spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۱ اقتصاد کلاسیک عنوان «اقتصاد كلاسيك» براي انديشه اقتصادي از سال 1750 تا 1870 به كار رفته است كه در آن گروهي از اقتصاددانان عمدتاً انگليسي، كتاب «ثروت ملل» آدام اسميت را به عنوان مبناي تحليل توليد، توزيع و مبادله كالاها و خدمات در اقتصاد استفاده نمودند. اقتصاد كلاسيك، تمام اصول نوشته هاي اقتصاددانان سياسي اين دوره زماني را شامل مي شود كه طبق اصول فكري اسميت در وهله اول و ريكاردو در وهله دوم نوشته اند. از نظر ماركس (1867 صص 174-57)، اقتصاد سياسي كلاسيك در قرن هفدهم با پتي آغاز ميشود و با ريكاردو پايان مييابد. از نظر كينز (1936، ص 37) اقتصاد كلاسيك با ريكاردو آغاز ميشود و با پيگو پايان مييابد. آدام اسميت موضوعات اصلي اقتصاد کلاسیک را مطرح كرد كه اقتصاددانان در يك قرن بعد از وي درباره آن به بحث ميپرداختند. ریکاردو در كتاب «اصول اقتصاد سياسي و ماليات ستاني » ( 1817 )موضوعات دیگری را مطرح کرد که بخش دیگری از اقتصاد کلاسیک را شکل داد. ساير نويسندگان كلاسيك، جان استوارت ميل و جان اليوت كرنز بودند. در اين مقاله ابتدا اقتصاد سياسي كلاسيك به عنوان جريان اصلي ادبيات اقتصادي طي اين دوره بيش از يكصد ساله معرفي شده و سپس هر يك از مكاتب منچستر، ليبرال فرانسوي، اصالت فايده كلاسيك، پول (در گردش)، بانكداري و بانكداري آزاد مورد بررسي و تحليل قرار مي گيرد. 2- اقتصاد كلاسيك زمینه پیدایش: در قرن هفدهم، انگلستان در تجارت عقب تر از هلند و در توليد صنعتي عقب تر از فرانسه بود. اما در اواسط قرن هيجدهم، انگلستان در تجارت و صنعت برتر بود. انقلاب صنعتي، ابتدا در انگلستان توسعه يافت و اقتصاد سياسي كلاسيك نيز در آنجا مطرح گرديد. آدام اسميت و معاصرانش كه طي مراحل اوليه انقلاب صنعتي زندگي مي كردند ، از رشد اساسي صنعت، تجارت و اختراعات و تقسيم كار آگاه بودند. اين امر باعث تأكيد بر جنبه صنعتي حيات اقتصادي در انديشه كلاسيكها شد. در 1776 انگلستان مي توانست بدون نگرانی از رقابت خارجي، از عهده تجارت آزاد برآيد. با قويتر شدن كارآفرينان انگليسي ، آنها ديگر متكی به يارانه هاي دولت، امتيازات انحصاري و حمايت تعرفه اي نبودند. بازار كار رقابتي در انگلستان ايجاد شد و لسه فر مرام صاحبان مشاغل شد. انديشه اقتصادي كه در چنين شرايطي در اواسط قرن هيجدهم در انگلستان ظهور كرد، اقتصاد سياسي كلاسيك ناميده شده است. انديشه كلاسيكها، عقلاني سازي فعاليتهاي اقتصادی بود. رقابت پديده اي روبه رشد بود و اتكاي بدان به عنوان تنظيم كننده بزرگ اقتصاد، ديدگاهي معقول بود. دولتها معروف به اتلاف و فساد مالي بودند و تحت چنين شرايطي، مداخله كمتر دولت، بهتر بود. نمايندگان اصلي اين مكتب فكري در اقتصاد عبارتند از: آدام اسميت، ديديد ريكاردو، توماس رابرت مالتوس، ژان باتيست سي، ناسا سنيور و جان استوارت ميل. هر چند تعدادي از مورخان انديشه اقتصادي ، كارل مارکس را به دليل استفاده از برخي نظرات ريكاردو، یک اقتصاددان کلاسیکی به حساب آورده اند ولي طبق تعریف و اصول اقتصاد سياسي كلاسيك كه در اين مقاله ارايه شده است ، نميتوان ماركس را يك اقتصاددان كلاسيك دانست. اقتصاد كلاسيك بر انباشت سرمايه، گسترش بازارها و تقسيم كار تأكيد مي نمايد و شديداً تمايل به ارائه توصيه هاي سياست اقتصادي دارد و وقتي بازار با شكست مواجه مي شد، مداخله در اقتصاد را توصيه مي كردند. اصول اقتصاد كلاسيك: اقتصاد كلاسيك غالباً ليبراليسم اقتصادي ناميده شده است. پايه هاي آن: آزادي كسب و كار، مالكيت خصوصي و رقابت، همگي متكي به دكترين لسه فر است. در مقابل محدوديتهاي فئودالي و مركانتي ليستي بر انتخاب شغل، انتقال زمين و تجارت، ايده هاي كلاسيك، ليبرال بودند. ويژگيهاي اصلي اقتصاد كلاسيك به طور خلاصه عبارتند از: 1-اولين اصل اقتصاد كلاسيك، لسه فر است. يعني بهترين دولت آن است كه كمترين دخالت در اقتصاد را داشته باشد. نيروهاي بازار رقابتي آزاد، توليد، مبادله و توزيع را با " دست نامريي" هدايت مي كنند. اقتصاد، خود تعديل شونده است و بدون مداخله دولت به اشتغال كامل گرايش دارد. 2-كلاسيكها(به استثناي ريكاردو)، بر وجود هماهنگي منافع ، تأكيد مي كردند. هر شخص، با پي گيري منافعش، در واقع منافع جامعه را تأمين مي كند. 3-كلاسيك ها بر اهميت تمام فعاليتهاي اقتصادي خصوصاً صنعت، تأكيد مي كردند. مركانتي ليستها مي گفتند كه ثروت از تجارت به دست مي آيد، فيزيوكراتها، كشاورزي را منبع تمام ثروت ها مي دانستند. اقتصاد كلاسيك، صنعت را به تجارت و كشاورزي، افزود و هر سه را مولد به حساب آورد. 4-اقتصاددانان كلاسيك به اقتصاد به عنوان يك كل مي نگريستند. يعني رويكرد اقتصاد كلان داشتند . اهميت نسبي ايدههاي اسميت و ريكاردو در شكل دادن به جريان اقتصاد كلاسيك و جايگاه نظريههاي ارزش مبتني بر مطلوبيت كه نويسندگاني مانند للويد، لانگفيلد، سينيور، دوپويت و گوسن آنرا مطرح كرده اند، نظريه هاي امساك بهره كه توسط بيلي، سنيور،رائه و جان استوارت ميل مطرح شده است؛ استفاده از نيروهاي عرضه و تقاضا در تعيين قيمتهاي بينالمللي توسط ميل؛ نظريه اشباع عمومي بازار و قانون بازارهاي سي و نظریه جمعیت مالتوس را تعيين كنيم. از نظر اگلي كل اقتصاد كلاسيك ميتواند برحسب يك چارچوب مفهومي واحد تعريف شود. كليد اقتصاد كلاسيك بايد در به اصطلاح «دكترين وجوه دستمزدي » يافت شود. كتاب اگلي نمونه اي از گرايش به تعريف اقتصاد كلاسيك به عنوان يك پيكره منسجم از ايدههايي ارائه ميكند كه حول يك اصل كانوني متحدكننده، سازماندهي شده است. ادبيات ثانويه کلاسیک، تلاش براي التزام به نظريه كلاسيك رشد اقتصادي است. سوول تعريف سنتي اقتصاد كلاسيك را ميپذيرد مبني بر اينكه اقتصاد كلاسيك در عمل مبتنی بر دیدگاههای آدام اسميت است كه ريشه در كتاب "ثروت ملل" اسميت دارد. از اين رو ماركس را مستثني ميكند. از نظر سوول، اقتصاد كلاسيك شامل مجموعه مشتركي از پيشفرضهاي فلسفي، روشهاي مشترك تحليل و نتايج مشترك مربوط به موضوعات تحليل اساسي اقتصادي است و شامل قضاياي مهمي مانند: نظريه ارزش مبتني بر كار ، نظريه جمعيت مالتوس، قانون سي و نظريه مقداري پول است و بيشتر به سوي موضوع رشد اقتصادي (و در معناي نوين، نظريه مسير رشد تعادلي يكنواخت اقتصاد ) جهتگيري شده است. متن کامل تحقیق 54 صفحه ای در زمینه اقتصاد کلاسیک را از فایل پیوست دریافت نمایید: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده