Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۱ گاهی از اوقات ما برای رهایی از گرفتاریهایی که تو فکر و اندیشه مون خلل ایجاد میکنه سعی میکنیم بنحوی درگیر نشیم و ازش فرار کنیم.. برای این رهایی معمولا یا به جمع دوستان پناه میبریم یا اینکه یه جورائی خودمونو مشغول میکنیم. من نتونستم با این روش ها به آرامش برسم. آیا شما تونستید جواب بگیرید؟ بهترین روشی که پیداش کردم , پناه بردن به سکوت و به اصطلاح گرفتن روزه سکوت هست. اینو امتحان کردید؟ 4 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۱ اصلا رهایی از یه سری فکرها وجود نداره... من سعی میکنم بخوابم..ولی بدیش اینه که توی خواب هم دقیقا همیون مسائل رو میبینم.... 3 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۱ اصلا رهایی از یه سری فکرها وجود نداره...من سعی میکنم بخوابم..ولی بدیش اینه که توی خواب هم دقیقا همیون مسائل رو میبینم.... درسته. ولی من یه مدت تمرین کردم که تو هیچ شرایطی هیچی نگم و فقط نگاه کنم. ( تو جمع ) این کار باعث شده که ذهنم هم فک کنه این چیزا مهم نیستند و الان دیگه کمتر منو تحریک میکنه که واکنش نشون بدم. 3 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۱ درسته. ولی من یه مدت تمرین کردم که تو هیچ شرایطی هیچی نگم و فقط نگاه کنم. ( تو جمع ) این کار باعث شده که ذهنم هم فک کنه این چیزا مهم نیستند و الان دیگه کمتر منو تحریک میکنه که واکنش نشون بدم. راسش من دوست ندارم از ناراحتیام فرار کنم یا نادیده بگیرمشون...لااقل توی این مقطع زمانی اینجوریم.... از جمع نگو که وقتی از جایی ناراحت باشی هر حرف و هر حرکتی میشه یه تیر....دقیق همون چیزایی رو میبینی و میشنویی که ازشون ناراحتی.. سکوت خوبه و کتاب خوندن...اما باز هرجمله یا هر ناشنیدنی پره از همون افکار 3 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۱ راسش من دوست ندارم از ناراحتیام فرار کنم یا نادیده بگیرمشون...لااقل توی این مقطع زمانی اینجوریم....از جمع نگو که وقتی از جایی ناراحت باشی هر حرف و هر حرکتی میشه یه تیر....دقیق همون چیزایی رو میبینی و میشنویی که ازشون ناراحتی.. سکوت خوبه و کتاب خوندن...اما باز هرجمله یا هر ناشنیدنی پره از همون افکار یه مدتی است که من بعنوان مشاور دارم با یه گروه لمپن کار میکنم. اول کار احساس کردم که نمیتونم دوام بیارم تا اینکه تصمیم گرفتم کل این مجموعه و حرفا و رفتار هاشونو ندید فرض کنم و کار خودمو انجام بدم. ابتدای کار خیلی سخت بود ولی بعد ها کم کم تونستم که کل این مجموعه را از ذهنم حذف کنم و سرم بکار خودم باشه. الان یه مدتی است که موفق شدم و دارم از کارم هم نتیجه میگیرم. اینو مطرح کردم تا شاید به درد دوستان بخوره و کمکشون باشه. 3 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۱ من هم هروقت نمیخوام فکر کنم پیاده روی میکنم و با مشاهده مناظر اطراف خودم رو سرگرم میکنم... گاهی اوقات هم که یک مساله خیلی ذهنم رو درگیر میکنه میگم خوب فقط پنج دقیقه بهش فکر مبکنم بعد از تمام زوایا اون رو بررسی میکنم و دیگه بهش فکر نمیکنم 3 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 دی، ۱۳۹۱ من هم هروقت نمیخوام فکر کنم پیاده روی میکنم و با مشاهده مناظر اطراف خودم رو سرگرم میکنم...گاهی اوقات هم که یک مساله خیلی ذهنم رو درگیر میکنه میگم خوب فقط پنج دقیقه بهش فکر مبکنم بعد از تمام زوایا اون رو بررسی میکنم و دیگه بهش فکر نمیکنم روش بسیار خوبی است. اینم امتحان میکنم . 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده