spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۱ كارآفرينی : واژه كارآفريني از كلمه فرانسوي Entreprendre به معناي " متعهد شدن " نشاُت گرفته اسـت. بنابـر تعريف واژنامه دانشگـاهي وبستر : كارآفرين كسي است كه متعهد مي شود مخاطره هـاي يك فعاليت اقتصادي را سازماندهي ، اداره و تقبل كند. اقتصاد دانان نخستين كساني بودند كه در نظريه هاي اقتصادي خود به تشريح كارآفرين و كارآفريني پرداختند. ژوزف شومپــيتر كارآفرين را نيــروي محركــه اصلي در توسعه اقتصادي مي داند و مي گويد: نقش كارآفرين نوآوري است . از ديدگاه وي ارائه كالايي جديد ، ارائه روشي جديد در فرآيند توليد ، گشايش بازاري تازه ، يافتن منابع جديد و ايجاد هرگونه تشكيلات جديد در صنعت و... از فعاليت هاي كارآفرينان است. كـرزنر نيز كـه از استــادان اقتصاد دانشگاه نيويورك مي باشد كارآفريني را اين گونه تشريح مي كند : كارآفريني يعني ايجاد سازگاري و هماهنگي متقابل بيشتر در عمليات بازارها. كارآفريني سازماني : فرآيندي است كه در ان محصولات يا فرآيند هاي نوآوري شده از طريق القاء و ايجاد فرهنگ كارآفرينانه در يك سازمان از قبل تاُسيس شده ، به ظهـور مي رسند.به تعريفــي ديگر : فعاليتهـاي كارآفرينانـه فعاليت هايي است كه از منابـع و حمـايت سازماني به منظور دستيابي به نتايج نـوآورانه برخـوردار مي باشد. كارآفرين سازماني: كسي كه تحت حمايت يك شركت ، محصولات ، فعاليتها و تكنولوژي جديد را كشف و به بهره داري مي رساند. كارآفريني : فرآينــدي است كه منجر به ايجــاد رضايتمندي و يا تقاضاي جديد مي گردد.كارآفريني عبارتسـت از فرآينـد ايجـاد ارزش از راه تشكيل مجموعهُ منحصر به فردي از منابع به منظور بهره گيري از فرصتها. كارآفرين (مستقل) : فردي كه مسوُليت اوليه وي جمع آوري منابع لازم براي شروع كسب و كار است و يا كسي كه منابع لازم براي شروع و يا رشد كسب و كاري را بسيج مي نمايد و تمركز او بر نواوري و توسعه فرآيند ، محصول يا خدمات جديد مي باشد. به عبارت ديگر ، كارآفرين فردي است كه يك شركت را ايجاد و اداره مي كند و هدف اصلي اش سود آوري و رشد است . مشخصه اصلي يك كارآفرين ، نوآوري مي باشد. كارآفرين شركتي : كارآفريني شركتي به مفهوم تعهد شركت به ايجاد و معرفي محصولات جديد و نظام هاي سازماني نوين است. ويژگيهاي شخصيتي كارآفرينان : ديويد مك كللند از استادان روانشناسي دانشگاه هاروارد آمريكا كه اولين بار "نظريه روانشناسي توسعه اقتصادي" را مطرح نمود ، معتقد است كه عامل عقب ماندگي اقتصادي در كشور هاي در حال توسعه مربوط به عدم درك خلاقيت فردي است بنابر عقيده ايشان با يك برنامه صحيح تعليم و تربيت مي توان روحيه كاري لازم را در جوامع تقويت نمود ، به گونه اي كه شرايط لازم براي صنعتي شدن جوامع فراهم آيد. كارلند و همكارانش اهم ويژگيهايي را كه در مورد كارآفرينان مورد بررسي واقع و تاُييد شده بودند ، جمع آوري نمودند كه اهم آنها عبارتند از: - نياز به توفيق - تمايل به مخاطره پذيري - نياز به استقلال - كارآفرينان داراي مركز كنترل دروني هستند. 3 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۱ خلاقيت كارآفريني به عنوان يك پديده نوين در اقتصاد نقش موُثري را در توسعه و پيشرفت اقتصادي كشورها يافته است. كارآفريني در اقتصاد رقابتي و مبتني بر بازار امروزه داراي نقش كليدي است. به عبارت ديگر در يك اقتصاد پويا ، ايده ها ، محصولات ، و خدمات همواره در حال تغيير مي باشند و در اين ميان كارآفرين است كه الگويي براي مقابله و سازگاري با شرايط جديد را به ارمغان مي آورد.از اين رو در يك گسترده وسيع تمام عناصر فعال در صحنه اقتصاد (مصرف كنندگان ، توليد كنندگان ، سرمايه گذاران) بايد به كارآفريني بپردازند و به سهم خود كارآفرين باشند. آنچه دراين رابطه اهميت دارد اين است كه عليرغم اهميت روزافزون اين پديده و نقش فزاينده آن در اقتصاد جهاني كمتر به اين موضوع پرداخته ميشود. وضعيت اقتصادي كشور و تركيب جمعيتي امروزه بيش از پيش مارا نيازمند يافتن زمينه هاي پيشرو در صحنه اقتصادي مي كند و در اين راستا ضرورت داشتن مدل ، الگوها و راهكارهاي مناسب جهت آموزش ، تربيت و استفاده بهينه از نيروي فعال و كارآفرين بيشتر مي شود. در اين رابطه با استفاده از منابع موجود و تجربيات حاصله فهرستي از موضوعات قابل تحقيق در سطح كارشناسي ارشد( و بعضا " در سطح دكتري) بصورت پروژه تحقيقاتي يا پايان نامه يا هر گونه تحقيق ديگري بطور خاص و در سطح مشخصي بايد مورد توجه قرار گيرد. نقش فناوري اطلاعات و ارتباطات (ict) در كارآفريني عبارت اقتصاد جديد به تدريج رواج يافته و چشم انداز تازه اي را ترسيم ميكند كه با گسترش فناوري اطلاعات همراه است.درچنين اقتصادي، فناوري اطلاعات و ارتباطات گسترش و اهميت فزاينده اي پيدا ميكند. جامعه انساني طي قرون گذشته، تاثيرات قابل توجهي از تغييرات فناوري پذيرفته است. Ict به ارضاي نيازهاي ارتباطي و اطلاعاتي كه به ايجاد دانايي كمك ميكند، ميپردازد و امكانات جديدي براي تبادل اطلاعات ايجاد ميكند.ict توان بالقوه اي دارد تا به قابليت انسان براي ايجاد دانش جديد بيافزايد. فرانك وبستر در كتاب نظريه هاي جامعه اطلاعاتي بيان ميدارد كه نخستين تعريف از اطلاعات كه به ذهن خطور ميكند، تعريف معناشناختي است. اطلاعات معني دار داراي يك موضوع بوده و محتواي آن، آگاهي يا دستوري درباره چيزي يا كسي است. اما كنت ارو معتقد است كه معناي اطلاعات بطور مختصر و كوتاه عبارتست از كاهش در عدم قطعيت. اطلاعات كاربر را قادر ميسازدتا در مورد چيزي شناخت پيدا كند و از آن دانايي براي برقراري ارتباط ،يادگيري،تفكر،تصميم گيري و نوآوري در موقع نياز استفاده كند. نظريه شبكه هاي اجتماعي در رابطه با كارآفريني طبق نظريه شبكه هاي اجتماعي، كارآفريني فرايندي است كه در شبكه متغيري از روابط اجتماعي واقع شده است و اين ارتباط اجتماعي ميتواند رابط كارآفرين را با منابع و فرصتها ، محدود يا تسهيل كند. توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات باعث ايجاد شبكه اي عظيم با مقياس جهاني (اينترنت) شده است. در كشورهاي پيشرفته، اينترنت يكي از مهمترين ابزارهاي كارآفرينان است. اين افراد از طريق اين شبكه بر قابليت هاي خود افزوده و از مزاياي آن بهره ميگيرند. كارآفريني، موتور توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات با كارآفريني است كه نيازها شناخته ميشود و با رفع نيازها، پيشرفت حاصل ميشود. كشورهاي صنعتي به اين دليل پيشرفته اند كه در فناوري اطلاعات پيشرفت كرده اند و توسط آن هم اقتصاد جهان را در اختيار گرفته و هم تبديل به قدرت نظامي شده اند و حال فرهنگ جهان را به سوي خواسته هاي خود هدايت ميكنند.