رفتن به مطلب

ژنرال تاج طلایی ایران(آکروجت هوایی)


ارسال های توصیه شده

آکروجت هوایی

 

 

به مجموعه‌ای از کارهای نمایشی گفته می‌شود که توسط گروهی از خلبانان زبر دست به صورت هماهنگ انجام می‌شود. گروه آکروجت ایران در نیروی هوائی تاج طلايي نام داشت. در... اردیبهشت سال ۱۳۳۴ ( 1955 میلادی) اولين هواپيماهاي جت با تحويل هواپيماي اف-۸۴ وارد نيروي هوايي ايران شد. قبل از تحويل اين هواپيماها نيروي هوايي 15 خلبان شامل ژنرال محمد خاتمي كه بعدا فرمانده نيروي هوايي شد به پايگاه فورستن فلدبروك نيروي هوايي آمريكا در آلمان براي آموزش دوره خلباني هواپيماي جت اعزام كرد .

 

بعد از اتمام اين دوره آموزشي 10 خلبان به ايران بازگشتند و 5 خلبان ( شامل کاپیتان نادر جهانباني،سيامك جهانباني،ايرج مخابري،امير حسين ربیعی و عبدالحسين مينوسپهر) اين دوره آموزشي هواپيماي جت را براي كسب آمادگي براي مربيگري خلبانان جت نيروي هوايي ايران ادامه دادند.

 

در آن زمان پايگاه فورستن فلدبروك مركز تيم آكروجت Sky Blazers نيروي هوايي آمريكا بود و آنها هر روز تمرينات خود را در زير نگاه کاپیتان نادر جهانباني انجام ميدادند.

 

از آرزوهاي کاپیتان نادر اين بود كه نيروي هوايي ايران هم يك روز گروهي مثل تيم آكروجت Sky Blazers داشته باشد . اين آرزو سرآغازي بر دوستي بين کاپیتان جهانباني و تعدادي از اعضاي گروه Sky Blazers به ويژه با سرگرد S.mallen ليدر گروه شد و اين دوستي باعث شد کاپیتان جهانباني بتواند در تمرينات تيم آكروجت Sky Blazers به عنوان سرنشين عقب هواپيماي سرگرد S.mallen ليدر گروه حضور داشته باشد.

 

بعد از پايان دوره مربيگري خلباني هواپيما جت، جهانباني كه ديگر سرگرد شده بود به همراه ساير اعضاي گروه به ايران بازگشت. در ايران کاپیتان جهانباني با حمايت ژنرال محمدخاتمي(فرمانده نيروي هوايي آن‌ زمان) اولين تيم آكروجت ايران را با ژنرال خاتمي و خودش و امير حسين ربیعی و مينوسپهر تشكيل داد و بعد از تمرينات زياد سرانجام در سال ۱۳۳۷( 1958 میلادی) روياي کاپیتان نادر جهانباني به واقعيت پيوست و در تاریخ ۸ آبان همین سال آسمان آبي ايران پذيراي پرندگان زيباي تيم آكروجت نيروي هوايي بود.

 

این تیم که بزرگترین رویای میهن پرستانه ابرمردی با نام نادر جهانبانی .. ژنرال تیمسار سپهبد خلبان نادر جهانبانی بود ، به راستی بلند پروازی تا اوج دست نیافتنی ها برای کشوری در تزلزل سیاسی و وابستگی فنی و نظامی ، نظیر ایران در آن سالها به شمار میرفت و حاصل روح میهن پرست ؛ استعداد شگرف در برگرفتن آموخته هایش به عنوان سرنشین مهمان سرگرد مالن محسوب میگردید.

 

در سال ۱۳۳۹ هواپیماهای اف-۸۶ جایگزین اف-۸۴ شد و تیم آکرجت تمریناتش را با این هواپیما آغاز کرد. تا اینکه در سال ۱۳۵۰ که از هواپیمای جدید و مدرن اف-۵ در این تیم استفاده شد. در هر تيم آکروجت هشت خلبان بود كه تنها شش نفر براي انجام نمايش ها پرواز مي كردند و دو نفر هم به صورت ذخيره بودند.

 

اين تيم تيزپرواز وظيفه اش نمايش هاي هوايي بود كه براي نشان دادن قدرت نيروي هوايي انجام مي شد. این تیم به جرات یکی از بهترین تیم های هوایی جهان بود كه آوازه آن بسیار سریع در تمامي دنيا بلند شد که حتی برخی‌ آن‌ را در حد تیم آکروجت هوایی فرشتگان آبی (Blue Angles) می‌دانند. به دليل اينكه نادر جهانباني توانست به اين رويا رنگ واقعيت ببخشد پدر تيم آكروجت ايران نام گرفت و سرانجام به مقام نایب قهرمانی چهان پس از تیم افسانه ای فرشتگان آبی دست یافت.

 

جهانبانی .... ژنرال تیمسار سپهبد خلبان نادر جهانبانی !! علاوه بر خلق و خوی نظامی چهزه ای خوش سیما و لبخندی جذاب بر چهره داشت. ژنرال چشم آبی که مادرش از مهاجرین روس بوذ در میان افسران ارشد نیروی هوایی از محبوبیت ویژه ای برخوردار بود و با وجود اینکه مجمدرصا پهلوی پس از ازوداج پدرش سپهبد امان‌الله جهانبانی با یک مهاجر روس به وی چندان خوشبین نبود ، اما میهن پرستی نادر به وی کاملا اثیات شده یود و ژنرال نادر جهانبانی جانشینی فرمانده نیروی هوایی و خلبانی ویژه وی را نیز بر عهده داشت.

 

از خصلت های ویژه و نشان دید وسیع او در مقایسه با محمدرصا پهلوی که تمام تکیه قدرت و فناوری نظامی و وابستگی سیاسی خود را به آمریکاییها میدانست ، بی اعتمادی به آمریکایی ها و تلاش برای اثبات برتری ذاتی نژاد آریایش بر یانکی های ینگه دنیا بود.

 

یکی از این موارد تاریخی ، اصرار او به برخاستن با هواپیمایی فانتوم در دست تعمیر در جاده ساوه ، در شرایطی که آمریکایی ها شانس او را برای عبور از ساختمان مقابل تنها 1 درصد تخمین زده بودند با تکیه بر همان 1 درصد شانس بود !! که موحب تحیر و خیره گی مستشاران نظامی آمریکا گردیده بود.

 

این عقاب تیز پرواز در یک عملیات جسورانه و متحورانه در خرداد ماه 1356 در هشتم شکاری اصفهان ، اف 14 های تامکت 40 میلون دلاری و تازه وارد به ایران ( که به اظهار صریح رئیس جمهور وقت آمریکا داشتن آنها نیز برای خلبان عرب سعودی خیلی زود بود ! ) را به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس نیروی هوایی ارتش ایران در حضور محمدرضا پهلوی در یک نمایش با شکوه هوایی به خدمت گرفت و با انجام عملیات آکروباتی با اف 14 تامکت موجبات حیرت و شگفتی مستشاران آمریکایی که تا آن روز چنین شهامتی به خود نداده و پس از آن نیز نداده اند با جلوه هایی از سوختگیری همزمان دو پرنده تا Touch Down - Take off ، Flip - Rotate و .... فراهم آورد.

 

...........

 

ولی حالا در بامداد سه شنبه 14 بهمن 1357 تیمسار را چشم بسته و دست در زنجیر به مدرسه رفاه آورده بودند. در اتاقی که همه روی زمین رها شده بودند، تیمسار هم به دیوار تکیه داده بود و روبرو را نگاه می کرد. تیمسار از همه خونسردتر بین سپهبد برنجیان و امیرافشار نشسته بود. بالاتر از او سپهبد رحیمی، ناجی و ربیعی به دیوار تکیه داده بودند و با ناباوری به سرنوشت می اندیشیدند.

 

شاه مفتضحانه رفته بود و رژیم فرو شکسته بود و آنها می دانستند که فریاد "خون" همه جا را گرفته است و آتش آنچنان شعله ور است که خشک و تر را می سوزاند ، پس کسی در صدد نجات سر خود نبود که از همان پنجره کوچک اتاق می شد تصویر فردا و فرداها را دید و سرهای بریده که بی جرم و جنایت بالای نیزه و دار است. حتی آنان که به دلیل میهن پرستی و خدمت دلیلی برای گریختن از میهن نداشتند و آنان به دنیا آمده بودند که ایران خدمت کنند نه به تاج یا امامه !!

