zahra22 19501 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۱ موزه از جمله فضاهای شهری است که با فرآیند مدرن شدن سیل توده مردم برای مصرف این نوع از خدمات وسیعتر، و دامنه مخاطبین موزهها گسترش مییابد. شناخت گردشگری به عنوان کنشی اجتماعی میتواند ما را به درک بهتر این پدیده رهنمون سازد. در این پژوهش به دنبال شناخت گوناگونی مخاطبین موزه و چگونگی عملکرد آنان به عنوان مصرف فرهنگی در فضای موزه فلکالافلاک خرمآباد و پاسخی برای این پرسش که، آیا بازدیدکنندگان با رویکرد، ذهنیتها و زمینههای زندگی روزمره متفاوت وارد موزه میشوند، فهم یکسان و مصرف مشابهی از این امکانات دارند؟ در این مطالعه از تلفیق روش کمی و روش کیفی استفاده شدهاست، پیوند نتایج این دو روش در جهت روشنی بخشی به موضوع و رسیدن به پاسخی مناسب مفید واقع خواهد شد. تکنیکهای مشاهده، مشاهده مشارکتی و مصابحه عمیق در روشکیفی و تحلیل محتوای دفاتر پیشنهادات و انتقادات موزه در روشکمی استفاده شدهاند. در نهایت ضمن گونهشناسی گردشگران به نحوه عملکرد و مصرف آنان از فضای موزه و به چیستی معانی تولید شده در متن موزه خواهیم رسید. واژگان کلیدی: گردشگری، موزه، مصرف فرهنگی انسان شناسی در موزه مقدمه گسترش توریسم به عنوان پدیدهای اجتماعی و صنعت توریسم به عنوان کسب و کار تجاری، در طول نیمه دوم قرن بیستم چشمگیر بودهاست و به نیروی عظیم اقتصادی و اجتماعی تبدیل شدهاست (ورینگ و ورینگ، ۲۰۰۱). گردشگری از مشخصههای آشنای زندگی امروزی محسوب میگردد، که در جوامع مختلف شرایط گوناگونی برای درک و مواجهه با این پدیده دیده میشود. اهداف گردشگری و چگونگی گردشگر بودن دارای تنوعهای فراوانیاست. چگونگی مصرف موزهها به عنوان یکی از مراکز مورد توجه گردشگری با توجه به فراهم آوردن شرایطی برای جذب گردشگر از موارد پر اهمیت در این پهنه میباشد. به نظر میآید جوامع بر اساس زمینههای اجتماعی مختلف خود تجارب گوناگونی از این پدیده کسب کردهاند. تبیین خدمات توریستی نمیتواند از شرایط اجتماعی پیرامون آن جدا باشد(اری، ۱۹۹۵). اندیشمندان قرن بیستم، بیش از همه بر شکل فرهنگی مصرف تاکید کرده، و مصرف فرهنگی را مهم ترین مؤلفه جامعه جدید دانستهاند مصرف فرهنگی، فعالیتی اجتماعی است. به واسطه همین کردارهایی که مصرف فرهنگی می نامیم، فرهنگ تولید یا بارور می شود. مصرف فرهنگی سبک زندگی، را شکل میدهد. نیازها و تمایلات را سامان میدهد، مواد لازم برای تولید تخیلات و رویاهای ما فراهم میکند، نشاندهنده تفاوتها و تمایزات اجتماعی است، در نهایت نمایانگر تولیدات ثانویه ما در به کارگیری ابزارهای موجود است .مصرف فرهنگی در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی صورت میگیرد. علاوه بر انواع کالا: (اقتصادی، فرهنگی و…) فضاها و حتی زمان در فعالیت اجتماعی مصرف شده و به عنوان مواد اولیه مطرح هستند که توسط کنشگر اجتماعی (مصرف کننده) به تصرف درمیآیند و مصرف میشوند(کاظمی،۱۳۸۸). مراکز خرید، سینماها، پارکها، موزه و سایر فضاهای مدرن شهری از جملهی این مکانها میباشند. در جهان مدرن امروز موزههای بسیاری وجود دارند. این گونه