كارآفريني اطلاعات در سطوح مختلف سخت افزار، نرم افزار، اطلاعات و ارتباطات قابل انجام است. در هريك از اين سطوح، فرصت هاي بسياري براي كارآفريني وجود دارد كه نيازمند حمايت مركز سرمايه گذاري و تلاش هاي كارآفرينانه است و جالب اينكه كارآفريني در حوزه اطلاعات، بسيار راحت تر و عملي تر از كارآفريني در ساير حوزه ها است. به عنوان مثال، در حوزه نيروگاه هسته اي به دليل كاربرد محدود، ايده هاي كمتري وجود دارد. به علاوه سرمايه گذاري فوق العاده زياد و در صد امكان پذيري كم، مانع هر فعاليت كارآفرينانه است، در حاليكه در حوزه فناوري اطلاعات و ارتباطات با گستردگي بسيار زياد، ايده هاي بسياري خلق مي شود و ميزان سرمايه گذاري مورد نياز كه ايده ها را به نتيجه برسانند، چندان زياد نيست. 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۱ نتيجه گيري ملاحظه شد كه فناوري اطلاعات و ارتباطات، تحولات زيادي در كليه فعاليتهاي اجتماعي از جمله كارآفريني به وجود آورده و به عنوان مهم ترين ابزار كارآفريني مدرن مورد توجه قرار گرفته است. همچنين كارآفريني در فناوري اطلاعات پهنه وسيعي براي فعاليت دارد. كارآفريني لازمه توسعه فناوري و توسعه فناوري بستر كارآفريني است. بر اين اساس اهميت نقش بستر سازي كارآفريني و وظيفه دولت مشخص ميشود. دولت بايد بستر كارآفريني در حوزه فناوري اطلاعات را كه همان شبكه هاي ارتباطي و اطلاعاتي است، توسعه دهد و امكان دسترسي آسان همه به اين شبكه را فراهم كند، ضمن اينكه فرهنگ استفاده از شبكه را ايجاد كرده و گسترش دهد و قوانين و مقررات لازم را تدوين و اجرا كند. پديده فرار مغزها كه خصوصا در فناوري نو بيشتر رايج است از نتايج ضعف كارآفريني در كشورهاي در حال توسعه است. بسياري از نيروهاي تحصيل كرده اين كشورها، صرفا عملي بار آمده و تربيت شده اند و بايد توسط ديگران مديريت شوند و از سوي ديگر، افرادي هم كه شخصيت كارآفريني دارند، بستر كارآفريني را در اين كشورها نمي يابند. كارآفرينان مي توانند مشاغلي را در زمينه فناوري براي متخصصان داخل كشور ايجاد كنند و در اثر رضايت شغلي كه بوجود مي آورند، علاوه بركليه مزاياي كارآفريني، از فرار مغزها نيز جلوگيري كنند. از اوایل دهه 80 بعد دیگری از فعالیتهای کارآفرینانه در کسب وکار مورد توجه قرار گرفت که به نام کارآفرینی سازمانی مشهور شده است. این نوع کارافرینی شباهت بسیاری با کارآفرینی مستقل دارد(در قالب تاسیس یک واحد جدیدکسب و کار )دارد و تنها تفاوت آن در این است که کارآفرین ،درون سازمانی که از قبل وجود دارد عمل می نماید. در واقع فرد کارآفرین در سازمانهایی که از قبل آماده شده اند (معمولا سازمانهای بزرگ)همخچون یک کارآفرین مستقل فعالیت می نمایند و فعالیتهای وی رائه محصولات،خدمات و فرایند های جدید در چارچوب سازمان فعلی است که شرکت ها را به سوی رشد و سود آوری سوق می دهد .فرایند مذکور نیز کارآفرینی سازمانی نامیده شده است.البته این اولین گام در جهت نهادینه کردن فعالیت های کارافرینی در سازمانهای موجود است.به تریتب مفهوم تیم های کار آفرینی و سازماندهی آنها در سازمانها و تبلور و تسری فرهنگ کار آفرینی در کل شرکت شکل گرفت و مفهوم جدیدی از کارآفرینی به نام کارآفرینی شرکتی پدیدار شد که در آن کل شرکت و کارکنان آن دارای روحیه کارآفرینی هستند .اما چرا فعالیت های کار آفرینا نه متوجه درون سازمان های از قبل ایجاد شده (معمولا سازمانهی بزرگ یا دولتی بوروکرات) شد؟ مهمترین علل پیدایش کارآفرینی سازمانی و بعد کارآفرینی شرکتی را می توان این گونه برشمرد: 1. افزایش رقابت در بازار 2. خروج شایسته ترین کارکنان شرکت که دارای روحیه کارآفرینی (نوآوری ، مسولیت پذیری، مخاطره پذیری هستند و اقدام آنها به کارآفرینی مستقل در نتیجه دو عامل فوق و دیگر عوامل تاثیر گذار در بازار ، نسبت به شیوه های سنتی مدیریت در شرکتها بی اعتمادی ایجاد شد . همچنین دوران قائم به فرد بودن شرکت ها و موفقیت انها در حال گذر بود .بنابراین آنچه مورد توجه شرکت ها قرار گرفت شناسایی علل ترک افراد با روحیه کارآفرینی و در نتیجه کاهش استعدادهای کارآفرینی شرکت با توجه به ماهیت شرکت های بزرگ (و همچنین شرکت های دولتی ) و سپس تلاش در جهت رفع آن موانع و محدویتها بود . در واقع از پیدایش این مفهوم جدید از کارآفرینی ، شرکت ها با چالش هایی در این ارتباط روبرو شده اند که با توجه به میزان اختلافی که بین وضعیت موجود ومطلوب وجود داشته است از یک طرف و شدت رقابت در بازار و میزان وابستگی صنعت مورد نظر به فغعالیت های خلاقانه و کارآفرینانه از طرف دیگر ،تصیمم گیری کرده اند .به عنوان نمونه در صنایع پیشرفته و دانش محور که اساسی ترین عامل بقا و رشد آنها نوآوری و کار آفربینی است ، ضرورت توسعه سازمان در راستای نهادینه سازی فرهنگ کارآفرینی و حرکت به سوی کارآفرینی شرکتی ،ملموس ترین و حیاتی ترین بوده است.بدین ترتیب طی دو دهه اخیر ، ابعاد مختلف شرکت های کارآفرین مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته وبا شرکت های غیر کارآفرین با ساختار سنتی مقایسه گردیده است. 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۱ 1.بعد اول :استراتژی ( تعهد) سازمان های پایدار وابستگی زیادی به استراتژی های کارآفرینانه (آینده نگرانه) در برابراستراتژی های سازگارانه با شرایط دارند تا بتوانند تلاطنم ها و ناپایداری ها ی محیطی را پشت سر گذارند. سرعت تغیرات تکنولوژی ،تقاضای مشتری و ارزشهای اجتماعی سازمان ها را وادرا می کتد تا به جای منابع گرا بودن فرصت گرا باشند . 2.بعد دوم: مدیریت ریسک (تعادل) در یک سازمان کارآفرین ،تعهد استراتژیک نیبت به فرصت ها و تمرکز بر اهداف بلند مدت باید از طریق فرایند های مناسب مدیریت ریسک تعدیل شود. سازمان های کارآفرین با تخصیص مقادیر کم و مرحله ای منابع به فعالیت های کارآفرینانه و مخاطره آمیز جدید ، قادرند تا به چالش ها و فرصت های پیش بینی نشده با انعطاف بیشتری پاسخ دهند. با تخصیص گام به گام منابع (به جای تخصیص کل منابع در یک زمان) ،مدیریت می تواند موفقیت بالقوه فعالیت های کار افرینانه را در هر مرحله ارزیابی کرده و به منظور توزیع ریسک ،منابع مورد نیاز را از جا های دیگر تامین کند . این رویکرد در محیطی که تغیر از ویژگی های اصلی آن است ، باعث تسریع رشد میشود . 3.بعدسوم: یکی از موانع اصلی کارآفرینی در سازمانهای بزرگ و همچنین دولتی ،مقاومت گسترده در برابر تغیر است که ناشی از تمایل به اشتغال در امور جاری است. ساختار فرهنگ کارآفرینانه مبتنی بر پذیرش و مدیریت تغیر و خلق احتمالات جدید است.به منظور تقویت خلاقیت و ریسک پذیری کارکنان ،آنها به محیطی ایمن وآزاد در تجربه کردن بدون نگرانی از جبران ابتکارات ناموفق خود ، نیاز دارند. 4.بعد چهارم:ساختار سازمانی ساختار سازمانی ، چارچوبی را مشخص می کند که در آن سرعت و میزان توانایی تغیر در سازمان تعین میشود. سازمانهای کارآفرین باید تمرکز زدا ، منعطف ، و تجربه گرا باشند. ساده ترین راه برای توسعه کارآفرینی در سازمانهی سنتی بزرگ ،ایجاد واحدی جداگانه با تفویض اختیارات لازم برای نوآوری است. این امر محیطی را خلق میکند که هر دو جنبه کسب و کار را حفظ میکند. به صورتیکه واحد کارآفرینی به گونه ای آزاد از سیستم ها و رویه عمل میکند و ازطرف دیگرمنابع فعالیت های تجاری فعلی از ریسکهای مفرط و بی ثباتی محفوظ است. 5.بعد پنجم:سیستم ها از آنجایی که کارآفرینان تمایل به مسولیت پذیزی واستقلال در حیطه مسولیت دارند سازمانهای خلاق و کارآفرین بمئطور مشخص با ارتباطات باز و تفویض اختیار گسترده شناخته میشوند. بدیهی است که بهر حال بعضی از تصمیم گیریها در این سازمانها متمرکز می ماند ولی عمده تصمیم گیریها سلسله وار به هم مرتبط و متاثر از هم است. و مکانیزمهایی وجود دارد که بازخورد تصمیم گیری افراد به آن باز میگردد که این امر موجب بهبود کیفیت تصمیمات آینده میشود. چون جریان دو طرفه اطلاعات و مسولیت پذیری ،خلاقیت تمامی کارکنان را تقویت کرده و از طرف دیگر یک مکانیزم خود اصلاحی را فراهم می نماید .بدین ترتیب سازمانهای کارآفرین ارتباطات و تشریک مساعی را جایگزین دستور دهی و کنترل از بالا می کنند تا کیفیت و سرعت تصمیم گیری بهبود یابد. 6.بعد ششم: انگیزش سیستم های ارزیابی و تقدیر سنتی بر نتایج کوتاه مدت تمرکز داشته است و بالطبع رفتارهای قابل پیش بینی و ایمن را تشویق می کردند . سازمانهای کارآفرین باید برپایه عملکرد دراز مدت اشخاص تاکید داشته باشند ،نه تلاشهای گروهی کارکنان ،گرچه کارآفرینان عمدتا دارای انگیزسشهای درونی هستند و تمایل به آزادی و دستیابی به منابع شرکت و تجارب یادگیرنده دارند ولی آنها نیز هدفمند بوده و انتظار پاداش ،بازخور و تقدیر را از جانب شرکت دارند. سیستم مناسب تقدیر برای این اشخاص بدون محدودیت بوده و برای هر شخص باید پاداشهای مختص به او را در نظر گرفت به گونه ای که از بین چند گزینه ، اختیار انتخاب پاداشی را داشته باشد که بیشترین انگیزش را به او میدهد. 7.بعد هفتم: همانطورکه می دانیم محیط رقابتی شرکت های بسیار پویا و متغیر است و یادگیری مهارتهای نقش گرا و فعالیت گرا که در سازمانهای صنعتی متداول است به سرعت منسوخ میشود. سازمانهای کارآفرین ،آموزشهای مستمری را پیشنهاد میکنند که مشوق تفکر خلاقانه ویکپارچه بودن باشند و توانایی تیمی و شبکه های پشتیبان سازمان را تقویت نمایند . تجارب یادگیری می تواند شامل مواردی بیش از شرح شغل بوده و فعالیت های خاص را که مد نظر اشخاص است نیز در بر گیرد . همچنین مشارکت در تیمهای چند وظیفه ای هم مشمول تجارب یادگیری می شود. بنابراین همانطوری که مشاهده میشود ،در فرایند کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی شرکتی ،عوامل دیگری نیز علاوه بر عوامل فردی و محیطی به عنوان وررودی های موثر بر موفقیت آنها مطرح است که بنام عوامل سازماننی مشهور ند.این عوامل همان چالشهای رودر روی افراد کارآفرین در شرکتها است که در طی هفت بعد کارآفرین گرایی مورد بررسی قرار گرفت .بدین ترتیب تا به اینجا موانعی که سازمانهی بزرگ و یا دولتی در مسیر حرکت به سوی کارآفرینی شرکتی با آنها مواجه هستند (عوامل سازمانی ) تشریح و تحلیل شد و با تصویر متعالی از شرکت های کارآفرین گرا مقایسه گردید ، ساختار این گونه شرکتها بر مبنای همان مفهوم کار آفرینی و ارزش آفرینی استوار است . آنچه در این میان حائز اهمیت است ارائه مدلی عملیاتنی به منظور فرام کردن راهنمایی جهت حرکت در مسیر کارآفرینی شرکتی و در راستای ارزشهای تعالی کارآفرینی است که به تصویر کشیده شد . 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۱ 3. مدل کارآفرینی شرکتی در این بخش بر مبنای ساختاری که استاپفورد و بادن فولر (1994)برای کارآفرینی شرکتی پیشنهاد کرده اند مدلی اجرایی ارائه میشود. این دو محقق سه لایه برای کارآفرینی شرکنتی پیشنهاد می کنند : 1. ایجاد کسب و کار های جدید درون سازمان (کارآفرینی سازمانی با ایجاد واحد های کسب و کار درون شرکت مادر ) 2. تبدیل و تجدید ساختار سازمانهای موجود (ساختار شکنی داخلی) 3. تغیر قواعد رقابت در صنعت مورد نظر (ساختار شکنی محیطی ) بر مبنای این ساختار ،چهار نوع کارآفرینی شرکتی در قالب چهار لایه ارائه میشود: 1. کارآفرینی سازمانی: افراد کارآفرین در یک سازمان ، ایده های جدید خود را ارائه می کنند و سازمان بر آنها سرمایه گذاری کرده و هر کدام از کارآفرینان ،واحد های کسب و کار خود را درون سازمان مدیریت می کنند . 