spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۱ سازمان های چابك چكيده با آغاز قرن بيست و يكم سازمانها تغييرات اساسي و شديدي را پيرامون خود تجربه كرده اند. اين تغييرات سازمانها را به سمت چالشهاي نويني هدايت مي كند كه عدم توجه به آنها بقا و موفقيت سازمانهاي توليدي را بطور فزاينده اي تهديد ميكند. اين موقعيت حياتي منجر به آن شده است كه بسياري از سازمانها در اولويت هاي كسب و كار و ديدگاههاي استراتژيك خود تجديد نظر كنند و تأكيدات خود را بر سازگاري با تغييرات محيط كسب و كار و پاسخ سريع به نيازهاي بازار و مشتري از طريق روشهاي نوين همكاري قرار دهند. سازمانها براي پاسخ به اين چالشهاي كسب و كار رويكرد نويني به نام چابكي را بر گزيده اند. توليد چابك را توانايي بقا و پيشرفت در يك محيط بسيار رقابتي با تغييرات مستمر و غير قابل پيش بيني ، بوسيلة واكنش سريع و مؤثر نسبت به تغييرات و همچنين ايجاد محصولات و خدمات بر اساس خواست مشتري تعريف كرده اند. در اين مقاله ابتدا روندهاي تاريخي و شرايط محيطي كه منجر به ظهور توليد چابك شده است، بررسي شده و سپس تواناييها و شايستگيهاي مورد نياز براي چابكي و همچنين فراهم كننده هاي چابكي در سازمانها تشريح خواهد شد. مقدمه يكي از مهمترين فاكتورهاي بقا و پيشرفت شركتها در محيط پوياي امروزي، چابكي آنها ميباشد. ويژگي اساسي اين محيط تغيير و عدم اطمينان است. عملكرد شركتها در چنين محيطي چگونه بايد باشد تا ضمن حفظ موقعيت خود در بازار، حد اكثر منفعت را از تغييرات كسب نموده و پيشرفت كنند. سيستم توليدي چابك راه حلي مناسب براي مقابله با اين چالش است. صنايع توليدي همواره در معرض تغييرات پارادايم بوده اند. اين تغييرات از صنعت دستي به توليد انبوه، عصر كيفيت و سپس به توليد ناب و در عصر حاضر به توليد چابك در حال گذار بوده است. همچنانكه در شكل 1 مشخص است در طول تاريخ پنج پارادايم در توليد وجود داشته است. دورة اول توليد دستي بوده و از ويژگيهاي آن سطح توليد بسيار پايين، نظام استاد شاگردي، كيفيت پايين محصولات، وجود كارگران ماهر، وجود ماشينهاي چند منظوره، سيستم كارگاهي، وجود سازماندهي غير متمركز و قيمت بالاي محصول است. دورة دوم دورة توليد انبوه هنري فورد بوده كه ميتوان خط مونتاژ متحرك، قابليت تعويض كامل قطعات، راحتي اتصال قطعات مختلف به يكديگر، كاهش زمان چرخةكاري، تعويض پذيري كارگران، خلق افراد جديدي مانند تعمير كاران و مهندسان صنايع و كاهش زمان راه اندازي ماشين آلات را به عنوان ويژگيهاي اساسي آن نام برد. البته نبايد از نام اسلون، كسي كه مكمل كارهاي فورد بوده به سادگي گذشت زيرا هنري فورد با موفقيت توليد انبوه را در كارخانه به ثمر رساند اما هرگزنتوانست سيستمي مديريتي سازماندهي كند كه كل كارخانه و عمليات مهندسي، بازاريابي و فروش آنرا اداره كند. اسلون سيستمي را كه فورد پيشگام آن بود تكميل كرد و به شكل امروزي آن در آورد. دورة سوم عصر كيفيت ميباشد. در اواخر سالهاي 1970 و اوايل دهه 80 ، توجه به سليقه هاي مشتري و احترام به حق انتخاب وي مطرح شد. در اين دوره قيمت همچنان به عنوان يك عامل رقابتي مهم شناخته مي شد و تمركز بسيار زيادي بر كيفيت صورت مي گرفت. دراين دوره مفاهيمي چون tqm, qfd ,mrp ,erp با درجات مختلفي از موفقيت در سازمان ها اجرا شد. دورة چهارم توليد ناب (سيستم توليدي تويوتا) ميباشد كه بنيانگذار و مغز متفكر آن تايي چي اوهنو بود. فلسفة توليد ناب حذف هر نوع فعاليت بدون ارزش افزوده مي باشد. اصول توليد ناب شامل حذف ضايعات، عيوب صفر، تيمهاي چند منظوره، كاهش لايه هاي سازماني، رهبري تيمي، بهبود مستمر و سيستم كششي ميباشد. دورة پنجم توليد چابك است كه هدف آن اغناي مشتري و توليد محصول طبق نياز او، اهرمي كردن اثر اطلاعات و افراد، تسلط بر تغييرات و عدم اطمينان و افزايش رقابت پذيري از طريق همكاري ميباشد. متن کامل مقاله را از فایل پیوست دریافت نمایید: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده