رفتن به مطلب

بازارهای ایرانی


ارسال های توصیه شده

[h=2]بازار تبریز[/h]

بازار تبریز

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

 

سراي ميرزا شفيع

بازار تبریز
بزرگترین بازار سرپوشیده جهان و یکی ازشاهکارهای معماری ایرانی است. این بازار در سال ۱۱۹۳ هجری قمری بر اثر زلزله با خاک یکسان شد، اما طولی نکشید که به همت مردم شهر بازسازی شد.

بازار تبریز هم اکنون به طول یک کیلومتر بزرگترین مجموعه سرپوشیده دنیاست و در سال ۱۳۵۴ در فهرست آثار ملی ثبت شده‌است.

طاق‌ها و گنبدهای مقرنس بلند آن، سازه‌های آجری به هم پیوسته، آرایش مغازه‌ها، کثرت تیمچه‌ها، وجود انواع مشاغل و تعداد زیادی
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
که در کنار سرا‌های بازرگانی قرار گرفته‌اند، این
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
را نمونه‌ای عالی از محیط تجارت و زندگی اسلامی و شرقی ساخته‌است.

 

شهر
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
به مناسبت قرار گرفتن در مسیر
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
از دیرباز مرکز مبادله کالا میان
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بوده‌است و وصف بازار‌های آن در خاطرات بسیاری از بازرگانان و جهانگردان آمده‌است.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
سیاح مغربی در سال ۷۳۱ ه.ق و
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
در سال ۱۰۴۶ ه.ق از این بازار دیدن کرده و در گزارش سفر خود آن را ستوده‌اند.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
جهانگرد فرانسوی نیز تبریز را دارای عالی ترین بازارهای
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
خوانده‌است.

 

راسته‌های معروف بازار تبریز عبارت‌اند از: بازارامیر،پشت بازار امير ،اوچ تيمچه لر(سه تيمچه ها)، بازارکفاشان، بازار حرمخانه، راسته بازار، یمنی دوز بازار، بازار حلاجان، قیز بستی بازار، بازار سرا جان، راستهٔ کهنه یا قدیم، بازار کلاهدوزان، دلاله زن بازار، بازار صادقیه، بازارمسگران، بازار حاج محمد حسین، بازارمشیر، بازارچهٔ شتربان، بازار صفی، بازار میر ابوالحسن، بازار شیشه گر خانه، رنگلی بازارچه (بازارچهٔ رنگی) و بازارچهٔ خیابان، کشمشچی بازار، ایکی قاپیلی (دودری)، دله زن.

بزرگ‌ترین گنبد این بازار، گنبد تیمچهٔ مظفریه‌است.

در همهٔ این بازارها تیمچه‌ها و سرای‌ها و چهارسوهایی هست که حجره‌ها و مغازه‌های آنها مرکز عمده فروشی اجناس گوناگون داخلی و خارجی است.

 

اغلب تیمچه‌ها و سرای‌ها سه طبقه‌اند، طبقهٔ زیرین مخصوص نگهداری کالا یا به عبارت دیگر انبار مال التجاره‌است، طبقهٔ دوم تجارتخانه و محل کار و طبقهٔ سوم بیتوته و استراحت.

اگر چه اکنون اکثر حجرات طبقهٔ سوم تیمچه‌ها و سرایها نیز مبدل به دفتر کار بازرگان شده‌است اما سابقاً که وسائل نقلیه بازرگانان این گونه فراهم نبود، بازرگانان ناچار بودند همیشه نماینده‌ای برای خرید و فروش کالا در محل داشته باشند آن نماینده در اتاق فوقانی تجارتخانهٔ خود بیتوته می‌کرد. یعنی این سرایها و تیمچه‌ها هم محل کار آنها بودند و هم محل اقامت و استراحتشان.

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 5
لینک به دیدگاه

[h=2]بازار سنتي تبريز بزرگترين بازار مسقف جهان[/h]

بازار سنتي تبريز؛

بزرگترين بازار مسقف جهان

12474.jpeg

بازار سنتي تبريز يكي از نمونه‌هاي منحصر به فرد از لحاظ معماري بوده و بزرگترين بازار مسقف جهان است.

بازار تبريز خاطرات ناگفته فراواني در دل خود دارد و كوچه‌پس كوچه‌هاي پيچ در پيچ آن، آشناي هر كودك و پير تبريزي است.

مجموعه بازارتبريز كه قدمت آن به قرن چهارم هجري- قمري مي‌رسد، به‌عنوان يكي‌از زيباترين و بزرگترين بازارهاي به هم پيوسته ، گواهي زنده بر اصالت تجارت و معماري در مشرق زمين است.

سبك معماري،آرايش مغازه‌ها،تيمچه‌ها، كاروانسراها،دالان‌ها،راس� �ه‌ها، انواع مشاغل و وجود تعدادي مدرسه و مسجد كه پيشينه تاريخي دارند ، بازار تبريز را نمونه عالي يك محيط تجاري و معماري اسلامي و شرقي كرده است.

جايگاه و اهميت تبريز در تجارت و كسب و كار، ايجاب مي‌كرد بازاري بزرگ و مراكزي براي مبادله، فروش و انبار كالاهاي شرقي و غربي به وجود آيد كه اين امر در طول تاريخ تحقق پيدا كرد.

در طول تاريخ، بازار تبريز همواره مورد توجه جهانگردان ايراني، عرب و اروپايي بوده و افرادي همچون مقدسي ، ياقوت حموي، زكريا محمود قزويني و ابن بطوطه، حمدالله مستوفي، اوليا چلبي، ماركوپولو، اودريك، كلاويخو، جان كارت رانت، كنتاريني، تاورنيه، شاردن، پير ژوبر، فردريك ريچاردز و دورتي اسميت درباره آن مطالب ارزنده‌اي بيان كرده‌اند.

با توجه به فراواني سراها و تيمچه‌هاي بازار تبريز به معرفي برخي‌از آنها مي‌پردازيم:

 

* بازار امير *

از زيباترين و مهمترين بازارهاي تبريز، بازار، كاروانسرا و تيمچه امير مي‌باشد كه در زمان حاضر از مراكز اصلي تجارت و صادرات فرش و بورس طلا و جواهرات و منسوجات است.

باني اين بازار ميرزامحمدخان اميرنظام زنگنه بوده و تاريخ بناي آن ‪۱۲۵۵‬ هجري - قمري است.

در بازار امير از ‪ ۱۱۲‬مغازه داير،‪ ۱۰۲‬مغازه به زرگري و جواهرفروشي، هشت مغازه به بزازي و فروش پارچه، يك مغازه به آيينه فروشي و يك مغازه به عطر فروشي اشتغال دارند.

 

* تيمچه مظفريه *

معروفترين بخش بازار تبريز، تيمچه مظفريه است كه در زمان وليعهدي مظفر- الدين ميرزاي قاجار به سال ‪ ۱۳۰۵‬هجري - قمري، ساختمان بسيار ديدني آن به اتمام رسيده است.

باني اين بازار بزرگ حاج شيخ محمد جعفر قزويني از بازرگانان نيكوكار و كاردان تبريز است.

هم‌اكنون تيمچه مظفريه يكي از مراكز عمده تجارت فرش آذربايجان و مركز صادرات قالي اين خطه و ايران بوده و از شهرت جهاني برخوردار است.

بازار مظفريه تبريز دو طبقه است كه هر طبقه آن ‪ ۲۶‬حجره فرش فروشي را در خود جاي داده است.

 

* راسته بازار *

شايد بزرگترين و كامل‌ترين بازار تبريز از نظر تنوع اصناف و اجناس، راسته بازار باشد كه در آن سراي حاج حسين ميانه،حاج سيدحسين كهنه، سراي كمپاني، سراي خان،سراي دودري ميانه، دودري مدقالچي، سراي كچه چيلر، سراي درعباسي، سراي ميرزاجليل،تيمچه حاج شيخ اول، حاج شيخ دوم و سوم،تيمچه حاج صفرعلي و جعفريه قرار دارد.

همچنين در اين بازار،تيمچه‌هاي خرازي لر،قيزبسدي، مقبره، كفاشان، سراجان، كلاهدوزان، پنبه فروشان، دله زن و بازار شريف العلما قرار دارد.

 

* بازار شيشه‌گرخانه *

از مهمترين و ثروتمندترين بازارهاي تبريز، بازار شيشه‌گرخانه است كه در بين خيابان تربيت و خيابان شهدا قرار گرفته است.

در گذشته، اين بازار محل توليد و فروش انواع شيشه و بلور بوده است، اما امروز اثري از اين صنف در آن ديده نمي‌شود.

 

* دالان‌هاي بازار تبريز *

خوني، خان، ميانه،شازده‌زرگ، شعر بافان، ميرزا محمد، اميرآقا، حاج شيخ، حاج ابوالقاسم و حاج رحيم از دالان‌هاي معروف بازار تبريز هستند.

 

مجموعه بازار تبريز داراي ‪ ۲۰‬راسته و بازار، ‪ ۳۵‬سرا، ‪ ۲۵‬تيمچه،‪ ۱۱‬دالان و حدود پنج هزار و ‪ ۵۰۰‬مغازه و ‪ ۴۰‬نوع صنف مي‌باشد.

بازار تبريز تنها محلي است كه درآن تجارت، مذهب، فرهنگ و عوامل اجتماعي به هم پيوسته است.

استانداري و ميراث فرهنگي و گردشگري آذربايجان شرقي اخيرا تلاش مي‌كنند تا اين بازار تاريخي را در يونسكو به ثبت برسانند و براي اين هدف اقدامات موثري از طرف آنها صورت گرفته است

  • Like 5
لینک به دیدگاه

[h=2]بازارها قسمت اول[/h]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

 

بازار در زبان پهلوی «واکار» و «وازار» آمده و به معنای محل داد و ستد و اجتماع است. بازار در تمدن ایران و جهان سابقه چند هزار ساله دارد. از همان هنگام که انسان موفق به تولید محصول بیشتر از نیاز خود گردید و به فکر مبادله آن با دیگر محصولات و تولیدات مورد نیاز خود افتاد، مراحل شکل گیری بازار آغاز شد. برای این منظور ابتدا فضاهای بازی در مجاورت روستاهای بزرگ به این کار اختصاص دادند که در فصولی از سال و به تدریج در روزهایی از هفته، محل اجتماع، داد و ستد و مبادله منطقه می شد. سپس با گسترش جوامع و مبادلات، زمان، مکان، شکل و ساختار آن نیز دچار تغییرات و تحولات تکاملی گردید و به تدریج از حالت موقت به دایمی و از وضعیت فاقد سرپناه و معماری به ساختارهای معماری متشکل و دایمی تبدیل گردید.

در دوران اسلامی، شهرنشینی گسترش یافت و بسیاری از شهرهای کوچک قدیمی توسعه یافتند و شماری شهر جدید در برخی نواحی کشور به ویژه در نواحی مرزی یا ارتباطی ساخته شد. در بعضی از شهرهای جدید مانند کوفه و بصره، فضایی باز برای بازار در نظر گرفتند که فروشندگان و کسبه، ابتدای روز به آنجا می رفتند و بساط خود را در هر جا که می یافتند پهن می کردند و تا هنگام شب می توانستند در آنجا باشند. به عبارت دیگر، فضایی به عنوان بازارگاه در نظر گرفته می شد که جای ثابتی برای افراد وجود نداشت، اما به تدریج و پس از گسترش یافتن این شهرها، کم کم فضاهایی به صورت دکان های ساخته شده در بازار بنا گردید و بازاری دائمی در بخشی از شهر شکل گرفت.

بر پایه اطلاعات موجود در منابع تاریخی، از اواخر قرن اول هجری به بعد در بسیاری از شهرهای جدید و کمابیش همه شهرهای قدیمی، بازارهایی دائمی با فضاهای ساخته شده وجود داشت. در این نوع بازارها، هر صنف در بخشی از راسته اصلی یا در یکی از راسته های فرعی جای داشت و هر نوع کالا در محلی معین عرضه می شد. هنگامی که حجاج در سال 85 ه.ق شهر واسط را می ساخت، برای هر صنف در بازار راسته جـداگانه ای در نظـر گــرفت . البتـه پیشینه راستـه های

تخصصی در بازار و استقرار پیشه وران هر صنف در کنار یکدیگر چه در ایران و چه در عربستان، به پیش از اسلام می رسد.

بر پایه اطلاعات موجود در منابع تاریخی، از اواخر قرن اول هجری به بعد در بسیاری از شهرهای جدید و کمابیش همه شهرهای قدیمی، بازارهایی دائمی با فضاهای ساخته شده وجود داشت. در این نوع بازارها، هر صنف در بخشی از راسته اصلی یا در یکی از راسته های فرعی جای داشت و هر نوع کالا در محلی معین عرضه می شد. هنگامی که حجاج در سال 85 ه.ق شهر واسط را می ساخت، برای هر صنف در بازار راسته جداگانه ای در نظر گرفت. البته پیشینه راسته های تخصصی در بازار و استقرار پیشه وران هر صنف در کنار یکدیگر چه در ایران و چه در عربستان، به پیش از اسلام می رسد.

از قرن سوم هجری به بعد، به تدریج و با روی کار آمدن حکومتهای ایرانی و محلی، فعالیتهای اقتصادی و در پی آن توسعه و عمران شهری به صورت قابل ملاحظه ای رونق یافت. در منابع تاریخی مربوط به قرون چهارم تا ششم هجری نظیر حدود العالم من المشرق الی المغرب، صورة الارض، المسالک و الممالک، تاریخ بخارا، راحة الصدور و آیة السرور و سفرنامه ناصرخسرو، مطالب فراوانی درباره افزایش تولید انواع صنایع دستی در شهرها و حتی برخی روستاهای بزرگ و صادرات آن به شهرهای کشورهای دیگر وجود دارد. برای مثال پارچه های کتانی کازرون چنان شهرت داشت که تا مناطق دور دست جهان اسلام گاه تا ده دست خرید و فروش می شد بدون آنکه بسته های آن را باز کنند و تنها مهر و نشان کارگاه های کازرون کافی بود. همچنین گفته اند در شهر کوچک تون در قرن پنجم چهارصد کارگاه زیلوبافی وجود داشت.

بازارهای شهرهای بزرگ در این دوره بسیار توسعه یافتند. ناصرخسرو در هنگام سفر به اصفهان در قرن پنجم گفته است که در بخشی از بازار اصفهان، دویست طرف برای تبدیل پول یا پرداخت برات حضور داشتند و در بصره نیز صرافان نقش مهمی در اقتصاد شهر ایفا می کردند.

هرچند که یورش، غارت و ویرانگری های مغولان در قرن هفتم هجری، بسیاری از بازارها را به خرابی کشاند اما در اواخر این دوره و عهد غازان خان و الجایتو و وزیران با کفایت آنها نظیر خواجه رشید الدین فضل الله، بازارهایی در شهرهای مهم این دوره ساخته شد. ساخت بازارها در دوره صفوی فزونی گرفت و تا اواخر دوران قاجار ادامه یافت.

p
مجموعه تاریخی بازار شیراز

مجموعه بازارهای شهرهای اسلامی علاوه بر کارکردهای اقتصادی و تجاری، در زمینه های مختلف اجتماعی، مذهبی و سیاسی نقش غیر قابل انکاری داشته و به همراه مساجد جامع، بخش مهم و مرکزی بافت شهرهای قدیم را به وجود می آورده است.

بازارها در شهرهای قدیم معمولا در ارتباط با راههای ارتباطی و دروازه اصلی شهر، مسجد جامع و میدان اصلی شهر شکل گرفته و به تدریج گسترش می یافت. با گسترش بازار نیازهای جدیدی به وجود می آمد که منجر به پیدایش فضاها و بناهای وابسته ای در مجموعه بازار می گردید، از جمله خان، تیمچه، خانبارها، ضرابخانه، کارگاه های تولیدی و خدماتی و بناهای عمومی شامل مسجد، حسینیه، آب انبار، حمام و قهوه خانه .

  • Like 4
لینک به دیدگاه

[h=2]عناصر و فضاهای بازار( بازار قسمت دوم[/h]

عناصر و فضاهای بازار

راسته اصلی

بازارهای اصلی غالبا یه شکل خطی و در امتداد مهمترین راه و معبر شهری شکل می گرفته است. به همین سبب مهمترین بخش و عنصر اصلی یک بازار، راسته اصلی آن است. یک راسته بازار در ساده ترین شکل با دکانهای واقع در دو سوی آن شکل می گرفت. بسیاری از بازارها به تدریج ساخته می شدند و توسعه می یافتند و به همین دلیل امتداد راسته این بازارها به پیروی از صورت معابر غیرمستقیم و به شکل ارگانیک بوده است. شمار اندکی از بازارها که توسط حاکم یا افراد خیرخواه ساخته می شد، مستقیم و طراحی شده بود. در امتداد یک راسته اصلی اصناف گوناگونی مستقر می شدند. به این ترتیب که هر صنف در بخشی از راسته اصلی جای می گرفت. در بعضی از شهرهای بزرگ دو یا چند راسته اصلی به صورت موازی یا متقاطع پدید می آمد.

راسته فرعی (رسته)

بازارهای شهرهای بسیار کوچک تنها از یک راسته اصلی تشکیل می شد اما در شهرهای متوسط و بزرگ افزون بر راسته اصلی، تعدادی راسته فرعی به صورت موازی یا عمود بر راسته اصلی پدید می آمد که حاصل توسعه بازار در معابر فرعی بوده است. شمار معابر فرعی در هر بازار به رونق و توسعه فعالیت های اقتصادی در آن شهر بستگی داشت. اغلب موارد راسته های فرعی هرکدام به یکی از اصناف یا پیشه وران اختصاص می یافت و کالای خاصی در آن عرضه می شد.

دالان

دالان یک فضای ارتباطی است که غالبا در فضاهای معماری به شکل خطی نقش رابط بین فضای بیرونی یا فضای درونی ساختمان یا تنها بین فضاهای درونی بنا را دارد. دالان در بازارهای بزرگ نیز یک فضای ارتباطی است و غالبا به صورت کوچه یا راسته ای کوچک و فرعی است که از یک سو به راسته ای دیگر و از سوی دیگر به یک کاروانسرا مربوط است و به طور معمول در دو سوی آن تعدادی حجره و دکان وجود دارد. در بازار تهران شمار زیادی دالان وجود دارد.

p
نمای 3 بعدی سرای حاج کریم - اصفهان

سرا یا خان

همان تجارت خانه بوده است. نمونه جنس از آنجا تحویل گرفته شده و در جاهای مختلف پخش می شده است. از سراهای بزرگ و مشهور می توان به سرای گنجعلی خان کرمان و سرای وزیر قزوین اشاره کرد.

خانبار یا کالنبار

محل انبار و کار روی جنس بوده است. جنسی که به وسیله چهارپایان حمل می شده، نمی بایست وارد بازار شود لذا اجناس از راهی موازی به نام پس کوچه در خانبارها خالی می شده است. خانبارها محوطه های بزرگی در پشت سراها بوده و در آنجا چند کارگاه دستی کوچک و انبار قرار داشته است.

قیصریه

به معنی سرای دراز است و صنعتگران و پیشه وران ظریف کار مانند زرگران ، گوهریان، سوزن دوزان و بزازان در آنجا به کار می پرداختند. قیصریه ها در داشته و محیط خلوت آن اجازه می داده است که کارهای هنری در آن انجام گیرد. قیصریه قزوین، قیصریه ابراهیم خان در کرمان، بازارچه بلند در اصفهان، قیصریه اصفهان و قیصریه وکیل شیراز از زیباترین قیصریه ها هستند.

چهارسو

محل تقاطع دو راسته اصلی و مهم بازار را چهارسو می نامند. در بعضی از موارد در محل برخورد دو راسته طراحی شده بازار غالبا فضایی طراحی شده به صورت چهارسو می ساختند که به سبب موقعیت ارتباطی آن، ارزشمند به شمار می آمد. چهارسوی بزرگ بازار اصفهان و چهارسوی بازارهای لار، تهران، کرمان و بخارا از نمونه های خوب باقی مانده به شمار می آیند. در برخی از دوره های تاریخی به پیروی از واژه عربی سوق به معنی بازار، به جای چهارسو از واژه چهارسوق استفاده می کردند.

p
مجموعه تاریخی بازار کرمان

میدان

در کنار یا امتداد بعضی از بازارهای مهم در شهرهای بزرگ یک میدان شهری یا ناحیه ای وجود داشت، زیرا بازار مهمترین راه و معبر شهر بود و در بیشتر موارد با یک میدان شهری مرتبط بود. بازار بزرگ اصفهان با دو میدان سبزه میدان(میدان کهنه) و میدان نقش جهان مرتبط است. در کنار قسمتی از بازار کرمان، میدان گنجعلی خان قرار دارد. سبزه میدان در کنار بخشی از بازار تهران بود و هنوز قسمتی از فضای آن باقی است. میدان خان یزد نیز از این نوع میدانها به شمار می آید.

جلوخان

جلوخان به عنوان یک فضای شهری عبارت از فضایی ارتباطی به شکل یک میدانچه است که از چهار یا سه طرف محصور و دارای فضای ساخته شده است و به عنوان یک فضای ورودی، مکث و تجمع مورد استفاده قرار می گرفت. جلوخان اصلی مسجد امام در بازار تهران و جلوخانهای مسجد النبی در بازار قزوین که تا حدی تغییر یافته اند و جلوخان سردر قیصریه در بازار اصفهان از نمونه های باقی مانده به شمار می آیند.

حجره

دکان یا حجره ساده ترین و کوچک ترین عنصر فضای بازار است. شماری از دکانها یا حجره ها وقتی به صورت خطی در دو سوی معبری قرار گیرند، یک راسته بازار را پدید می آورند. مساحت حجره ها بسیار متفاوت و به طور متوسط از ده تا بیست و پنج متر مربع بوده است. حجره های واقع در طبقه همکف و هم تراز با سطح معبر به طور معمول نقش یک مغازه یا دکان را داشت که کالاهایی در آن عرضه می شد، در حالی که حجره های واقع در طبقه فوقانی بازارهای دو طبقه بیشتر به عنوان دفترکار و فضای اداری یک تجارتخانه مورد بهره برداری قرار می گرفت. بعضی از حجره های واقع در طبقه فوقانی بازارها نیز به عنوان کارگاه استفاده می شد.

بعضی از حجره های بازار کمی(حدود هفتاد و پنج سانتیمتر) از سطح معبر بالاتر بودند. در این حالت در برخی موارد در زیر هر حجره یک انبار می ساختند. حجره های بعضی از پیشه ورانی که کالاهایی را تولید و سپس عرضه می کردند، نقش یک کارگاه را نیز داشت و اغلب در این حالت کف این حجره ها هم تراز سطح معبر یا اندکی پایین تر بود. بسیاری از آهنگریها، مسگریها و نجاریها چنین وضعی داشتند. بعضی از حجره ها افزون بر فضای اصلی، بخشی به صورت صندوقخانه داشتند. صندوقخانه فضایی واقع در انتهای حجره بود که با دیواری جداکننده از فضای اصلی حجره متمایز می شد.

تیمچه

تیمچه از دیگر بخشهای جالب توجه بازارهای قدیمی بود که ظاهرا در مراحل متأخرتری نسبت به دیگر بخشها به وجود آمده و معماری آن نیز نسبت به دیگر بخشها تکامل بیشتری دارد. تیمچه فضاهای گسترده و سرپوشیده ای عمدتا با طرح هشت ضلعی است که در دو و گاه سه طبقه ساخته شده و گرداگرد صحن مرکزی آن حجره ها و دکانهایی قرار گرفته است. فضای مرکزی و وسیع تیمچه با طاق و گنبدهای مسقف شده و با کاربندی و مقرنسهای زیبا مزین می شده است. تیمچه بزرگ قم و تیمچه امینی کاشان درست در عصر انحطاط معماری ایران به صورت یک شاهکار نغز و هنرمندانه خودنمایی کرده اند.

بازار بروجرد:
بازار بزرگ بروجرد از مراکز قدیمی این شهر است که نبض اقتصادی منطقه را در دست دارد. همسان با دیگر شهرهای قدیمی ایران، بروجرد نیز از دیرباز دارای بازارهای مختلف و فعالی بوده است که نه تنها جنبه اقتصادی داشته اند که بعنوان مهمترین مرکز فعالیت های اجتماعی شهر نیز شناخته می شده اند. ساختار فعلی بازار بزرگ بروجرد در دوران قاجار طراحی شده است که همراه با مسجد سلطانی (امام خمینی) از دیدنی های جالب مرکز شهر بروجرد به حساب می آید. بازار بروجرد بطور کلی شامل سه دسته از بخش های مختلف است: راسته بازارها، کاروانسراها و مراکز جانبی.

راسته بازارها:
بخش عمده بازار بروجرد را راسته های مختلفی تشکیل می دهند که هر یک اختصاص به شغل و حرفه خاصی دارند. معمولا هر صنف دارای سازماندهی خاص خود بوده و هستند که نوعی هماهنگی در تعیین نرخها و کیفیت خدمات را موجب می شود. بزرگترین راسته بازار بروجرد، به
راسا
مشهور است که ساده شده راستا و راسته است و بعضا به اسم
بازار بزرگ
یا
راسته بازار
هم شهرت یافته است. به دلیل بزرگی این بازار مشاغل مختلفی در آن به چشم می خورد که بیشتر مشتمل بر گیوه دوزی، کفش فروشی و کفاشی، جوراب بافی (ساخت رویه ی گیوه های قدیمی)، عمده فروشی مواد غذایی و مایحتاج خانه و نیز پشم فروشی است. از دیگر راسته بازارهای مهم می توان به بازار مسگرها اشاره کرد که تا گذشته ای نه چندان دور از رونق بسیاری برخوردار بود ولی امروزه بیشتر به مرکز توزیع ظروف آلومینیومی و استیل ساخت کارخانجات مختلف تبدیل شده است. یهودیان راسته بازار نسبتا بزرگی دارند و بیشتر به عمده فروشی و یا پارچه فروشی مشغولند. از دیگر راسته های بازار بروجرد می توان به اینها اشاره کرد:

بازار حلبی سازها

بازار چلنگرها

بازار بوریاباف ها

بازار کله پزها

بازار زرگرها

بازار نجارها

بازار بزازها

بازار لحاف دوزها

بازار یخدان سازها

بازار دباغ ها

  • Like 5
لینک به دیدگاه

[h=2]عناصر و فضاهای بازار( بازار قسمت دوم)[/h]

عناصر و فضاهای بازار

راسته اصلی

بازارهای اصلی غالبا یه شکل خطی و در امتداد مهمترین راه و معبر شهری شکل می گرفته است. به همین سبب مهمترین بخش و عنصر اصلی یک بازار، راسته اصلی آن است. یک راسته بازار در ساده ترین شکل با دکانهای واقع در دو سوی آن شکل می گرفت. بسیاری از بازارها به تدریج ساخته می شدند و توسعه می یافتند و به همین دلیل امتداد راسته این بازارها به پیروی از صورت معابر غیرمستقیم و به شکل ارگانیک بوده است. شمار اندکی از بازارها که توسط حاکم یا افراد خیرخواه ساخته می شد، مستقیم و طراحی شده بود. در امتداد یک راسته اصلی اصناف گوناگونی مستقر می شدند. به این ترتیب که هر صنف در بخشی از راسته اصلی جای می گرفت. در بعضی از شهرهای بزرگ دو یا چند راسته اصلی به صورت موازی یا متقاطع پدید می آمد.

راسته فرعی (رسته)

بازارهای شهرهای بسیار کوچک تنها از یک راسته اصلی تشکیل می شد اما در شهرهای متوسط و بزرگ افزون بر راسته اصلی، تعدادی راسته فرعی به صورت موازی یا عمود بر راسته اصلی پدید می آمد که حاصل توسعه بازار در معابر فرعی بوده است. شمار معابر فرعی در هر بازار به رونق و توسعه فعالیت های اقتصادی در آن شهر بستگی داشت. اغلب موارد راسته های فرعی هرکدام به یکی از اصناف یا پیشه وران اختصاص می یافت و کالای خاصی در آن عرضه می شد.

دالان

دالان یک فضای ارتباطی است که غالبا در فضاهای معماری به شکل خطی نقش رابط بین فضای بیرونی یا فضای درونی ساختمان یا تنها بین فضاهای درونی بنا را دارد. دالان در بازارهای بزرگ نیز یک فضای ارتباطی است و غالبا به صورت کوچه یا راسته ای کوچک و فرعی است که از یک سو به راسته ای دیگر و از سوی دیگر به یک کاروانسرا مربوط است و به طور معمول در دو سوی آن تعدادی حجره و دکان وجود دارد. در بازار تهران شمار زیادی دالان وجود دارد.

p
نمای 3 بعدی سرای حاج کریم - اصفهان

سرا یا خان

همان تجارت خانه بوده است. نمونه جنس از آنجا تحویل گرفته شده و در جاهای مختلف پخش می شده است. از سراهای بزرگ و مشهور می توان به سرای گنجعلی خان کرمان و سرای وزیر قزوین اشاره کرد.

خانبار یا کالنبار

محل انبار و کار روی جنس بوده است. جنسی که به وسیله چهارپایان حمل می شده، نمی بایست وارد بازار شود لذا اجناس از راهی موازی به نام پس کوچه در خانبارها خالی می شده است. خانبارها محوطه های بزرگی در پشت سراها بوده و در آنجا چند کارگاه دستی کوچک و انبار قرار داشته است.

قیصریه

به معنی سرای دراز است و صنعتگران و پیشه وران ظریف کار مانند زرگران ، گوهریان، سوزن دوزان و بزازان در آنجا به کار می پرداختند. قیصریه ها در داشته و محیط خلوت آن اجازه می داده است که کارهای هنری در آن انجام گیرد. قیصریه قزوین، قیصریه ابراهیم خان در کرمان، بازارچه بلند در اصفهان، قیصریه اصفهان و قیصریه وکیل شیراز از زیباترین قیصریه ها هستند.

چهارسو

محل تقاطع دو راسته اصلی و مهم بازار را چهارسو می نامند. در بعضی از موارد در محل برخورد دو راسته طراحی شده بازار غالبا فضایی طراحی شده به صورت چهارسو می ساختند که به سبب موقعیت ارتباطی آن، ارزشمند به شمار می آمد. چهارسوی بزرگ بازار اصفهان و چهارسوی بازارهای لار، تهران، کرمان و بخارا از نمونه های خوب باقی مانده به شمار می آیند. در برخی از دوره های تاریخی به پیروی از واژه عربی سوق به معنی بازار، به جای چهارسو از واژه چهارسوق استفاده می کردند.

p
مجموعه تاریخی بازار کرمان

میدان

در کنار یا امتداد بعضی از بازارهای مهم در شهرهای بزرگ یک میدان شهری یا ناحیه ای وجود داشت، زیرا بازار مهمترین راه و معبر شهر بود و در بیشتر موارد با یک میدان شهری مرتبط بود. بازار بزرگ اصفهان با دو میدان سبزه میدان(میدان کهنه) و میدان نقش جهان مرتبط است. در کنار قسمتی از بازار کرمان، میدان گنجعلی خان قرار دارد. سبزه میدان در کنار بخشی از بازار تهران بود و هنوز قسمتی از فضای آن باقی است. میدان خان یزد نیز از این نوع میدانها به شمار می آید.

جلوخان

جلوخان به عنوان یک فضای شهری عبارت از فضایی ارتباطی به شکل یک میدانچه است که از چهار یا سه طرف محصور و دارای فضای ساخته شده است و به عنوان یک فضای ورودی، مکث و تجمع مورد استفاده قرار می گرفت. جلوخان اصلی مسجد امام در بازار تهران و جلوخانهای مسجد النبی در بازار قزوین که تا حدی تغییر یافته اند و جلوخان سردر قیصریه در بازار اصفهان از نمونه های باقی مانده به شمار می آیند.

حجره

دکان یا حجره ساده ترین و کوچک ترین عنصر فضای بازار است. شماری از دکانها یا حجره ها وقتی به صورت خطی در دو سوی معبری قرار گیرند، یک راسته بازار را پدید می آورند. مساحت حجره ها بسیار متفاوت و به طور متوسط از ده تا بیست و پنج متر مربع بوده است. حجره های واقع در طبقه همکف و هم تراز با سطح معبر به طور معمول نقش یک مغازه یا دکان را داشت که کالاهایی در آن عرضه می شد، در حالی که حجره های واقع در طبقه فوقانی بازارهای دو طبقه بیشتر به عنوان دفترکار و فضای اداری یک تجارتخانه مورد بهره برداری قرار می گرفت. بعضی از حجره های واقع در طبقه فوقانی بازارها نیز به عنوان کارگاه استفاده می شد.

بعضی از حجره های بازار کمی(حدود هفتاد و پنج سانتیمتر) از سطح معبر بالاتر بودند. در این حالت در برخی موارد در زیر هر حجره یک انبار می ساختند. حجره های بعضی از پیشه ورانی که کالاهایی را تولید و سپس عرضه می کردند، نقش یک کارگاه را نیز داشت و اغلب در این حالت کف این حجره ها هم تراز سطح معبر یا اندکی پایین تر بود. بسیاری از آهنگریها، مسگریها و نجاریها چنین وضعی داشتند. بعضی از حجره ها افزون بر فضای اصلی، بخشی به صورت صندوقخانه داشتند. صندوقخانه فضایی واقع در انتهای حجره بود که با دیواری جداکننده از فضای اصلی حجره متمایز می شد.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

بازارهای ایرانی

 

واژه بازار بسیار کهن است و به معنی محل خرید و فروش و عرضه کالاست. بازار در فارسی میانه به صورت "وازار" و با ترکیب هایی مانند وازارگ (بازاری) و وازارگان (بازرگان) به کار می رفته؛ ...

 

واژه بازار بسیار کهن است و به معنی محل خرید و فروش و عرضه کالاست. بازار در فارسی میانه به صورت "وازار" و با ترکیب هایی مانند وازارگ (بازاری) و وازارگان (بازرگان) به کار می رفته؛ ...

این واژه ایرانی به زبان برخی از سرزمین هایی که با ایران تبادلات بازرگانی داشتند، مانند سرزمین های عربی، ترکی، عثمانی و برخی از کشورهای اروپایی، راه یافته است.

در زبان فارسی بازار به عنوان اسم مکان به معنی محل خرید و فروش کالاست و با وجود آنکه این واژه امروزه بیشتر درباره بازارهای دائمی، اصلی و قدیمی شهرهای کهن و تاریخی به کار می رود، در گذشته گاه به صورت ساده و گاه با پیشوند یا پسوندهایی به معنی مکان خرید و فروش به طور مطلق بوده است. واژه بازار در ادبیات فارسی مفهومی وسیع و گسترده دارد و به معنی محل شلوغ و پرازدحام، اعتبار و اهمیت اشخاص و غیره به کار می رفته است.

● عناصر و فضاهای شهری و ارتباطی

▪ راسته اصلی

از آن جا که بازارهای اصلی ایران غالبا به شکل خطی و در امتداد مهمترین معبر شهری شکل می گرفته است، مهم ترین بخش و عنصر اصلی یک بازار، راسته اصلی آن است. یک راسته بازار در ساده ترین شکل با دکان های واقع در دو سوی آن شکل می گرفت.

در امتداد یک راسته اصلی، اصناف گوناگونی مستقر می شدند، به این ترتیب که هر صنف در بخشی از راسته اصلی جا می گرفت. در بعضی از شهرهای بزرگ دو یا چند راسته اصلی به صورت موازی یا متقاطع پدید می آمد.

▪ راسته فرعی

بازارهای شهر های بسیار کوچک تنها یک راسته اصلی داشت، اما در شهرهای متوسط و بزرگ، علاوه بر راسته اصلی، تعدادی راسته فرعی به صورت موازی یا عمود بر راسته اصلی پدید می آمد.

▪ دالان

دالان یک فضای ارتباطی است که غالبا در فضاهای معماری و به شکل خطی نقش رابط بین فضای بیرونی با فضای درونی ساختمان، یا تنها بین فضاهای درونی بنا را دارد. در بازارهای بزرگ نیز، دالان یک فضای ارتباطی است و غالبا به صورت کوچه یا راسته ای کوچک و فرعی است که از یک سو به راسته ای دیگر و از سوی دیگر به یک کاروانسرا مربوط است و معمولا در دو سوی آن تعدادی حجره و دکان وجود دارد. در بازار تهران شمار زیادی دالان وجود دارد.

▪ بازار سمنان چهارسو

محل تقاطع دو راسته اصلی و مهم بازار را چهارسو می نامند. در بعضی از موارد در محل برخورد دو راسته طراحی شده بازار، غالبا فضایی به صورت چهارسو می ساختند که به سبب موقعیت ارتباطی آن ارزشمند به شمار می آمد. چهار سوی بازار اصفهان، بازار لار، بازار تهران، بازار کرمان و چهارسوی بازار بخارا از نمونه های خوب باقیمانده، به شمار می آیند. در برخی از دوره های تاریخی به پیروی از واژه عربی "سوق" به معنی بازار، به جای چهارسو از واژه "چهارسوق" استفاده می کردند.

▪ میدان

در کنار یا امتداد بعضی از بازارهای مهم در شهرهای بزرگ، یک میدان شهری یا ناحیه ای وجود داشت، زیرا بازار مهمترین معبر شهر بود و در بیشتر موارد با یک میدان شهری مرتبط بود. بازار بزرگ اصفهان با دو میدان: سبزه میدان (میدان کهنه) و میدان امام (نقش جهان) مرتبط است. در کنار قسمتی از بازار کرمان، میدان گنجعلی خان قرار دارد. سبزه میدان در کنار بخشی از بازار تهران بوده و هنوز هم قسمتی از فضای آن باقی مانده است. گاه در امتداد بازار یک یا چند میدانچه وجود داشت که در مواردی در قرن های اخیر بعضی از این نوع میدانچه ها را تکیه یا حسینیه نیز می نامیدند. نمونه هایی از آن را هنوز در بازار سمنان و بازار تجریش تهران می توان دید.

▪ جلوخان

جلوخان به عنوان یک فضای شهری، عبارت از فضایی ارتباطی به شکل یک میدانچه است که از چهار یا سه طرف محصور و دارای فضای ساخته شده ای است که به عنوان یک فضای ورودی، مکث و تجمع مورد استفاده قرار می گرفت.

● عناصر و فضاهای معماری بازار

حجره پارچه فورشی - مغازه یا همان دکان پارچه فروشی حجره (دکان) حجره یا دکان را می توان ساده ترین و کوچکترین، اما مهمترین عنصر و فضای بازار دانست. مساحت حجره ها بسیار متفاوت و به طور متوسط از ده تا بیست و پنج متر مربع بوده است. حجره های واقع در طبقه همکف و هم تراز با سطح معبر به طور معمول نقش یک مغازه یا دکان را داشت، که کالاهایی در آن عرضه می شد، در حالی که حجره های واقع در طبقه فوقانی بازارهای دو طبقه بیشتر به عنوان دفتر کار و فضای اداری یک تجارتخانه مورد بهره برداری قرار می گرفت. بعضی از حجره های واقع در طبقه فوقانی بازارها نیز به عنوان کارگاه استفاده می شد.

بعضی از حجره های بازار کمی (در حدود پنجاه تا هفتاد سانتی متر) از سطح معبر بالاتر بودند، در این حالت در برخی موارد در زیر هر حجره یک انبار می ساختند. بعضی از حجره ها افزون بر فضای اصلی، بخشی به صورت صندوقخانه داشتند. صندوقخانه فضایی واقع در انتهای حجره بود که با دیواری جدا کننده از فضای اصلی حجره متمایز می شد.

حجره نام عمومی فضای شکل دهنده به کاروانسراها هم هست. حجره های کاروانسراها نیز گاه در دو طبقه ساخته می شدند که حجره های طبقه همکف بیشتر جنبه تجاری یا کارگاهی و حجره های طبقه فوقانی اغلب جنبه دفتری و اداری و گاه کارگاهی داشت.

● کاروانسرا (سرا)

کاروانسراها را می توان مهمترین فضای معماری طراحی شده در بازارها و تقریبا همانند پاساژهای امروزی دانست. احتمالا یکی ازعلل پیدایش کاروانسراها، محدود بودن طول راسته های بازار بوده، همانگونه که امروزه اگر یک خیابان تجاری بسیار پر رونق شود به گونه ای که تمام دکان های واقع در امتداد آن، پاسخ گوی نیاز موجود به فضاهای تجاری نباشد، به تدریج پاساژهایی در پشت دکان ها ساخته می شود و تنها ورودی آن ها را در خیابان قرار می دهند و به این ترتیب به ظرفیت فضاهای تجاری یک خیابان افزوده می شود. در گذشته هم اگر بازار اصلی یک شهر توسعه می یافت، تعدادی کاروانسرا در پشت راسته اصلی و گاه در کنار راسته های فرعی ساخته می شد.

از ابتدای قرن حاضر به تدریج در بازارها به جای واژه "کاروانسرا"، واژه "سرا" را به کار می برند. پس از این که نقش کاروان ها در حمل و نقل ضعیف شد و از کالسکه، درشکه و سپس وسایل نقلیه موتوری استفاده شد، پیشوند "کاروان" از کلمه کاروانسرا حذف شد، و به کاروانسرای شهری، سرا گفته شد. واژه سرا در گذشته به معنی خانه بوده است. کاروانسراها فضاهایی درون گرا و دارای یک حیاط مرکزی بودند که حجره هایی در چهار سمت آن در یک یا دو طبقه ساخته می شد.

▪ تیمچه

واژه "تیم" به معنی کاروانسرا بوده است، چنان که ناصرخسرو در سفرنامه خود از این واژه استفاده کرده است و تیمچه به معنی تیم کوچک یا کاروانسرای کوچک بوده است. اما در دوره معاصر به کاروانسراها یا سراهای کوچک و سرپوشیده، تیمچه می گویند، مانند تیمچه امین الدوله در کاشان. این خصوصیت کالبدی تیمچه ها، یعنی سرپوشیده بودن آنها، فضای مناسبی برای عرضه کالاهای گرانبها مانند فرش، دور از آسیب باد و باران و آفتاب پدید می آورد. به همین سبب فضای تیمچه ها، غالبا نسبت به کاروانسراها از لحاظ اقتصادی گران تر بوده و برای عرضه اجناس ارزان قیمت استفاده نمی شده است.

در دوره قاجاریه طرح های متنوعی از ترکیب تیمچه و کاروانسرا پدید آمد، سراچه و تیمچه امیر در تبریز و سرا و تیمچه حاج رضا در قزوین از نمونه های این نوع بناها هستند. v قیصیریه لار - لارستان قیصریه

واژه قیصریه از کلمه لاتینی "کایسارئا" به معنی بازار شاهی مشتق شده است. در بعضی از منابع اشاره شده که واژه قیصریه با کلمه "قیصر" یا "سزار" مربوط بوده است. در ایران به فضایی قیصریه گفته می شد که از لحاظ خصوصیات معماری به یک راسته فرعی، دالان یا تیمچه و در موارد معدودی به یک سرا شبیه بود، اما از لحاظ کارکردی غالبا به عرضه کالاهای لوکس و گرانبها، به ویژه انواع منسوجات عالی اختصاص داشت، به همین سبب فضای قیصریه ها یک یا چند در ورودی داشت، که در هنگام شب آن را می بستند. در اصفهان نمونه هایی از این نوع قیصریه ها وجود داشت.

در بعضی از بازارهای عثمانی در شهرهای تاریخی ترکیه امروز، و نیز در سوریه و الجزایر، فضایی به نام "بدستان" وجود داشت که برخی محققان اظهار داشتند که نام آن از واژه بده بستان فارسی گرفته شده است. کارکرد بدستان کاملا مشابه کارکرد قیصریه بود و به عرضه کالاهای گرانبها و به خصوص منسوجات نفیس اختصاص داشت.

 

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه

ابنیه تجاری

با ظهور اسلام در ایران و سپری شدن قرون اولیه ، امور بازرگانی دوباره در ایران گسترش یافت بازارها به عنوان یکی از ارکان اساسی شهرها در مراکز و مسیرهای اصلی شهرها در تمام نقاط مملکت بسط یافتند. این بازارها پایه و الگویی برای بازارهای بعدی شدند. در بسیاری از بازارهای کنونی هنوز ستونها و جرز های دیوار مربوط به قرون اولیه اسلام به چشم می خورد. مسیر بازارمعمولاً از دروازه اصلی شهر شروع شده و به مرکز شهر ختم میشود و گاهی هم ادامه بازار به دروازه دیگر شهر می رسد. بازارها اکثراً در مجاور ارگ حکومتی ، مسجد جامع و میدان اصلی شهر قرار دارند. این موضوع در مورد تقریباً تمامی بازارهای ایران صادق است. در شهرهایی که اماکن مذهبی، بقاع متبرکه و مقبره ائمه وجود دارد، بازارها معمولاً در اطراف و تا مقابل در ورودی آنها ساخته می شده. نمونه ان در ایران در شهرهای ری، مشهد و قم و همچنین در شهرهای مذهبی عراق و عربستان دیده می شود. لذا محوطه بازار در موقعیت بسیار مهم و ممتازی قرار گرفته است و نبض اقتصادی شهر را در اختیار دارد و همچنین در ارتباط تنگاتنگ با امور سیاسی و فرهنگی و اجتماعی شهر می باشد. این مطلب کماکان تا اوایل صده اخیر صادق بوده است. بازار دارای ساختمانهای جنبی بسیاری مانند سراها، تیمچه ها، مساجد،مدارس، آب انبارها، حمام ها و غیره است. گاهی دارلحکومه در خود بازار بوده مانند سرای گنجعلی خان در کرمان. در بعضی موارد ادارات و تأسیسات دیوانی نیز در بازار یا در نزدیکی آن قرار داشته مانند بازار تهران، اصفهان و شیراز و همچنین ساختمانهای دولتی و آموزشی مانند ضرابخانه(محل ضرب سکه)،غورخانه( محل ساختن اسلحه)و حتی کتابخانه و موزه در مجموعه بازار و یا در مجاور آن واقع بوده است( نمونه های این موارد را می توان در بازار تهران مشاهده کرد) در راسته های بازار که حجره ها(مغازه ها) در دو طرف آن قرار دارند معمولاً خرده فروشان هستند که کالا را در معرض دید مشتری قرار می دهند و در مقیاس خرد فروش دارند. در سراها(خان)، تیم ها و تیمچه ها محل استقرار بنکداران و تجار عمده می باشد. بنکدار عمده فروش است و جنس را در مقیاس زیاد از تولید کننده و یا از تجار عمده در سایر شهرها می خردد به خرده فروشان در سطح بازار و شهر می فروشد، لذا لزومی ندارد که حجره وی در معرض دید رهگذران باشد. تجار عمده که تجارت بین شهری و یا حتی بین المللی دارند، فقط با بنکداران طرف می باشند. تجار عمده که تجارت بین شهری و یا حتی بین المللی دارند، فقط با بنکداران طرف می باشند. به مرور زمان و با گسترش بازار، راسته های مختلف آن جنبه تخصصی پیدا کرد و هر راسته ای یا قسمتی از بازار عمدتاً مختص کسب و کار یک صنف به خصوص گردید. تجمع هر یک از اصناف در یک راسته یا چهارسو مزیتهای بسیاری دارد. اول آنکه اعضائ اصناف یک حرفه از قیمتها، نوع جنس و کیفیت آن به راحتی و با سرعت با خبر می شوند. همچنین خریداران کالا نیز می توانند با مراجعه به یک قسمت بازار، امکان تهیه نیازمندیهای خود مطابق با سلیقه و با قیمت متناسب با بودجه خود بخرند. مسئله سوم اینکه هر صنفی فضاهای جنبی و احتیاجات خاص خود را نیاز دارد که در مجاور مغازه های آن صنف باشد. به طور مثال آهن فروسها و فرش فروشان احتیاج به انبارهای بزرگ دارند. مسگرها و نجارها تولید صدای ریاد می کنند که برای سایر اصناف ایجاد مزاحمت می کند و یا زرگرها و صرافها احتیاج به امنیت نسبت به سایرین دارند. سراها، تیم ها و تیمچه ها نیز تخصصی بوده اند و هر کدام مرکز معامله یک نوع کالا بوده و تجار همان کالا درآن سرا، تیم و یا تیمچه حجره داشتند. دربازار به علت رفت و آمد زیاد و فعالیتهای متنوع ان، باعث اصطکاکهایی نیز می شده چناچه «ارنست هولستر» که در اواخر سال 1863 میلادی به اصفهان آمد و مدت قریب به بیست سال با خانواده خود در آنجا زندگی کرد می نویسد: « در شهر در اغلب میدانها و راههای پر عبور و مرور در مدخل مساجد و بازارها حوضچه های عمومی آب آشامیدنی که در تابستان با یخ خنک می شود وجود دارد. از این آب فقط مسلمانها می توانند استفاده کنند. وای بر کسی که مذهب دیگری داشته باشد و بر این آب دست بزند» انجام مراسم مذهبی نیز جزیی از فعالیتهای بازار بوده است. در ایام عزاداری حسینی هر صنفی برای خود دسته داشته و سعی می کرده که در مقابل دیگران مراسم بهتری را انجام دهد. همچنین آزین بندی راسته های بازار در عید نوروز و یا استقبال از حکام و علما نیز رسمی معمول در بازار بوده است. به جرأت می توان گفت که هیچ بنا یا مجموعه بنایی چه در ایران و به احتمال قریب به یقین در سایر ممالک، در طول دوره شهرنشینی نتوانسته است این گوناگونی و فراهم آوردن فعالیتهای مختلف شهری را در یک مکان جمع کند. در واقع بازار نبض شهر است، مکانی که در ارتباط مستقیم با تمامی ارگانهای فرهنگی، سیاسی و خدماتی شهر می باشد و تبلور کلیه فعالیتهای شهری در آن نمایش پیدا می کند. کدام بنای دیگر می تواند این همه خصوصیات را دارا باشد؟؟

منبع:بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران-دکتروحیدقبادیان

  • Like 4
لینک به دیدگاه

[h=2]تاریخچه ی بازار[/h]

تاریخچه ی بازار

از همان هنگام که انسان موفق به تولید محصول بیشتر از
نیاز خود گردید و به فکر مبادله آن با دیگر محصولات و تولیدات مورد نیاز خود افتاد،
مراحل شکل گیری بازار آغاز شد
؛
در میان صاحب نظران این وحدت فکری وجود دارد که دو عنصر مسجد جامع و بازار در ارتباط تنگاتنگ و بلافاصل در ارتباط با یکدیگر و مرکز شهر قرار داشته اند. اما از سوی دیگر باید توجه کرد که مسجد جامع پدیده ای مربوط به بعد از اسلامی شدن این قلمرو فرهنگی است اما بازار به لحاظ تاریخی و به منزله ی نهاد حساس شهری سابقه ای بسیار طولانی تر دارد و به احتمال قوی خاص ایران باستان است.
در شهرهای اسلامی بازار محور اصلی و مرکز اقتصادی شهر بوده و انبارهای مهم, مراکز تولیدی, مراکز توزیع کالاهای گوناگون و مبادلات پولی در آن جای داشتند.
بازار در تمدن ایران و جهان
سابقه چند هزار ساله دارد.
طبق مدارک تاریخی نیز بازار در بسیاری از شهرهای قبل از اسلام یکی از عناصر مهم شهری بوده است
.

در نهایت
پس از اسلام, گسترش شهرهای اسلامی و افزایش ارتباطات اجتماعی, ازدیاد راههای کاروانی, توسعه کاروانسراها و تبادلات اقتصادی موجب شکل گرفتن فضای بازرگانی و تولیدی موسوم به بازار شد.
به این منظور ابتدا فضاهای بازی را در مجاورت
روستاهای بزرگ به این کار اختصاص دادند که در فصولی از سال و به تدریج در روزهایی
از هفته، محل اجتماع، داد و ستد و مبادله منطقه می شد. سپس با گسترش جوامع و
مبادلات، زمان، مکان، شکل و ساختار آن نیز دچار تغییرات و تحولات تکاملی گردید و به
تدریج از حالت موقت به دایمی و از وضعیت فاقد سرپناه و معماری به ساختارهای معماری
متشکل و دایمی تبدیل گردید
.

در دوران اسلامی، شهرنشینی گسترش یافت و بسیاری از
شهرهای کوچک قدیمی توسعه یافتند و شماری شهر جدید در برخی نواحی کشور به ویژه در
نواحی مرزی یا ارتباطی ساخته شد. در بعضی از شهرهای جدید مانند کوفه و بصره، فضایی
باز برای بازار در نظر گرفتند که فروشندگان و کسبه، ابتدای روز به آنجا می رفتند و
بساط خود را در هر جا که می یافتند پهن می کردند و تا هنگام شب می توانستند در آنجا
باشند. به عبارت دیگر، فضایی به عنوان بازارگاه در نظر گرفته می شد که جای ثابتی
برای افراد وجود نداشت، اما به تدریج و پس از گسترش یافتن این شهرها، کم کم فضاهایی
به صورت دکان های ساخته شده در بازار بنا گردید و بازاری دائمی در بخشی از شهر شکل
گرفت
.
بر پایه اطلاعات موجود در منابع تاریخی، از اواخر قرن اول هجری به بعد در
بسیاری از شهرهای جدید و کمابیش همه شهرهای قدیمی، بازارهایی دائمی با فضاهای ساخته
شده وجود داشت.

در این نوع بازارها، هر صنف در بخشی از راسته اصلی یا در یکی از
راسته های فرعی جای داشت و هر نوع کالا در محلی معین عرضه می شد. هنگامی که حجاج در
سال 85 ه.ق شهر واسط را می ساخت، برای هر صنف در بازار راسته جـداگانه ای در نظـر
گــرفت . البتـه پیشینه راستـه های
تخصصی در بازار و استقرار پیشه وران هر
صنف در کنار یکدیگر چه در ایران و چه در عربستان، به پیش از اسلام می رسد
.

بر پایه
اطلاعات موجود در منابع تاریخی، از اواخر قرن اول هجری به بعد در بسیاری از شهرهای
جدید و کمابیش همه شهرهای قدیمی، بازارهایی دائمی با فضاهای ساخته شده وجود داشت
.
بازارها بیشتر در امتداد مهمترین راههای اصلی شهر ساخته می شدند و در اغلب موارد راسته بازار شاهراه اصلی شهر نیز بود که مهمترین و شلوغترین دروازه ها را به مرکز شهر متصل می کرد(مانند بازار سلطانیه, بازار اصفهان و بازار نایین). در بیشتر شهرهای اسلامی مسجد جامع در کنار بازار قرار داشت.

از قرن سوم هجری به بعد، به تدریج و با
روی کار آمدن حکومتهای ایرانی و محلی، فعالیتهای اقتصادی و در پی آن توسعه و عمران
شهری به صورت قابل ملاحظه ای رونق یافت. در منابع تاریخی مربوط به قرون چهارم تا
ششم هجری نظیر "حدود العالم من المشرق الی المغرب"، "صورة الارض"، "المسالک و الممالک"،"
تاریخ بخارا"، "راحة الصدور" و "آیة السرور" و" سفرنامه ناصرخسرو"، مطالب فراوانی درباره
افزایش تولید انواع صنایع دستی در شهرها و حتی برخی روستاهای بزرگ و صادرات آن به
شهرهای کشورهای دیگر وجود دارد. برای مثال پارچه های کتانی کازرون چنان شهرت داشت
که تا مناطق دور دست جهان اسلام گاه تا ده دست خرید و فروش می شد بدون آنکه بسته
های آن را باز کنند و تنها مهر و نشان کارگاه های کازرون کافی بود. همچنین گفته اند
در شهر کوچک تون در قرن پنجم چهارصد کارگاه زیلوبافی وجود داشت
.

بازارهای شهرهای بزرگ در این دوره بسیار توسعه یافتند. ناصرخسرو در هنگام
سفر به اصفهان در قرن پنجم گفته است که در بخشی از بازار اصفهان، دویست طرف برای
تبدیل پول یا پرداخت برات حضور داشتند و در بصره نیز صرافان نقش مهمی در اقتصاد شهر
ایفا می کردند
.

هرچند که یورش، غارت و ویرانگری های مغولان در قرن هفتم هجری، بسیاری از
بازارها را به خرابی کشاند اما در اواخر این دوره و عهد غازان خان و الجایتو و
وزیران با کفایت آنها نظیر خواجه رشید الدین فضل الله، بازارهایی در شهرهای مهم این
دوره ساخته شد. ساخت بازارها در دوره صفوی فزونی گرفت و تا اواخر دوران قاجار ادامه
یافت .

در ساختمان بازارها از بهترین مصالح و شیوه های معماری استفاده می شد. ستونها و دیوارها بیشتر از سنگ و آجر بود و برای پوشاندن سقف از گچ و آجر استفاده می کردند. برای پوشاندن دهانه های بزرگ مانند چهار سوها و تیمچه ها از گنبد و کاربندی استفاده می شد. پشت بام بازارها هم بیشتر با کاهگل پوشانده می شد؛ زیرا کاهگل هم عایق حرارتی بود و هم عایق رطوبتی. کف بازارها اغلب خاکی بود که در اثر گذشت زمان کوبیده و محکم می شد. البته گاهی از سنگ وآجر برای پوشاندن کف بازار و حجره ها استفاده می کردند. به هر حال, بازار یکی از مهمترین بناهای عمومی شهرهای گوناگون است که در وهله اول برای عرضه, تولید, تبادل و خرید و فروش کالا شکل گرفت, ولی بعدها کارکردهای متعدد فرهنگی و اجتماعی پیدا کرد. رشد و رونق اقتصادی منجر به پیدایش انواع بازار شد که از میان آنها می توان از بازارهای ادواری, بازارهای روستایی, بازارهای ثابت, بازار بین راهی و بازارهای شهری نام برد.
در واقع بازارها به این جهت که شالوده ای بودند که کلیه ی فعالیت های عمومی شهر را در خود متمرکز می کردند ، از نقطه نظر اقتصادی
اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ، مرکز شهر به حساب می آمدند . با این حال در اکثر تعاریف از بازار ، بیشتر بر جنبه های اقتصادی (تجاری) آن تاکید می شود.

 

 

 

معنی بازار :

واژه بازار بسیار کهن است و به معنی محل خرید و فروش و
عرضه کالاست. بازار در فارسی میانه به صورت "وازار" و با ترکیب هایی مانند وازارگ
-بازاری و وازارگان (بازرگان) به کار می رفته است .
این واژه ایرانی به
زبان برخی از سرزمین هایی که با ایران تبادلات بازرگانی داشتند، مانند سرزمین های
عربی، ترکی، عثمانی و برخی از کشورهای اروپایی، راه یافته است
.
در زبان فارسی
بازار به عنوان اسم مکان به معنی محل خرید و فروش کالاست و با وجود آنکه این واژه
امروزه بیشتر درباره بازارهای دائمی، اصلی و قدیمی شهرهای کهن و تاریخی به کار می
رود، در گذشته گاه به صورت ساده و گاه با پیشوند یا پسوندهایی به معنی مکان خرید و
فروش به طور مطلق بوده است. واژه بازار در ادبیات فارسی مفهومی وسیع و گسترده دارد
و به معنی محل شلوغ و پرازدحام، اعتبار و اهمیت اشخاص و غیره به کار می رفته
است
.
در زبان پهلوی نیز بازار به صورت «واکار» و
«وازار» آمده و به معنای محل داد و ستد و اجتماع است.

مجموعه بازارهای شهرهای اسلامی علاوه بر کارکردهای اقتصادی و تجاری، در
زمینه های مختلف اجتماعی، مذهبی و سیاسی نقش غیر قابل انکاری داشته و به همراه
مساجد جامع، بخش مهم و مرکزی بافت شهرهای قدیم را به وجود می آورده است
.

بازارها
در شهرهای قدیم معمولا در ارتباط با راههای ارتباطی و دروازه اصلی شهر، مسجد جامع و
میدان اصلی شهر شکل گرفته و به تدریج گسترش می یافت. با گسترش بازار نیازهای جدیدی
به وجود می آمد که منجر به پیدایش فضاها و بناهای وابسته ای در مجموعه بازار می
گردید، از جمله خان، تیمچه، خانبارها، ضرابخانه، کارگاه های تولیدی و خدماتی و
بناهای عمومی شامل مسجد، حسینیه، آب انبار، حمام و قهوه خانه
.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

[h=2]عوامل به وجود آمدن بازار[/h]

عوامل به وجود آمدن بازار :

- فراهم آمدن امکانات خرید تمامی قشرهای جامعه ی شهری و روستایی با توجه به تنوع کالا با کیفیت و قیمت های گوناگون

- جدایی فضایی ما بین محلات مسکونی با مرکز بخش تجاری برای ایجاد امنیت بازار و بازاریابان و آرامش ساکنان شهر

- بازار مکان عرضه ی تولیدات و کالاهایی است که بخش کنی از آنها در داخل و بخش عمده ی دیگر در خارج از فضاهای بازار (چه از روستاهای حومه ی شهر مانند محصولات کشاورزی و صنایع دستی و چه تولیدات خود شهر یا دیگر شهرها) تامین می شود. از این رو سبب سهولت در دسترسی و کاهش اتلاف وقت مشتریان است.

- تنوع در کالا ها به نوبه ی خود سبب جلب مشتری می شود و ضمن اطلاع یافتن مردم از ورود کالاها و تولیدات جدید ، با خرید هر چند غیر ضروری آنها به حجم گردش پول و رونق اقتصادی کمک می کند. از سوی دیگر بسته به نوع و میزان روابط اجتماعی (خانوادگی ، قومی ، صنفی و ...) مابین کسبه و پیشه وران ، خود آنها نیز به نوعی مشتری بازار به شمار می روند.

- ساخت بازار و نیز بافت کالبدی آن به گونه ای است که موجب توزیع نسبتا مناسب کالاها در فضاهای خود و بعضا در سطح شهر می شود. بدین ترتیب که برخی از کسبه و پیشه وران عمده فروش و حتی خرده فروش بخشی از کالاها و تولیدات خود را به دیگر فروشندگان جزء یا دستفروشان می دهند تا از این طریق :

الف) امکان بیشتر عرضه ی کالاهای خود را بیابند

ب) توان اقتصادی و مالی خود ار پنهان نگه دارند

ج) با عرضه ی مستقیم کالاهای نامرغوب در مغازه (حجره) خود ، لطمه ای به فعالیت اقتصادی و اعتبارشان وارد نشود

د) زمینه ها ی یک نوع تعادل قیمت و رقابت را در سطحی وسیع تر به وجود آورند

ه) برای بستگان و آشنایان خود امکانات اشتغال فراهم کنند

و) بدین طریق دستفروشان و خرده فروشان جزء به آنها وابسته نشوند

نهایتا باید گفت که مراجعه کنندگان به بازار به قصد انجام معامله -که گاه نیز صورت نمی گیرد- دیگر نیازهای مالی (گرفتن وام) و حتی برآوردن نیازهای معنوی و روحی خود(به گونه ی برقراری ارتباط با دوستان و بستگان و به طور کلی انسان ها) به بازار می روند. البته این ویژگی بیشتر سامل کسبه ای می شود که به علت بیماری های جسمی یا کهولت سن یا کمی سرمایه ، توان فعالیت چندانی ندارند.

 

 

 

بررسی وضعیت بازار ها

ارتباطات مکانی
فضایی : بازار ها عموما از یک فضا(بنا یا ساختمان) تشکیل نشده یلکه ترکیبی از مجموعه ی فضاها و بناها مثل : راسته ها ، تیمچه ها ، چهار سوها ، خان ها ، کاروانسراها و ... است که همگی در چارچوب مفهوم سیستم قرار می گیرند. از آنجا که بازار ، یک عنصر مهم شهری است ، پس در پیوند فضایی با دیگر اجزا و عناصر شهر همانند میدان عمومی ، مسجد جامع ، خیابان های اصلی و ... قرار دارد .

کارکرد ها : بازار تنها عملکرد اقتصادی نداشته بلکه به موازات آن کارکرد های فرهنگی ، مذهبی و حتی سیاسی و روحی
روانی دارد.

سازماندهی : بازار سازمانی مشخص و معین دارد که قسمتی از آن را می توان در بخش بندی فضایی اصناف یا موسسات مالی خود جوش (مثل صندوق های قرض الحسنه) مشاهده کرد.

حوزه ی نفوذ : مناسبات بازار صرفا محدود به شهر و محلات مسکونی آن نیست بلکه به اشکال و مکانیزم های گوناگون ، در پیوند با حوزه ی نفوذ شهر ، پسکرانه ی روستایی و دیگر شهرها قرار می گیرد.

عناصر و فضاهای شهری و ارتباطی

راسته
اصلی

از آن جا که بازارهای
اصلی ایران غالبا به شکل خطی و در امتداد مهمترین معبر شهری شکل می گرفته است، مهم
ترین بخش و عنصر اصلی یک بازار، راسته اصلی آن است. یک راسته بازار در ساده ترین
شکل با دکان های واقع در دو سوی آن شکل می گرفت
.

در امتداد یک راسته اصلی، اصناف
گوناگونی مستقر می شدند، به این ترتیب که هر صنف در بخشی از راسته اصلی جا می گرفت
.
در بعضی از شهرهای بزرگ دو یا چند راسته اصلی به صورت موازی یا متقاطع پدید می
آمد
.
بسیاری از بازارها به تدریج ساخته می شدند و توسعه
می یافتند و به همین دلیل امتداد راسته این بازارها به پیروی از صورت معابر
غیرمستقیم و به شکل ارگانیک بوده است. شمار اندکی از بازارها که توسط حاکم یا افراد
خیرخواه ساخته می شد، مستقیم و طراحی شده بود.

راسته فرعی

بازارهای شهر های بسیار کوچک تنها یک راسته اصلی داشت، اما
در شهرهای متوسط و بزرگ، علاوه بر راسته اصلی، تعدادی راسته فرعی به صورت موازی یا
عمود بر راسته اصلی پدید می آمد
که حاصل توسعه بازار در معابر فرعی بوده
است. شمار معابر فرعی در هر بازار به رونق و توسعه فعالیت های اقتصادی در آن شهر
بستگی داشت. اغلب موارد راسته های فرعی هرکدام به یکی از اصناف یا پیشه وران اختصاص
می یافت و کالای خاصی در آن عرضه می شد.

دالان

دالان یک فضای ارتباطی است که غالبا
در فضاهای معماری و به شکل خطی نقش رابط بین فضای بیرونی با فضای درونی ساختمان، یا
تنها بین فضاهای درونی بنا را دارد. در بازارهای بزرگ نیز، دالان یک فضای ارتباطی
است و غالبا به صورت کوچه یا راسته ای کوچک و فرعی است که از یک سو به راسته ای
دیگر و از سوی دیگر به یک کاروانسرا مربوط است و معمولا در دو سوی آن تعدادی حجره و
دکان وجود دارد. در بازار تهران شمار زیادی دالان وجود دارد
.
"سرای
حاج کریم - اصفهان"

سرا یا خان

همان تجارت خانه بوده است. نمونه جنس از
آنجا تحویل گرفته شده و در جاهای مختلف پخش می شده است.
.
بسياری از سراها دو طبقه ساخته می شدند و همه آنها دارای حياط مرکزی بودند.
از سراهای بزرگ و مشهور می
توان به سرای گنجعلی خان کرمان و سرای وزیر قزوین اشاره کرد
.

خانبار
یا کالنبار

محل انبار و کار روی جنس بوده است. جنسی که به وسیله چهارپایان حمل می شده،
نمی بایست وارد بازار شود لذا اجناس از راهی موازی به نام پس کوچه در خانبارها خالی
می شده است. خانبارها محوطه های بزرگی در پشت سراها بوده و در آنجا چند کارگاه دستی
کوچک و انبار قرار داشته است
.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

قیصیریه

در بازارهای بزرگ شرقی به راسته ای که در دو سوی آن حجره و مغازه باشد و دو در ، در آغاز و پایان راسته قرار گرفته باشد ، قیصریه می گویند که

به معنی سرای دراز است که از کلمه لاتینی "کایسارئا" به معنیبازار شاهی مشتق شده است. در بعضی از منابع اشاره شده که واژه قیصریه با کلمه "قیصر" یا "سزار" مربوط بوده است. واژه ی قیصریه مونث قیصری که خود منصوب به قیصر (شاهی و سلطنتی) است . واژه ی قیصر از زبان آرامی وارد عربی شده و لقب امپراطوران روم بوده است. صنعتگران و پیشه وران ظریف کارمانند زرگران ، گوهریان، سوزن دوزان و بزازان در آنجا به کار می پرداختند. قیصریهها در داشته و محیط خلوت آن اجازه می داده است که کارهای هنری در آن انجام گیرد.

واژه قیصریه در ایران به فضایی قیصریه گفته می شد که از لحاظخصوصیات معماری به یک راسته فرعی، دالان یا تیمچه و در موارد معدودی به یک سرا شبیهبود، اما از لحاظ کارکردی غالبا به عرضه کالاهای لوکس و گرانبها، به ویژه انواعمنسوجات عالی اختصاص داشت، به همین سبب فضای قیصریه ها یک یا چند در ورودی داشت، کهدر هنگام شب آن را می بستند. در اصفهان نمونه هایی از این نوع قیصریه ها وجودداشت.

به طور کلی قیصریه به بازارهایی گفته می شد که عمدتا به دستور پادشاهان و یا حکام وقت با طراحی و برنامه ریزی قبلی و تا حدودی با توجه به نیازهای اقتصادی شهر و ارتباطش با حوزه ی نفوذ آن ساخنه می شد.این بخش مسقف نسبت به سایر قسمت های بازار از نظر معماری و تزیینات زیباتر و دلبازتر بوده و در آن کالاهای گران بها از جمله فرش یا طلا و جواهرات فروخته می شده است.

در بعضی از بازارهای عثمانی در شهرهای تاریخی ترکیه امروز، و نیز در سوریهو الجزایر، فضایی به نام "بدستان" وجود داشت که برخی محققان اظهار داشتند که نام آناز واژه بده بستان فارسی گرفته شده است. کارکرد بدستان کاملا مشابه کارکرد قیصریهبود و به عرضه کالاهای گرانبها و به خصوص منسوجات نفیس اختصاصداشت.قیصریه قزوین، قیصریه ابراهیم خان در کرمان، بازارچه بلند در اصفهان، قیصریه اصفهان ، قیصریه لارو قیصریه وکیل شیراز از زیباترین قیصریه ها هستند.

چهارسو

محل تقاطع دو راسته اصلی و مهم بازار را چهارسو می نامند. در بعضی ازموارد در محل برخورد دو راسته طراحی شده بازار، غالبا فضایی به صورت چهارسو میساختند که به سبب موقعیت ارتباطی آن ارزشمند به شمار می آمد. چهار سوی بازاراصفهان، بازار لار، بازار تهران، بازار کرمان و چهارسوی بازار بخارا از نمونه هایخوب باقیمانده، به شمار می آیند. در برخی از دوره های تاریخی به پیروی از واژه عربی "سوق" به معنی بازار، به جای چهارسو از واژه "چهارسوق" استفاده می کردند. "مجموعه تاریخیبازار کرمان"

میدان

در کنار یا امتداد بعضی از بازارهای مهم در شهرهای بزرگ، یک میدان شهری یاناحیه ای وجود داشت، زیرا بازار مهمترین معبر شهر بود و در بیشتر موارد با یک میدانشهری مرتبط بود. در ایران وجود فضایی به نام میدان در کنار بازار مرسوم بوده است . نمونه های بسیار زیبای این گونه میدانها را می توان در میدان امام خمینی اصفهان (نقش جهان ) - بازار بزرگ اصفهان با دو میدان: سبزه میدان (میدان کهنه) و میدانامام (نقش جهان) مرتبط است. -، میدان گنجعلیخان کرمان ، و میدان خان یزد که خوشبختانه هنوز برجا هستند، دید. گاه در امتداد بازار یک یا چند میدانچه وجود داشت که در مواردی درقرن های اخیر بعضی از این نوع میدانچه ها را تکیه یا حسینیه نیز می نامیدند. نمونههایی از آن را هنوز در بازار سمنان و بازار تجریش تهران می توان دید.میدان خان یزد نیز از این نوع میدانها به شمار می آید.

جلوخان

جلوخان به عنوان یک فضای شهری، عبارت از فضایی ارتباطی به شکل یک میدانچهاست که از چهار یا سه طرف محصور و دارای فضای ساخته شده ای است که به عنوان یک فضایورودی، مکث و تجمع مورد استفاده قرار می گرفت.جلوخان اصلی مسجد امام در بازار تهران وجلوخانهای مسجد النبی در بازار قزوین که تا حدی تغییر یافته اند و جلوخان سردرقیصریه در بازار اصفهان از نمونه های باقی مانده به شمار می آیند.

حجره

حجره پارچه فروشی - مغازه یا همان دکان پارچه فروشی حجره یادکان را می توان ساده ترین و کوچکترین، اما مهمترین عنصر و فضای بازار دانست. شماری از دکانهایا حجره ها وقتی به صورت خطی در دو سوی معبری قرار گیرند، یک راسته بازار را پدیدمی آورند.مساحتحجره ها بسیار متفاوت و به طور متوسط از ده تا بیست و پنج متر مربع بوده است. حجرههای واقع در طبقه همکف و هم تراز با سطح معبر به طور معمول نقش یک مغازه یا دکان راداشت، که کالاهایی در آن عرضه می شد، در حالی که حجره های واقع در طبقه فوقانیبازارهای دو طبقه بیشتر به عنوان دفتر کار و فضای اداری یک تجارتخانه مورد بهرهبرداری قرار می گرفت. بعضی از حجره های واقع در طبقه فوقانی بازارها نیز به عنوانکارگاه استفاده می شد.

بعضی از حجره های بازار کمی (در حدود پنجاه تا هفتادسانتی متر) از سطح معبر بالاتر بودند، در این حالت در برخی موارد در زیر هر حجره یکانبار می ساختند. بعضی از حجره ها افزون بر فضای اصلی، بخشی به صورت صندوقخانهداشتند. صندوقخانه فضایی واقع در انتهای حجره بود که با دیواری جدا کننده از فضایاصلی حجره متمایز می شد. حجره های بعضی از پیشه ورانی که کالاهایی را تولید و سپس عرضه میکردند، نقش یک کارگاه را نیز داشت و اغلب در این حالت کف این حجره ها هم تراز سطحمعبر یا اندکی پایین تر بود. بسیاری از آهنگریها، مسگریها و نجاریها چنین وضعیداشتند.

حجره نام عمومی فضای شکل دهنده به کاروانسراها هم هست. حجره های کاروانسراها نیز گاه در دو طبقه ساخته می شدند که حجره های طبقه همکفبیشتر جنبه تجاری یا کارگاهی و حجره های طبقه فوقانی اغلب جنبه دفتری و اداری و گاهکارگاهی داشت.

تیمچه

تیمچه از دیگر بخشهای جالب توجه بازارهای قدیمی بود که ظاهرا در مراحلمتأخرتری نسبت به دیگر بخشها به وجود آمده و معماری آن نیز نسبت به دیگر بخشهاتکامل بیشتری دارد. تیمچه فضاهای گسترده و سرپوشیده ای عمدتا با طرح هشت ضلعی استکه در دو و گاه سه طبقه ساخته شده و گرداگرد صحن مرکزی آن حجره ها و دکانهایی قرارگرفته است. فضای مرکزی و وسیع تیمچه با طاق و گنبدهای مسقف شده و با کاربندی ومقرنسهای زیبا مزین می شده است. تیمچه بزرگ قم و تیمچه امینی کاشان درست در عصرانحطاط معماری ایران به صورت یک شاهکار نغز و هنرمندانه خودنمایی کرده اند.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

[h=2]مهمترین گونه های بازار از لحاظ شکل و کارکرد[/h]

مهمترین گونه های بازار از لحاظ شکل و کارکرد:

با بررسی و مقایسة بازارهای کشورهای اسلامی می توان طرحی از گونه های مختلف بازار را از لحاظ شکل ساختمانی و کارکرد رسم کرد که صرف نظر از بعضی استثناهای منطقه ای همة انواع مهم را دربرگیرد. در این گونه شناسی برحسب ترتیب قرار گرفتن راسته ها و خانها نسبت به هم ، چهار نوع اصلی و از لحاظ عمل و وظیفه دو نوع اصلی و بعضی انواع فرعی را می توان بازشناسی کرد:

 

1. بازارخطی (طولی ):

راسته ای است که در جهت طولی رشد کرده است و خانها در دو سوی آن جای دارند؛ مانند بازار تهران در سال 1267 (شکل 47)؛ سوق بنقوسا در شمال شرقی دروازة شهر حلب ؛ بازار «میدان » در جنوب دمشق ؛ بازار بابل و بخش بزرگی از بازار قم ، شیراز، کاشان ، کرمانشاه ، و بخش شمالی بازار اصفهان . بازار خطی در بیشتر موارد بدون طرح و نقشة قبلی و از برآیند نیروهای اقتصادی در مدتی طولانی پدید آمده است .

2. بازار چند محوری
:

شبکه ای است گسترده از راسته های متوازی یا متقاطع که مجموعه های خانها و سراها را در میان می گیرد؛ مانند بازار تبریز، بخشهای جدیدتر شمال بازار تهران، بازار صنعا، و بخشهای مرکزی بازارهای حلب و اصفهان . این گونه بازارها که هم در جهت طولی و هم در جهت عرضی توسعه یافته اند معمولاً با برنامه ریزی و طرح قبلی و توسط کارفرمایان سرمایه دار در مجموعة زمینهای شخصی یا دولتی احداث شده اند؛ و گاه بدون برنامة قبلی و تحت ثأثیر شرایط اقتصادی پدید آمده اند. مقایسه نشان می دهد که تحرک و جاذبة این بازارها از سایر انواع بازار بیشتر است . در حلب ، دمشق ، تهران ، اصفهان ، شیراز، بصره ، کرمان ، و کابل بخش مرکزی بازارها بیشتر به صورت چند محوری توسعه پیدا کرده اند. چنین گرایشی در مراکز خرید نوین شهرهای غربی نیز مشهود است . خیابانهای طویل پرمغازه در برابر مجموعه های چند محوری جذابیت خود را روزبروز بیشتر از دست می دهند.

3. بازار مرکزی خرده فروشی با خانهای پیرامونی (منظومه ای ):

مجموعة بزرگی از راسته ها و دالانهای سرپوشیده است که بی فاصله در مجاورت یکدیگر قرار گرفته اند و خانها به شکل کمربندی آنها را احاطه کرده اند. نمونة عالی و طراز اول این نوع ، بازار قدیم استانبول است (شکل 49) که در آن خانهای کم اهمیتی به دور بازار خرده فروشیِ مرکزی جمع شده اند؛ بزرگترین و شاید قدیمترین آن در محوطه ای میان بازار مرکزی و شاخ زرین واقع شده است . نمونه های دیگر آن ، مجموعة نوین بازار خرده فروشی در محوطة ورودی اصلی بازار تهران است که از چند طرف با خان احاطه شده است ، و نیز بازار رشت و قزوین و تاشقرغان و سلا و فاس و مراکش . ترتیب تشکیل این بازارها امروز به طور دقیق معلوم نیست و بسادگی نمی توان نشان داد که ابتدا راستة خرده فروشی وجود داشته است و در محیط آن خانها پدید آمده اند یا بالعکس ؛ در نتیجه یک مجموعة سه بخشی پدید آمده است : الف . دالانهای مرکزی ؛ ب . راسته های خرده فروشی و صنایع دستی ؛ ج . خانها. در بخش پیرامونی ، در استانبول ، قسمت مرکزی از دو بدستان ، در فاس از قیصریه ها و در تاشقرغان از تیمچه ها تشکیل شده است . هر یک از مجموعه های بزرگ و بلند بازارِ شهرهای مهم تجارتی ممکن است ترکیبی از سه گونة یاد شده باشد. البته قسمت مرکزی بازارها را باید از نوع «بازار چندمحوری » و «بازار مرکزی » و کوچه های اتصال به محوطة مرکزی را از نوع «بازار خطی » محسوب کرد. این ترتیب مثلاً، برای بازارهای تبریز، حلب ، اصفهان ، تهران ، تونس ، استانبول ، فاس ، مراکش ، تا حدودی صَنعا، اورمیه ، همدان ، قیروان ، و سلا صدق می کند.

4. بازار صلیبی (با دو محور اصلی متقاطع ):

مرکّب از دو بازار خطی متقاطع عمود برهم است که در محل تقاطع به صورت چند محوری تراکم یافته است . برجسته ترین نمونة این نوع ، بازار وکیل شیراز است که همزمان با پنج خان ساخته شده اسـت (شکل 50). بازار وکیل کرمان نیز که مجموعه ای از وحدت معماری و زیبایی است به همین نسبت نمونة جالبی است . نمونه های دیگری در هرات و قندهار، اراک و محلة مرکزی بازار کرمان ، بازار سفاقُس و حومة السوق دیده می شود. شاردن (1811، ج 8، ص 481) وصفی روشن از یک بازار متقاطع و صلیبی شکل به نام بازار شاه عباس کبیر در لار به دست می دهد که باید همان بازار قیصریة کنونی باشد (شکل 51). این گونه بازارها معمولاً با طرح و برنامه قبلی ساخته شده اند.

 

 

درخصوص کارکرد بازار،گونه های زیر رامی توان تشخیص داد:

5. بازار محله (بازارچه ) که نیازهای ساده و روزانة ساکنان محل را اعم از خوراک و پوشاک و دیگر کالاها فراهم می آورد و معمولاً از یک بازار مرکزی تغذیه می شود. این بازارها از جهاتی مانندمسقف نبودن ، داشتن ترکیب مسکونی ـ تجاری ،نداشتن خان و تجمع صنفی با بازار بزرگ فرق دارند.

بعضی از این بازارچه ها به مرور رشد یافته و به ابعاد بازارهای بزرگ نزدیک شده اند؛ مانند بازارچة چارسوی شیرازیها، و بازارچة بیدآباد در اصفهان. هر یک از محله های بغداد در اواسط قرن دوم دارای بازارچه ای مخصوص به خود بوده است. . بعضی محله های بزرگ شهرهای مهم ، مانند بسیاری از محله های اصفهانِ دورة صفوی ، دارای چندین بازارچه بوده اند؛ در قرن سیزدهم تهران دارای 38 بازارچه بود که غالباً به وسیلة ثروتمندان شهر ساخته شده بود. بازارچه های کهنسال معمولاً طاقهای بلند گنبدی شکل داشته اند.

در بعضی بازارهای بزرگ نیز که بتدریج به درون محله های اطراف خود نفوذ کرده و امتداد یافته اند بازارچه هایی دیده می شود، چنانکه در بازار تهران بازارچه های متعددی وجود دارد که از دوره های قدیمتر برجای مانده اند؛ مانند بازارچة بین الحرمین ، بین مسجد امام و مسجدجمعه . در بعضی از کاروانسراهای بزرگ و قلاع بین راهها نیز برای رفع نیازمندیهای کاروانیان بازارچه هایی پدید می آمده است . کاروانسرای زعفرانیه در نزدیکی سبزوار متعلق به زمان سلجوقیان و بازارچة کاروانسرای مهیار در چهل کیلومتری اصفهان و متعلق به زمان شاه اسماعیل اول است.

6. بازار بیرون شهری (حومه ) :

این بازارها در حاشیة شهر و اغلب به صورت بازار خطی در طول راههای منشعب از دروازة شهر واقع است و محل اتصال شهر به روستاست . نمونه های خوب برای این گونه بازارها: «میدان » در دمشق ؛ سوق خرق در بغداد؛ سوق بنقوسا در حلب ؛ دروازة تونس در قیروان ؛ دروازة شرقی در قندهار؛ و بازار دروازة جنوب غربی در شیراز است . این بازارها دارای خانهای ساده ای هستند که از آنها برای نگهداری محصولات کشاورزی ، حیوانات بارکش ، وسایل حمل و نقل و پرورش دامها به طور موقت استفاده می شود. کشاورزان و روستاییان اغلب برای تهیة نیازمندیهای خود به این بازارها ـ که هنوز هم معامله در آنها ساده تر است ـ یا سایر بازارهای حاشیه ای که برای تأمین نیازهای ضروری روستاییان مجهز شده اند، مراجعه می کنند. نمونه های خوب این بازارها در تبریز، در حِمص (سوریه )، تِطوان (مراکش )، هرات ، کاظمین ، سَفاقُس ، صنعا، و تَعِز (یمن ) دیده می شود. مهمترین رشته های کسب در این بازارها: فرآورده های کشاورزی و دامی (غلات ، میوه و تره بار، دام و طیور، لبنیات ، تخم مرغ ، پشم ، زغال چوب و هیزم ) ابزار کشاورزی ، کالاهای نجاری ، آهنگری ، طناب بافی ، سراجی ، سفال سازی ، سبدبافی ، کالاهای ارزان نساجی ، و پشم رنگ شده برای قالیبافی و گلیم بافی ، و... است .

7. بازار صحرایی :

در برابر بازارهای بیرون شهری خاص روستاییان ، بازارهایی خاصّ کوچروان و چادرنشینان نیز تشکیل می شود که کالاهای آن با نیاز این گروه از مردم تطبیق می کند. مثال خوب این نوع ، بازار بیرون شهری دروازة جنوب شرقی حلب است . این بازار در طول جاده ای قرار دارد که از مرکز شهر به سوی مناطق چراگاهی شمال غربی صحرای سوریه کشیده شده است (برای وصف جالبی از این بازار رجوع کنید به بوشمان ).

8. بازار زیارتی :

در این بازارها که معمولاً در همسایگی مکانهای مقدس و زیارتگاههای اسلامی جای دارند بیشتر کالاهای اماکن زیارتی در معرض فروش قرار می گیرند؛ کالاهایی مانند شمع ، مواد نذری ، زیورآلات طلا و نقره ، انواع منسوجات برای بانوان ، کالاهای سوغاتی ، اشیای کوچک بهادار، و خدماتی نظیر صرافی ، عکاسی ، مسافرخانه ، حمله داری ، غذاخوری ، مسافربری و حمل و نقل شهری عرضه می شود. نمونه های واقعی این بازارها در مشهد، قم ، سامره ، و کاظمین است.

9. بازار صنایع دستی :

در مراکش و ترکیه به نوعی بازار یا بخشی از بازار برمی خوریم که در آنها رشته های گوناگون صنایعِ دستی و تعمیراتی یکجا جمع شده اند. کار این نوع پیشه وران محدود به ساخت و تولید است ، و برای عرضه و فروش محصولات خویش ترجیح می دهند از طریق واسطه و دلال عمل کنند. این گونه بازارها از قدیم در بازارهای مرکزی مراکش وجود داشته اند، اما در ترکیه با نام «صنایع چارشی سی » بتازگی تشکیل شده اند (اشتویک ، ص 161؛ ریتر، ص 93-101) و اغلب در کنار بازارهای قدیم یا خیابانهای اطراف شهر قرار دارند. محله های صنایع دستی نوین با طرح شطرنجی و از حجره های بتونی یک طبقه تشکیل شده اند ـ در آنها محل سکونتی وجود ندارد. مجموعه ای شبیه به این گونه بازارها چند سال پیش در کنار شهر حِمص سوریه ایجاد شد.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

[h=2]بازار قیصریه لارستان[/h]

نمونه های موردی

بازار
قیصریه لارستان :

با توجه به محل قرارگیری لارستان در جنوب کشور و همچنین با سابقه ی طولانی تاریخی اش (نزدیک به یه هزار سال) مرکز آن یعنی شهر قدیم لار ، از موقعیت خاص جغرافیایی ، چه به لحاظ موقعیت ریاضی و نسبی و چه به جهت مسائل سیاسی و اقتصادی برخوردار بوده است. از این رو کارکرد و نقش این این شهر نه تنها در چارچوب مناسبات با حومه ی روستایی خود قرار داشته ، بلکه در رابطه با حوزه ی نفوذ گسترده اش ، توانسته بود تا مبادلات تجاری ، اقتصادی و حتی سیاسی خود را از بصره تا سواحل غربی هندوستان گسترش دهد. به همین علت ، بازار که قلب شهرهای سنتی شرق اسلامی را تشکیل می داده، در شکل گیری بافت کالبدی شهر قدیم لار نیز نقشی حساس را به عهده داشته است؛ به طوری که تا آغاز هزاره ی دوم هجری ، که همزمان با به قدرت رسیدن ساسله ی صفویه به ویژه حکومت شاه عباس است، شهر پادشاه نشین "دار الامان" لاردرمرکز خودسه عنصرمهم یعنی میدان عمومی، قصری امرکزحکمرانی شاه و بالاخره بازار مشهور به قیصریه راجای داده بود. قرار گرفتن قصر در مقابل بازار، در این ترکیب فضایی ، می تواند گویای پیوند ما بین حکومت و تجارت باشد.

این بازار که به شکل صلیبی ساخته شده ، شکل و طرح خود را حداقل در چهارصد سال اخیر حفظ کرده است. برخی معتقدند که سابقه ی تاریخی بازار لار به قبل از اسلام می رسد و برخی دیگر ساخت آن را به صدر اسلام نسبت می دهند؛ اما قدر مسلم این بازار پیش از قدرت یافتن صفویه وجود داشته است و در زمان شاه عباس (حدود سال 1015 ه.ق)، تعمیری بنیادین شده است.

طرح و ساخت بازار قیصریه لار چنان زیبا بوده است که مورد توجه دیگر حکمرانان فلات بزرگ ایران و نیز تجار خارجی عصر صفویه و حتی بعد از آن قرار گرفته است. به احتمال زیاد سبک معماری بازار لار بر ساخت بازار چیت ساز های اصفهان ، حتی بازار بخارا و نیز بر بازار وکیل شیراز اثر گذاشته باشد. از جمله موارد جالب توجه در طراحی بازار لار ، جهت محور ها یا راسته های (در این مورد بعدا توضیح خواهیم داد) آن است که می تواند متاثر از شرایط محیط طبیعی ، به خصوص گرمی هوای ناحیه ی لارستان و جهت باد و شاید هم جهات مقدس مذهبی چون قبله ی مسلمانان (قدس و مکه) باشد.

جای شکی نیست که اعداد مقدس 4 ، 7 ، 8 ، 12 و 14 در تعیین تعداد مغازه های هر یک از فضاهای بازار (فضای مرکزی ، غلام گردش ها و راسته ها) بی تاثیر نبوده است؛ از این رو ذهن ما را به خصوص در مورد تعداد مغازه های راسته ها ، به هنگام بازسازی آن در سای1015 ه.ق به اسلام و مذهب تشیع نزدیک می کند؛ در حالی که ترکیب فضای مرکزی و غلام گردش ها احتمالا متاثر زا بینش و ادراکات فرهنگی ، علمی یا به بیان کلی تر جهان بینی مردمان ایران زمین پیش از اسلام ، و در ارتباط با فرهنگ غنی مشرق زمین به ویژه بین النهرین است.

به علت زلزله خیز بودن لارستان و همچنین شرایط اقتصادی و سیاسی ، بازار لار چندین مرتبه ی دیگر تعمیر شده که یکی از مهمترین آنها مربوط به عهد ناصرایدین شاه قاجار ، در طول حکمرانی بیگلربیگی لارستان ، فتحعلی خان گراشی است که در سال 1301 ه.ق به اتمام رسید

وی با بازسازی بازار و میدان عمومی و تغییر در کاربری برخی از فضاهای جنوبی و اطراف میدان و همچنین تکیه بر اعمال قدرت در چارچوب نظام زورمداری توانست تا مالکیت این فضاها را در اختیار خود در آورد. (همان کتاب ص 74و75)

بازار لار نه تنها در مقام هسته ی مرکزی این شهر ، بلکه به منزله ی مرکز تجارت بخش وسیعی از خطه ی جنوب ایران و نیز بندرگاه های سواحل شمالی خلیج فارس و فلات مرکزی از منزلتی خاص برخوردار بود. (همان کتاب ص30)

با توجه به نقشه ی طراحی شده (نقشه شماره 6) از موقعیت آثار باستانی شهر قدیم لار و نیز عکس های هوایی و ماهواره ای (نقشه شماره 7) ، در می یابیم که محور اصلی و طویل بازار
که در ضمن از هر جهت مهم ترین راسته ی آن به شمار می رود ، بر ضلع شمالی میدان عمود نیست. از این رو محور اصلی ساختمان بازار از شمال جغرافیایی پیروی نکرده است بلکه با زاویه ای حدود
e
47
n
درجه نسبت به آن در جهت شمال شرق-جنوب غزب ساخته شده است. (نقشه شماره 5) (همان کتاب ص38)

از نمونه های بارز بازار قیصریه می توان قیصریه ی اصفهان را نام برد.جالب این است که بازار اصفهان نیز در ضلع شمالی میدان نقش جهان رار دارد اما راسته ی اصلی آن عمود بر ضلع شمال و کوچک میدان است و مجموعه ی میدان و بازار با 13 درجه انحراف از شمال جغرافیایی در جهت غرب
e
13
n
طراحی و ساخته شده اند.

می توان تشابهات فراوانی را میان بازار چهارسو(چیت سازها)ی اصفهان و بازار لار از نظر سبک معماری مشاهده کرد . نکته ی مهم این است که بازار چهارسوی اصفهان خود جزءی از کل مجموعه ی بازار این شهر به شمار می آید در حالی که بازار لار به تنهایی یک جموعه ی کاملا نفیس و منحصر به فرد را تشکیل می دهد و کاروانسرا ها و تیمچه ها و سراها یا راسته های بی نظم را در داخل یا در مجاورت بلافصل خود-با راهی از درون بازار به آنها- جای نداده است. این امر از یک سازماندهی فضایی با برنامه ریزی و طراحی دقیق در شهر لار گواهی می دهد. همچنین به نظر می رسد نقش مهم مالکیت خصوصی و به ویژه فردی ، بر تمتمی این بازار بی تاثیر نبوده است. از سوی دیگر مکان بازار در داخل شهر ، نشان قرار گیری و رشد آن در امتداد دروازه ها و راه های ارتباطی و حتی گذرگاه های عمده ی شهری که الگوی بسیاری از شهرهای سنتی این قلمرو فرهنگی است ، نیست.

 

  • Like 3
لینک به دیدگاه

[h=2]ادامه بازار قیصریه لار[/h]

با این حال پیوند فضایی عناصری مانند : میدان ، کاروانسرا ، مقر حکومتی و ... با بازار در طراحی شهر قدیم و سنتی لار به چشم می خورد. بدین ترتیب که میدان ، فضای بسته ای را تشکیل می داده که فقط از طریق چهار دروازه به گذرگاه های عمده ی شهر ارتباط داشته است.در گوشه ی جنوبی ضلع غربی یک دروازه و تقریبا در سط ضلع شرقی دروازه ی دیگری قرار داشته است و دو دروازه ی دیگر در ضلع شمالی و در دو سوی در بازار قرار داشته اند.دروازه ی ضلع شرقی (دروازه ی محله ی نو) حدود نیم قرن پیش بر اثر احداث خیابان از بین رفته است اما سه دروازه ی دیگر هنوز پابرجا هستند. گفتنی است که این دروازه ها نقاط ارتباطی شهر با خارج از آن نبوده و در حصار قرار نداشته اندو نیز فاقد کارکرد "دروازه ی شهری" بودند بلکه مرکز بخش تجاری را به محلات مسکونی و گذر های اصلی شهر
که محل عبور کاروان ها نبر بودند- مرتبط می شاختند. به بیان دیگر ، این فضا را از دیگر فضاهای شهری جدا می کردند و به آن امنیت بیشتری می بخشیدند.

دروازه های یاد شده و دو کاروانسرا و چهار راسته ی بازار ، درهای قطور و محکم چوبی داشتند ، که شب هنگام و نیز در ایام تعطیل بسته می شدند، هنوز هم پابرجاست.

از سه در دیگر بازار دو در به دو گذر اصلی که با پیچ و خم هایی به دو دروازه ی ضلع شمالی راه می یابند ، باز می شوند و در سوم - در شمال غربی- به گذری(گذر آبفروشان) که دو گذر مذکور را به یکدیگر ارتباط می دهد ، راه پیدا می کند .(نقشه شماره 5) بدین ترتیب این مجموعه تقریبا تمامی کارکرد های عمده و عناصر شهری
با استثناء کارکرد مسکونی و کارکرد مذهبی- را در بر گرفته است. با توجه به این که در اطراف میدان عمومی نیز مغازه های زیادی در یکصد سال پیش بنا شده اند که هنوز هم به فعالیت اقتصادی خود ادامه می دهند ، می توان گفت که مهم ترین کارکرد این فضا یا هسته ی مرکزی شهر
حداقل در یک قرن اخیر- عمدتا اقتصادی بوده که بازار رکن اساسی آن را تشکیل می داده است. (همان کتاب ص41و42)

 

معماری و بافت کالبدی بازار:

اولین کسی که از معماری لار سخن گفته است شخصی به نام
"
گارسی سیلوا فیگوئروا
"
است. وی که در سال 1026 ه.ق به ایران آمد بازار لار را چنین توصیف می کند :

 

v
این بازار از خارج یک مکعب کامل است. دیوارهای بسیار بلند دارد که از سنگ تراش بسیار سخت ساخته شده و مساحت هر یک به یکصد و پنجاه پای مربع می رسد. در هر پهلوی ساختمان دری بزرگ هست بطوری که از به هم رسیدن چهار بازار بزرگ، چهار سوقی پدید می آید که از درون آن می توان هر چهار در بزرگ را مشاهده کرد. روی این چهار سوق گنبدی بسیار بلند ساخته اند با پنجره هایی گرداگرد آن که نور از آنها به مقر اطراف درون گنبد می تابد. بدین گنبد چهار سقف یا طاق از سنگ سفید پیوسته است که هر یک از چهار بازار بزرگ را می پوشانند. زیر این طاق های منافذی تعبیه شده است، بی آن که نور آفتاب یا بارش باران موجب زحمت شود، تمامی بنا را روشن می کند. کف عمارت با سنگ های مربع شکل بسیار صیقلی از همان جنس، که کل بنا با آن ساخته شده است فرش گردیده. چهار مربع کوچک دیگر که این بازار بزرگ را بوجود می آورند، چهار سوق های کوچک دیگری هستند که هر کدام بر روی خود گنبدی دارند با پنجره های همچون گنبد بزرگ، زیر هر یک از طاق های پیوسته این گنبدها نیز چهار بازار چه است چنانکه در این بنای بزرگ مجموعاً بیست بازار و بازارچه، یعنی چهار بازار بزرگ که به چهار در بزرگ ختم می شود و شانزده بازار کوچک تر به بازارهای بزرگ راه می یابند، وجود دارد. در دکان های اطراف بازارها همه نوع کالاهای تجاری به فروش می رسد. عرض بازارهایی که که به چهار سوق یزرگ می پیوندند ، بیست و پهنای آنها که که به چهار سوق های کوچک ختم می گردند ، پانزده تا شانزده پاست.برای نظافت این بازارها به طور دائم می کوشندو به هیچکس حتی حاکم شهر نیز اجازه نمی دهند سواره وارد بازار شود. در یک کلام ساختمان این بازار به قدری مجلل است که می تواند رونق بخش زیباترین شهر های جهان باشد ؛ که شهر لار در شمار متوسطین آنها نیز قرار نمی گیرد. (همان کتاب ص 52و53)

 

قیصریه لار در عصر حاضر :

امروزه سطح کف بازار نسبت به میدان و نیز گذرگاههای اطراف سایر راسته ها حدود 1.8 تا 2 متر پایین تر است.

علل پایین بودن کف بازار را چنین می توان تصور کرد:

v
برای خنک تر شدن نسبی فضا (با توجه به اقلیم گرم و خشک لارستان)

v
طراح بازار از زلزله خیز بودن منطقه آگاهی داشته و بدین ترتیب کوشیده تا مقاومت یاختمان در برابر زمین لرزه بیشتر شود

v
شاید قدمت بسیار زیاد بازار و خراب شدن بناهای اطراف سبب بالا آمدن معابر و میدان نسبت به کف اولیه و اصلی بازار شده باشد.

و نهایتا شاید دخالت داشتن سه عامل بالا با هم

ارتباط راسته ها با میدان و گذرها از طریق 5 الی 6 پله برقرار می شود. در دو سوی راسته ها نیز مغازه ها کاملاً منظم و قرینه قرار گرفته اند. کف مغازه ها به شکل سنتی حدود 60 سانتی متر از کف بازار بلند تر است و جلوی هر مغازه یک سکو به پهنای 50 و ارتفاع 60 سانتی متر وجود داشته است. در انتهای راسته ها یک فضای مربع شکل است که دور فضای مرکزی یا اصلی بازار قرار دارد و سپس فضای مرکزی که هشت ضلعی است در میان بازار قرار دارد. بدین ترتیب می توان بازار لار با به سه فضا، تقسیم کرد:

v
فضای مرکزی
: این قسمت از یک 8 ضلعی کاملاً منظم با سقف گنبدی ساخته شده به همان شکل ساخته شده است. ارتفاع سقف از کف بازار حدود 18 متر تخمین زده شده است.

v
غلام گردش ها
: گذرهایی که به فضای مرکزی و راسته ها راه دارند و دور تا دور فضای مرکزی را در بر می گیرند، که به آنها غلام گردان یا تیمچه نیز می گویند.

v
راسته ها
: بازار دارای 4 گذر عمود بر هم است که شکل صلیبی آن را می سازند.

(همان کتاب ص55)

 

 

 

ادامه بازار قیصریه لار

چهارسو(بازار لار)

به فضایی از بازار گفته می شود که محل برخورد دو راستة اصلی یا انشعاب چهار بازار یا راسته از آن باشد. وجود یک فضای مرکزی با گنبدی مرتفع تر نسبت به راسته های بازار منتهی به آن، از ویژگی های معماری بازار در شرق اسلامی است. در بازارهای سنتی مسقف، معمول بوده است که در تقاطع دو راسته با یک راستة بازار که به یک مسجد یا مدرسه منتهی می شود، گنبدی برای نشان دادن موقعیت برجسته آن مکان در بازار ساخته می شد، و نیز تأکید خاص به جلوه بخشیدن این مکان ها از نظر معماری، طراحی فضایی- کالبدی و نیز زیبایی رنگ ها و... صورت می گرفت که در ایران به آن چهار سو گفته و گاه نیز از مفهوم واژة (تیم) در بیان آنها استفاده می شود.

در هر یک از هشت گوش بزرگ فضای مرکزی، یک ستون سنگی به ابعاد 5/1*5/1 متر وجود دارد یعنی جمعاً هشت ستون سنگی باز سقف را حمل می کنند. ستون های حمال به گونه ای ساخته شده اند که زاویة هر دو ضلع از هشت ضلعی درست در وسط آنها قرار می گیرد. طول هر یک از اضلاع هشت ضلعی داخل فضای مرکزی حدود 5/5 متر است که از آن مقدار 40/4 متر دهانة عبوری به طرف راسته ها و غلام گردش ها را تشکیل می دهد. در وسط فضای مرکزی نیز حوض هشت گوش وسط سقف قرار داشته که اکنون اثری از آن نیست.

حوض را به احتمال زیاد برای زیبایی، تعدیل در خشکی هوا و نیز استفاده از آب آن ساخته بودند. مهمتر آنکه آب مایة حیات و روح بخش است و در معماری سنتی ایران همواره بدان توجه می شده است.

نظم در تراش و ترکیب قرارگیری سنگ ها که جلوة خاصی به فضای مرکزی بخشیده، نه تنها در سقف گنبد هشت گوش و سقف مغازه ها دیده می شود، بلکه تمامی ستون های سنگی نیز از این زیبایی برخوردار هستند. همچنین در قسمت های گچ کاری شده اثر نقاشی های دلپذیر کمابیش وجود دارد.
(همان کتاب ص
59و60و61)

 

در گنبد هشتی فضای مرکزی هشت بیت شعر با خط نستعلیق زیبا و سیاه رنگ روی سنگ حکاکی شده است. آغاز مصرع اول ابیات در سر ضلع جنوب شرقی(راسته ی میدان) قرار دارد.متن آن اشعار در زیر امده است :

شکرخدای که باز به تایید کردگار ********** در عهد پادشاه جهان سایه ی خدای

عباس شاه آن که ز خاک درش مدام ********** کسب سعادت ابدی می کند همای

از یمن عدل خان زمان آن که از کفش********** خجلت برد محیط چو گیرد ره سخای

ویران سرای لار به سعی وزیر دهر **********دستور بحر خاطر و دارای مهر و رای

قبر علی بیگ آن که ز آیینه ی دلش ********** در غیرت ابد شده جام جهان نمای

معمور شد چنان که نمانده است جغد را********** در وی زبهر ساختنش آشیانه جای

از قیصریه که هوای فضای او**********در وی نسیم باغ بهشت است غم زدای

تاریخش از خرد طلبیدم جواب گفت**********
"
دارالامان
"
لار شد احیا از این بنای

  • Like 4
لینک به دیدگاه

[h=2]از بازار در تهران قدیم چه می‌دانید؟[/h]

15639.jpg

 

واژه‌ی « بازار» که اصل آن در پهلوی (واچار) است و هنوز هم در گیلان و نطنز به صورت واچار به کار می‌رود، اصلا ً فارسی است و کلمه ی بازارگان (بازرگان) هم از آن به دست می‌آید. این واژه به دلیل تجارت ایرانیان با پرتغالی‌ها وارد زبان پرتغالی شده و از آنجا به فرانسه و انگلیس راه یافته، چنانکه آنان هم مرکز خرید و فروش خود را بازار می‌گویند.

امروزه هرگاه بازار تهران را به یاد می‌آوریم، بی درنگ راهروی سر پوشیده ای در نظرمان مجسم می‌شود با دو ردیف دکان که روبروی هم زیر آن سقف مشترک قرار دارند. اما این تجسم با هویت اصلی بازار در تهران قدیم بسیار متفاوت است، چرا که در آن زمان چون ارتباط مردم با هم بسیار محدود و سنتی بود، بازار نه فقط یک مرکز داد و ستد، بلکه یکی از مراکز عمده ی رابطه‌های اجتماعی و سیاسی میان مردم - از هر طبقه و دسته ای - به شمار می‌رفت و جایگاه وسیعی در قلب تهران قدیم، نزدیک به کاخ‌های سلطنتی ( ارگ ) و دیگر مراکز حکومتی داشت و همچنین نزدیک به مسجد جامع بود. زیرا که هر یک از این دو مکان عمومی‌(بازار و مسجد) باعث تقویت یکدیگر می‌شدند. البته امروز هم بازار تهران تا حدودی موقعیت خود را حفظ کرده است.

 

فکر ساختن بازار ابتدا در ذهن آقا محمد خان قاجار افتاد و در زمان فتحعلیشاه قاجار، در مرکز تهران قدیم، میان دو محله ی «سنگلج» در غرب و «عود لاجان» در شرق، شکل گرفت و در دوره ی ناصر الدین شاه به رونق رسید.

بنای بازارکه هنوز هم معماری ویژه ی خود را با راهرو‌های پیچ در پیچ، طاق‌های ضربی و هواکش‌های سنتی حفظ کرده است، در آغاز کار زیاد هم پیچیده نبود اما به مرور زمان گسترش یافت چنانکه درآن سرا‌ها و چارسوق‌های تو در تو و پیچیده و مرتبط بوجود آمد. مکان‌های عمومی‌چون قهوه خانه و زور خانه و حمام و حسینیه و سقّاخانه ساخته شد. راسته‌ها ایجاد گردید و هر راسته ای که خود در حکم بازار کوچکتری بود، به صنف خاصی تعلق گرفت و بطور جداگانه صاحب تکیه و مسجد و حمّام و غیره و برنامه‌های خاص خود شد و در برگزاری جشن‌ها و سوگواری‌های مذهبی، برای جلب بیشتر مردم با راسته‌های دیگر به رقابت پرداخت. بنابراین بازار بزرگ که از اجتماع این راسته‌ها فراهم آمده بود، در مسیر جنب و جوش بیشتری قرار گرفت و مردم بیشتری را به سوی خود کشید.

از طرف دیگر چون معماری بازار بگونه ای بود که زمستان‌ها گرما و تابستان‌ها خنکا را حفظ می‌کرد، کم کم به صورت پایگاه مطبوعی برای مردم در آمد و مرکز ملاقات آنان گردید. مردم در بازار یکدیگر را می‌دیدند، از حال و وضع هم با خبر می‌شدند، اخبار اجتماعی و سیاسی را به گوش هم می‌رساندند و گاهی از صبح تا غروب یعنی تا زمان بسته شدن دکان‌ها در بازار وقت می‌گذراندند و بدینگونه بود که بازار چونان شهری پر شور در دل شهر تهران قرار گرفت و قلب تپنده ی آن شد.

اما امروزه بر اساس نیاز‌های اجتماعی، بسیاری از آن راسته‌ها از میان رفته است مثلا ً اکنون دیگر از بازار مسگر‌ها، بازار مرغی‌ها و بازار توتون فروش‌ها اثری نیست و بعضی از آنها هم چون بازار زرگر‌ها و بازار حلبی ساز‌ها کوچکتر شده. و حتا از بازار خندق هم که در گذشته، معروف‌ترین‌شان بود، رد پایی وجود ندارد. ( به بازار خندق؛ بازار شتر گلو و یا بازار مفت برها هم می‌گفتند.)

 

جهانگردان خارجی که به ایران آمده‌اند از قبیل «کنت دو گو بینو» و «اورُسل متولد ۱۸۵۸ میلادی» جهانگرد بلژیکی که در زمان ناصر الدین شاه به ایران آمده و در مورد بازار بزرگ تهران، گفته‌هایی شنیدنی دارند. مثلا ً «اورسل» در مورد موقعیت بازار می‌نویسد:

« از سبزه میدان به وسیله ی سه مدخل می‌توان وارد بازار شد. بازار تهران خود به تنهایی به منزله‌ی یک شهر است که روزانه در حدود بیست تا بیست و پنج هزار نفر را در خود جای می‌دهد و کوچه‌ها، مهمان خانه‌ها و مساجد مرتبی دارد. راهروها ی وسیع پیچ در پیچ سر پوشیده اش زیر گنبد‌های روزنه داری قرار گرفته است و این روزنه‌ها طوری ساخته شده که نور و هوا به داخل بازار نفوذ می‌کند.

بازار گذشته از این که بزرگترین مرکز کسب و تجارت تهران است، برای بیکاره‌ها نیز گردشگاه مناسبی به حساب می‌آید و میعادگاه انواع و اقسام مردمی‌است که در آنجا یکدیگر را می‌بینند تا امور را ارزیابی کنند، اخبار روزانه را بشنوند و شایعات و دروغ‌هایی را که بلافاصله دهان به دهان می‌گردد و یک کلاغ چهل کلاغ می‌شود، پخش کنند.

بازار تهران دارای کاروان سراها ی متعددی است که از نظر ساختمان همه شکل هم هستند: یک حیاط چهار گوشه که در میان آن یک حوض نسبتا ً وسیع و گِردی وجود دارد که آب از آن جاری است. دورتادور حوض را درختان انبوه گرفته و دور تا دورحیاط هم ساختمان‌هایی دوطبقه یا یک طبقه و در اطراف این حیاط هم بسته‌های کالاست که بر روی هم انباشته شده است.

در میان این کاروانسراها، کاروان سرای «حاجب الدوله» که در زمان ناصر الدین شاه بنا شده، از همه دیدنی تر است. جایی وسیع، پر از گونه گونه چلچراغ‌ها و انواع کالاهای بلور، و گردشگاه و محل تجمع صاحبان ذوق که حتا از میان اعیان و اشراف نیز کسانی بدشان نمی‌آمد که گاهی سری به آنجا بزنند.

در بازار مساجدی نیز وجود دارد و در تقاطع دالان‌های آن چار سوق‌های سر پوشیده ای که گنبد و دیواره‌های آن با کاشی‌های زیبا به طرزی چشمگیر تزیین شده است. چارسوق تیمچه یکی از آنها ست که حجره‌های اطرافش اختصاص به کتاب فروش‌ها دارد و لاجرم محل مراجعه و اجتماع روحانیون و میرزا‌ها و روشنفکران است.

کسبه روی قالی‌هایی که در حجره‌های خود گسترده اند، دو زانو یا چهار زانو بر مخده ای می‌نشینند و کالاهای خود را با سلیقه ی چشمگیری- که ما مغرب زمینان از آنان تقلید کرده ایم و آن را به کمال رسانده ایم – می‌چینند و مردم را به خرید دعوت می‌کنند.

در جایی دیگر اورسل می‌نویسد: در بازار مسجدهایی نیز وجود دارد، به نظرم در حدود چهار باب. ولی در این مورد اطلاعات من نمی‌تواند دقیق و درست باشد زیرا روزی وسوسه شدم یکی از آنها را از نزدیک ببینم، بلافاصله از هر طرف فریاد «اجنبی، اجنبی!» بلند شد. در همان لحظه باربری گریبانم را سخت گرفت و مرا پیش مرد معممی‌برد. این معمم با تمام زوری که در بازو داشت، مرا به سوی کوچه پرت کرد. خوشبختانه افسری از آنجا می‌گذشت که توانستم کمرش را بگیرم و تعادل خود را حفظ کنم. این سرمشق خوبی بود که تا دیگر به فکر بازدید مسجدی نیافتم.

گاهی بعضی از اشخاص با دیدن یک خارجی خود را کنار می‌کشند تا لباس شان به علت تماس با لباس او آلوده نشود، یا بعضی از بازاریان جواب این نجس‌ها را نمی‌دادند و حتا حاضر نمی‌شدند، سکه یا نشانی را که روی آن آیه ای از قرآن و یا فقط کلمه ی الله نوشته شده بود، به آنان بفروشند.
«سفرنامه ی اورسل»

« کنت دوگوبینو » در سفرنامه ی خود درباره ی بازار تهران می‌نویسد:

«مردم گوناگونی در این بازار‌ها در رفت و آمدند: لوطی‌ها که کلاه را کج گذاشته، تکمه ی پیراهن را گشوده و خودنمایانه دست بر قبضه ی قمه ی خود نهاده اند. فروشندگان میوه و کره و پنیر و آجیل که متاع خود را بر دراز گوش‌های سفید بار کرده و تبلیغ کالای خود را به الحان گوناگون می‌خوانند، نابینایان و گدایان اشعار شاعران سلف را در مایه‌ها و آهنگ‌های متنوع می‌سرایند و نقالان که هر یک در گوشه ای معرکه گرفته، باد به گلو انداخته و از پهلوانی‌ها افسانه می‌گویند. گاه میرزایی که قلمدان از پر شالش دیده می‌شود، شتابان برای خود راهی باز می‌کند. آن سو ترک درویشی که تخته پوستی به پشت انداخته و تبرزینی بردوش نهاده، با خراطی که سخت مشغول تراشیدن تنه ی قلیانی است، سرگرم گفتگوست و شاهزاده ای افغانی، که خود سوار است و نوکرانش پیاده او را در میان گرفته اند، با جلال و جبروت تمام می‌گذرد. بخش عمده ای هم زنان خانه دارند که بخصوص در بازار کفاشان و بّزازان بیشتر از جاهای دیگر اجتماع می‌کنند.

ناگهان قطار شتری که از اعماق دوردست کویرهای بی پایان رسیده با قافله ای از استران که کالای مازندران را به پایتخت آورده است، درهم گره می‌خورند و در میان‌های و هوی و فریاد ساربانان خسته و کاروانسالاران بی حوصله و آواز آشفته ی زنگ و زنگوله ی شتر و قاطر پیشاهنگ که در شلوغی بازار و عدم حرکت آزادانه ، نظم تفکرانگیز آهنگ خود را از دست داده است راه آمد و شد مسدود می‌شود ... من نمی‌دانم این قطار شتر و قاطر چگونه در این معبر تنگ توفیق می‌یابند که از کنار یکدیگر بگذرند. اما از آنجا که در این کشور باستانی هیچ کاری نیست که عملا ً امکان ناپذیر باشد، نه تنها قطار‌ها راه خود را ادامه می‌دهند بلکه مردم هم به راحتی از میان دست و پای شتر و قاطر برای عبور خود راهی می‌یابند.

در این میان سیاسیون ( = سیاسی‌ها) شهر و کسانی که خود را در هر مورد آگاه و صاحب اطلاع می‌دانند، در حجره‌هایی که پاتوق آنهاست در باب مسائل دولتی و پیچیدگی امور کشوری سخن می‌گویند و تصمِیمات تازه ی شاه و صدر اعظم را بررسی می‌کنند و از وقایع حرمسرای شاه که بیش از همه چیز شنونده دارد، گفتگو می‌نمایند.

مردم پول می‌دهند و پول می‌گیرند. قرض می‌کنند و اثاث خانه ی خود را به گرو می‌گذارند. علاوه بر اینها قلیانچی‌های دوره گرد بی وقفه قلیان‌ها را در بازار می‌گردانند و قهو ه چیان استکان‌های شستی کوچک را که چون برج و بارویی عظیم بر یک دست بر هم چیده اند، به کاسبان و مشتریان عرضه می‌کنند و شاگردان چلو پزی‌ها که در برابر چلو پز خانه‌ها ایستاده اند، عابران را به صرف ناهار می‌خوانند.

گاهی هم یکی از جارچیان حکومتی در گوشه ای می‌ایستد و آخرین احکام حکومت را به صوت بلند برای آگاهی عامه اعلام می‌کند، زیرا مردم به ندرت می‌توانند بنویسند یا بخوانند.»

(کنت دوگوبینو / سه سال در آسیا۱۸۵۸-۱۸۵۵/ص ۶۲ تا ۶۴)

اورسل در سفرنامه ی خود در مورد اتفاق‌هایی که در بازار رخ می‌دهد اینگونه می‌نویسد:

«گاهی یک خبر عجیب که از کاخ سلطنتی سرچشمه می‌گیرد از ابتدا تا انتهای بازار دهان به دهان می‌گردد: اعلیحضرت به بازار می‌آیند! آنگاه شاهنشاه در حالی که درباریان و ملتزمین زیادی دور و برش را گرفته اند به چپ و راست گشتی می‌زند و رای مبارکش به سوی مغازه ای متمایل می‌شود و از صاحب مغازه می‌خواهد که با شاه شریک شود. صاحب مغازه با کمال اشتیاق می‌پذیرد. بعد اعلیحضرت دستور حراج می‌دهد. درباریان و اشخاص ثروتمندی که همراه شاه هستند برای اینکه نظر مبارک شاهانه را بیشتر به سوی خود جلب کنند با شور عجیبی در بالا بردن قیمت‌ها با هم رقابت می‌کنند و آن زمان است که یک کالای تجملی که سه یا چهار فرانک بیشتر قیمت ندارد، به مبلغ هزار یا دو هزار فرانک به فروش می‌رسد و خریدار هم حتما ً باید پول نقد بپردازد. وقتی تمام اجناس مغازه به فروش رسید، شاه با شریک یکروزه ی خود تسویه حساب می‌کند، به این صورت که سه چهارم مبلغ عایدی را به جیب مبارک می‌گذارد و یک چهارم را به صاحب مغازه می‌دهد و آن وقت خوشحال و تر دماغ به کاخ مراجعه می‌کند.

از غروب آفتاب به بعد در‌های حجره‌ها را تخته کرده و بر آنها قفل‌های سنگین می‌زنند و تنها چند شمع روشن می‌کنند که در سایه روشن آنها به زحمت می‌شود تک و توک مردم را دید که با رداهای بلند و تیره، آرام آرام در دالان‌ها و چارسوق‌ها می‌لغزند. دست آخر گزمه‌ها سراسر بازار را که دیگر جنبنده ای در آن نیست تحت نظارت می‌گیرند.

از تجّار بعضی یکراست به خانه‌های خود می‌روند و بعض دیگر بر نیمکت‌هایی که کنار خیابان نقاره خانه گذاشته شده، می‌نشینند و شاگرد قهوه چی با سرعتی عجیب، با سینی‌های پر چای دور مشتری‌ها می‌چرخد و با مهارت قابل تحسینی جلوی هر شخص تازه وارد استکانی چای می‌گذارد. قلیان‌ها دست به دست می‌گردد و در طرفی نوازنده‌ها اشعار حافظ یا فردوسی را می‌خوانند و درویش‌ها سرگذشت خود و ماجراهایی را که در سفرهای دور و دراز بر سرشان آمده با بیانی گرم تعریف می‌کنند و بازاری‌ها همچنان که در ذهن خود به حساب سود و زیان خویش می‌رسند، به این آوازها و داستان‌ها جسته و گریخته گوش می‌دهند و چای می‌نوشند و قلیان می‌کشند.»

سفر نامه ی اورسل/ ص ۱۴۰ و ۱۴۱

اکنون جا دارد به دو راسته ی مهم که هر یک نام بازار را به خود گرفته است، سری بزنیم :

 

بازار بزّاز‌ها :

بازار بّزاز‌ها هم یکی دیگر از راسته‌های مهم در تهران قدیم بود که ادامه ی آن به بازار امیر می‌رسید و علت اینکه در بعضی مراجع این سه بازار را یکی می‌دانند، همین است. بازار بزاز‌ها که قسمت اعظم آن هنوز هم باقی است، در گذشته از انتهای خیابان ناصر خسرو فعلی شروع می‌شد و تا میدان محمدیه ( =اعدام ) امتداد می‌یافت. طول آن را تا پنج کیلومتر نوشته اند. در بازار بزازها انواع و اقسام پارچه‌های نخی و پشمی‌و ابریشمی، از قبیل پارچه‌های چیت ( پارچه ی پنبه ای و نقش دار، مزین به نقش گل‌های کوچک و بزرگ)، چلوار (پارچه ی پنبه ای سفید و آهار دار و بسیار پر مصرفی که از آن پیراهن و زیرجامه و ملحفه و روبالشی تهیه می‌کردند)، کرباس (= کرپاس، پارچه ی پنبه ای سفید و درشت بافت که غالبا ً زنان و مردان روستایی از آن جامه می‌ساختند و برای کفن نیز به کار می‌رفت )، متقال (پارچه ی پنبه ای سفید شبیه به کرباس اما از آن لطیف تر)، کتان (پارچه ای که از الیاف ساقه ی کتان ساخته می‌شود. کتان گیاه علفی یکساله ای است دارای برگ‌های سبز مات و ساقه ی متشکل از الیاف نرم و بلند. از این الیاف نخ کتانی هم به دست می‌آورند)، مخمل( پارچه ای نخی یا ابریشمی‌که یک روی آن صاف و روی دیگر دارای پرزهای لطیف و نزدیک به هم و به یک سو خوابیده است.)،حریر (پارچه ی ابریشمی‌نازک )، ململ، (نوعی پارچه ی نخی لطیف و نازک و سفید)، ماهوت (پارچه ای ضخیم تمام پشم، نرم، کمی‌براق، با سطح پرز دار)، کریشه(پارچه ی سبک نخی دارای گل‌های برجسته)، کلوکه (پارچه ی نخی که بیشتر برای چادر مشکی بکار می‌رفت)،کرپدوشین (یا کربدوشین پارچه ای از خانواده ی کرپ که از ابریشم خام بافته می‌شد)،آغبانو (=آقبانو ، پارچه ای نازک و پنبه ای که بیشتر برای چارقد و چادر به مصرف می‌رسید)، گاواردین( نوعی پارچه ی معتبر و مرغوب انگلیسی که بیشتر به مصرف کت و شلوار مردانه می‌رسد.)، دبیت ( پارچه ای نخی که بیشتر آستر لباس و رویه ی لحاف می‌شد و نوع علی اکبری آن از همه مرغوب تر بود. حاج علی اکبر شخصی بود که دبیت را به کارخانه‌های دبیت بافی لندن سفارش می‌داد)، مخمل‌های کاشان، زربفت‌های یزد (= زربفت‌هایی که به دست زنان زردشتی یزد بافته می‌شد.)، بورسا (بروسا یکی از بنادر معروف ترکیه است که محصولات ابریشمی‌آن شهرت جهانی داشت.)، شال‌های کشمیر (این شال‌ها را به تقلید از شال‌های کشمیر با پشم شتر در کرمان می‌بافتند.) ، پارچه‌های زری دوزی شده ی اصفهان، قدک نخی قزوین، وال، تور، فاستونی،عبای لار و بسیاری از چیز‌هایی از این دست به معرض فروش گذاشته می‌شد. مشتریان این بازار بیشتر خانم‌ها بودند که دسته دسته به مغازه‌ها هجوم می‌آوردند، پارچه ای را قیمت می‌کردند و بعد وارد مغازه ی دیگری می‌شدند و دوباره قیمت می‌کردند و چانه می‌زدند و سر انجام هم ممکن بود آن را نخرند. از این رو مغازه داران سعی می‌کردند مشتریان واقعی (به قول خودشان مشتریان بخر) را بشناسند و با آنها با زبان چرب و نرم تری گفتگو کنند و چنانکه معمول شان بود جنس را به چند برابر قیمت آب نمایند.

روانشاد جعفر شهری در کتاب تهران قدیم می‌گوید: «به بازار بزاز‌ها، بازار «بدذات‌ها» هم می‌گفتند، زیرا بی ایمانی با خون فروشندگان آن عجین شده و پایبند هیچ مذهب و آیینی نبودند. این بازار چرخ سیاست مملکت را می‌چرخانید و پول‌های کلا نی که از جانب ارباب و صاحب می‌رسید، اول در این بازار تقسیم می‌شد. بازار بزازها در وضع سیاسی آن زمان تأثیر کلی داشت و باز و بسته بودنش می‌توانست شهر را به آشوب بکشد یا آرام کند. فروشندگان آن بسیار حقه باز بودند و در این بازار حتا اگر کسی جنسی را به ثلث قیمت هم می‌خرید، باز سرش کلاه رفته بود. » طهران قدیم /ج ۳ / ص ۲۳۳

بازار امیر یا بازار خیاط‌ها:

بازار خیاط‌ها در قدیم، در ادامه ی بازار بزازها قرار داشت و اصلا ً در بسیاری از کتاب‌ها، از جمله کتاب «تهران در گذشته و حال/ صفحه ی ۱۴۷» آن دو بازار را یکی می‌دانند و میانشان تفاوتی نمی‌گذارند.

کتاب دارالخلافه ی طهران، در شرح این بازار می‌نویسد :

بازار امیر یادگار امیر کبیر، صدر اعظم بزرگ ناصر الدین شاه است. هنگامی‌که امیر کبیر به دسیسه ی اجانب مغضوب و به کاشان تبعید شد، چون احساس کرد که مرگش نزدیک است، وصیت نامه ای نوشت و در آن ثلث اموال خود را به حاج شیخ العراقین که از مجتهدان معروف تهران بود واگذار کرد تا به مصرف امور خیریه برساند. پس از مرگ وی وصیتش اجرا گردید و شیخ عبدالحسین از محل یک سوم اموال او، مسجد و مدرسه ای ساخت که هنوز هم در انتهای بازار ارسی دوزها باقی است و برای اداره ی مسجد و مدرسه نیز بازار امیر را وقف کرد. به این بازار، بازار خیاط‌ها نیز می‌گویند . سبب این نامگذاری از آن جهت است که در گذشته معروف ترین خیاط‌های پایتخت در آن راسته بودند و بدون استفاده از چرخ خیاطی که هنوز وارد نشده بود، با نخ و سوزن لباس و پوشاک می‌دوختند. بعد‌ها مظفر الدین شاه که از سفر فرنگ بازگشت یک خیاط قفقازی را با خود به تهران آورد که ده دستگاه چرخ خیاطی به همراه داشت و لباس درباریان را با ماشین خیاطی می‌دوخت. این عمل، ابتدا با مخالفت عده ای از روحانیون رو به رو شد، ولی بعد با آن موافقت کردند و اندک اندک استفاده از چرخ خیاطی در بازار خیاط‌ها باب شد.

منبع:
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

[h=2]بازارهای ایرانی[/h]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

واژه بازار بسیار کهن است و به معنی محل خرید و فروش و عرضه کالاست. بازار در فارسی میانه به صورت "وازار" و با ترکیب هایی مانند وازارگ (بازاری) و وازارگان (بازرگان) به کار می رفته؛ ...

 

این واژه ایرانی به زبان برخی از سرزمین هایی که با ایران تبادلات بازرگانی داشتند، مانند سرزمین های عربی، ترکی، عثمانی و برخی از کشورهای اروپایی، راه یافته است.

در زبان فارسی بازار به عنوان اسم مکان به معنی محل خرید و فروش کالاست و با وجود آنکه این واژه امروزه بیشتر درباره بازارهای دائمی، اصلی و قدیمی شهرهای کهن و تاریخی به کار می رود، در گذشته گاه به صورت ساده و گاه با پیشوند یا پسوندهایی به معنی مکان خرید و فروش به طور مطلق بوده است. واژه بازار در ادبیات فارسی مفهومی وسیع و گسترده دارد و به معنی محل شلوغ و پرازدحام، اعتبار و اهمیت اشخاص و غیره به کار می رفته است.

عناصر و فضاهای شهری و ارتباطی

راسته اصلی

از آن جا که بازارهای اصلی ایران غالبا به شکل خطی و در امتداد مهمترین معبر شهری شکل می گرفته است، مهم ترین بخش و عنصر اصلی یک بازار، راسته اصلی آن است. یک راسته بازار در ساده ترین شکل با دکان های واقع در دو سوی آن شکل می گرفت.

در امتداد یک راسته اصلی، اصناف گوناگونی مستقر می شدند، به این ترتیب که هر صنف در بخشی از راسته اصلی جا می گرفت. در بعضی از شهرهای بزرگ دو یا چند راسته اصلی به صورت موازی یا متقاطع پدید می آمد.

راسته فرعی

بازارهای شهر های بسیار کوچک تنها یک راسته اصلی داشت، اما در شهرهای متوسط و بزرگ، علاوه بر راسته اصلی، تعدادی راسته فرعی به صورت موازی یا عمود بر راسته اصلی پدید می آمد.

دالان

دالان یک فضای ارتباطی است که غالبا در فضاهای معماری و به شکل خطی نقش رابط بین فضای بیرونی با فضای درونی ساختمان، یا تنها بین فضاهای درونی بنا را دارد. در بازارهای بزرگ نیز، دالان یک فضای ارتباطی است و غالبا به صورت کوچه یا راسته ای کوچک و فرعی است که از یک سو به راسته ای دیگر و از سوی دیگر به یک کاروانسرا مربوط است و معمولا در دو سوی آن تعدادی حجره و دکان وجود دارد. در بازار تهران شمار زیادی دالان وجود دارد.

بازار سمنان چهارسو

محل تقاطع دو راسته اصلی و مهم بازار را چهارسو می نامند. در بعضی از موارد در محل برخورد دو راسته طراحی شده بازار، غالبا فضایی به صورت چهارسو می ساختند که به سبب موقعیت ارتباطی آن ارزشمند به شمار می آمد. چهار سوی بازار اصفهان، بازار لار، بازار تهران، بازار کرمان و چهارسوی بازار بخارا از نمونه های خوب باقیمانده، به شمار می آیند. در برخی از دوره های تاریخی به پیروی از واژه عربی "سوق" به معنی بازار، به جای چهارسو از واژه "چهارسوق" استفاده می کردند.

میدان

در کنار یا امتداد بعضی از بازارهای مهم در شهرهای بزرگ، یک میدان شهری یا ناحیه ای وجود داشت، زیرا بازار مهمترین معبر شهر بود و در بیشتر موارد با یک میدان شهری مرتبط بود. بازار بزرگ اصفهان با دو میدان: سبزه میدان (میدان کهنه) و میدان امام (نقش جهان) مرتبط است. در کنار قسمتی از بازار کرمان، میدان گنجعلی خان قرار دارد. سبزه میدان در کنار بخشی از بازار تهران بوده و هنوز هم قسمتی از فضای آن باقی مانده است. گاه در امتداد بازار یک یا چند میدانچه وجود داشت که در مواردی در قرن های اخیر بعضی از این نوع میدانچه ها را تکیه یا حسینیه نیز می نامیدند. نمونه هایی از آن را هنوز در بازار سمنان و بازار تجریش تهران می توان دید.

جلوخان

جلوخان به عنوان یک فضای شهری، عبارت از فضایی ارتباطی به شکل یک میدانچه است که از چهار یا سه طرف محصور و دارای فضای ساخته شده ای است که به عنوان یک فضای ورودی، مکث و تجمع مورد استفاده قرار می گرفت.

عناصر و فضاهای معماری بازار

حجره پارچه فورشی - مغازه یا همان دکان پارچه فروشی حجره (دکان) حجره یا دکان را می توان ساده ترین و کوچکترین، اما مهمترین عنصر و فضای بازار دانست. مساحت حجره ها بسیار متفاوت و به طور متوسط از ده تا بیست و پنج متر مربع بوده است. حجره های واقع در طبقه همکف و هم تراز با سطح معبر به طور معمول نقش یک مغازه یا دکان را داشت، که کالاهایی در آن عرضه می شد، در حالی که حجره های واقع در طبقه فوقانی بازارهای دو طبقه بیشتر به عنوان دفتر کار و فضای اداری یک تجارتخانه مورد بهره برداری قرار می گرفت. بعضی از حجره های واقع در طبقه فوقانی بازارها نیز به عنوان کارگاه استفاده می شد.

بعضی از حجره های بازار کمی (در حدود پنجاه تا هفتاد سانتی متر) از سطح معبر بالاتر بودند، در این حالت در برخی موارد در زیر هر حجره یک انبار می ساختند. بعضی از حجره ها افزون بر فضای اصلی، بخشی به صورت صندوقخانه داشتند. صندوقخانه فضایی واقع در انتهای حجره بود که با دیواری جدا کننده از فضای اصلی حجره متمایز می شد.

حجره نام عمومی فضای شکل دهنده به کاروانسراها هم هست. حجره های کاروانسراها نیز گاه در دو طبقه ساخته می شدند که حجره های طبقه همکف بیشتر جنبه تجاری یا کارگاهی و حجره های طبقه فوقانی اغلب جنبه دفتری و اداری و گاه کارگاهی داشت.

کاروانسرا (سرا)

کاروانسراها را می توان مهمترین فضای معماری طراحی شده در بازارها و تقریبا همانند پاساژهای امروزی دانست. احتمالا یکی ازعلل پیدایش کاروانسراها، محدود بودن طول راسته های بازار بوده، همانگونه که امروزه اگر یک خیابان تجاری بسیار پر رونق شود به گونه ای که تمام دکان های واقع در امتداد آن، پاسخ گوی نیاز موجود به فضاهای تجاری نباشد، به تدریج پاساژهایی در پشت دکان ها ساخته می شود و تنها ورودی آن ها را در خیابان قرار می دهند و به این ترتیب به ظرفیت فضاهای تجاری یک خیابان افزوده می شود. در گذشته هم اگر بازار اصلی یک شهر توسعه می یافت، تعدادی کاروانسرا در پشت راسته اصلی و گاه در کنار راسته های فرعی ساخته می شد.

از ابتدای قرن حاضر به تدریج در بازارها به جای واژه "کاروانسرا"، واژه "سرا" را به کار می برند. پس از این که نقش کاروان ها در حمل و نقل ضعیف شد و از کالسکه، درشکه و سپس وسایل نقلیه موتوری استفاده شد، پیشوند "کاروان" از کلمه کاروانسرا حذف شد، و به کاروانسرای شهری، سرا گفته شد. واژه سرا در گذشته به معنی خانه بوده است. کاروانسراها فضاهایی درون گرا و دارای یک حیاط مرکزی بودند که حجره هایی در چهار سمت آن در یک یا دو طبقه ساخته می شد.

تیمچه

واژه "تیم" به معنی کاروانسرا بوده است، چنان که ناصرخسرو در سفرنامه خود از این واژه استفاده کرده است و تیمچه به معنی تیم کوچک یا کاروانسرای کوچک بوده است. اما در دوره معاصر به کاروانسراها یا سراهای کوچک و سرپوشیده، تیمچه می گویند، مانند تیمچه امین الدوله در کاشان. این خصوصیت کالبدی تیمچه ها، یعنی سرپوشیده بودن آنها، فضای مناسبی برای عرضه کالاهای گرانبها مانند فرش، دور از آسیب باد و باران و آفتاب پدید می آورد. به همین سبب فضای تیمچه ها، غالبا نسبت به کاروانسراها از لحاظ اقتصادی گران تر بوده و برای عرضه اجناس ارزان قیمت استفاده نمی شده است.

در دوره قاجاریه طرح های متنوعی از ترکیب تیمچه و کاروانسرا پدید آمد، سراچه و تیمچه امیر در تبریز و سرا و تیمچه حاج رضا در قزوین از نمونه های این نوع بناها هستند. v قیصیریه لار - لارستان قیصریه

واژه قیصریه از کلمه لاتینی "کایسارئا" به معنی بازار شاهی مشتق شده است. در بعضی از منابع اشاره شده که واژه قیصریه با کلمه "قیصر" یا "سزار" مربوط بوده است. در ایران به فضایی قیصریه گفته می شد که از لحاظ خصوصیات معماری به یک راسته فرعی، دالان یا تیمچه و در موارد معدودی به یک سرا شبیه بود، اما از لحاظ کارکردی غالبا به عرضه کالاهای لوکس و گرانبها، به ویژه انواع منسوجات عالی اختصاص داشت، به همین سبب فضای قیصریه ها یک یا چند در ورودی داشت، که در هنگام شب آن را می بستند. در اصفهان نمونه هایی از این نوع قیصریه ها وجود داشت.

در بعضی از بازارهای عثمانی در شهرهای تاریخی ترکیه امروز، و نیز در سوریه و الجزایر، فضایی به نام "بدستان" وجود داشت که برخی محققان اظهار داشتند که نام آن از واژه بده بستان فارسی گرفته شده است. کارکرد بدستان کاملا مشابه کارکرد قیصریه بود و به عرضه کالاهای گرانبها و به خصوص منسوجات نفیس اختصاص داشت.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

بازار زنجان، فضایی جمعی

رسول رفعت

برگفته از نشریه معماری منظر

 

مقدمه

انسان هاي يكجانشين و سازمان يافته، هميشه به مكاني همگاني نياز دارند تا بتوانند در پهنه اش و در كنج و كنارش به برقرار كردن رابطه هايي آزاد بين خويش و با ديگران بپردازند. شكل هايي از اين مكان همگاني نزد اقوام يا ملل مختلف تحت عنوان ميدان(پياتزا)، هيروبا، فرم ها و ... ميتوان مثال زد.

در اين بين، بازار به عنوان يكي از بارزترين نمونه هاي مكان همگاني در ايران به وجود آمده كه برخلاف نمونه هاي بالا اغلب فضايي سرپوشيده بوده و در كنار خود فضاهاي بسته، باز و نيمه بازي را جاي داده است.

در مقاله پيش رو مختصرا به بررسي بازار به عنوان بنيادي جمعي پرداخته و سپس به عنوان یک نمونه موردي بازار زنجان را که هنوز فضای جمعی پویایی است را معرفی می نماییم.

 

شناخت نظري بازار ايراني

بازار به مثابه فضاي جمعي

بازار، يا بارزترين نماد شهري زيستن در زيستگاه هاي بزرگ و ميانه در ايران، مكان همگاني شهروندان ، ستون فقرات شهرهاي ايراني و فراورده به ظرافت بافته ايست، كه از توان اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بالايي برخوردار مي باشد.

بازار به مفهوم حقيقي، مجموعه اي از عناصر كالبدي - كاربردي متفاوت است كه توسط سقف به هم متصل مي شوند.

و به مفهوم مجازي، گستره گونه گون از معاني را در بر مي گيرد؛ از اعتبار تا قدرت، از شايستكي تا رونق، از آراستن تا زد و خورد كردن و خود جلوه دادن.

بازار كه در فضاي آزاد ربض رشد تازه ي خود را آغاز مي كرد، جايي بود كه مردمان با آزادي بيشتري نسبت به آنچه در فضاهاي ديگر مي توانستند يافت،گرد هم مي آمدند و مسايل گونه گون روز را در ارتباط با آينده ي شهر بحث مي كردند.

بازار شهر هاي ايران در ادوار گذشته به عنوان شالوده شهر، كليه فعاليت هاي عمومي شهر را در خود متمركز مي كرد و از نظر اجتماعي و فرهنگي مركز شهر به حساب مي آمد.

بازار مهمترين محور و شاهراه ارتباطي در شهر هاي قديمي بود، بيشترين آمد و شد شهروندان در آن صورت مي گرفت و اطلاعات و اخبارو... از طريق آن به اطلاع شهروندان مي رسيد.

در بازار گروه هاي اجتماعي يك كل همگون و منطقي را تشكيل مي دادند و از نظر سلسله مراتب، جاي هر طبقه كاملاٌ مشخص بود. همجواري مكان ها وحجره ها نيز در نزديكي بازاريان مؤثر بوده و بحث و گفتگو در مسائل روزمره مشترك بين آنها به راحتي امكان داشته است.

01.jpg

بازار و شهر در كنار يكديگر، از ابتداي شكل گيري تا همين اواخر كه بازارها هنوز نقش مهم و پوياي پيشين خود را داشتند، دائما در حال حركت و توسعه اي هماهنگ بوده اند. به بيان بهتر اين دو در خطوط اصلي حركت و گسترش به يكديگر وابسته اما در خطوط فرعي الزاما و مستقيما با يكديگر رابطه ندارند.

نمونه موردي بازار شهر زنجان

مختصري از تاريخچه شهر و بازار زنجان

شهر زنجان در طول تاريخ خود با فراز و نشيب هاي فراواني روبرو بوده كه گاه اين شهر را به سوي نابودي كشانده است. در اين باره مي توان به حمله وحشيانه مغولان در قرن هفتم و يورش تيمور لنگ در قرن هشتم اشاره نمود كه در هر دو بار صدمات زيادي به آن وارد گشته است.همچنين در زمان ايلخانيان نيز با انتخاب سلطانيه به عنوان پايتخت، شهر تا حد زيادي رونق خود را از دست داده و متروك گشت.

اما در طول زمان، همواره پس از تخريب بازسازي گشته و به گسترش خود ادامه داده است. علت اين امر، پتانسيل هاي طبيعي اين شهر همچون سفره هاي آب زيرزميني، قنوات قديمي، دسترسي به زنجان رود، اوضاع توپوگرافي محل و همچنين استقرار شهر بر سر راه تجاري و سوق الجيشي فلات مركزي ايران مي باشد.

قسمت اعظم بناهاي اين شهر متعلق به دوران صفويه و بعد از آن است زيرا در اوايل دوران صفويه آرامش نسبي بر شهر حاكم گشته و شهر تجديد بنا شد. در زمان آقا محمد خان قاجار شهر توسعه نسبي يافت و مي توان آن را به سه قسمت مركزي (عناصر حكومتي، اداري و مذهبي)، شرقي يا يوخاري­باش و غربي يا اشاقه­باش تقسيم نمود.

همزمان با گسترش شهر، مجموعه بازار نيز به عنوان ساختار اصلي شهر و قطب واحد اقتصادي، خدماتي و فرهنگي توسعه يافته و قسمت هايي بدان اضافه شد. بنابر اين قسمت اعظم بازار فعلي زنجان در سال 1205 ه.ق در دوران حكومت آقا محمد خان قاجار احداث شده و در سال 1213 ه.ق مقارن با حكومت فتحعلي شاه قاجار پايان گرفت. در دوره هاي بعد نيز بناهايي همچون سرا، مسجد و گرمابه به آن افزوده گشت.

بازار به صورت خطي در امتداد راه هاي ورودي از شرق و غرب شهر و بين دو دروازه تبريز و قزوين كه از دروازه هاي مهم كاروان روي آن زمان بوده شكل گرفته است. اين مجموعه به مساحت 18 هكتار احداث شده كه 8 هكتار آن مختص به بخش اقتصادي، 7 هكتار براي بخش مسكوني، 1 هكتار براي اماكن عام المنفعه و 2 هكتار به شبكه ارتباطي اختصاص يافته است.

به طور كلي بازار زنجان به دو بخش بازار بالا (يوخاري­باش) در شرق و بازار پايين (اشاقه­باش) در غرب قابل تقسيم است. البته بازار بالا نسبت به بازار پايين داراي اندك سابقه تاريخي بيشتري است. بازار بالا از نظر توليد و عرضه كالا و خدمات جنبي وابسته، اهميت دارد. در بازار پايين نيز عرضه و داد و ستد توليدات محلي صورت مي گرفته است.

شكل گيري و توسعه بازار زنجان

شهر زنجان در دوره قاجاريه داراي شش دروازه به نام هاي رشت و ارك در شمال، همدان و قلتون در جنوب، قزوين در شرق و تبريز در غرب بوده است. مسير ارتباطي شرقي-غربي شهر، دروازه قزوين را به دروازه تبريز مرتبط نموده كه اصلي ترين گذر به حساب مي آيد. اين راه در واقع بخشي از مسيري است كه شرق ايران را به آذربايجان متصل مي كند. دروازه رشت و همدان با گذري شمالي-جنوبي به هم مرتبط شده و در خارج از شهر نيز ادامه يافته و از روي رودخانه زنجان­رود مي گذرد. گذر شمالي-جنوبي ديگري نيز دروازه ارك وقلتون را به همين شكل به هم متصل نموده و به سمت جنوب (اغلب روستاهاي زنجان در اين ناحيه واقع شده­اند) ادامه مي­يابد. اين دو راه به دليل ايجاد دسترسي به روستاها و شهرهاي كوچكتر، در مقابل گذر شرقي-غربي فرعي به حساب مي آيند.

02.jpg

از آنجا كه پيشرفت و گسترش تجارت و مبادلات اقتصادي با احداث و توسعه راه ها و جاده ها همراه بوده است، بازارها به عنوان ستون فقرات شهرهاي ايران، در حاشيه اصلي ترين گذر شهري به وجود مي آمدند كه در امتداد راه هاي برون شهري قرار داشت. راه­هاي فرعي و درون شهري نيز از گذر اصلي منشعب شده و اغلب عمود بر آن ايجاد مي شدند. بازار زنجان نيز از همين روند پيروي نموده و در حاشيه گذر اصلي شهر شكل گرفته است.

03.jpg

04.jpg

نقطه شروع بازار زنجان را به طور دقيق نمي توان تعيين نمود اما با توجه به مسيرهاي ياد شده و شواهد ديگر اين طور به نظر مي­آيد كه اول بار در محل تقاطع گذر اصلي شهر با گذر فرعي شمالي-جنوبي دروازه ارك-قلتون به وجود آمده باشد. زيرا بيشتر محصولات كشاورزي و دامي از طريق راهي كه از جنوب از روي رودخانه گذشته و به دروازه قلتون رسيده است وارد شهر مي شود و از طرف ديگر، كاروان هاي ديگر مناطق اغلب از گذر اصلي شهر عبور مي نمايند. تقاطع اين دو مسير، گره اي مهم را ايجاد كرده كه به احتمال قوي نطفه اصلي بازار در آنجا پديد آمده است. اين بازار نيز همچون ديگر بازارهاي ايران در نقطه ­اي ميان شهر روييدن آغاز كرده و سپس با رشدي تدريجي در جهت هاي اصلي و فرعي گسترش يافته و به سمت دو دروازه پيش رفته است.

برخي ويژگي هاي معماري

بازارها در شهرهاي مختلف ايران داراي وجوه مشترك بسياري هستند كه موجب شده است ما تمامي اين فضاها را با يك نام بشناسيم. اما در اين ميان به دلايل محيطي، ساختاري و كاركردي هر كدام از آنان با ديگري متفاوت است و برخي شاخصه هاي مختص به خود را داراست.

بازار زنجان نيز داراي برخي ويژگي هاي معماري مختص به خود است كه گاه در جاي ديگر به چشم نمي­خورد. يكي از دلايل مهم اين موضوع قرارگيري اين شهر در اقليم سرد و كوهستاني است. اين امر موجب شده است كه همگي فضاهاي بازار يك طبقه، گسترده و كم ارتفاع (نسبت دهانه به ارتفاع حدودا يك به يك يا كمي بيشتر است)باشند تا بتوانند از ورود هواي سرد به داخل و خروج هواي گرم به بيرون در فصول سرد كه بيشتر سال را به خود اختصاص مي­دهند، جلوگيري نمايند. تنها دو عنصر شاخص در اين بازار به نام هاي مسجد-مدرسه سيد (مسجد جامع) و تيمچه حاج ابراهيم نسبت به بازار مسطح زنجان ارتفاع گرفته اند. از طرف ديگر با كم شدن طبقات بازار و محدوديت در گسترش عمودي، بازار در جهت افقي توسعه بيشتري كرده و به طول تقريبي يك كيلومتر امتداد يافته است به گونه اي كه به عنوان بلندترين بازار سرپوشيده ايران شناخته مي شود.

05.jpg

براي نورگيري و تهويه نيز براي ممانعت از تبادل حرارت تا حد امكان، از روشندان هاي كوچك مركزي سقف استفاده شده و روزنه هاي جانبي در بازار ديده نمي شود. دكان ها نيز اغلب كوچك و بدون پستو و بالاخانه است تا بتوان آسان­­تر فضا را گرم نمود. حتي به دليل وفور بارش برف،حياط هايي به منظور برف انداز كه خالي از عملكرد مي باشد در كنار راسته هاي اين بازار پديد آمده است.

سرا­هاي متعدد اين بازار داراي ويژگي هاي شاخصي هستند كه از آن جمله مي توان به رواق هاي گرداگرد حياط آنان (به صورت يك­طرفه، دو­طرفه، سه­طرفه و چهار­طرفه) كه به علت شرايط اقليمي به وجود آمده و تنوع در نحوه تركيب ميان سراها، حياط­ها، دالان­هاي ارتباطي و راسته­ها، اشاره نمود.

 

سبزه میدان

بازار محل عرضه و فروش کالاهای گوناگونی است که گاه تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند. این امر منجر به ایجاد فضاهایی با ویژگی های خاص که منطبق یر نیازهای آن می باشد شده است. به همین علت در بازار، هر راسته به مجموعه ای از فعالیت های همگون اختصاص یافته است.

محصولات سبز از جمله تولیداتی است که در زمره کالاهای ضروری و نیازهای روزمره مردم به شمار می آید و در همه بازارها به فروش می رسد. به همین دلیل در سال های متمادی فضایی را در کالبد بازار به خود اختصاص داده است که سبزه میدان نامیده می شود و در اغلب بازارهای ایران وجود دارد.

محصولات عرضه شده در سبزه میدان اغلب میوه و تره بار است که حجم بالایی داشته و فضای بیشتری را نسبت به دیگر محصولات در بازار اشغال می کند.از آنجا که این محصولات، مواد غذایی بوده و تاریخ مصرف کوتاهی دارند، روزانه دورریزهای زیادی داشته و موجب آلودگی فضای بازار می شوند. این تولیدات هر روزه به سبزه میدان وارد شده و مردم نیز برای خرید آنها بیشتر به بازار مراجعه می نمایند. در نتیجه رفت و آمد وسایل نقلیه و افراد در این فضا بیش از دیگر فضاهای بازار است.اغلب این مکان ها در نزدیکی ورودی بازار قرار می گیرند تا علاوه بر جلوگیری از آلودگی دیگر فضاهای بازار ، با ایجاد دسترسی آسان و سریعتر،جا به جایی کالاها راحت تر صورت گرفته و از تاثیر منفی ازدحام و شلوغی این فضا بر قسمت های دیگر کاسته شود.

بازار زنجان نیز همچون بسیاری دیگر از بازارهای ایران، دارای سبزه میدانی است که در نزدیکی ورودی شرقی بازار قرار گرفته است.

این فضا در بازار زنجان از فضاهای مشابه خود در بازارهای شهرهای دیگر بزرگتر و پر جنب و جوش تر است. علت این امر وجود عوامل طبیعی مطلوبی همچون آب کافی، زمین مسطح برای کشاورزی و باغداری و هوای نسبتا مساعد این شهر است.

06.jpg

سبزه میدان بازار زنجان دارای دو راسته اصلی موازی هم است که راسته های فرعی عمود بر آن دو، آنها را به هم متصل می نماید و در نهایت در پلان فضایی مستطیل شکل به وجود آورده است. راسته های اصلی مختص به محصولات کشاورزی و راسته های فرعی محل استقرار تولیدات دامی (لبنیات و مواد پروتئینی) می باشد. دو راسته اصلی دارای عرض بیشتری نسبت به دیگر راسته های بازار است تا فعالیت های زیاد این مجموعه آسان تر صورت گیرد. سقف این فضا در گذشته سرپوشیده نبوده و هم اکنون نیز بر خلاف دیگر قسمت های بازار که طاق پوش است دارای خرپای چوبی و پوشش ایرانیت می باشد که فضای سبزه میدان را در مقابل برف و باران زیاد این منطقه محافظت می کند.

07.jpg

رفت و آمد زیاد و ازدحام در این قسمت از بازار نه تنها موجب پویایی سبزه میدان شده بلکه کل مجموعه بازار را نیز زنده و سرپا نگه داشته است.

 

نتیجه گیری

در نهایت با بررسی بازار زنجان به عنوان یک نمونه موردی زنده و پویا در میان بازارهای باقیمانده در ایران به این نتیجه می رسیم که در شهرهای گذشته ما، بازار به عنوان یک بنیاد جمعی و به بیان دیگر فضایی جمعی است. این فضا تنها راه عبوری و فضایی تجاری به حساب نمی آید. بازار علاوه بر آن که چندین فضای جمعی همچون مسجد، مدرسه، تکیه و ... در کنار خود جای داده و آنان را به هم مرتبط نموده است، خود فضایی جمعی در مقیاسی بزرگتر می باشد که کانون بسیاری از فعالیت های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و در کل مراودات روزمره مردم است.

بازار زنجان نیز همچون گذشته به زندگی خود ادامه داده و با تمام فراز ونشیب های موجود همچنان فضای جمعی زنده و پویای این شهر سردسیر به حساب می آید.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

[h=2]بازار قزوین[/h]

بازار قزوین، از جمله دیدنی‌ترین آثار معماری شهر قزوین به شمار می‌آید. این بازار تشکیل شده از تعدادی سرا و تیمچه، و مجموعه‌ای زیبا و دیدنی است که جاذبه گردشگری فراوانی دارد.

 

این مجموعه در دوره صفویه ساخته شد اما، قسمت‌های دیگر آن در دوران قاجاریه تکمیل شد. این بازارهای در گذشته شامل مراکز تجاری چون سراها، مراکز فرهنگی - مذهبی مانند مدارس،مساجد و فضاهای خدماتی نظیر گرمابه و آب انبار بوده است.

 

از مهم‌ترین ویژگی‌های بازار قزوین،علاوه بر وسعت زیاد آن،ترکیب معماری آن با بهره‌گیری از ترکیب طرح‌های شطرنجی و ایجاد مفصل‌های معماری، ورودی‌های مختلف بازار را به آن دوخته است و فضاهای بسیار باشکوهی را ایجاد کرده است.

 

مجموعه بازار قزوین با معماری جالب و قدیمی، از مکان‌های دیدنی شهر قزوین است. در دوره‌ صفویه، بازارها وسعت یافته‌اند و هر بازار به صنفی خاص اختصاص داشته است. درگذر هر یک از این بازارها مسجد، حمام، سراها،‌ تیمچه‌ها و قیصریه‌ای وجود داشته است که از آن میان، تیمچه‌ها مرکز تجارت و قیصریه محل صنعتگران بوده است.

 

 

قیصریه قزوین با طاق‌های آجری و ارتفاع بسیار زیاد، از بخش‌هایی از بازار قزوین است که به جای مانده است. این بازار دارای چهار در می‌باشد: درِ شمالی به تیمچه سرباز؛ درِ جنوبی به تیمچه سرپوشیده، درِ شرقی به سرای وزیر و درِ غربی به چهارسوق کوچکی متصل می‌شود.

 

 

مهم‌ترین فضاهای بازار قزوین عبارتند از: مسجدالنبی (مسجد شاه)، سرای سعدالسلطنه، سرای وزیر، سرای حاج رضا، سرای رضوی (سرای شاه)، سرای خوشنویسان، تیمچه سرباز، تیمچه سرپوشیده، تیمچه حاج‌سیدکاظم، تیمچه درویش‌مهدی و تیمچه حاج‌ محمدتقی که در زیر به آنها بیشتر اشاره شده است.

 

 

سرای سعدالسلطنه:
این سرا به دستور سعد السلطنه حاکم وقت قاجاریه قزوین ساخته شد. ارزشمند ترین قسمت این بنا، چهار سوق آن است که از تقاطع قایم دو راسته ایجاد شده و بر فراز آن گنبد بزرگ کاشیکاری شده ای قرار دارد . چهار طرف گنبد را، چهار نیم گنبد با رسمی بندی و نورگیر فرا گرفته‌اند که فضا را بزرگتر نشان می دهند. سرای سعدالسلطنه با وسعتی نزدیک به 2.6 هکتار، یکی از کامل‌ترین و بزرگ‌ترین سراهای تجاری ایران است.

 

 

سرای وزیر:
این سرا رو به روی در شرقی راسته قیصریه قرار دارد . هشتی ورودی آن ، دارای حجره هایی با طاق‌های کاشیکاری است و بر فراز فضای مرکزی ورودی آن، گنبدی آجری قرار دارد و یک نورگیر به قطر تقریبی یک متر روشنایی آن را تأمین می‌کند. سرای وزیر دارای حیاطی وسیع است و دور تا دور آن را حجره هایی در دو طبقه فرا گرفته اند. این حجره‌ها روی صُفه‌ای با ارتفاع یک متر از سطح زمین قرار دارند.

 

طرح سرا، چهار ایوانه و ضلع شرقی آن هم اکنون فاقد ایوان است. تمامی حجره ها دارای طاق جناغی و اکثر آنها در طبقه دوم، دارای ارسی (نوعی در قدیمی که دارای چهارچوب مخصوص بوده و با بالا و پایین رفتن باز و بسته می شده است.)نیز هستند و لچکی ( طرحی به شکل سه گوش ) طاق های حجره ها ، دارای کاشی کاری در طرح ها و نقوش مختلف چون مجلس شکار شیر و پرنده ، طرح های اسلیمی و کتابی ، اسب ، خورشید و انسان بال دار است.

 

 

سرای حاج رضا:
این سرا دارای حیاطی بزرگ است و حجره ها و اتاق‌ها، گرداگرد حیاط آن در دو طبقه ساخته شده‌اند. ورودی کاروانسرا در سمت غربی آن قرار دارد و با طاق ها ی زیبایی که در بنای آن به کار رفته است، به صورت یک تیمچه سر پوشیده به نظر می رسد.این بنا در گذشته بیشتر در دست بازرگانان تبریزی و قفقازی بود. این سرا از جانب شمال به بازارچه وزیر متصل است. طاق های حجره‌ها و طاق نمای ایوان آن ، دارای قوس جناغی و کاشی کاری در زمینه آجری است.

 

 

سرای رضوی:
بنای کاروانسرای رضوی بنابر گفته های مختلف ، متعلق به عصر سلطنت شاه تهماسب صفوی یا عهد سلطنت فتحعلی شاه قاجار است. این سرا به صورت دو ایوانی ساخته شده و مجموعه ی حجره ها در دوطبقه گرداگرد حیاط مستطیل شکل آن را فرا گرفته اند. حجره های موجود در زوایه اضلاع، به صورت سه گوش ساخته شده وطاق نماهایی با عمق و عرض بیشتر دارند و در لچکی سقف طاق نمای آنها، تزیینات آجرکاری به شیوه حصیری دیده می‌شود.

 

هشتی مرکزی ایوان غربی که با در بزرگی به بازار بزازها متصل می‌شود، دارای گنبدی آجری با کاشیکاری زیبا است. این سرا در گذشته به صورت کارونسرا بود و از آن به عنوان بارانداز کاروانیان و شترخان (کاروانسرایی که مخصوص شتران بود) آن برای چهارپایان آن ها استفاده می‌شد.

 

 

تیمچه سرباز:
بنای دو طبقه تیمچه سرباز در شمال قیصریه قرار دارد. درِ ورودی این تیمچه دارای قوس کلیل است. لچکی‌های طاق‌نمای حجره‌های آن با کاشی‌های زرد و صورتی که نمایشگر صحنه‌های شکار، گل‌وبوته و پرندگان‌اند، تزئین گردیده‌اند. درها نیز دارای اُرُسی‌های چوبی بسیار زیبایی می‌باشند.

 

 

تیمچه سرپوشیده:
این تیمچه در جنوب قیصریه قرار گرفته است و روی آن با سقفی پوشیده شده است. این تیمچه بنایی است دو طبقه که حجره‌های آن محل کار بازرگانان و تاجران قزوین است.

 

 

تیمچه حاج‌سیدکاظم:
در میان بازار، روبه‌روی راسته سراج‌ها، تیمچه سرپوشیده کوچکی قرار دارد که تعدادی از بازرگانان از جمله خودِ «حاج‌سید‌کاظم چرم‌فروش» در آن تجارت می‌کرده‌اند. هم‌اکنون، این تیمچه مرکز چرم‌فروشی و بار فروشی است.

 

 

تیمچه رضوی:
این تیمچه به سرمایه «حاج سیدابوالقاسم رضوی اصفهانی» ساخته شده است. این شخص تجارتخانه خود را که در سرای سعادت بازار قزوین بود، به اینجا انتقال داده بود و انحصاراً از این تیمچه استفاده می‌کرد. اکنون این تیمچه در دست بازماندگان اوست و به چوب‌فروشی تبدیل شده است.

 

 

تیمچه درویش‌مهدی:
این تیمچه در میان چهارسوق بزرگ و حمام جلودار، و در برابر درِ جنوبی سرای ضرابخانه واقع شده است. این تیمچه قبلاً جایگاه شاهین‌سازها بود، ولی در حال حاضر بار فروشی است.

 

 

تیمچه حاج‌محمدتقی:
این تیمچه که بانی آن «حاج‌محمد‌تقی یزدی» بوده است، در بازار آهنگرها واقع شده است و در حال حاضر بارفروشی است.

 

منبع:
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

[h=2]star.gif «كهنه‌بازار» قم با پیرمرد‌هایش[/h]

وقتی به دالان سایه‌دار و خنك راسته‌ی بازار كهنه‌ی قم وارد می‌شوید، فكر می‌كنید خلوتی بازار به‌خاطر سر ظهر آمدن است؛ اما واقعیت این است كه بیشتر حجره‌ها و مغازه‌های این بازار از سال‌ها پیش تعطیل شده و قفل درهای چهار لنگه و چوبی حجره‌ها و دالان‌ها سال‌هاست با كلید آشنا نشده‌اند.

بازار قم مانند همه‌ی بازارهای قدیمی، در جریان تحولات شهری و نوسازی‌های بی‌ملاحظه، با یك خیابان از وسط به دو نیم تقسیم شده و سال‌هاست كه قمی‌ها یك بازار قدیم و یك بازار جدید، با دنیاهایی متفاوت و دور از هم دارند. سال‌هاست اگر مردم كاری نداشته باشند و مسیرشان نخورد، سمت بازار كهنه نمی‌روند و بیشتر مایحتاج عمومی مردم در همان بازار جدید، با جنس‌های چینی تأمین می‌شود.

20120812113419427_55.jpg

قمی‌ها هم مانند مردم بیشتر شهرهای ایران، شناخت و آگاهی كافی از بافت تاریخی شهرشان ندارند. اغلب آن‌ها بخش‌های تاریخی شهرشان را با بافت فرسوده و از دست رفته‌اش كه حالا كاربری‌ای به‌جز انبار و كارگاه ندارد، یكی می‌دانند كه اگر همین كاربری هم نبود، شاید سال‌ها پیش بافت تاریخی قم خراب می‌شد تا دست و پاگیر هم نباشد.

كارگاه‌های چوب‌بری، جاروسازی، زغال‌سازی، گنجه‌سازی، رنگ‌رزی و ... كه در شهر، فضای زیادی می‌خواهند به‌راحتی در بازار كهنه‌ی قم و كاروانسراهای قاجاری ثبت ملی شده‌ی آن قرار گرفته‌اند و هیچ كسی مالك خصوصی آن‌ها را درباره‌ی این شرایط توجیه نكرده است. در حاشیه‌ی بازار به‌وفور مغازه‌ها و كارگاه‌هایی دیده می‌شود كه سر یا ته‌شان به یك كاروانسرا، سرای قدیمی یا آب‌انباری دیدنی و تاریخی و البته آسیب‌دیده می‌رسد كه حالا فقط برشی كوتاه از دیوار، ورودی، مناره یا بادگیر آن‌ها شاید برای یادآوری گوشه‌ای از تاریخ، باقی مانده است.

20120812113419458_56.jpg

بسیاری از حجره‌های راسته‌ی بازار كهنه‌ی قم این روزها به ساخت وسایل ساده‌ی چوبی مانند میز و نیمكت، دسته‌بیل، كلنگ، گنجه‌ها و قفسه‌های پرنده‌های خانگی، تعداد محدودی رنگ‌رزی كه در حال انقراض هستند، تعدادی عطاری و مغازه‌هایی برای اجاره دادن لوازم مربوط به مراسمی مانند تعزیه اختصاص یافته است، اما مغازه‌دارهای پیر و خسته‌ی آن‌ها برنامه‌ای برای آینده‌ی حجره‌های خود ندارند.

براساس دل‌گویه‌های برخی از پیرمردهای كهنه‌نشین، شرایط عمومی و ظاهری كهنه‌بازار قم نشان می‌دهد كه در پایان عمر آخرین پیرمردهای این بازار، عمر این بازار هم تمام خواهد شد، چون بسیاری از پیرمردها امیدی برای اداره شدن این مغازه‌ها توسط فرزندان‌شان یا اجاره‌ی آن‌ها توسط دیگران و حتی افغان‌هایی كه حالا فقط كارگر هستند، ندارند

 

 

به گفته‌ی بسیاری از ساكنان كهنه‌بازار قم، اگر این بازار در مسیر تردد مردم نبود، آن‌ها هیچ‌وقت از این گذر تنگ عبور نمی‌كردند و همین آخرین كاربری حیاتی بازار كه در واقع، بلای جانش هم شده است، بدون عبور خودروها و موتورها از دست می‌رفت. به همین دلیل، بسیاری از بازاری‌های قدیمی كهنه‌بازار قم حتا با وجود اذیت و آزاری كه برای‌شان وجود دارد، راضی به بستن مسیر خودروها و موتورها نیستند، زیرا معتقدند اگر این راه بسته شود، دیگر همین چند مشتری و رفت‌وآمد آن‌ها هم از دست می‌رود. براساس دل‌گویه‌های برخی از پیرمردهای كهنه‌نشین، شرایط عمومی و ظاهری كهنه‌بازار قم نشان می‌دهد كه در پایان عمر آخرین پیرمردهای این بازار، عمر این بازار هم تمام خواهد شد، چون بسیاری از پیرمردها امیدی برای اداره شدن این مغازه‌ها توسط فرزندان‌شان یا اجاره‌ی آن‌ها توسط دیگران و حتی افغان‌هایی كه حالا فقط كارگر هستند، ندارند.

20120812113419552_58.jpg

پیرمردهای كهنه‌بازار قم در چند دهه‌ی گذشته با دنیای جدید ارتباط برقرار نكرده و در همان دهه‌های 40 و 50 باقی مانده‌اند؛ این روحیه را به‌خوبی در عكس‌ها، اعلامیه‌ها، تراكت‌های انتخاباتی، ‌یادبودهای مراجع تقلید، عكس‌ شهدای آن سال‌ها و حتا عكس شهید رجایی می‌توان دید كه تمام‌قد و بدون پاره شدن روی دیوارهای كهنه‌بازار جای‌شان خوش است.

در و دیوارهای دالان اصلی كهنه‌بازار، سقف‌ها،‌ درهای حجره‌ها و حتا سیم‌ها و كابل‌های برق و تلفن می‌گویند كه دست كم از دهه‌ی 60 تا كنون هیچ دستی برای تغییر و عوض شدن به سمت‌شان دراز نشده و ریزش‌های دیوار و سقف‌ها و پوسته‌های قطور و بزرگ روی سقف و همچنین سوختگی‌هایی كه برای امسال و پارسال نیستند، همه و همه گویای نبودن رسیدگی به این بازار در سال‌ها یا دهه‌های اخیر است. البته نباید همه‌چیز را گردن مسۆولان انداخت، چراكه به نظر می‌رسد بازاری‌ها هم چندان رغبتی برای این تغییر و تحول نداشته‌اند و دوست دارند در همان سال‌ها باقی بمانند.

20120812113419505_57.jpg

فضاهای تاریخی بازار كه توسط سازمان میراث فرهنگی در سال‌های گذشته ثبت شده، آن‌قدر در احاطه‌ی انبار الوارها و چوب‌های مختلف، آهن‌آلات و كارتن‌های كوچك و بزرگ كالا است كه دیگر دیده نمی‌شود و آن‌قدر كه عنوان «انبار» در این بازار ارزش دارد، این‌كه تكه‌ای از تاریخ است، بهایی ندارد. فضای حاشیه‌یی كهنه‌بازار قم با بادگیرهای بلند و باریك،‌ تیمچه‌های قدیمی، ‌مساجد و طاق‌های مورب و كشیده، این روزها تنها هستند و این نشانه‌های تمام‌قد تاریخ شهر قم زیر بار روزمرگی كمر خم كرده‌اند.

دامنه‌ی خوردگی كهنه‌بازار قم به‌عنوان آخرین بازمانده‌ در بافت تاریخی قم، از حاشیه‌ی بازار كهنه و اطراف حرم پا را فراتر گذاشته و در حال گسترش است. بسیاری از این فضاها شامل كاروانسراها، تیمچه‌ها، بادگیرها و ... حتا در فهرست آثار ملی ثبت هم شده‌اند، اما در حال حاضر بخش‌های ناچیزی از آن‌ها باقی مانده است.

بخش گردشگری تبیان


برگرفته از ایسنا

  • Like 1
لینک به دیدگاه

گذری که اعراب‌ بهتر از قمی‌ها می‌شناسند

21618722420217527821652301310315425281215.jpg

 

 

اگر از خیابان انقلاب یا‌‌ همان چهارمردان قدیم به سمت میدان آستانه حرکت کنی، صدای عده‌ای با لهجه عربی که مدام فریاد می‌زنند «مهران - مشهد»، «مهران - مشهد» توجه تان را به سمت خود جلب می‌کند، حالا اگر کسی نداند اینجا کجاست، فکر می‌کند دارد به‌ترمینال اتوبوس و یا قطار نزدیک می‌شود! اما نه اینجا یک گذر است، با قدمتی تاریخی و این فریاد‌ها هم به دلیل آن است که بیشتر عرب‌هایی که به قم می‌آیند در این منطقه اقامت می‌کنند و بلیت‌های خود را برای سفر به مشهد و یا برای بازگشت به عراق از اینجا تهیه می‌کنند.

 

گذرخان، کوچه‌ای با عرض کمتر از4 متر است که در دو طرفش حدود100مغازه وجود دارد. صاحبان بیشتر این مغازه ‌ها عرب هستند و بر اساس شنیده‌ها، وقتی صدام با حمله به ایران، عرصه را بر شیعیان عراقی تنگ کرده بود، آنها به قم مهاجرت کرده و در اطراف خیابان چهارمردان و به خصوص در محله گذر خان ساکن و در این محل به کسب و کار مشغول می‌شوند.

20110813104752153_64.jpg

از دلایل دیگر تجمع عرب‌ها در این منطقه وجود دو حسینیه بزرگ نجفی‌ها در به مسجد امام رضا (ع) این گذر است که بیشتر عرب‌هایی که به قم می‌آیند به این دو حسینیه می آیند تا با دوستان و اقوام خود ملاقات کنند که البته یکی از این حسینیه‌ها نیز خدمات اقامتی برای زائران عراقی فراهم کرده است.

از در اصلی مسجد که داخل ‌شوید انگار وارد یکی از کشورهای عربی شده‌اید، بیشتر افرادی که از مسجد خارج می‌شوند لباس عربی به تن دارند و با لهجه محلی‌شان با هم حرف می‌زنند و ایرانی، به ندرت در بین آنها دیده می‌شود.

20110813104752700_978.jpg

گذرخان قدمتی 300 ساله دارد

 

 

تابلویی که میراث فرهنگی در این گذر نصب کرده است، قدمت این گذر را 300 سال قبل نشان می‌دهد. مدرسه علمیه آیت‌الله بروجردی یا همان مدرسه معروف خان در ضلع شرقی میدان آستانه و جنب همین بازارچه گذر خان واقع شده است که یک در اصلی آن در قدیم از داخل گذرخان باز می‌شد و امروز طلاب از دری که در خیابان ارم تعبیه شده است رفت و آمد می‌کنند.

گفته می‌شود سنگ بنای این مدرسه که در نوع خود یکی از ابنیه دیدنی و زیبای شهر قم و از قدیمی‌ترین مدارس علمیه به شمار می‌رود به سال 1123(ه. ق) توسط شخصی به نام مرحوم مهدی قلی خان، فرزند علیقلی خان بن قرچقای خان نهاده شد، او مدتی در دوره شاه سلطان حسین یا شاه سلیمان متولی آستانه مقدسه بوده است و از همین رو بود که به نام خان شهرت گرفت.

20110813104752325_9.jpg

آن طور که در سایت اینترنتی آیت‌الله بروجردی اشاره شده است، ساختمان اولیه دارای چهار اتاق در یک طبقه بود، اما با گذشت بیش از 250سال از تاریخ ساخت، عوامل مختلف آن را به ویرانه مبدل کرده بود.

آیت‌الله بروجردی که به دعوت علمای قم به این شهر آمد، این مدرسه را احیا و دوباره بنا نهاد. بنای جدید که در سه طبقه با59اتاق برای استفاده 100 نفر از طلاب آماده شده بود، در شامگاه هفدهم ربیع المولود 1379 قمری توسط آیت‌الله بروجردی افتتاح شد. او فکر تأمین منابع مالی را نیز کرد و منزلی در نزدیکی مدرسه با کاربرد تجاری ساخت و آن را وقف این مدرسه کرد. مدرسه خان جایگاهی برای طلاب و اساتیدی شد که بسیاری‌شان شناخته شده بودند.

در حال حاضر تولیت این مدرسه بر عهده نوه آیت‌الله بروجردی، یعنی آیت‌الله علوی طباطبایی است. تحت نظر وی در سال 1385 علاوه بر تعمیر و تغییرات ظاهری، حجره‌های مدرسه که پیش‌تر به عنوان خوابگاه مورد استفاده قرار می‌گرفت، به مدرس تبدیل شدند. هم اکنون این مدرسه 34 کلاس درس دارد و در حدود 140 درس در روز در آن برگزار می‌شود.

20110813104752638_97.jpg

از شیر مرغ تا جان آدمیزاد

 

 

محدوده اصلی گذرخان را، از ابتدای ورودی آن در میدان آستانه تا محل گرمابه فعلی می‌دانند که این محدوده توسط طاق‌های هلالی شکل پوشیده شده است و بیش از30مغازه در این قسمت وجود دارد، اما این بازار تا ابتدای ورودی خیابان چهارمردان ادامه دارد و به همین نام شهرت یافته است، در این بازار تقریبا همه آن چیزی که برای اقامت یک زائر مورد نیاز است وجود دارد.

از ابتدا تا انتهای این بازار بیش از 100مغازه موجود است که محصولات متنوعی برای خرید عرضه می‌کنند. از قصابی گرفته تا ماهی فروشی، میوه و سبزی فروشی، خرما، عسل، گیاهان دارویی، ‌ترشی فروشی، لباس فروشی، حتی چند مغازه موبایل فروشی و 5مهمانسرا...

20110813104752278_8.jpg

بورس خرما و لباس روحانیت

 

 

در گذر خان مغازه‌های متعدد کوچکی وجود دارد، در این بازار کسب و کار رونق دیگری دارد. یکی از محصولاتی که در این گذر به فراوانی یافت می‌شود خرما است. چندین مغازه خرما فروشی در این بازار به چشم می‌خورد، که انواع خرما‌ها در ویترین مغازه آنها موجود است.

محمد شوشتری، جوان سی ساله‌ای است که در این گذر به کار خرما فروشی مشغول است. او از تاریخچه این گذر می‌گوید که در اوایل انقلاب، این گذر به صورت متروکه بوده و بعد به مرور زمان با آمدن عرب‌ها از عراق رونق می‌گیرد.

محمد از گذرخان به عنوان بورس خرمافروشی مرکز شهر یاد می‌کند و می‌گوید: در این بازار بیش از 10 نوع خرما به فروش می‌رسد و زائران عرب که از کشورهای سوریه و لبنان به قم می‌آیند، از این خرما‌ها به عنوان سوغات ایران همراه خود می‌برند.

20110813104752231_7.jpg

در انتهای گذرخان و چسبیده به خیابان چهارمردان پاساژی است به نام صاحب الزمان(عج)، که این پاساژ در چهار طبقه و با 30 مغازه محل فروش لباس روحانیت است و بیشتر طلبه‌ها، لباس‌هایشان را از این محل تهیه می‌کنند، در داخل گذرخان نیز چند مغازه عبا فروشی به چشم می‌خورد که به این کار مشغولند. وارد یکی از این مغازه‌ها می‌شوم و از صادق روحانی، فروشنده جوان این مغازه در مورد کارش می‌پرسم. صادق می‌گوید، گذر خان از قدیم تا کنون یکی از مراکز اصلی تهیه عبا و قبا و در کل لباس روحانیت است و این کار از سال 1340 توسط فردی به نام کلباسی در این گذر رایج شد.در این مغازه کوچک، انواع عبا و قبا با رنگ‌های مختلف به چشم می‌خورد که دوست داشتم یکی از آنها را امتحان کنم!

 

 

 

بخش گردشگری تبیان


برگرفته از مهر

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

[h=1]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
[/h]

 

 

 

 

بازار بزرگ و قدیمی كاشان یكی از جذاب ترین اماكن دیدنی كاشان است. این بازار از دوره سلجوقیان تاكنون فعال و پر رونق بوده است. بسیاری از سیاحان نامدار اروپایی كه در قرون گذشته به ایران آمده در سفرنامه های خود عظمت، شكوه و زیبایی بازار را ستایش كرده اند.

 

 

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بازار بزرگ و قدیمی كاشان یكی از جذاب ترین اماكن دیدنی كاشان است. این بازار از دوره سلجوقیان تاكنون فعال و پر رونق بوده است. بسیاری از سیاحان نامدار اروپایی كه در قرون گذشته به ایران آمده و از كاشان هم دیدار كرده اند در سفرنامه های خود عظمت، شكوه و زیبایی بازار را ستایش كرده اند. بازار كاشان كه از حوالی میدان كمال الملك تا میدان تاریخی سنگ (فیض) و از آنجا كه تا بازار مسگرها و میدان دروازه دولت ادامه دارد شامل تعداد زیادی بازارچه و گذر بوده و ده ها بنای تاریخی همچون: مسجد میدان میر عماد، كاروانسرای میر پنج، زغالی ها، غفار پور، رباط، بروجردی ها، نراقی ها، تیمچه معروف امین الدوله، در بازار میانچال، تیمچه بخشی، تیمچه سید آقا، تیمچه صباغ، آب انبار بالا بازار، آب انبار درب زنجیر، حسینیه سوراخ ریسمان، مسجد كفش دوزها، مسجد بالا بازار، مسجد طمقاچی ها، و... با این توضیح كه برخی از قسمت های بازار به اصنافی خاص اختصاص داشته و با نام همان صنف شناخته می شود. از جمله بازار مسگرها، رنگرزها، كفش دوزها، ریسمان فروش ها، ضرابخانه، زرگرها، بزازها، خیاط ها و...

 

بازار مسگری كاشان كه تا نمیه ی اول قرن حاضر اهمیت و شهرت جهانی خود را از دست نداده بود، به گفته ی پروفسور ادوارد براون «در بازار مسگرهای كاشان با صدای دائمی چكش كه روی مس می خورد و كوره هایی كه مس در آن ها قرمز می شود، یكی از نقاط تماشایی مشرق زمین است».

 

 

حسن نراقی در كتاب آثار تاریخی شهرستان های كاشان و نطنز می نویسد: در سفرهای متوالی شاه عباس اول و جانشینان وی به آن شهر، بازار بزرگ و میدان متصل به آن نخستین مركز جشن و چراغانی و محل تفریحات شبانه و محفل عیش و نوش و بزم شاهانه بوده است.

 

 

مجموعه بازار بزرگ كاشان كه در سال 1355 به شماره 1284 در شمار آثار ملی به ثبت رسیده است بر اثر زلزله 1192 هجری قمری همانند سایر عمارات عالیه ویران شد. اما در زمان سلطنت طولانی فتحعلی شاه قاجار از نتیجه ی ثبات اوضاع سیاسی و پیشرفت صنایع محلی ساختمان های بزرگ نظیر كاروانسراها، تیمچه و بازارچه های متعدد در امتداد بازار بزرگ ساخته شد.

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...