2. تبدیل واحد های کسب و کار به تیم های کارآفرینی درون سازمان که به مشتریان خود (داخلی و خارجی) متمرکز هستند . تیم های یاد شده به صورت مستقل تصمیم گیری می کنند و تخصیص منابع بر پایه عملکرد واحدها صورت میگیرد. در واقع واحدهای کسب و کار در قالب تیم های کارآفرینی می توانند مبتنی بر مشتریان خود از شرکت مادر جدا شوند . 3. کارآفرینی نوع سوم: بیشتر مبتنی بر کارآفرینی مدیریت ارشد (از طریق یک گروه نوآوری ویزه) است. ایده های جدید از طریق ارتباطات سلسله مراتبی با مباحثات گروهی بیان شده و از کارکنان دعوت می شود که مسولیت اجرای ایده ها را بر عهده گیرند. در اینجا تاکید بیشتر بر ریسک پذیری و آینده نگری است تا نوآوری. 4. کارآفرینی شرکتی :شکل تکامل یافته کارآفرینی شرکتی در این لایه ظهور میکند و در آن کل سازمان به عنوان یک کارآفرین رفتار میکند. این نوع کارآفرینی ترکیبی از سه نوع کارآفرینی فوق را در بردارد. هدف در اینجا نوآوری و کارآفرینی کل سازمان و تخصیص منابع به آن به منظور تغیر قواعد بازی در صنعت است. 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۱ _ توانمند سازی های کارآفرینی شرکتی حرکت در مسیر کارآفرینی شرکتی ، مانند کارآفرینی مستقل مبتنی بر عواملی امکانپذیر است که قبلا در قالب عوامل فردی و محیطی بررسی شده است . در کارآفرینی شرکتی ،علاوه بر موارد فوق عوامل دیگری نیز مطرح می شود که به نام عوامل سازمانی از آن یاد می کنند . این عوامل در قالب هفت بعد کارآفرینی گرایی سازمانها در بخش قبل شرح داده شد. در واقع مجموعه عوامل فردی ، سازمانی و محیطی در تعامل با یکدیگر در موفقیت کارآفرینی شرکتی نقش ایفا می کنند در این میانه توجه به فاکتورهای توانمند ساز (مرتبط با عوامل مذکور) در مسیر کارآفرینی شرکتی در قالب سه بعدذیل بررسی می شود : • نوآوری • ریسک پذیری • آینده نگری این بعد توانمنئد ساز ، به فرهنگ عمومی شرکت که جزو عوامل سازمانی است ، می پردازد. بعد قابلیتها: این توانمند ساز بر تامین قاتلیتهای مورد نیاز کارآفرینی از طریق آموزش ، توسعه و استخدام کارکنان واجد شرایط تاکید دارد . _مهارتهای چند وظیفه ای کسب و کار _آموزش سه ویژگی مورد تاکید کارآفرینی (نوآوری ، ریسک پذیری، آینده نگری) _استخدام کارکنان واجد سه ویژگی یاد شذه. این بعد عمدتا به عوامل فردی ( یکی از ورودی های فرایند کارآفرینی)موثر بر کارآفرینی شرکتی و موضوع یادگیری به عوامل سازمانی مرتبط است. بعد کنترل :این بعد شامل سیاستهاومتدلوژی اندازه گیری فعالیت کارآفرینانه درسازمان میشود. می توان این توانمند ساز را در قالب پایش عملکرد و اطلاع رسنانیبه مدیریت ارشد نیز بررسی کرد : • اندازه گیری فعالیت کارآفرینانه • ارزیابی علل شکست • ارزیابی اثرات کوتاه مدت و بلند مدت در سازمان این بعد عمدتا متاثر از ابعاد انگیزش و استراتژی از مجموعه عوامل سازمانی است. دیگر ابعاد عوامل سازمانی در طی لایه های کارآفرینی شرکتی شرح داده می شوند.(ساختار ،سیستم ها،مدیریت ریسک و استراتژی). چكيده در دنياي در حال تحول امروز،كاميابي ازآن جوامع و سازمانهايي است كه بين منابع كمياب و قابليتهاي مديريتي و كارآفريني منابع انساني خود رابطه معني داري برقرار سازد. به عبارتي ديگر جامعه و سازماني مي تواند در مسير توسعه، حركت روبه جلو و با شتابي داشته باشد كه با ايجاد بسترهاي لازم منابع انساني خود را به دانش و مهارت كارآفريني مولد تجهيز كند تا آنها با استفاده از اين توانمندي ارزشمند، ساير منابع جامعه و سازمان را به سوي ايجاد ارزش وحصول رشد و توسعه، مديريت و هدايت كنند. امروزه كه كار و فعاليت شكل تازه اي به خود گرفته است و به سوي خودكارفرمايي و خوداشتغالي در حركت است. كارآفريني و كارآفرينان نقش كليدي در روند توسعه و پيشرفت اقتصادي جوامع مختلف ايفا مي كنند. تجارب كشورهايي مانند ژاپن، كره جنوبي، مالزي و هند آكنده از فعاليتهاي چشمگير كارآفريناني بوده است كه امروز به توسعه يافتگي كشور خود مي بالند. بايد توجه داشت كه كارآفرينان تنها به ايجاد فرصتهاي شغلي جديد نمي پردازند بلكه با ساختار، تفكر، تحرك و فرهنگ لازم دست به تخريب خلاق مي زنند تا از دل ويرانه هاي كهن بناي رفيع آباداني و پيشرفت را برافرازند. كشور ما كه با مشكلات زياد اقتصادي مانند نرخ بالاي تورم و بيكاري مواجه است براي رهايي از اين مسائل در بخش خصوصي و دولتي نياز به كارآفرينان سازماني با شهامت، خلاق، نوآور و ريسك پذير دارد تا در راستاي رشد و توسعه سازمان و جامعه خود دست به كار شده و طرحي نو دراندازند. باتوجه به نقش و اهميت كارآفريني و سابقه درخشان كارآفرينان در توسعه بسياري از كشورها و باتوجه به مشكلات اقتصادي زيادي كه كشور ما با آن مواجه بوده و دست ياري از هر سويي مي طلبد، ترويج و اشاعه مفهوم كارآفريني، بسترسازي براي فرهنگ حامي كارآفريني و مهمتر از همه تربيت افراد (بويژه تحصيلكردگان) كارآفرين سازماني براي تمامي جوامع بــه خصوص براي جوامع درحال توسعه اي مانند ايران از اهميت و ضرورت حياتي برخوردار است. 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۱ درجهان كنوني سيستم اقتصادي سرعت زيادي به خود گرفته است و شركتهايي كه نتوانند پابه پاي آن حركت كنند به سرنوشتی جز نابودی نخواهند داشت .شرايط اقتصادي، صنعتي، اجتماعي و فرهنگي امروز كشور به گونه اي است كه حل مشكلات و تنگناها، الگوها و راه حلهاي جديد و متفاوتي را طلب مي كند. تركيب جمعيتي جوان كشور، ضرورت ايجاد فرصتهاي شغلي و نيز نوسان بهاي نفت سه عامل عمده اي هستند كه مــــوجب مي شوند سياستگذاران و تصميم ســـازان كلان كشور به منبع درآمد سهل الوصول ديگري به جز نفت بينديشند و بي شك آن منبع جز ابتكار، خلاقيت و نوآوري چيز ديگري نيست. اكنون در عرصه جهاني، افراد خلاق، نوآور و مبتكر به عنوان كارآفرينان منشا تحولات بزرگي در زمينه هاي صنعتي، توليدي و خدماتي شده اند و از آنها نيز به عنوان قهرمانان ملي ياد مي شود. چرخهاي توسعه اقتصادي همــــواره با توسعه كارآفريني به حركت درمي آيد. دراهميت كارآفريني همين بس كه طي بيست سال (1980 - 1960) در يكي از كشورهاي جهان سوم (هند) تنها 500 موسسه كارآفريني شروع به كار كرده اند و حتي بسياري از شركتهاي بزرگ جهاني براي حل مشكلات خود به كارآفرينان روي آورده اند. آنچه در شرايط سخت كنوني ضرورت آن در جامعه بيش از پيش احساس مي شود، پرداختن به اين مقوله اساسي، يعني كارآفريني است. زيرا مسلماً كارآفرينان باتوجه به خصوصيات ممتاز و برجسته خود قادرند در چنين شرايطي منابع لازم براي ايجاد رشد و توسعه در زمينه هاي توليد و منابع انساني فراهم كرده، اشتغال و كسب و كار جديد ايجاد كرده و با نوآوري صنعتي بر توسعه دامنه محصولات و خدمات بيفزايند (آذرهوش و همكاران، 1377). امروزه نيروي انساني به عنوان يك منبع نامحـــــدود و محور هر نوع توسعه مطرح مي باشد. در اين بين كارآفرينان به طورخاص داراي نقشي موثرتر در فرايند توسعه اقتصادي مي باشند. تحقيقات نشان داده كه بين رشد اقتصادي و تعداد كارآفرينان در يك كشور همبستگي مثبت وجود دارد. زيرا كشوري كه داراي تعداد زيادي كارآفرين باشد از محركهاي تجاري و اقتصادي قويتري برخوردار است (وارث، 1378). كارآفريني مفاهیم،الگوها و ابزارهای کسب و کار در طی روند تکاملی خود همواره باز تولید شده و توسعه یافته ند.با گسترش روز افزون شبکه ارتباطات در دنیای تجارت در نیمه دوم قرن 20 ،این روند با سرعت وپویایی قابل توجهی پیش رفته است. از جمله این مفاهیم ،کارآفرینی است .كارآفريني، واژه اي است نو كه از معني كلمه اش نمي توان به مفهوم واقعي آن پي برد. اين واژه به جاي كلمه enterpreneurship به كار مي رود كه در اصل از كلمه فرانسوي enterprender به معناي متعهدشدن نشأت گرفته است. بنابر تعريف واژه نامه وبستر كارآفرين كسي است كه متعهــــــد مي شود مخاطره يك فعاليت اقتصادي را سازماندهي اداره و تقبل نمايد» (اسكنداني، 1379). بعضي از دانشمندان نظير شومپيتر، كارآفرين را مهمترين عامل توسعه اقتصادي دانسته اند. وي معتقد است كارآفرين يك مدير صاحب فكر و ابتكار است كه همراه با خلاقيت، ريسك پذيري، هوش، انديشه، و وسعت ديد، فرصتهاي طلايي مي آفريند. او قادر است كه با نوآوريها تحول ايجاد كند و يك شركت زيان ده را به سوددهي برساند. سير تطور و تكامل فعالان اقتصادي يا كارآفرينان نشان مي دهد كه كارآفريني در نظريه هاي اقتصادي تبلوريافته و به عنوان عامل اصلي ايجاد ثروت يا موجد ارزش اقتصادي شناخته و از قرن پانزدهم تاكنون در كانون بحث مكاتب مختلف اقتصادي قرار داشته است (اسكنداني، 1379). اما سابقه مفهوم كارآفريني در دانش امـــروزي به دويست سال پيش برمي گردد. اولين كسي كه اين مسئله را مطرح كرد فردي به نام كانتيلون است. اين واژه دستخوش تعاريف جديد شده و ترجمه آن در ايران به معناي همان كسي است كه زيربار تعهد مي رود. امروزه بسياري از شركتها به لزوم كارآفرينـــــي سازماني پي برده اند (احمدپور، 1376). 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۱ ـ پيش درآمد از هر يازده نفر در دنيا يك نفر كارآفرين است و كارآفرينان 65 درصد سرمايه راهاندازي كسبوكار را خودشان فراهم ميكنند. دنيا همواره نيازمند كارآفرينان است، زيرا كارآفرينان خون حياتبخش نوآوري و ارزشآفريني هستند و در سراسر جهان به تقويت اقتصاد و اعتلاي جامعه كمك ميكنند. آخرين گزارش ديدهبان جهاني كارآفريني[1](gem)در ابتداي سال جاري ميلادي منتشر شد. اين گزارش كه شامل دادههايي درباره وضعيت كارآفريني در سراسر جهان ميباشد، ششمين گزارشgemاست. در اين گزارش سطح فعاليت كارآفرينانه را در 34 كشور مورد بررسي قرار داده و يافتههاي ارزشمندي را در اختيار مخاطبين خود قرار داده است. نكات برجسته اين يافتهها در ادامه ارائه ميشود. بيش از 73 ميليون نفر از 874 ميليون نفر نيروي كار در سراسر دنيا به فعاليت كارآفرينانه مشغول هستند و اين رقم معادل 3/9 درصد جمعيت بزرگسالان است. اما اين افراد چه كساني هستند، آيا وجوه مشتركي با هم دارند؟ سن، جنسيت، تحصيلات و وضعيت اشتغال آنها در ارتباط با سرانهgdpكشورهاي مورد بررسيgemچگونه است؟ 2ـ وجوه مشترك كارآفرينان 2ـ1ـ وضعيت سني گروههاي با درآمد متفاوت، داراي سطح فعاليت كارآفرينانه[2]متفاوتي در بين همه گروههاي سني هستند. افراد بين سنين 25 تا 34 سال صرف نظر از درآمد كشورشان فعالترين گروه هستند. پس از سن 35 سال، فعاليت كارآفرينانه در بين همه افراد كاهش مييابد. رابطه بين سن و كارآفريني در طي زمان ثابت و پايدار است. سن در تصميمگيري براي كارآفرين شدن اهميت دارد. 2ـ2ـ توزيع سني و اهميت آن در كوتاهمدت ساختار جمعيت براي سنجش فوري سطح فعاليت كارآفرينانه اهميت دارد. در درازمدت روند جمعيت تأثير عمدهاي بر سطح كارآفريني دارد. در كشورهاي با درآمد بالا احتمال كارآفرين بودن مردان 33 درصد بيشتر از زنان است. در كشورهاي با درآمد پايين احتمال كارآفرين بودن مردان 41 درصد بيشتر از زنان است. 2ـ3ـ جنسيت تقريباً دو برابر تعداد كارآفرينان فعال زن، مردان كارآفرين وجود دارند. در كشورهاي با درآمد متوسط احتمال كارآفرين بودن مردان 75 درصد بيشتر از زنان است. تفاوتهاي جنسيتي در بين گروههاي سني و در بين اكثر كشورها ثابت است. در هيچ كشوري تعداد زنان كارآفرين از تعداد مردان بيشتر نيست، اما بين اين دو گروه در كشورهاي متفاوت اختلاف گستردهاي وجود دارد. شكاف جنسيتي در كارآفريني قهري[3](نيازمند)، كمتر از كارآفريني فرصتگرا[4]است. اما چرا شكاف جنسيتي موضوع مهمي است؟ زيرا بين ميزان آزادي و شرايط كار زنان و همچنين سلامتآنها،همبستگي آشكاري وجود دارد. زنان،كمي بيش از نيمي از جمعيت جهان را تشكيل دادهاند و ميزان قابل ملاحظهاي از سرمايه انساني با پتانسيل بالا را فراهم ميآورند. 3ـ نقش تحصيلات در كارآفريني رابطه بين آموزش و فعاليت كارآفرينانه پيچيده بوده و بيشتر به خصوصيات كشورها بستگي دارد. در بين همه گروههاي درآمدي حدود 30 درصد كساني كه كسبوكاري راهاندازي كردهاند، داراي تحصيلات متوسطه هستند. در كشورهاي با درآمد پايين 23 درصد كارآفرينان داراي تحصيلات متوسطه هستند در حالي كه 50 درصد آنها آموزش متوسطه خود را به پايان نرساندهاند. 3ـ1ـ ديگر يافتههاي gemدر زمينه تحصيلات و كارآفريني كارآفرينان با تحصيلات بالاتر، بيشتر فعاليتهاي مخاطرهآميز فرصتگرا را دنبال ميكنند. كارآفرينان با تحصيلات پايينتر، به كارآفريني قهري ميپردازند. افرادي كه داراي آموزش متوسطه هستند به مشاغل دستمزد بگير تمايل دارند. 3ـ2ـ اهميت آموزش در فعاليت كارآفرينانه لازم است كه كشورهاي با درآمد بالا بر اهميت مسائلي همچون r&d، تجاريسازي فناوري و آموزشهاي علمي تأكيد نمايند. ضرورت دارد كه كشورهاي با درآمد پايين به منظور كاهش ميزان كارآفرينيهاي قهري بر آموزش و تربيت نيروي انساني تمركز كنند. كشورهاي با درآمد متوسط به منظور ايجاد و توسعه محيطي مساعد براي كارآفريني قوياً به آموزش كارآفرينانه ملزم هستند. 4ـ كارآفريني و اشتغال 4ـ1ـ وضعيت اشتغال كارآفرينان در همه گروههاي درآمدي كشورهاي مختلف اكثريت افرادي كه به طور جدي در انديشه راهاندازي كسبوكار هستند، هماكنون داراي كار ميباشند. نرخ اشتغال اين افراد به ترتيب زير است: • در كشورهاي با درآمد متوسط 91 درصد داراي شغل هستند. • در كشورهاي با درآمد بالا 81 درصد داراي شغل ميباشند. • در كشورهاي با درآمد پايين 77 درصد داراي شغل هستند. 4ـ2ـ درصد افرادي كه بدون داشتن سابقة استخدامي كسبوكاري را راهاندازي ميكنند، عبارت است از: • 6 درصد در كشورهاي با درآمد متوسط • 17 درصد در كشورهاي با درآمد پايين • 5 درصد در كشورهاي با درآمد بالا 4ـ3ـ تأثير وضعيت شغلي در فعاليتهاي كارآفرينانه • بين وضعيت كار و فعاليت كارآفرينانه رابطة روشني وجود ندارد. • بيكاري و كارآفريني قهري داراي همبستگي مثبت هستند. • استخدام بودن در جايي ديگر، امنيت و آسايش خاطر فراهم ميآورد و به افراد امكان ميدهد تا فرصتهاي ديگري را تعقيب نمايند. 4ـ4ـ پراكندگي سني، جنسيتي و شغلي كارآفرينان • افراد در سنين 25 تا 34 سال بيشترين فعاليت را در كارآفريني دارند. • زنان با احتمال كمتري نسبت به مردان به راهاندازي كسبوكار ميپردازند. • اكثر افرادي كه كسبوكاري را راهاندازي ميكنند در جاي ديگري نيز كار ميكنند. به علاوه: • در كشورهاي با درآمد پايين، افراد با سطح تحصيلات پايينتر كسبوكار راهاندازي ميكنند. • در كشورهاي با درآمد بالا، افراد با سطح تحصيلات بالاتر كسبوكار راهاندازي ميكنند. • در كشورهاي با درآمد پايين بيكاري و كارآفريني قهري داراي بالاترين ميزان است. 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۱ 5ـ مجاري تأمين مالي فعاليتهاي اقتصادي كارآفرينانه 5ـ1ـ منابع تهيه پول براي راهاندازي كسبوكار عبارتند از: • شخص كارآفرين • سرمايهگذاران غير رسمي • سرمايهگذاران مخاطرهپذير 5ـ2ـ سرمايهگذاران غير رسمي در كارآفريني چه ميزان سهم دارند؟ • نزديكان خانوادگي 4/49 درصد • ديگر وابستگان 4/9 درصد • همكاران 9/7 درصد • دوستان و همسايگان 4/26 درصد • غريبهها 9/6 درصد 5ـ3ـ سرمايهگذاري شخصي توسط كارآفرينان چگونه انجام ميشود؟ 8/65 درصد از سرمايه مورد نياز براي فعاليت اقتصادي جديد كارآفرينان توسط خود آنان فراهم ميشود. متوسط سرمايه مورد نياز براي راهاندازي يك فعاليت اقتصادي جديد 637/53 دلار امريكا است كه 317/35 دلار آن را خود كارآفرينان تأمين ميكنند. سرمايهگذاران غير رسمي بيروني 356,18 دلار ديگر را تأمين ميكنند. آگاهي از اين اطلاعات مطمئناً هر صاحبنظري را به انديشه و تفكر واميدارد و لزوم برنامهريزي و سياستگزاري جامع براي كارآفريني در كشور را به ذهن متبادر ميسازد. اما شناخت وضعيت موجود كشور (ايستارها و نگرشها، ويژگيها و توانمنديها، ظرفيتهاي بالقوه و بالفعل، منابع و زيرساختها و ...) در مقايسه با گذشتة آن كشور يا ديگر كشورها يكي از مهمترين گامها براي انجام هر گونه اقدامي محسوب ميشود. بسياري از كشورها با همكاري سازمانهاي بينالمللي تلاش ميكنند تا دادهها و ارزيابيهاي يكساني را در اين زمينه ارائه نمايند و با اين اقدام فرصتهاي بينظيري را براي كشور خود فراهم ميآورند؛ زيرا اين دادهها علاوه بر اينكه مورد استفاده مفسرين، نشريات، سياستسازان و دانشگاهيان قرار ميگيرد، مورد استفاده مديران بنگاههاي تجاري بينالمللي، مؤسسات سرمايهگذاري مخاطرهپذير، بانك جهاني، صندوق بينالمللي پول و سازمان جهاني تجارت نيز قرار ميگيرد. مقاله حاضر كه قسمت اول آن به معرفي كنسرسيوم ديدهبان جهاني كارآفريني (gem)پرداخته است، تلاش ميكند ضمن بررسي اهداف، عملكرد و نتايج فعاليتهاي انجام شده در اين حوزه، راهگشايي براي تصميمگيري در خصوص انجام اقداماتي گسترده در زمينة توسعه كارآفريني در كشور باشد. 6ـ نگاهي به ديدبان جهاني كارآفريني (gem) 6ـ1ـ تاريخچه ديدهبان جهاني كارآفريني (gem)ائتلافي غيرانتفاعي از گروههاي علمي ـ پژوهشي ميباشد كه هدف آن ارزيابي و ارائة دادههاي پژوهشي معتبري در سطح بينالمللي در خصوص فعاليت كارآفرينانه است. فعاليت gemدر سال 1997 توسط دانشپژوهان انگليس، امريكا، فنلاند و ايرلند در كالج بابسون و مدرسه بازرگانيلندن و با حمايت كامل از سوي مركز راهبري كارآفريني كافمن (بنياد كافمن) آغاز گرديد. در اولين گزارش سالانه gemدر سال 1999، تنها 10 كشور (كانادا، دانمارك، فنلاند، فرانسه، آلمان، ژاپن، اسرائيل، ايتاليا، بريتانيا و امريكا) در اين ابتكار همكاري داشتند، اما تعداد كشورهاي مشاركتكننده در سال 2000 به 21 كشور (علاوه بر ده كشور پيشين، آرژانتين، استراليا، بلژيك، برزيل، هند، ايرلند، كره جنوبي، نروژ، سنگاپور، اسپانيا و سوئد) افزايش يافت و تعداد اين كشورها در سال 2001 به 29 كشور (علاوه بر كشورهاي پيشين، مجارستان، مكزيك، هلند، زلاندنو، پرتغال، افريقاي جنوبي، روسيه و لهستان) رسيد. مشاركت كشورها در سال 2002 نيز همچنان افزايش يافت و به 37 كشور (علاوه بر كشورهاي پيشين به جز پرتغال كه حضور نداشت، تايلند، شيلي، ايسلند، سوئيس، اسلوني، چين، تايوان، كرواسي و هنگكنگ) رسيد. تعداد اين كشورها در بررسي سال 2003 به 41 كشور رسيد (علاوه بر 37 كشور قبلي يونان، اوگاندا، ونزوئلا و پرتغال) و در سال 2004 كشورهاي اكوادور، اردن و پرو نيز به جمع اين كشورها پيوستند. 6ـ2ـ روند فعاليت gemهر سال ضمن ارائة يك گزارش واحد از ميزان فعاليتهايكارآفريني و مقايسة دادههاي كشورها با يكديگر، دربارة هر يك از كشورهاي مورد بررسي نيز گزارش جداگانهاي منتشر ميكند. دادههاي gemبراساس موارد زير جمعآوري و تدوين ميشوند: پيمايشي از جمعيت بزرگسال: اين پيمايش به صورت تلفني و توسط سازمانهاي آمارگيري و سرشماري و با حداقل 2000 پاسخگو انجام ميگيرد. پيمايشي از كارشناسان و خبرگان: اين پيمايش شامل مصاحبههايي مفصل با حداقل 18 نفر از خبرگان كشور در زمينههاي سرمايهگذاري، سياست، برنامههاي دولت، تعليم و تربيت، انتقال فناوري، زيرساختهاي حمايتي و فضاي فرهنگي ـ اجتماعي است و با انجام پرسشنامهاي پيمايشي از حداقل 32 نفر از خبرگاني كه در هفت زمينه پيشگفته صاحبنظر هستند، تكميل ميگردد. دادههاي كمي و كيفي جمعآوري شده و ارزيابيهاي مورد ارائه توسطgemمنبع ارزشمندي از اطلاعات (غنيترين منبع و شاهد نسبي) مربوط به رفتار كارآفرينانة كشورها است و از اين رو مورد توجه و بررسي سياستسازان، سازمانهاي تجاري و دانشگاهها قرار ميگيرد. اين دادهها قلمروهاي زير را پوشش ميدهند: فعاليت كارآفرينانه كل[5](tea)برحسب سن، جنسيت، سطح درآمد، وضعيت اشتغال، بخشها، گروه كشورها، منطقه و موقعيت جغرافيايي وteaاز نگاه كارآفريني فرصتگرا و قهري ايستارها و نگرشهايكارآفرينانهبر حسب طبقهبندي پيشگفته شامل متغيرهاي فرهنگي زير ميباشند: ترس از عدم موفقيت، مهارتها، شناخت كارآفرينان و تشخيص فرصتهاي خوب كه ميتواند شاخصي بسيار عالي از تفاوتهاي فرهنگي بين ملل باشد. تحليل رفتار كارآفرينانه بر حسب نوع كسبوكار و ميزان نو بودن بنگاه اقتصادي. براي مثال:بررسي ويژگي كسبوكارهاي تثبيت شده در مقايسه با كسبوكارهاي نوپا در كشورهاي مختلف. ارزيابي وضعيت سرمايهگذاري در شركتهاي نوپا شامل فعاليت فرشتگان كسبوكار سرمايهگذاري بانكها و سرمايهگذاران رسمي مخاطرهپذير تحليل ويژگيهاي خاص شركتهاي مبتني بر فناوري بررسي و تحليل شركتهاي فاميلي بررسي فعاليت كارآفرينانه بنگاه تحليل فعاليت كارآفرينانه اجتماعي 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۱ اخبار GEMاز طريق كنفرانسهاي دوسالانه كه به نوبت در لندن و بوستون برگزار ميشود، منتشر ميگردد. اين كنفرانس به عنوان بزرگترين رويداد كارآفريني دنيا محسوب ميشود، در اين رويداد بزرگ كه طيفي از نشريات بينالمللي، سياستسازان، مديران تجاري، مفسرين و دانشگاهيان در آن حضور پيدا ميكنند، هر كشور خلاصة كوتاهي از يافتههاي ملي خود را ارائه ميكند. گزارش جامعGEMاز ديگر فعاليتهاي اين مؤسسه است كه در واقع بيانيهاي معتبر و قابل توجه در خصوص فعاليت كارآفرينانه جهاني به حساب ميآيد و از اين رو سياستسازان سراسر دنيا به منظور تصميمسازي در مورد چگونگي ارتقاء كارآفريني كشور خود به آن توجه خاص نشان ميدهند. همچنينGEMدر موضوعات مختلفي نظير دسترسي به سرمايه، كارآفريني اجتماعي، توسعه منطقهاي، فناوري و زنان گزارشهاي جداگانهاي را تدوين ميكند و ضمن آن سياستسازان ارشد، دولتها و سازمانهاي فراملي همچون جامعه اروپا، داووس، سازمان جهاني تجارت و سازمان ملل متحد را مخاطب قرار ميدهد. وب سايتhttp://www.gemconsortium.orgبه عنوان سايت مرجع اطلاعاتGEMو پرتال جهاني پيشرو براي رويدادهاي كارآفريني، فضايي را براي دسترسي به آخرين اطلاعات و گزارشهايGEMو ايجاد تعامل با ديگر مخاطبينGEMفراهم ميآورد. 6ـ4ـ اهداف GEM از همان ابتدا برنامة پژوهشيGEMبر چهار هدف اصلي متمركز شده است و اين اهداف در پرسشهاي زير تبلور يافتهاند: • آيا بين فعاليت كارآفرينانه ملل مختلف تفاوتي وجود دارد؟ • نتايج و پيامدهاي ملي فعاليت كارآفرينانه (گستره، اشتغالزايي، رشد اقتصادي) كدامند؟ • چرا برخي كشورها نسبت به ديگر كشورها كارآفرينانهتر هستند؟ • براي تسهيل و ارتقاء فعاليت كارآفرينانه چه اقداماتي ميتوان انجام داد؟ 6ـ5ـ مدل مفهومي برنامه پژوهشيGEMبر يك مدل مفهومي استوار است (نمودار الف). در اين مدل فرض بر آن است كه سازوكارهاي مؤثر ريشه در رشد اقتصاد ملي دارند. اين مدل بر توضيح چرايي رشد سريع و مؤثر اقتصاد ملي برخي كشورها نسبت به ديگر كشورها متمركز است. در اين مدل فرض بر آن است كه تمام فرايندهاي اقتصادي در يك فضاي سياسي، اجتماعي و تاريخي نسبتاً با ثبات شكل ميگيرد. سومين و شايد ويژگي منحصر به فرد برنامهGEMآن است كه: فرض ميشود دو سازوكار متمايز ولي مكمل يكديگر به عنوان منابع اصلي رشد اقتصاد ملي محسوب ميشوند (نقش شركتهاي بزرگ تثبيت شده و نقش كارآفريني در ايجاد و رشد شركتهاي جديد). همانطور كه در قسمت بالاي شكل مشاهده ميشود، اولين سازوكار اصلي نقش شركتهاي بزرگ تثبيت شده را نشان ميدهد كه عهدهدار تجارت بينالمللي هستند. فرض بر اين است كه اگر شرايط كلي به گونهاي متناسب توسعه يابد، توان رقابت بينالمللي شركتهاي بزرگ افزايش پيدا ميكند. با بلوغ و گسترش اين شركتها، براي كالاها و خدمات در اقتصاد ملي تقاضاي قابل ملاحظهاي به وجود ميآيد. اين افزايش تقاضا به نوبه خود براي شركتهاي خرد، كوچك و متوسط فرصتهايي را در بازار فراهم ميكند. به خصوص امكان تحقق چنين سناريويي زماني بيشتر است كه مبادلات بينالمللي به كالاهاي ثابتي محدود شود كه در تقاضا و يا فناوري توليد آنها تغيير اندكي وجود دارد. در قسمت پايين نمودار مشاهده ميشود كه دومين سازوكار اصلي به عنوان محركي براي رشد اقتصادي، به نقش كارآفريني در ايجاد و رشد شركتهاي جديد تأكيد ميكند. در اين فرايند مجموعه ديگري از عوامل ساختاريـ مؤلفههاي ساختار كارآفرينانه، تعاملات بين محيط اجتماعي، فرهنگي و ظهور و گسترش شركتهاي جديد ـ نقش دارند. علاوه بر اين، به طور مشخص به دو ويژگي اساسي فرايند كارآفرينانه نيز اشاره ميشود كه عبارتند از: الف) ظهور يا وجود فرصتهاي بازار و ب) ظرفيت (انگيزه و مهارت) افرادي كه به منظور تعقيب آن فرصتها شركتهاي جديدي را راهاندازي ميكنند. به خصوص در بازارهاي پويايي كه موفقيت آنها حاصل سطوح بالاتري از خلاقيت، نوآوري و سرعت بازار است، فرايند كارآفرينانه چشمگير است. بيشترين ارزش مدلGEMبه تمركز آن بر ماهيت تكميلي هر دو سازوكار اصلي فوق مربوط ميشود كه به لحاظ تجربي با رشد اقتصاد ملي مرتبط است. در واقع شركتهاي بزرگ تثبيت شده از طريق انتقال فناوري، اثرات جانبي و افزايش تقاضا براي كالا و خدمات، اغلب فرصتهايي را براي فعاليتهاي شغلي جديد فراهم ميكنند. از سوي ديگر، شركتهاي كارآفرينانه ميتوانند از طريق كاهش هزينهها و تشديد توسعه فناوري، به مزيتهاي رقابتي شركتهاي تثبيت شده ـ به عنوان مشتريان اصلي خود ـ در عرصههاي رقابت جهاني كمك كنند. لازم به يادآوري است كهGEMقصد دارد تا با تعديل مدل فوق چشماندازهاي آتي حاصل از پژوهش و شناخت تأثير اين سازوكارها را بر رشد اقتصادي منعكس نمايد. 7ـ تعريف مفاهيم از نگاه GEM • كارآفريني GEMكارآفريني را چنين تعريف ميكند: هر تلاشي براي ايجاد كسبوكاري جديد يا راهاندازي يك فعاليت اقتصادي جديد، همچون خوداشتغالي، سازمان و تشكيلات تجاري جديد، يا توسعة كسبوكار موجود توسط يك فرد، تيمي از افراد و يا يك بنگاه تثبيت شده و اين تلاش به دو صورت تقسيمبندي ميشود: قهري و فرصتگرا. كارآفريني قهري معرف آن دسته از فعاليتهاي نوپا توسط افراد كارآفرين است كه در اين زمينه هيچگونه انتخاب بهتري پيش روي ندارد و به عنوان آخرين راه حل به راهاندازي كسبوكاري مبادرت ميكند. كارآفريني فرصتگرا به معناي شناسايي يك فرصت جديد كسبوكار است و اين فرصت يكي از چند انتخاب پيش روي افراد كارآفرين براي راهاندازي كسبوكار تلقي ميشود. • شاخص TEA هر يك از تيمهاي مليGEMاطلاعاتي را از طريق پرسشنامههاي يكساني از جمعيت بالغ جمعآوري ميكنند. اين اطلاعات اصلي محاسبه فعاليت كارآفرينانه كل(TEA)است. شاخص TEAاز دو قسمت و بر مبناي نمونه جمعيت بين 18 تا 64 سال تشكيل شده است: الف) فعاليتهاي اقتصادي نوشكفته: شامل جمعيت افرادي كه فعالانه درگير ايجاد يك كسبوكار جديد هستند. افراد ميتوانند مالك تمام و يا قسمتي از اين كسبوكار باشند و تا مدت سه ماه هيچگونه حقوق و دستمزدي پرداخت نكرده باشند. اين بنگاه در مرحله تكوين و يا راهاندازي قرار دارد. ب) بنگاههاي اقتصادي جديد: شامل جمعيت اشخاصي كه فعالانه درگير مديريت يك كسبوكار جديد هستند. اين افراد ميتوانند مالك تمام و يا قسمتي از اين كسبوكار باشند و فقط براي مدت 42 ماه حقوق و دستمزد (شامل مالكان) پرداخت كردهاند. شاخصTEAمعرف مجموع افراد فعال در هر دو فعاليت اقتصادي نوشكفته و جديد بر مبناي كل جمعيت است. اگر اين افراد در هر دو نوع فعاليت مشاركت داشته باشند تنها يك بار محاسبه ميشوند. اين شاخص براي نشان دادن اختلافنسبي بين كشورها و مناطق و يا بين افراد با پيشينه و شرايط متفاوت به كار ميرود. شاخص FEA شاخص فعاليت كارآفرينانه بنگاه به عنوان شاخص مركبي از تركيب دو مقدار مرتبط زير محسوب ميشود: الف) نوآوران بازار: شامل سهمي از كسبوكارهايي كه كالا و خدمات جديد بازار را تأمين ميكنند. ب) سهم اشتغالزايي توسط نوآوران: شامل سهمي از اشتغالزايي توسط چنين شركتهايي است كه محصولات و خدمات جديد ارائه ميكنند. در مقايسه با شاخصTEAكه فعاليت كسبوكارهاي جديد را به طور عام ميسنجد، شاخصFEAبه عنوان يك شاخص مكمل، دامنة گسترة بنگاههايي كه در حال نوآوري محصولات و خدمات جديد هستند را پوشش ميدهد. بنابراينFEAفقط شامل كسبوكارهايي است كه تلاش ميكنند تا نوآورانه باشند. كارآفريني اجتماعي تعريف كارآفريني اجتماعي همانند تعريف عامGEMبراي كارآفريني عبارت است از: هر تلاشي براي ايجاد كسبوكار جديد يا مؤسسه اقتصادي يا فعاليت مخاطرهپذير همچون خوداشتغالي، سازمان و تشكيلات تجاري جديد يا توسعة يك كسبوكار موجود توسط يك فرد، تيمي از افراد و يا يك بنگاه استقرار يافته با اهداف جمعي و اجتماعي به عنوان يك هدف بنيادين. شاخص SEA اولين تلاش براي سنجش فعاليت كارآفرينانه اجتماعي(SEA)به روشي نظاممند، توسطGEMدر بريتانيا و در سال 2003 انجام گرفت. اين حوزه عليرغم مناقشات متعددي كه هنوز در تعاريف و دادهها دارد، از نظر سياستسازان و بنگاههاي اقتصادي براي بررسي با اهميت است. در سنجشSEAرويكرد وسيعGEMبراي تعيين كارآفريني و تطبيق آن براي طرح سؤالات مشابه درباره مؤسسات اجتماعي كسبوكار مورد استفاده قرار ميگيرد تا شاخص فعاليت كارآفرينانه اجتماعي مشخص شود. SEAنيز همچونTEAحاصل مجموع پاسخهاي مثبت به يكي از دو سؤال زير است. 1ـ آيا در حال حاضر شما به تنهايي و يا با همكاري ديگران براي راهاندازي نوعي فعاليت يا اقدام در زمينه خدمات اجتماعي، داوطلبانه يا جمعي تلاش ميكنيد؟ اين تلاش ميتواند شامل ارائه آموزش، مشاوره و حمايت رايگان و يا يارانهاي به افراد يا سازمانها باشد و يا نوعي فعاليت انتفاعي است كه منافع حاصل از آن صرف اهداف اجتماعي ميشود. 2ـ آيا در حال حاضر شما به تنهايي يا با همكاري ديگران، مديريت چنين فعاليت يا اقدامي را در زمينه خدمات اجتماعي، داوطلبانه يا جمعي به عهده داريد؟ 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده