qpnuir 138 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آذر، ۱۳۹۱ رسم و رسوم ازدواج و خواستگاری تو همدان چگونه است؟ تو شهرهای داخل همدان مثل خود همدان و یا تویسیرکان چگونه است؟ مثلا بعضی جاها به جای اینکه دختر جهاز ببره پسر جهاز میاره!!! رسم و رسوم ازدواج و خواستگاری خاصی دارند توی این استان و این شهرها؟ 4 لینک به دیدگاه
ss tt 13 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۵ این سوال منم هست.......کسی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟ 3 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۵ :w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58: 2 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۵ :w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58::w58: تعجب نداره که پویا خوب اول سلام خوبی ؟ دوما خلاصه میره خونه هردوشون چه فرقی میکنه بابای دختره رو تیغ بزنند یا پسره رو جهاز جهازه خوب 1 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۵ میشه پسره جهاز بده و دختره خونه و ماشین بخره و بره سر کار مگه نمیشه؟ 2 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۵ تعجبنداره که پویا خوب اول سلام خوبی ؟ دوما خلاصه میره خونه هردوشون چه فرقی میکنه بابای دختره رو تیغ بزنند یا پسره رو جهاز جهازه خوب پوریا هستن 2 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۵ خواستگاری رو نمیدونم اما یکبار به اجبار تو مراسم یکی از همسایه ها شرکت کردم و کشکی کشکی مارو بردن همدون :| 3 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۵ تعجبنداره که پویا خوب اول سلام خوبی ؟ دوما خلاصه میره خونه هردوشون چه فرقی میکنه بابای دختره رو تیغ بزنند یا پسره رو جهاز جهازه خوب سلام دعلیکم پوریا هستن نه اصخرشونم 2 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۵ خواستگاری رو نمیدونم اما یکبار به اجبار تو مراسم یکی از همسایه ها شرکت کردم و کشکی کشکی مارو بردن همدون :| ای جان حمید چطوری داداش 1 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۵ [TABLE=align: center] [TR] [TD=colspan: 2, align: justify]همدان پرس؛ شاید بیان آداب و رسوم ازدواج در همدان قدیم نوعی یادآوری باشد برای آنهایی که زمانی این آداب و رسوم را دیدهاند و بازگویی این آداب و رسوم برای کسانی باشد که آنها را ندیدهاند اما در موردش شنیدهاند. در گذشته ازدواج از جمله مراسمی بود که آداب و رسوم خاصی برای خود داشت به طوری که هنوز که هنوز است بسیاری از قدیمیها این آداب و رسوم را بهیاد دارند. حسن مسگریان که بیش از 80 بهار از عمر پربرکتش را در همدان گذرانده است در خصوص مراسم ازدواج در همدان گفت: در گذشته نه چندان دور مراسم ازدواج باید بر طبق اصول خاصی برگزار میشد که البته در این بین افرادی که متمول بودند مراسم ازدواجشان متفاوتتر بود بهطوری که گاهی هفت شبانه روز مراسم ازدواج آنها طول میکشید. مسگریان ادامه داد: پس از انجام مراحل اولیه چون انتخاب همسر، توافق دختر و پسر با یکدیگر، مهریه مشخص می شد و مراسم نامزدی نیز به سادگی برگزار می شد. مسگریان اضافه کرد: بعد از صلاحبینى برنامه رختبران انجام مىشد که این برنامه اختصاص به بریدن پارچه لباس عروس داشت. داماد هفت نوع پارچه براى هفت دست