فضاها امروزه در زندگی مدرن از جایگاه ویژهای برخوردار هستند و بخش مهمی از خدمات مورد نیاز در آنها ارائه میشود و خود نیز به واسطه ویژگیهایشان نیز به مصرف میرسند. فضاهای توریستی و به طور خاص موزه به عنوان قسمتی از این مکان ها در دهههای اخیر مورد توجه بودهاند. فضاهای فرهنگی مانند سالنهای کنسرت، تئاترها، سینماها، کتابخانه ها، فرهنگ سراها، موزهها و… غالباً دارای جمعیت سیال و ناپایدار هستند که مطالعه بر آنها دشوار مینماید… اما به طور کلی انطباق وضعیت اجتماعی، فرهنگی مصرف کنندگان با فضاهای فراغتی کاملا امکان پذیر است. این فضاها از بهترین عواملی هستند که به شخصیت شهری شکل میدهند. در چند دهه اخیر بخش اقتصاد اوقات فراغت به صورت فزایندهای حجم بزرگتری یافته است از اینرو گروه بزرگی از مطالعات انسان شناسی به سوی این بخش هدایت شدهاند تا بتواند در یافتن راههای گسترش توریسم و درآمدهای حاصل از آن از یک سو، وکاهش خطرات و تخریب فرهنگی ناشی از آن راه کارهایی مناسب پیشنهاد کند(فکوهی،۱۳۸۳). رشد و گسترش سیستم حمل و نقل و توسعه روابط در سطوح مختلف درون و بین جوامع به همراه در دسترس بودن و ارزان بودن این امکانات شرایط مناسبی برای سفر ایجا نمودهاست. مقصدهای گردشگران و شکلهای گردشگری موجود از چنان تنوعی برخوردار است که گردشگری به یکی از وجوه اصلی «سبک زندگی» بدل شدهاست که در زمینههایی مثل زبان، هنر، پوشاک و از این قبیل، به مجموعهای از ارزشهای زیبا شناختی دیگری نظیر آگاهی بدنی، رژیم غذایی وعلایق شخصی گره میخورد. افراد با انتخاب مقصد ویژه برای گردشگری و روش خاصی برای تجربه کردن آن مقصد، چیزهایی درباره ضمیر نفس خود میگویند درست همانطورکه از طریق سایر انتخابهای فراغتی و مصرفی نیز پیامهایی درباره خویشتن صادر می کند(بنت،۱۳۸۵). سبک زندگی به ساختن درک از اینکه افراد چه میکنند و چرا آن کار را انجام میدهند و از انجام آن چه منظری برای خود و دیگران دارند، کمک میکند(استوری،۱۳۸۶). میتوان گفت که شناخت چگونگی گردشگری (مصرف اماکن هدف گردشگر) یکی از راههای آگاهی از کلیت پدیده گردشگری و مدیریت صحیح آن میباشد. آگاهی از چگونگی مصرف یک کالا، کمک فراوانی را برای تولید کننده در جهت ارائه بهتر آن به مخاطبین فراهم میکند. در اینجا (موزه) مصرف کننده که به نوعی آزادانه دست به انتخاب مقصد میزند از خودمختاری و آزادی بیشتری در مصرف برخوردار است. همان طور که آورده شد موزه به عنوان فضایی فراغتی، آموزشی و فرهنگی می تواند مورد توجه گروههای مختلف اجتماعی قرار گیرد. با توجه به مطالب آورده شد پرسشهای زیر به عنوان مسالهی محوری این پژوهش مطرح میگردند: آیا بازدیدکنندگان درک یکسانی از صحنههای مختلف موزه دارند؟ آیا استراتژی مورد نظر طراحان و اداره کنندگان موزه تنها راه درک و مصرف موزه توسط مخاطبان آن می باشد؟ به منظور دستیابی به پاسخ سوالات فوق موزه مردم شناسی فلک الافلاک در شهر خرمآباد به عنوان میدان تحقیق در نظر گرفته شده است. در این مکان ضمن تلاش برای دستیابی به پاسخی مناسب برای پرسشهای طرح شده، از روش شناسی مرتبط که توان به دست آوردن داده های لازم در راستای رسیدن به جواب مناسب سوالات تحقیق را دارند، استفاده میشود.موزه یادشده از لحاظ زمانی در دامنه ی زمانی ۱/۳/۸۸ لغایت ۳۱/۲/۸۹ مورد بررسی قرار گرفتهاست. 3 لینک به دیدگاه
zahra22 19501 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۱ روش شناسی برای بررسی چگونگی مصرف موزه توسط مخاطبان آن، باید به لایههای درونی زندگی در موزهها دست یابیم، به همین منظور از تلفیق روش کیفی و روش کمی برای راهیابی به عمق این فضا استفاده خواهیم نمود. برای دست یابی به این شناخت ما از تکنیکهای چندگانه بهره خواهیم برد، زیرا ممکن است تنها یک ابزار مشخص نتواند جنبههای مختلف مصرف موزه را برای ما نمایان سازد، تکنیکها هر کدام از امکانات و محدودیتهای خاص خود برخوردار هستند و در حالی که جنبهای از موضوع را برای ما آشکار میسازد ممکن است، بعد دیگر آن را مورد غفلت قرار دهند. پس استفاده از تکنیکهای چندگانه میتواند ما را به اهداف تعریف شده نزدیکتر نماید. برای دستیابی به اهداف فوق از مشاهدهمشارکتی، مصاحبه و تحلیل محتوای اسناد استفاده شدهاست. تحلیل محتوای اسناد مرتبط با هر موضوع، می تواند به عنوان مکمل سایر تکنیکهای به کار رفته، در جهت کسب اطلاعات بیشتر به کار گرفته شود. در این جا نیز، تحلیل محتوای نظرات بازدیدکنندگان در مورد موزه، می تواند تکمیل کننده، مشاهده کنش آنها در موزه باشد. دفترهای پیشنهادات و انتقادات به عنوان بخشی از موزه در نظر گرفته میشوند، که هدف از آن درج نقطه نظرات بازدیدکنندگان در مورد موزه است. بحث با توجه به داده های به دست آمده مشخص شد که موزه تنها جایی برای دیدن موضوع ارائه شده در آن نیست و مخاطبان آن برداشت ها و مصرفهای متفاوتی از آنچه که تصور میشود را نیز به دست میدهند. باید عنوان کرد که موزه تنها عرصهای برای تبادل اطلاعات نیست و مصرف کنندگان آن گیرنده منفعل پیام موزه نیستند. همچنان که بنت(۱۳۸۶) میگوید: بهتر است او (گردشگر) را در مقام فاعل گردشگری در نظر آوریم. گردشگری توسط گردشگر روئیت می شود، و به همین دلیل گردشگر نقش فعال و عاملیت دارد… گردشگر دربارهی آنچه رخمیدهد، برداشتها و معناهای ذهنی خود را دارد، و در برخورد با جهان از منابع خاص خویش بهره می گیرد. پس از آن جا که گردشگر گیرنده منفعل پیام نیست، توانا به خلق معانی و کردارهای متنوعی در عرصه گردشگری می باشد. حاصل مشاهدات و مصاحبهها و تحلیل سایر اسناد نیز تایید کننده این ادعا میباشد. نتایج تحلیل محتوا:: جدول (۱): نتایج تحلیل محتوای دفاتر پیشنهادات و انتقادات موزه [TABLE] [TR] [TD=width: 100] مقوله ها [/TD] [TD=width: 144] فراوانی [/TD] [TD=width: 158] درصد فراوانی [/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 100] رضایت مندی [/TD] [TD=width: 144] ۱۹۶۸ [/TD] [TD=width: 158] ۹۸/۵۱ [/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 100] یادگاری [/TD] [TD=width: 144] ۶۹۶ [/TD] [TD=width: 158] ۳۸/۱۸ [/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 100] آموزش [/TD] [TD=width: 144] ۵۴۸ [/TD] [TD=width: 158] ۴۷/۱۴ [/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 100] انتقادات [/TD] [TD=width: 144] ۳۵۹ [/TD] [TD=width: 158] ۵/۹ [/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 100] روابط بین عشاق [/TD] [TD=width: 144] ۲۱۵ [/TD] [TD=width: 158] ۶۷/۵ [/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 100] مجموع [/TD] [TD=width: 144] ۳۷۸۶ [/TD] [TD=width: 158] ۱۰۰ [/TD] [/TR] [/TABLE] همان طور که از جدول شماره یک به دست میآمد، دفترهای پیشنهادات و انتقادات فقط، محل درج نظرات پیرامون موزه نیست، همانگونه که دوسرتو و فیسک در نفس رفتار مصرفی تولید و مقاومت میبینند(کاظمی،۱۳۸۸). در مصرف این بخش از موزه نیز درکنار معناهای متصور معمول، شاهد معناهای جدید، خلاقانه و حتی مقاومت آمیز هستیم. نتایج فوق نشان میدهد که فضا و امکانات متنوع موزه در نظر تمامی بازدیدکنندگان یکسان درک نمیشود. افراد تنها برای دیدن صحنهها و ویترینها به موزه نمیآیند و همهی آنها دست آخر، برداشتی یکسان از آنچه در موزه وجود دارد، ارائه نمیدهند. هر جز از موزه، گالری، یا یک سایت میراث فرهنگی بخشی از یک فرآیند ارتباطی است. سبک معماری بنا، چیدمان سایت تا مامور مستقر در ورودی، ترتیب نمایش اشیاء، رنگ دیوارها و محتوا و چگونگی جانمایی اتیکتها اشیاء، همگی این موارد در فرآیند ارتباطی با بازدیدکننده دخیل هستند. ارتباط ایجاد شده مبتنی بر فاکتورهایی است: خیلی از این ارتباطها میتوانند ضمنی، صریح، برخی عمدی و بسیاری غیر عمدی باشند. در بسیری از مواقع بازدید کنندگان در فرآیند تولید معنا به روشهای گوناگون کمک رسان و یا مشارکت کننده هستند( مسن، ۲۰۰۵: ۲۰۰) بازدیدکنندگانی که به قصد دیدن موزه به این مکان میآیند چه به صورت انفرادی و یا گروه دوستان و نیز در قالب خانوادهها، صحنهها را میبینند متنها را میخوانند در مورد آن ها با یکدیگر و نیز با مسئولین موزه (کارشناسان، نگهبانان) به بحث و تبادل نظر میپردازند، که گاهی حاصل این گفتگوها خوانشهای متفاوت از صحنههای موزه میباشد. تصاویر، ویترینها و صحنههای موزه، نمایش دهنده زندگی مردمان در روستا و نیز زندگی عشایری است. بازدیدکنندگان این صحنهها را میبینند، در مورد آنها داوری میکنند و گاهی شرایط امروزی زندگی خود را با آن مقایسه میکنند. حاصل این فرآیند لزوماً آنچه که نمایش داده شدهاست و قصد بیان آن میرود نیست. برای مثال روستائیان آن چه را که در موزه بیان شدهاست، زندگی روزمره، و روند معمول زندگی جاری خود که هر روزه آن را لمس میکند، و آن را به عنوان امری که کمیاب یا جذاب باشد و در موزه قرار گیرد نمی بیند. درمقابل، شهرنشینان و بخصوص آنهایی که از شهرهای بزرگتر به این موزه میآیند در مقابل امری غریب، جذاب و گاهی ناخوشایند قرار میگیرند در این جا میتوان گونهای دیگر از ارتباط بین صحنههای موزه و گردشگران در ارتباط با زندگی روزمره را مشاهده نمود. این نمود و پیوند، در صحنههایی خاص مانند جایی که زن و مردی ایلیاتی در زیر سیاه چادر، بیشتر دیده می شود. در این صحنه، مرد در حال نوشیدن چای و زن در حال کوبیدن دانههای خوراکی در هاون خود میباشد. این صحنه، عموماً مورد اعتراض زنان (بخصوص زنان شهرنشین) واقع میشود. به عقیده آنها در این جا ( صحنههای موزه) نیز زنان در موقعیت فرودستی قرار گرفتهاند و در حالی که مرد در حال استراحت است، زن درحال کار و تلاش میباشد، این صحنهها را زنان معمولاً به عنوان، سندی از تسلط مردانه و ظلم نسبت به خود تفسیر میکنند، در طرف دیگر، مردان نیز معمولاً از این صحنه را به عنوان گذشته آرمانی خود و موقعیت برتر از دست رفته خود میدانند و این نکته را با گفتن: «مرد هم، مردان قدیم» یادآوری میکنند. در این رابطه پیوند چگونگی درک و مصرف فرهنگی موزه با زمینهی اجتماعی و عرصه زندگی روزمره قابل تشخیص میباشد، آگاهی نسبت به موقعیت زنان در میادین مختلف اجتماعی و اعتراض نسبت به آن در پیوند با چگونگی حضور زنان در جامعه میباشد. مخاطبین معمول موزه، یعنی آنهایی که به قصد دیدن موزه به این مکان میآیند، تنها صحنهها و ویترینها را نمیبینند، بلکه با اعمال خود تعریفی تازه از فضاهای موزه ارائه میدهند. در ساعاتی که تعداد بازدیدکنندگان کمتری در موزه هستند دیده میشوند فرصتی مناسب برای کسانی است که نمیخواهند در چشم دیگران ظاهر شوند. دختران و پسران جوان که موزه را محلی برای استتار و عمل به آن چه خود میخواهند، در نظر میگیراند. در این خصوص میتوان به ابتکار و بهره گیری از ویژگیهای فضایی موزه توسط این گروه اشاره کرد که فضایی غیر رسمی را در موزه تولید میکنند. تصرف فضا و تعریفی تازه از مصرف آن مشخصه این گروه است که با نفوذ به درون موزه و مسستتر در نقش بازدید کننده تولید معنا و فضایی دیگرکون را موجب میشوند همچنین درحالی که گروهی خود را از قبل برای آمدن به موزه و آشنایی با موضوعی که در موزه طراحی شدهاست، آماده کردهاند و تجهیزاتی مانند: دوربین، دفترچهای برای یاد داشت و… را برای ثبت آن به همراه دارند، گروهی هم بدون امکاناتی خاص به موزه می آیند. بازدیدکنندگان معمول موزه به ثبت آنچه از موزه نمایش داده میشود، می پردازند، در مورد آن پرسش میکنند وآن را موضوع گفتگوی خود قرار میدهند. گرهی نیز فارغ از کاربرد و استفاده رسمی از این فضا به آنچه در ذهن خود دارند پرداخته و موجب خلق معانی و موقعیتهای جدید در این مکان میشوند. این گروهها با به کارگیری تاکتیکهای خاص خود، استتار در قالبهای گوناگون و حضور در فضاهای متنوع، راهکاری برای مقابله با این محدودیتها در نظر گرفتهاند. فضای موزه نیز به عرصهای این چنینی میماند، که گروههای مختلف آن را به تصرف و مصرف خود میرسانند. دراین جا مصرف با خصلتی خلاقانه و حتی در جهت مقاومت در برابر سیاستهای موجود در جامعه خود را نشان میدهد. این خلاقیت و مقاومت محدود به کاربری فضا و تولید معناهای جدید به قصد لذت خود نیست. وقتی که از بعد زمانی به آمدن و مراقبت به موزه می نگریم این ویژگیها در این جا نیز قابل مشاهده میباشند.برای روشن شدن مطلب باید اشاره کرد که در مواقعی که چند روزپیاپی تعطیلی به مناسبتهای مختلف پیش میآید، آمار مراجعه کنندگان به موزه چند برابر می شود. نکتهی قابل توجه آن جا پدیدار میگردد که در روزهایی که از بعد رسمی دارای ویژگی خاصی، مانند عزاداری به مناسبت های مختلف هستند و برنامههایی از طرف سازمانهای مختلف برای حضور مردم در این مراسم در نظر گرفته میشود، تعداد زیادی سفر و تفریح را ترجیح میدهند و از اوقات تعطیلی به وجود آمده معنا و تولیدی تازه ارائه مینمایند. این تولید جدید، خلاقیتی در نحوه مصرف زمان فراغتی به وجود آمده میباشد. به طور کلی می توان گفت: تنها کسانی که قادر به درک و خوانش آن چه در موزه به نمایش گذاشته شده مخاطب موزه نیستند. بلکه گروههایی نیز وجود دارند که قرائت خاص خود از موزه به نمایش می گذارند. تنها استراتژی موزه را نمی توان علت حضور این گروه ها در موزه دانست. براساس آن چه که از تحلیل محتوای دفترهای پیشنهادات و انتقادات موزه به دست آمده دیدگاهها و کردارهای گوناگونی در موزه توسط بازدیدکنندگان تولید میشود. درحالی که عدهای از صحنه پردازیها و معناهای ارائه شده خشنود و راضی بودند، عدهای به آن اعتراض داشتند، گروهی آموزشهایی را برای خود از دیدن موزه تصور میکنند. گروهی استتار شده در چهره بازدیدکننده فضای موزه را اشغال و عمل خاص خود را به نمایش می گذارند، همانطور که موزه به محلی برای ملاقات دوستان (پاتوق) و یا فضایی تفریحی تبدیل میشود. فضاهای متنوع تولید شده در موزه، حاصل عملکرد گروههای ناهمگنی هستند که در موزه حضور مییابند و با مصرف فرهنگی خاص خود، تولید معنایی جدید و گاه متعارض می نمایند. همانطور که فیسک عقیده دارد،این گونه است که “مصرف تولیدی ثانویه پنداشته میشود(استوری، ۱۳۸۶). 2 لینک به دیدگاه
zahra22 19501 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۱ اری نیز نگاه خیره گردشگر را بر اساس زمینههای اجتماعی متنوع گوناگون میداند. او این نگاه خیره را به مانند نگاه یک پزشک برساخته اجتماعی میداند.”تنها یک نگاه خیره گردشگر نداریم، بلکه این نگاه تحت تاثیر تعلقات اجتماعی، گروه اجتماعی و دوره تاریخی تنوع مییابد(اری، ۱۹۹۰). تنوع عملکردهای فرهنگی گروههای بازدیدکننده، تنها به نوع خوانش صحنهها و مصرف آنها از فضای موزه محدود نمیشود. این تنوع را می توان در تجهیزات و نحوه بهرهگیری از آنها نیز، مشاهده نمود. کسانی که با اراده خود و به قصد دیدن موزه به این مکان مراجعه می نمایند علاوه بر توجه به صحنهها و ویترین ها، تجهیزاتی را با خود به منظور ثبت و استفاده ی بیشتر از موزه به همراه دارند. دوربین عکاسی یکی از معمول ترین ابزارهایی می باشد که معمولآ مورد استفاده قرار میگیرد. گرچه امروزه گوشیهای تلفن همراه نیز قابلیت عکس گرفتن را دارا میباشند و این امکان (عکس گرفتن) را برای عده بیشتری فراهم نمودهاند اما معمولآ مخاطبان حرفهای موزه برای ثبت تصاویر موزه، استفاده از دوربین عکاسی را ترجیح می دهند و حتی دوربین خود را به لنزها و تجهیزات کمکی دیگر جهت گرفتن عکسهای بهتر تجهیز مینمایند. بهعلاوه آن دسته از بازدیدکنندگان موزه که معمولآ دوربین عکاسی همراه تجهیزات دیگر را حین بازدید از موزه با خود همراه دارند، این عمل را در ادامه گردشگر بودن و انجام مناسک گردشگری انجام می دهند و ممکن است از قابلیت هایی که دوربین آن ها از نظر فنی دارد آگاهی زیادی نداشته باشند(بنت، ۲۳۱:۱۳۸۶). در این تحقیق بسیاری از کسانی که در بازدید از موزه، دوربین عکاسی با خود حمل می نمودند، دلیل استفاده از این وسیله را تلقی دوربین عکاسی را به عنوان یکی از تجهیزاتی که در سفر و بازدید از یک محل(موزه و…) باید همراه داشته باشند بیان مینمودند. بسیاری از آنها عکاسی را یکی از سرگرمیهای رایج در در زمان فراغت خود نمیدانستند. بوردیو استفاده و خرید دوربینهای عکاسی با قابلیت فنی بالا را ناشی از عادت به خرید محصولات درجه یک میداند نه بالا بردن کیفیت عمل عکس گرفتن(بوردیو، ۱۳۸۶). تفاوت گروههای مختلف بازدیدکننده از موزه،از نظر به همراه داشتن تجهیزات و یا عدم آن برآمده از موقعیت های اجتماعی آنها و ذائقههای متفاوت آن ها نیز می باشد. به علاوه انگیزه حضور آن ها در موزه نیز میتواند عاملی در میزان و نوع تجهیزات همراه آنان باشد. در مورد استفاده بازدیدکنندگان از دوربینهای عکاسی، باید علاوهبر در اختیار داشتن این ابزار باید به نحوه استفاده از آن و موضوعی که برای عکس گرفتن برگزیده میشود اشاره نمود. در مورد موضوع عکاسی طی مشاهدات دیده میشود که گروههای مختلف بازدیدکننده، موضوعات مختلفی را برای عکس گرفتن برمیگزینند. گروهی صحنهها و وینرینها و اشیاء نمایش دادهشده را هدف عکاسی خود میدانسته و تصویر آنها را ضبط میکردند، درحالی که گروههای دیگر مانند چند سرباز هم خدمتی، گروهی از دوستان و حضور خود را در کنار صحنهها را قابل ثبت کردن به واسطه عکس گرفتن میدانستند. متغییر بودن هویت فضا و تبدیل آن از حالتی به حالت دیگر از دیگر مشخصههای فضای موزه میباشد. این متغییر بودن به واسطه مصرف فرهنگی بازدیدکنندگان صورت میگیرد. آنجا که بازدیدکنندگان با لباسهای غیر رسمی خود که در طول سفر در خودروی خود به تن داشتهاند وارد فضای موزه که ساختارمند و با مقررات رسمی تعریف شده می شوند، گذران اوقات عشاق با هم، پرسه زنی و نظربازی جوانان در رابطه با این پویایی دیده میشوند. نتیجه در رابطه با چگونگی مصرف خدمات گردشگری و به طور خاص موزه که این مطالعه بر روی آن تمرکز داشته است میتوان گفت که متغیر بودن از ویژگیهای عناصر مختلف موجود در پدیده گردشگری و موزه میباشد. این تغییر در ارتباط با حضور و تولید معانی توسط گرههای مختلف اجتماعی است. این گروهها با زمینههای متنوع اجتماعی، تصویرهای متنوعی از حضور در مکانی مشابه را به دست میدهند. همانطور که اری آن را ناشی از سبک زندگی متفاوت به واسطه زمینههای اجتماعی گوناگون میبیند. این تکثر ما را به تلاش برای درک این پیچیدگیها و رابطهای منطقی با این پدیده در جهت فهم بهتر زندگی در رابطه با ویژگیهای جدید آن مانند گردشگری و در ادامه مدیریت در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی فرا میخواند. 3 لینک به دیدگاه
مهتانازی 22 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۲ دوست عزیزم ازمطالبی که گذاشتی ممنون.موضوع پایان نامه من موزه تاریخیه.میتونی کمکم کنی؟ممنون میشم.آخه کسی کمکم نمیکنه لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده