رفتن به مطلب

این حکایت ما نیست تکذیب میکنم


ارسال های توصیه شده

مسافري در شهر بلخ جماعتي را ديد كه مردي زنده را در تابوت انداخته و به سوي گورستان مي‌برند و آن بيچاره مرتب داد و فرياد مي‌زند و خدا و پيغمبر را به شهادت مي‌گيرد كه والله، بالله من زنده‌ام! چطور مي‌خواهيد مرا به خاك بسپاريد؟

اما چند ملا كه پشت سر تابوت هستند، بي توجه به حال و احوال او رو به مردم كرده و مي‌گويند: پدرسوخته ي ملعون دروغ مي‌‌گويد. مُرده.

مسافر حيرت زده حكايت را پرسيد. گفتند: اين مرد فا...سق و تاجري ثروتمند و بدون وارث است. چند مدت پيش كه به سفر رفته بود، چهار شاهد عادل خداشناس در محضر قاضي بلخ شهادت دادند كه مرده و قاضي نيز به مرگ او گواهي داد. پس يكي از مقدسين شهر زنش را گرفت و يكي ديگر اموالش را تصاحب كرد. حالا بعد از مرگ برگشته و ادعاي حيات مي كند. حال آنكه ادعاي مردي فاسق در برابر گواهي چهار عادل خداشناس مسموع و مقبول نمي‌افتد. اين است كه به حكم قاضي به قبرستانش مي‌بريم، زيرا كه دفن ميّت واجب است و معطل نهادن جنازه شرعا" جايز نيست.

 

.

5wuaxonyly1cznecyd0v.jpg

  • Like 12
لینک به دیدگاه
خلایق هرچه لایق

باید تحمل سوختن همزمان تروخشک رو وقتی سقوط میکنیم داشته باشیم!

 

چه چیزی باعث میشه که تحمل کنیم ؟ یعنی مشیت الهیه ؟ تقدیر ماست؟ باید اینطور باشه؟ کدوم

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...