لباس عروس خریداری می کرد وی افزود: لباس عروس بهوسیله داماد خریدارى مىشد که عبارت بود از هفت نوع پارچه براى هفت دست لباس. لباسها با تشریفات خاصى به خانه عروس فرستاده مىشد و براى شرکت در مراسم رختبران تعدادى زنان فامیل دعوت مىشوند. وی گفت: گاهى ضرب و دفى هم تهیه مىشد و وقتى خیاط قیچى بهدست مىگرفت همه ابراز شادى مىکردند و مبارکباد مىگفتند. وی ادامه داد: خیاط ابتدا یک نقل بادامى را با قیچى از وسط دو نیم مىکرد و زنان هلهلهکنان و لیلىگویان شادمانى مىکردند و به عروس تبریک مىگفتند و پذیرایى از حاضران با شیرینى شروع مىشد. وی افزود: در این جلسه فقط چادر عروس بریده مىشد و خیاط بقیه پارچهها را با خود مىبرد. روز پیش از عقد مجلسى با زنان جوان دو خانواده در خانه عروس برگزار می شد مسگریان ادامه داد: روز پیش از عقد، مجلسى در منزل عروس ترتیب مىیافت و زنان جوان دو خانواده در آن شرکت مىکردند. وی گفت: شیرینى و نقل میوه قبلاً از طرف خانواده داماد تهیه و به خانه عروس فرستاده مىشد و علاوه بر آن براى زنى که عروس را آرایش مىکرد یک دست لباس کامل، کلى کله قند، یک بسته چاى و مقدارى شیرینى فرستاده مىشد و هنگامىکه آرایشگر شروع به آماده کردن عروس مىکرد حاضران هر یک پولى به او مىدادند. وی افزود: عقدکنان با تشریفات مراسم خاصى همراه بود و از بسیارى جهات شبیه سایر نقاط ایران اجرا مىشد. هفت عدد تخممرغ را عروس و داماد باید می خوردند مسگریان گفت: ازجمله اشیاء داخل خوانچه، هفت عدد تخممرغ بود که عروس و داماد باید آنها را بخورند و یک قورى محتوى شیر و عسل هم کنار خوانچه عقد بود که آن را نیز داماد باید همزمان با تخممرغ بنوشد. وی افزود: عروس و داماد کنار هم مقابل آینه مىنشستند. کنار هر یک چراغ از نوع ”گرجنه“ مىگذاشتند و روشن مىکردند. وی افزود: از سنن دیگر آن بود که یک کاسه محتوى آب کنار خوانچه عقد قرار مىدادند و داخل آن چهل عدد کلید مىانداختند. وی افزود: یک نفر از بستگان عروس از ابتدا تا خاتمه مراسم با یک قاشق کلیدهاى داخل آب را بههم مىزد و عقیده داشتند این کار موجب باز شدن بخت زوجین مىشود و از چله افتادن عروس و داماد جلوگیرى مىکند. وی افزود: چله افتادن شامل بهدام کشیده شدن هماى سعادت زوجین و به بدشانسى و مخمصه و به طلسم افتادن بود. آب چهل کلید را بر سر عروس می ریختند مسگریان ادامه داد: براى بریدن چله نیز در پایان مراسم عقد، عروس را لب حوض و کنار باغچه برده و یک پارچه ضخیم روى سرش مىانداختند و آب چهل کلید بر سرش مىریختند. وی افزود: پس از آنکه زمان عروسى مشخص شد باید صورتى از زنان مدعوین و دعوتنامهها نوشته شود که در جلسهاى با حضور بزرگان فامیل در منزل هر یک از طرفین بهطور جداگانه انجام مىشود. وی افزود: فرداى حنابندان، بعد از ظهر جهیزیه عروس را به خانه داماد مىبردند و جهیزیه را در طبقهاى چوبى بهنام خوانچه چیده و باربران بر سر گذاشته و به مقصد مىرساندند. مسگریان ادامه داد: اشیاءِ بزرگ و سنگین مانند فرش و ظروف مسى و امثال آن با قاطر حمل مىشد و دو عدد خوانچه مخصوص لباس داماد و برادر داماد بود که پیشاپیش بقیه خوانچهها حمل مىشد. روى لباسهاى داماد گل و نقل بید سنگ مىریختند وی افزود: روى لباسهاى داماد گل و نقل بید سنگ مىریختند و پس از تحویل جهیزیه، از بزرگ خانواده رسید دریافت مىکردند. وی افزود: شب آخر عروسى با تشریفات و مراسمى عروس را به خانه داماد مىبردند و اوایل شب بهتدریج مدعوین در مجلس حاضر مىشدند. وی افزود: پس از صرف شام ابتدا تعدادى از بزرگان فامیل داماد به خانه عروس مىرفتند، به این عده ”کدخدایان“ مىگفتند و پس از رسیدن به خانه عروس از آنها استقبال مىشد و با چاى و شیرینى و میوه پذیرائى بهعمل مىآمد. وی افزود: سپس قباله ازدواج از طرف خانواده عروس جلو آنها گذاشته مىشد و آنها قباله را مطالعه کرده و پس از اطمینان از صحت و سقم مطالب آن به خانه داماد مراجعت کرده و با اعلام اینکه هیچگونه اشکالى در کار نیست، عدهاى بهطرف خانه عروس حرکت مىکردند. پیشاپیش این عده یک دختر کوچک با لباسى زیبا حرکت مىکرد وی گفت: پیشاپیش این عده یک دختر کوچک با لباسى زیبا حرکت مىکرد که به او گیله مىگفتند و جمعیت که به نزدیک خانه عروس مىرسید عدهاى از بستگان عروس به پیشواز آنها مىآمدند و به آنها ملحق مىشدند و هنگام ورود به خانه عروس دستهجمعى صلوات مىفرستادند. وی افزود: پس از مدتى عروس آماده ترک خانه پدرى و رفتن به خانه بخت مىشد اما قبل از حرکت عروس کمر او را مىبستند و بعد آماده حرکت مىشدند. وی افزود: عروس را از زیر قرآن رد مىکردند، سپس قباله ازدواج را روى زمین جلو پاى او مىگذاشتند و عروس سه بار از روى آن رد مىشد. وی افزود: برادران عروس یا عموها یا دایىهاى او شانههاى او را مىگرفتند و او را تا منزل داماد همراهى مىکردند و با شروع حرکت حاضران صلوات مىفرستادند و مداحان و درویشان نادعلیاً یا على مىگفتند. در لحظه ورود عروس به حیاط، داماد محتوى دستمال سکه را بر سر عروس مىریخت مسگریان افزود: در لحظه ورود عروس به حیاط، داماد محتوى دستمال یا جعبهاى که گندم، جو، نقل و سکه بود بر سر عروس مىریخت و در این موقع پدر داماد یا یکى از بزرگان فامیل آنها را دستبهدست مىداد و سپس حضار با آرزوى شادى و خوشبختى براى زوجین محل را ترک مىکردند. وی افزود: بعد از عروسى روز دوم ضیافتى به شام از طرف خانواده عروس برگزار مىشد که به آن ”داماد سلام“ مىگفتند. وی افزود: روز سوم مراسم ”داغ ورجان“ بود که در منزل داماد برگزار مىشد که مختص جوانان بود و روز هفتم تمام اعضای فامیل دو طرف به دیدن عروس مىرفتند و هر کس هدیهاى مىداد و این روز همان پا تختى بود. مسگریان گفت: مراسم عروسى بیشتر در اواخر تابستان و اوایل پائیز انجام مىشد و غذاى متداول در عروسىهاى خانوادههاى متوسط آبگوشت بود. خانوادهها مراسم عروسى را در یک روز و یک شب برگزار مىکردند وی افزود: این خانوادهها مراسم عروسى را در یک روز و یک شب برگزار مىکردند اما گاهى این مراسم چند روز و چند شب ادامه مىیافت. وی افزود: ناهار عروسى را ولیمه مىگفتند و مدعوین بیشتر مردان بودند و هر یک از مدعوین پس از ورود با شربت و چایى پذیرایى مىشد تا هنگام صرف ناهار برسد. وی افزود: در هر مجمعه دو سه نوع غذا و دوغ و ترشى و پنیر و سبزى براى سه نفر گذاشته مىشد و دسر معمولاً انگور و خربزه بود. پرواضح است که بسیاری از آداب و رسوم میتوانند به فرهنگ هر جامعهای تبدیل شوند بهطوریکه این تبدیلها باعث تفاوت بین افراد میشود. البته در شرایط فعلی و آنچه که ملاحظه میشود مرزهای فرهنگی در حال کمرنگ شدن است و به اعتقاد بسیاری از جامعه شناسان خرده فرهنگها در حال کمرنگ شدن هستند و این خرده فرهنگها همانهایی هستند که ریشه تاریخی طولانی ندارند اما فرهنگهایی که قدیمیتر هستند ثبات خود را حفظ کردهاند. در حال حاضر بسیاری از آنها دیگر وجود ندارند و فقط در حافظههایی ماندهاند که آنها را دیدهاند و با از بین رفتن این افراد این آداب و رسوم به عنوان بخشی از تاریخ در خواهند آمد./مهر [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE=align: center] [TR] [TD=colspan: 2, align: justify]همدان پرس؛ شاید بیان آداب و رسوم ازدواج در همدان قدیم نوعی یادآوری باشد برای آنهایی که زمانی این آداب و رسوم را دیدهاند و بازگویی این آداب و رسوم برای کسانی باشد که آنها را ندیدهاند اما در موردش شنیدهاند. در گذشته ازدواج از جمله مراسمی بود که آداب و رسوم خاصی برای خود داشت به طوری که هنوز که هنوز است بسیاری از قدیمیها این آداب و رسوم را بهیاد دارند. حسن مسگریان که بیش از 80 بهار از عمر پربرکتش را در همدان گذرانده است در خصوص مراسم ازدواج در همدان گفت: در گذشته نه چندان دور مراسم ازدواج باید بر طبق اصول خاصی برگزار میشد که البته در این بین افرادی که متمول بودند مراسم ازدواجشان متفاوتتر بود بهطوری که گاهی هفت شبانه روز مراسم ازدواج آنها طول میکشید. مسگریان ادامه داد: پس از انجام مراحل اولیه چون انتخاب همسر، توافق دختر و پسر با یکدیگر، مهریه مشخص می شد و مراسم نامزدی نیز به سادگی برگزار می شد. مسگریان اضافه کرد: بعد از صلاحبینى برنامه رختبران انجام مىشد که این برنامه اختصاص به بریدن پارچه لباس عروس داشت. داماد هفت نوع پارچه براى هفت دست لباس عروس خریداری می کرد وی افزود: لباس عروس بهوسیله داماد خریدارى مىشد که عبارت بود از هفت نوع پارچه براى هفت دست لباس. لباسها با تشریفات خاصى به خانه عروس فرستاده مىشد و براى شرکت در مراسم رختبران تعدادى زنان فامیل دعوت مىشوند. وی گفت: گاهى ضرب و دفى هم تهیه مىشد و وقتى خیاط قیچى بهدست مىگرفت همه ابراز شادى مىکردند و مبارکباد مىگفتند. وی ادامه داد: خیاط ابتدا یک نقل بادامى را با قیچى از وسط دو نیم مىکرد و زنان هلهلهکنان و لیلىگویان شادمانى مىکردند و به عروس تبریک مىگفتند و پذیرایى از حاضران با شیرینى شروع مىشد. وی افزود: در این جلسه فقط چادر عروس بریده مىشد و خیاط بقیه پارچهها را با خود مىبرد. روز پیش از عقد مجلسى با زنان جوان دو خانواده در خانه عروس برگزار می شد مسگریان ادامه داد: روز پیش از عقد، مجلسى در منزل عروس ترتیب مىیافت و زنان جوان دو خانواده در آن شرکت مىکردند. وی گفت: شیرینى و نقل میوه قبلاً از طرف خانواده داماد تهیه و به خانه عروس فرستاده مىشد و علاوه بر آن براى زنى که عروس را آرایش مىکرد یک دست لباس کامل، کلى کله قند، یک بسته چاى و مقدارى شیرینى فرستاده مىشد و هنگامىکه آرایشگر شروع به آماده کردن عروس مىکرد حاضران هر یک پولى به او مىدادند. وی افزود: عقدکنان با تشریفات مراسم خاصى همراه بود و از بسیارى جهات شبیه سایر نقاط ایران اجرا مىشد. هفت عدد تخممرغ را عروس و داماد باید می خوردند مسگریان گفت: ازجمله اشیاء داخل خوانچه، هفت عدد تخممرغ بود که عروس و داماد باید آنها را بخورند و یک قورى محتوى شیر و عسل هم کنار خوانچه عقد بود که آن را نیز داماد باید همزمان با تخممرغ بنوشد. وی افزود: عروس و داماد کنار هم مقابل آینه مىنشستند. کنار هر یک چراغ از نوع ”گرجنه“ مىگذاشتند و روشن مىکردند. وی افزود: از سنن دیگر آن بود که یک کاسه محتوى آب کنار خوانچه عقد قرار مىدادند و داخل آن چهل عدد کلید مىانداختند. وی افزود: یک نفر از بستگان عروس از ابتدا تا خاتمه مراسم با یک قاشق کلیدهاى داخل آب را بههم مىزد و عقیده داشتند این کار موجب باز شدن بخت زوجین مىشود و از چله افتادن عروس و داماد جلوگیرى مىکند. وی افزود: چله افتادن شامل بهدام کشیده شدن هماى سعادت زوجین و به بدشانسى و مخمصه و به طلسم افتادن بود. آب چهل کلید را بر سر عروس می ریختند مسگریان ادامه داد: براى بریدن چله نیز در پایان مراسم عقد، عروس را لب حوض و کنار باغچه برده و یک پارچه ضخیم روى سرش مىانداختند و آب چهل کلید بر سرش مىریختند. وی افزود: پس از آنکه زمان عروسى مشخص شد باید صورتى از زنان مدعوین و دعوتنامهها نوشته شود که در جلسهاى با حضور بزرگان فامیل در منزل هر یک از طرفین بهطور جداگانه انجام مىشود. وی افزود: فرداى حنابندان، بعد از ظهر جهیزیه عروس را به خانه داماد مىبردند و جهیزیه را در طبقهاى چوبى بهنام خوانچه چیده و باربران بر سر گذاشته و به مقصد مىرساندند. مسگریان ادامه داد: اشیاءِ بزرگ و سنگین مانند فرش و ظروف مسى و امثال آن با قاطر حمل مىشد و دو عدد خوانچه مخصوص لباس داماد و برادر داماد بود که پیشاپیش بقیه خوانچهها حمل مىشد. روى لباسهاى داماد گل و نقل بید سنگ مىریختند وی افزود: روى لباسهاى داماد گل و نقل بید سنگ مىریختند و پس از تحویل جهیزیه، از بزرگ خانواده رسید دریافت مىکردند. وی افزود: شب آخر عروسى با تشریفات و مراسمى عروس را به خانه داماد مىبردند و اوایل شب بهتدریج مدعوین در مجلس حاضر مىشدند. وی افزود: پس از صرف شام ابتدا تعدادى از بزرگان فامیل داماد به خانه عروس مىرفتند، به این عده ”کدخدایان“ مىگفتند و پس از رسیدن به خانه عروس از آنها استقبال مىشد و با چاى و شیرینى و میوه پذیرائى بهعمل مىآمد. وی افزود: سپس قباله ازدواج از طرف خانواده عروس جلو آنها گذاشته مىشد و آنها قباله را مطالعه کرده و پس از اطمینان از صحت و سقم مطالب آن به خانه داماد مراجعت کرده و با اعلام اینکه هیچگونه اشکالى در کار نیست، عدهاى بهطرف خانه عروس حرکت مىکردند. پیشاپیش این عده یک دختر کوچک با لباسى زیبا حرکت مىکرد وی گفت: پیشاپیش این عده یک دختر کوچک با لباسى زیبا حرکت مىکرد که به او گیله مىگفتند و جمعیت که به نزدیک خانه عروس مىرسید عدهاى از بستگان عروس به پیشواز آنها مىآمدند و به آنها ملحق مىشدند و هنگام ورود به خانه عروس دستهجمعى صلوات مىفرستادند. وی افزود: پس از مدتى عروس آماده ترک خانه پدرى و رفتن به خانه بخت مىشد اما قبل از حرکت عروس کمر او را مىبستند و بعد آماده حرکت مىشدند. وی افزود: عروس را از زیر قرآن رد مىکردند، سپس قباله ازدواج را روى زمین جلو پاى او مىگذاشتند و عروس سه بار از روى آن رد مىشد. وی افزود: برادران عروس یا عموها یا دایىهاى او شانههاى او را مىگرفتند و او را تا منزل داماد همراهى مىکردند و با شروع حرکت حاضران صلوات مىفرستادند و مداحان و درویشان نادعلیاً یا على مىگفتند. در لحظه ورود عروس به حیاط، داماد محتوى دستمال سکه را بر سر عروس مىریخت مسگریان افزود: در لحظه ورود عروس به حیاط، داماد محتوى دستمال یا جعبهاى که گندم، جو، نقل و سکه بود بر سر عروس مىریخت و در این موقع پدر داماد یا یکى از بزرگان