رفتن به مطلب

خط خطی های لادن


ارسال های توصیه شده

دلم پر از یه عالمه حرف نگفته س اما دیگه میذارم تو این دل بمونه نمیدونم چرا باز اومدم خط خطی کنم اینم در نوع خودش یه بیماریه واسه من

 

نمیدونم چی شد اومدم اینجا اصلا نمیدونم روز بود یا شب بود عضو شدم حتی یادم نیست اولین دوستم کی بود خب لابد از بالا رفتن سنه دیگه :w58:.بیخیال لادن باز داری یه جوری

 

اونی که تو دلته ماست مالی میکنی:sigh:

 

اهان یادم اومد چرا اومدم باز یه چرت و پرتی بذارم و برم ولی خب حداقل میخوام کمی سبک شم و هیچ دلی رو نیازرده باشم

 

اقایون .خانوما از تک تک کسانی که وارد پروفایلشون شدم و عکس و نوشته ای گذاشتم عذر خواهی میکنم این حماقتم رو به بزرگی و روشنفکریتون ببخشید

 

راستی دوست گلم بخصوص از شما معذرت میخوام که با گذاشتن یک شاخه گل تو پروفتون نوشته ها زدی حریم خصوصیم چرا وارد میشین همینجا بازم عذر خواهی میکنم مرا ببخشید مادام......

 

از تمام مدیرایی که حس غرور و دارن و با ما کاربر جماعت حال گپ و گفتگو ندارن باز عذر میخوایم قول شرف که دیگه حماقت را وتکرار نکنیم

 

راستی نمیدونم زمانی که ما تو پرشین دان مدیر بودیم چرا اینقدر با همه راحت بودم شاید همین حماقته بوده ؟بیخیال دختر ...:ws38:

 

میگم چرا من خنگ اهل کلاس گذاشتن نیستم میگم مدیر فنی سایت چرا ای پی ها رو نمیخونه که بعضیا از کجاها انلاین میشن اصلا مگه میشه یکی اینقده بیکار باشه از انور

 

دنیا بخواد بیاد یه جایی که ایش و اوشش کنن.نه دختر باز حماقت ......مگه ممکنه؟

 

همیشه گفتن همدلی از همزبانی خوشتر است اینم باز برمیگرده این مغز معیوب من که فک میکنم همزبانی از همدلی خوشتره

 

هموطن یعنی چی ؟ به ولا اگه پاسخ صحیح رو بیابم بیخیال دختر هموطن بی تعارف یعنی کشک......

 

اما اینو میدونم خیلیا را نمیشناسم و بعضیا را چرا...ولی اعتراف میکنم همه رو تک به تک اعضا را دوست دارم و هر کسی رنجشی ازم به دل داره حلالم کنه:icon_gol:

 

اینم یه خط خطی دیگه:w02:

 

لادن..13 فوریه 2013

 

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 40
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

سرگردان:

 

روزهای مدیدی است که سرگردانم در کار خویش و روزگارم

 

از بودنم !؟؟

 

از چگونه بودنم !؟؟

 

وز برای چه بودنم !؟؟

 

وباز بدان نقطه رسیدمی که ندانستمی آیا باز هم می توانم بنویسم یا نه ...

لینک به دیدگاه

هر چند شیشه های دلم را شکسته اند

 

این جا هنوز پنجره ها را نبسته اند

 

امشب تمام آینه ها در حضور دل

 

در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند

 

دیگر چه اعتماد به دستان دوستان

 

وقتی عصای معجزه ها را شکسته اند

 

این جا، کبوتران حرم ریا، تنگ هر غروب

 

بر برج های خیس نگاهم نشسته اند

 

من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ

 

احساس می کنم که از این کوچه خسته اند........

لینک به دیدگاه

مدتها ست از یادم رفتی یعنی خیال میکنم رفتی .مهربانیت .حس مردانگیت .حساسیتهایت همه حس پرواز روی ابرها را بهم میداد هیچوقت گمان نمیکردم روزی برایم خاطره شوی

 

استادی که قانون را با عشق برایم تفسیر کرد و عشق را با قانون ما بودن .گریز ، هجران، جدایی در تدریس استاد ممنوع بود ...

 

چه شد که به اینجا رسیدیم؟

 

اس ام اس هایت مینویسی شاگرد حرف گوش کنی نبو دم نا ندارم بگویم استاد .من درس صداقت را خوب فرا گرفته بودم و تو هرگز این مقوله را برایم نگفته بودی

 

نوشتی باشی یا نباشم در خاطرت میمانم .در ذهن آشفته ام برایت می نویسم باشمی در کار نیست مدتهاست که من در گرداب نباشم ها افتاده ام

 

به احترامت ........:icon_gol:

 

لینک به دیدگاه

درجلسه امتحان عشق.......

من ماندم ویک برگه سفید!

یک دنیا حرف ناگفتنی

ویک بغل تنهائی ودلتنگی

درد دل من در این کاغدکوچک جا نمیشود

دراین سکوت بغض آلود

قطره کوچکی هوس سرسره بازی میکند

وبرگه سفیدم .....!

عاشقانه قطره ها را به آغوش میکشد

عشق تو نوشتنی نیست !

باتو ......

دربرگه ام کنار کناره آن

قطره اشک یک قلب میکشم

وقت تمام است

برگه ها بالا !

لینک به دیدگاه

برای دلم، گاهی مادری مهربان میشوم، دست نوازش بر سرش میکشم،

 

 

میگویم: «غصه نخور، میگذرد …»

 

برای دلم، گاهی پدر میشوم، خشمگین میگویم: «بس کن دیگر بزرگ شدی ….»

 

 

گاهی هم دوستی میشوم مهربان، دستش را میگیرم،

 

 

میبرمش به باغ رویا …

 

....

 

 

دلم ، از دست من خسته است .

لینک به دیدگاه

تقدیم به دوستی که در اوج نگرانیها و تلخیهایم همراهم بود و سنگ صبور........داداشی محبتهایت را بخاطر خواهم داشت.......:ws37:

 

آنقدر شاعرم امشب که فقط

 

سایه مهر تو را کم دارم

 

با تو هستم ای سراپا احساس

 

..................

 

 

 

جنس ما جنس بلد بودن کانون گل است

 

نازنین.....

 

زندگی جای هدر دادن فرصتها نیست

 

ما مطهر شده ایم

 

پیش رو راه رسیدن به خداست

 

مهربان.......

 

مهربان......:ws37:

لینک به دیدگاه

دلتنگی

وقتی دل شکسته ام از خاطرات خوش گذشته

 

 

لبریز می شود،تمام دارایی ام اشکهای من است بر

 

روی گونه های پر از حسرتم که نوازشگر لحظات تلخ

 

تنهایی ام می شود و آن وقت است که می بینی

 

دلتنگی دلم به اندازه هفت آسمان است.

لینک به دیدگاه

در شبی از شبهای دلتنگی از تو می نویسم ...

 

شبي از پشت يك تنهايي نمناك و باراني تو را با لهجه ي گل هاي نيلوفر صدا كردم.

تمام شب براي باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم.

پس ازِ يك جستجوي نقره اي در كوچه هاي آبي احساس تو را از بين گل هايي كه در تنهايي ام روييد با حسرت جدا كردم

و تو در پاسخ آبي ترين موج تمناي دلم گفتي دلم حيران و سرگردان چشماني ست رويايي

و من تنها براي ديدن زيبايي آن چشم تو را در دشتي از تنهايي وحسرت رها كردم

همين بود آخرين حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگينت حريم چشمهايم را به روي اشكي از جنس غروب ساكت و نارنجي خورشيد وا كردم

نمي دانم چرا رفتي؟

نمي دانم چرا ، شايد خطا كردم

و تو بي آن كه فكر غربت چشمان من باشي

نمي دانم كجا ، تا كي ، براي چه ،

ولي رفتي و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد

نمي دانم چرا ؟ شايد به رسم و عادت پروانگي مان باز براي شادي و خوشبختي باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم...!!.

لینک به دیدگاه

آری همیشه قصه این چنین بوده است

 

 

 

گفتی از دلتنگی هایم دیگر سخنی نگویم

 

 

 

من امشب دلتنگی هایم را به دست باد سپردم

 

 

 

تا این باد با دلتنگی هایم چه کند

 

 

 

آیا دلتنگی های مرا به دریا خواهد برد؟

 

 

 

و فریادش را با فریاد موج های بیتاب یکی خواهد کرد؟

 

 

 

یا در این شب بارانی ...

 

 

 

بر سنگفرش کوچه ی خلوت جاریش می کند

 

 

 

یا شاید در شبی مهتاب

 

 

 

آن را به نگاه یک غریبه که به ماه خیره شده بسپارد!

 

 

 

یا شاید در پگاهی سرد

 

 

 

در گوش دو پیکر خسته در خواب زمزمه اش کند!

 

 

 

آیا کسی دلتنگی های مرا خواهد شنید؟

 

 

 

دلتنگی هایم را به باد سپرده ام...

 

 

 

شاید این باد دلتنگی مرا

 

 

 

در گوش تو ای ناب تر از غزل هایم زمرمه کند!

 

 

 

بگذار برایت بگویم

 

 

 

 

 

که امشب سخت دلتنگت هستم....

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

دلم برای این خط خطی هام تنگ شده بود ،گرچه اومدم به رسم ادب سلامی دهم و سال نو را تبریک بگم به کسانی که بفکرم بودند و بیادم و تندی برگردم به دنیایی که هر چند

 

بیگانه اند اما حداقل زخم زبون ندارند :hanghead:

 

بی ریا هستند

 

اهل تملق و چاپلوسی نیستند

 

دیگران رو پشت سر خرد نمیکنند و تهمت بی روا نمیزنند آنها از نظر ما اجنبی هستند اما همین اجنبی ها معرفتشون بیشتر از ماست

 

به قول قیصر این نیز بگذرد...

 

نوروز باستانی را به دوستان گلم تبریک و تهنیت عرض میکنم باشد که در پناه ایزد منان سال خوب و خوشی را پیش رو داشته باشید:icon_gol:

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

من نام کوچه های بسیاری را از یـــاد برده ام

 

نشانی خانه های بسیاری را از یاد برده ام

 

و اسامی آسان نزدیکترین کسان ِ دریا را ..

 

راستی

 

آیا به همین دلیل ِ ساده نیست

 

که دیگر هیــــچ نامه ای به مقصد نمی رسد ؟!..

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...