 

 

نوبت که به تیمسار رسید تنها به دادگاه آمد. هنوز بلند بالا و آرام ، فقط ریشش بلندتر شده بود. خلخالی، ابوالفضل حکیمی، زواره ای، فاضل و طهماسبی اعضای دادگاه بودند و در جلسه دوم ربانی املشی و محمدی گیلانی نیز حاضر بودند. ادعا نامه ای که علیه او تنظیم شده بود آنقدر پوچ بود که حتی خود اعضای دادگاه نیز از درون بر بی اساسی آن اذعان داشتند.

 

یادم هست که زواره ای در پایان جلسه اول به پاسخ این سوال که تیمسار جهانبانی که مدتهاست سرپرست سازمان تربیت بدنی بوده و در کارها و اعمال فرمانداری نظامی شرکت نداشته پس چرا در ادعانامه او را مسئول خونریزی ها و کشتارهای اخیر دانسته اید

 

گفت: شما چه کار به ادعا نامه دارید. ممکن است او در ماه های اخیر در جنایات رژیم دست نداشته باشد ولی به ستاره ها و تاج روی نشانش نگاه کنید ، اگر جنایتکار نبود که سپهبد نمی شد !! ( اصل منطق عدالت انقلابی - اسلامی )

 

بر خلاف خیلی دیگر از ژنرالها عصبی نمی شد و از جایش نمی پرید. پس از سه جلسه وقتی که خلخالی از او خواست که از خود دفاع کند.

از جایش برخواست و خیلی شمرده گفت:

 

آنچه را که شما مطرح کردید آنقدر بی اساس است که من لزومی به پاسخ گفتن به آن نمی بینم اما چند دروغ بزرگ گفتید که همراه با اتهام زدن های شما نشان می دهد که حکم شما علیه من قبلا صادر شده و همچنین حکایتگر این حقیقت است که فقط و فقط قصد ویرانی کشور من و ارتش سرزمین مرا دارید.

 

پدر من جاسوس روس نبود، بلکه افسری ایرانی بود که در روسیه درس خوانده، من هم هرگز عامل کشوری نبودام بلکه در آمریکا به عنوان بهترین و با استعدادترین خلبان ایرانی، بر اوج ابرها پرواز می کردم. حال شما چگونه به خود اجازه می دهید به من تهمت خیانت بزنید. شما از خود خجالت نمی کشید شما از مردم شرم نمی کنید؟

 

شما از هزاران جوان ایرانی که من با همه تلاش در راه فراهم کردن وسایل ورزشی و ایجاد امکانات جهت تربیت روح و جسم آنها، در ماه های گذشته کوشیده ام، شرم نمی کنید؟ شما که هستید ؟ آیا کسانی را می شناسید که چون شما بر هر آنچه ملی و ایرانی است تیغ بکشند؟ آقایان من پنجاه یک سال به خوبی و نیکی زندگی کرده ام و قرارگاهم آسمان ها بود. پاسخی به شما ندارم ولی مطمئن باشید که مردم ایران خیلی زود از خواب فعلی بیدار می شوند آنگاه شما هستید و خشم ملتی که به تار و پود شما آتش می کشد.

 

جهانبانی .... ژنرال تیمسار سپهبد خلبان نادر جهانبانی !! همه این حرف ها را با همان خونسردی گفت که در روز 14 بهمن با من حرف زده بود، همین خونسردی باعث شد که تمام اعضای دادگاه از جمله خلخالی در جایشان میخکوب شوند و زبانشان بند بیاید. لحظاتی بعد ژنرال را بردند، نگاهی به حاضران کرد و با سر خداحافظی تلخی با من و نویسنده ای فرانسوی که از "لیبراسیون" آمده بود نمود. ........

 

 

از آخرین تیم آكروجت تاج طلائی ، پرنده آهنین بال فانتوم اف 4 و پیکر پاکِ تاپ گان ارتش ایران کاپیتان سروان خلبان ظريف خادم هيچگاه از پرواز جنگي ۱۳۵۹/۷/۷ ( عملیات شمشیر سوزان - حمله به تاسیسات اتمی عراق ) بازنگشت ! تاپ گان ارتش ایران کاپیتان سروان خلبان اسدلله اکبری هم از سال ۵۹ به مدت ۱۰ سال اسير بود و پس از آزادی هرگز اجازه پرواز با هواپیمای شکاری به او داده نشد. ایشان هم اکنون در هواپیمایی ایرا-تور ( هما ) خلبان هواپیمای مسافربری توپولف هستند.

 

تاپ گان ارتش ایران تیمسار سرلشکر خلبان آیت محققی فرمانده یکم شکاری مهرآباد در تاریخ ۲۸ تیر ۱۳۵۹ به اتهام شرکت در عملیات موسوم به کودتای نوژه ، اعدام شد.

 

اما ... تاپ گان ارتش ایران ؛ ژنرال تيمسار ارتشبدِ خلبان امير حسين ربیعی فرمانده نیروی هوایی ارتش و تاپ گان ارتش ایران ، ژنرال تيمسار سپهبد خلبان ، نادر جهانباني سرپرست آخرین تیم افسانه ای آکروجت تاج طلائی ایران و یکی از خلبانان ویژه محمدرضا پهلوی ، تنها به جرم مسئولیت هایشان ، در یک دادگاه غیر نظامی توسط قاضی صادق خلخالی اولین حاکم شرع دادگاه انقلاب در تاریخ 31/01/58 و 12/12/57 در زندان قصر بر روی پشت بام مدرسه علوی تیرباران شدند !!!

 

قاضی ، او را به جرم شرعی مفسد فی الارض با پلاکارد گردن آویز به همین عنوان به خاک و خون کشید در حالی که به خواسته وی ، چشمان بازش شاهد پر کشیدن سفیر گلوله ها به هدف سینه فراخ اش بود .

 

 

روح بلندش شاد و یاد اسطوره ایش گرامی باد .

 

منبع : ( کاپیتان سرهنگ خلبان ، بهروز مدرسی خلبان ممتاز سی 130 هرکولس ارتش شاهنشاهی و دارنده رکورد و مدال افتخار بالاترین سورتی پرواز ترابری جنگ ( 8 ساله ) و تاریخ ایران است)

 

 

دوخاطره از ژنرال جهانبانی

 

گریز از چنگال دشمن

در زمان فرمانروایی " حسن البكر " حاكم وقت عراق كه به دست صدام حسین در پی كودتایی خونین سرنگون شد ، اختلافات مرزی با دولت ایران به وجود می آید . طرفین در آماده باش كامل به سر می برند . در آن هنگام جت های جنگنده ایران مرتب در خط مرزی به گشت زنی می پردازند . در یكی از روزهایی كه نادر جهانبانی مشغول گشت زنی بود به ناگاه توسط پنج جت جنگنده ارتش عراق محاصره می شود . در این گونه شرایط خلبان چاره ای جز تسلیم ندارد . چون چهار فروند هواپیمای متخاصم از چهار طرف شكاری ایران رو محاصره كرده و یك فروند هم از جلو در حركت است تا راه را نشون دهد . جهانبانی خیلی خونسرد به همراه شكاری های دشمن راهی عراق می شود . با نزدیك شدن به منظقه فرودگاه ، هواپیمای جلویی به زمین می نشیند .. چهانبانی دور موتور را كم می كند .. و بعد از دقایقی چرخ های هواپیما رو هم پائین می آورد ... خلبانان دشمن وقتی وضعیت جت جنگنده ایرانی رو می بینند كه در حال فرود است ، هر یك به سمتی رفته تا جت جنگنده ایرانی به زمین بشیند .

او آرام آرام به سمت باند فرود دشمن نزدیك و نزدیك تر می شود . سرعت هر لحظه كم تر می گردد . تا جایی كه از آن بالا شكاری های عراقی می بینند كه هواپیما سر باند و در حال فرود است .... اما به محض این كه چرخ هواپیما سطح باند رو لمس می نماید .... ژنرال چشم آبی با فشار آوردن مجدد بر دسته گاز ، به صورت وارون از زمین كنده می شود و با استفاده از نیروی كمكی پس سوز ، همان طور در حالت پشت هواپیما به سمت زمین و چرخ ها را به آسمان ، با سرعت سرسام آوری از منطقه دور می شود ... هواپیماهای عراقی كه سرعت خود را كم كرده بودند و برای فرود آمده می شدند ، تا به خود آمده و بر سرعت خود افزودند ، هواپیما در خاك ایران به زمین نشسته بود !!

فرود اضطراری شكاری در جاده

فانتومی که به حوالی آسمان شهر ساوه می رسد دچار نقص فنی گشته و كنترل هواپیما نا ممكن می گردد . اكثر خلبانان به خاطر تعلق خاطری كه به پرنده آهنین خویش دارند ، علی رغم تآكید قانون مبنی بر پرش به وسیله چتر نجات ، ولی آن ها تا آخرین ثانیه ها سعی در كنترل آن دارند . ما در جنگ با عراق خیلی از بهترین خلبان هایمان را به خاطر این مسئله از دست دادیم . و آن ها موفق به پرش به موقع نشدند . همون طور كه می دانید اگه ارتفاع یك فروند شكاری خیلی به زمین نزدیك بشه ، عملكرد چتر نجات قطعی نیست . و ممكنه به سمت زمین راكب خود را بكوبد . به هرحال آن روز هم آن افسر خلبان نهایت سعی خود رو می كنه و هواپیمای فانتوم خود رو در جاده ساوه به زمین می نشاند با فرود اضطراری هواپیما در جاده ... كه با دشواری خاصی هم همراه بود. آن هم هواپیمای شكاری كه در باند آسفالت طولانی با چتری كه از عقب هواپیما باز می شود به زحمت می نشیند . چه برسه به جاده پر چاله و چوله اون زمان كه ماشین ها و كامیون ها هم در حال عبور بودند !! كلی مستشار امریكایی به همراه مسئولین نیروی هوایی و متخصصان مربوطه می ریزند اون جا . هر كس یك نظری می دهد . آخرین نظر كارشناسی چنین بود كه شكاری فوق با جدا نمودن بال هایش آن را سوار تریلی كرده و جهت تعمیر به مهرآباد ببرند . وقتی موضوع به گوش جهانبانی می رسد . خود به منطقه رفته و از نزدیك آن جا رو بررسی می نماید . و سپس اظهار می دارد هواپیما رو همین جا تعمیر نمائید خودم با آن به سوی تهران پرواز می كنم .

 

مستشاران امریكایی با دلیل و مدرك ثابت می كنند كه این پرواز امكان پذیر نیست . زیرا با موانعی كه در سر راه است امكان بلند شدن در حد صفر است . حتی پا را فراتر گذاشته و با قاطعیت می گویند تنها یك در صد این امكان وجود دارد و نود و نه درصد شكاری به ساختمان برخورد می نماید. جواب جهانبانی به آمریكایی ها ، اونا رو واقعآ شوكه می كنه . ژنرال می گوید اگه یك درصد امكان پذیر باشه من با همون یك درصد بلند می شوم . در نهایت بعد از چند روز تلاش متخصصان نیروی هوایی روز موعود فرا می رسه .. تیمسار پشت كابین اف - ۴ ای نشسته و موتور های آن رو روشن می نماید . نفس تو سینه همگان حبس شده بود . همه یقین داشتند كه شكاری به ساختمان بر خورد خواهد نمود .

 

حتی خوش بینانه ترین متخصصان هم چنین برداشتی داشتند . جهانبانی با خونسردی درپوش كابین را می بندد . با اشاره دست او موانع چوبی از زیر چرخ های هواپیما برداشته می شود . و در حالی كه لبخند به لب داشت با جلو بردن دسته گاز حداكثر نیرو را به موتور ها وارد می كند . صدای غرش موتورهای جت جنگنده تا كیلومتر ها شنیده می شود . و در یك آن با آزاد كردن ترمز ها هواپیما در جاده به راه می افتد ... با هر تكان هواپیما ، آگاهان منتظر وقوع فاجعه ای می شوند .. و عاقبت هواپیما در نزدیكی ساختمان از زمین كنده می شود .. به گفته شاهدان میلی متری از روی ساختمان مرگ پرنده رو به آسمان می برد . و دقایقی بعد به ارابه های فرود اجازه لمس باند مهر آباد رو می دهد.

 

 

.7as90q9bomw9h49s851z.jpg

 

 

.

.6g8w0no4wocnn67fuxv.jpg

 

 

 

 

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

در لینک زیر فیلمی بسیار نادر رو از هنر نمایی نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی در حضور محمد رضا و فرح پهلوی میتونید مشاهده کنید واقعا بی نظیره اگه کسی میدونی چطور میشه دانلودش کرد توضیح بده

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...