فامیل آنها را دستبهدست مىداد و سپس حضار با آرزوى شادى و خوشبختى براى زوجین محل را ترک مىکردند. وی افزود: بعد از عروسى روز دوم ضیافتى به شام از طرف خانواده عروس برگزار مىشد که به آن ”داماد سلام“ مىگفتند. وی افزود: روز سوم مراسم ”داغ ورجان“ بود که در منزل داماد برگزار مىشد که مختص جوانان بود و روز هفتم تمام اعضای فامیل دو طرف به دیدن عروس مىرفتند و هر کس هدیهاى مىداد و این روز همان پا تختى بود. مسگریان گفت: مراسم عروسى بیشتر در اواخر تابستان و اوایل پائیز انجام مىشد و غذاى متداول در عروسىهاى خانوادههاى متوسط آبگوشت بود. خانوادهها مراسم عروسى را در یک روز و یک شب برگزار مىکردند وی افزود: این خانوادهها مراسم عروسى را در یک روز و یک شب برگزار مىکردند اما گاهى این مراسم چند روز و چند شب ادامه مىیافت. وی افزود: ناهار عروسى را ولیمه مىگفتند و مدعوین بیشتر مردان بودند و هر یک از مدعوین پس از ورود با شربت و چایى پذیرایى مىشد تا هنگام صرف ناهار برسد. وی افزود: در هر مجمعه دو سه نوع غذا و دوغ و ترشى و پنیر و سبزى براى سه نفر گذاشته مىشد و دسر معمولاً انگور و خربزه بود. پرواضح است که بسیاری از آداب و رسوم میتوانند به فرهنگ هر جامعهای تبدیل شوند بهطوریکه این تبدیلها باعث تفاوت بین افراد میشود. البته در شرایط فعلی و آنچه که ملاحظه میشود مرزهای فرهنگی در حال کمرنگ شدن است و به اعتقاد بسیاری از جامعه شناسان خرده فرهنگها در حال کمرنگ شدن هستند و این خرده فرهنگها همانهایی هستند که ریشه تاریخی طولانی ندارند اما فرهنگهایی که قدیمیتر هستند ثبات خود را حفظ کردهاند. در حال حاضر بسیاری از آنها دیگر وجود ندارند و فقط در حافظههایی ماندهاند که آنها را دیدهاند و با از بین رفتن این افراد این آداب و رسوم به عنوان بخشی از تاریخ در خواهند آمد./مهر [/TD] [/TR] [/TABLE] 2 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۹۵ ایجان حمید چطوری داداش سلام عزیز مخلصیم چطور که .......دنبال بازنشستگی هستم فقط رد میدم :| ببینم سهند جان اینایی که در مورد رسوم همدان گذاشتی واقعیه ؟ 2 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۵ ما نزدیک همدانیم مثل همه هستن اون موارد هم باشه مال قدیماس:| دلشونو صابون نزنن دخترا ، باید همه وسایل خونه تو جهازشون باشه 4 لینک به دیدگاه
.sOuDeH. 16059 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۵ ما نزدیک همدانیممثل همه هستن اون موارد هم باشه مال قدیماس:| دلشونو صابون نزنن دخترا ، باید همه وسایل خونه تو جهازشون باشه فقط تلویزیون رو پسر میاره ولاغیربا یه قطعه فرش..سرویس تخت خوابو هم نمیدونم کی میبره یادم نیس 3 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۵ ما نزدیک همدانیممثل همه هستن اون موارد هم باشه مال قدیماس:| دلشونو صابون نزنن دخترا ، باید همه وسایل خونه تو جهازشون باشه آقا یبار مارو بردن همدون از همین مراسما بود جات خالی بود اساسی تا رسیدیم دو تا قسمت شد ، یکی تو محوطه که داشتن میزدن تو سرو کله هم یکی سالن ، تا نشستیم تو سالن یک پیش دستی آوردن جلوم گذاشتن یک لوله کاغذی هم دادن دستم کل سالن هم یک پیش دستی جلوشون بود یک لوله مثل لوله خودکار کاغذی هم دستشون دیگه خودت تا آخرش برو دیگه :ws28: 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده