقیقات مختلف ثابت شده است که این دو پا به پای هم پیش می روند و سازمان جهانی بهداشت نیز در توضیحات خود فقدان اعتماد به نفس را به افسردگی نسبت داده است.

۱- کمبود اعتماد به نفس باعث می شود که شما تبدیل به دشمن ارزش های شخصیتان شوید. افکاری مانند: " اگر فقط کمی زیباتر بودم، اگر ورزشکار خوبی بودم، اگر جذاب و معروف بودم، اگر از پس درست کردن این بر می آمدم و ... " باعث خراب شدن کل زندگی شما می شوند. حتی اگر دیگران هم برای شما ارزش قائل شوند، صداهایی که دائما در گوش شما می پیچند باعث از بین رفتن آن ارزش ها می شوند. درست مثل نوشته های جولیا رابرتز در کتاب خود با عنوان "زن زیبا" که گفته افکار منفی خیلی سریع تر به درون ذهن شما نفوذ می کنند.

افکار منفی ملکه ذهن شما می شوند و شما به همین دلیل نسبت به مشکلات موجود بی توجه می شوید و به صورت بخش جدانشدنی زندگی روزمره شما در می آیند. بر طبق آمار، سازمان جهانی بهداشت و درمان اعلام کرده است که تنها ۲۵ درصد از کل افرادی که در سطح جهان مبتلا به بیماری افسردگی هستند تحت درمان مناسب قرار می گیرند.

۲- کمبود اعتماد به نفس در نوجوانان را جدی بگیرید زیرا در موارد بسیاری منجر به خودکشی می شود. در حال حاضر سومین عامل مرگ و میر در جهان خودکشی است که درصد عمده ای از آن به دلیل فقدان اعتماد به نفس روی می دهد.

۳- کمبود اعتماد به نفس نه تنها در زندگی شغلی بزرگسالان تاثیر منفی می گذارد و قابلیت اجرایی آنان را کاهش می دهد بلکه در زندگی خانوادگی آنها نیز تاثیر گذاشته و باعث می شود که نسبت به شریک زندگی خود بی میل شوند و از قبال وظایف خود نسبت به فرزندان نیز در بمانند. فقدان اعتماد به نفس در کلیه امور زندگی انسان تاثیر می گذارد. این امر باعث می شود که فرد متحمل فشار رونی زیادی شود.

● درمان

برای من هیچ چیز عوض نشد تا زمانیکه دبیرستان خود را تغییر دادم. درست است که در این مرحله تهدیدها خاتمه یافته بودند اما من هنوز مجبور بودم که با خودم روبرو شوم. فرار کاری را از پیش نمی برد.

تنها تغییر صحنه ای که در آن هستیم باعث بازگرداندن اعتماد به نفس نمی شود، بلکه باید دیدگاه هایمان را نسبت به زندگی تغییر دهیم.

تابستان همان سال من با گروهی از افرادی که در جلسه مدیتیشن با آنها آشنا شده بودیم به یک کنفرانس دعوت شدم.

من پاسخ تمام سوالاتم را درست در جایی پیدا کردم که اصلا فکرش را هم نمی کردم. در آن جلسه من به این نتیجه رسیدم که خداوند مرا خیلی دوست دارد. در آنجا بود که به ارزش های روحی خود پی بردم و توانستم برای بار دیگر اعتماد به نفس از دست رفته ام را باز یابم و حالت عادی پیدا کنم. من در ابتدا نقاط مثبت خود را پیدا کردم و بر روی آنها کار کردم تا به نتیجه رسیدم.

هنگامیکه شما علایق خود را از دست دهید و از دوست داشتن دست بکشید قطعا دنیا برای شما تبدیل به یک مکان ترسناک می شود.

در حال حاضر من در زندگی خود امید دارم چیزی که قبلا وجود نداشت، من برای بقای خود تلاش می کردم اما همین امر باعث می شد تا از پا در آیم. زمان بسیار زیادی طول کشید تا توانستم دوباره به حقیقت باز گردم و درک کنم که خداوند هیچ وقت مرا فراموش نکرده بود. سال دوم دانشگاه بودم که این پیام آسمانی را خواندم و واقعا به آن ایمان پیدا کردم :

"من تو را انتخاب کردم و هرگز تو را طرد نخواهم کرد پس هراسی به دل راه مده چرا که من همیشه با تو می مانم، وحشت نداشته باش زیرا که من پروردگارت هستم. من توان تو را می افزایم و در همه امور یاریت می کنم و تو همیشه تحت حمایت دستان پرهیزکار حق خواهی بود."

من کیستم؟ پرسیدن این سوال در صورتیکه شما خودتان را دوست نداشته باشید خیلی وحشتناک است. اما من پاسخ آنرا می دانم: زنی هستم که خداوند عاشق اوست. شما هم می توانید جوابی مشابه پاسخ من پیدا کنید به این دلیل که شما هم برای خداوند با ارزش هستید. او شما را بسیار زیاد دوست میدارد. شما همین حالا نیز با اتکا به نیروی ایمان و از طریق عبادت می توانید با خداوند ارتباط برقرار کنید. عبادت گفتگو با پروردگار است. خداوند همیشه از درون قلب شما آگاه است و هیچ نیازی به نطق های طولانی ندارد زیرا او همیشه با شما و همراه شماست.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...