lie 2101 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۱ آذر، ۱۳۹۱ بعد از سالها هنوز مسئولان اقدامات لازم رو انجام ندادند [TABLE=class: ncode_imageresizer_warning] [TR] [TD=class: td2, align: center][/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE=class: ncode_imageresizer_warning] [TR] [TD=class: td2, align: center][/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE=class: ncode_imageresizer_warning] [TR] [TD=class: td2, align: center][/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE=class: ncode_imageresizer_warning] [TR] [TD=class: td2, align: center][/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE=class: ncode_imageresizer_warning] [TR] [TD=class: td1, align: center][/TD] [TD=class: td2, align: center][/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE=class: ncode_imageresizer_warning] [TR] [TD=class: td1, align: center][/TD] [TD=class: td2, align: center][/TD] [/TR] [/TABLE] نرگس برای عکاس نمیخندد برق نگاه معصومشان با قابهای چو بی در دست که در آن چهرههایی متفاوت از تصویر فعلیاشان را نشان میداد، آتش به دلمان زد. عمق نگاه نافذشان شرمسارمان کرد که چرا نباید یک بخاری استاندارد در کلاسشان میبود، و انگشتهای ذوب شده نرگس در کنار کتاب فارسی کلاس سوم ما را ناخودآگاه به یاد حسنک کجایی، تصمیم کبری، روباه و خروس و دهها درس خاطرهانگیز دیگر این دوره انداخت. نمیدانیم وقتی به درس پترس فداکار میرسند، چه تصویری از انگشت پترس در ذهنشان شکل خواهد گرفت و حتی نمیدانیم آیا به خاطر گرمی مشعل دهقان فداکار، او را دوست میدارند. دخترکان و پسرکانی با قابهای بزرگ در دست که حسرت و رنج در چشمانشان موج میزند، بچههایی که رنگ نداشته دیوار خانهاشان حکایت از جیب خالی والدینشان برای هزینههای سرسامآور درمان دارد و نمیدانیم چرا تا به امروز گرههای چروک چهرههایشان که قرار بود ترمیم شوند، هنوز باز نشده است و این پرسش که آیا در میان سیل پزشکان این مرز و بوم کسی حاضر است با ظرافت انگشتانش مرهمی برای صورتکان این بچهها باشد، ما را به خود مشغول کرده است. نرگس در روستایشان به دنبال مرغ خانهاشان میدود تا شاید با سر و صدای مرغ و خروسهای خانه بتواند اندکی خود را تخلیه کند.. نرگس در کنار دیگر بچههای قربانی غفلت ما در کنار بچههای روستا برای گرفتن یک عکس حاضر میشود اما او برای عکاس نمیخندد. نرگس دفتر مشقش را باز میکند، با زحمت و با کمک دست دیگر مداد سیاه را در دست میگیرد و در سطر اول مینویسد: ای کاش کلاسمان آتش نمیگرفت... 20 لینک به دیدگاه
fateme-bay 1232 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۱ آذر، ۱۳۹۱ دیروز دیدم که تی وی نزدیک دو ساعتی مستند پخش میکرد در مورد جنگ سی و سه روزه لبنان با اسرائیل صحنه ها خیلی ناراحت کننده بودن و تاثیر گذار از کشته شدن بچه های کوچیک تا خراب شدن خانه ها و مدرسه ها صرف نظر از مظلومیت مردم مناطق جنگ زده و بی رحمی اسرائیل به این فکر کردم که چرا تا به حال نشده یک بار حتی برای 5 دقیقه مستندی پخش بشه از نحوه زندگی مردم در مناطق محروم ایران که در شرایط سرما و گرما چه میکنن؟ که چطور بچه هاشون رو به راحتی در اثر انفجار یک بخاری نفتی بی کیفیت... از دست میدن یا چطوری بچه ها زیباییشون و کودکیشون رو جا میزارن... و جالب اینجاست که همیشه هم کسی پاسخگو نیست همیشه تقصیر به عهده جن و پری و عواملیه که قدرت پاسخگویی ندارن این اتفاقات دردناک رخ میدن...هیچ پوشش خبری مناسبی هم براشون انجام نمیشه نه هیچ پیگیری... نه توبیخی... نه هیچی و هیچی و هیچی فقط بعد از هر حادثه ای... در حد تیتر اخبارش منتشر میشه چند روزی هم فقط تیتر وار... موضوع در صدر اخبار قرار میگیره و در نهایت موضوع داغی خودش رو از دست میده...آب ها از آسیاب می افته و همه چیز مثل قبل میشه رئیس سر جای خودشه...مدرسه همون مدرسه با همون تجهیزات بی کیفیت و این وسط فقط بچه هایی می مونند که سالها باید با صدمات ناشی از سوختگی و نقص عضو دست و پنجه نرم کنند البته اگر اصلا زنده مونده باشن... گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست آنچه البته به جایی نرسد فریاد است لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۱ آذر، ۱۳۹۱ مسلما نشون دادن انبوه کاستی ها مملکت به نفع آقایون نیست ، سر در برف فرو کرده های نابخرد وجدان خودشون رو به ثمن بخس به حراج میذارن و دم از وجدان بیدار جهانی میزنن 1 لینک به دیدگاه
fateme-bay 1232 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲۱ آذر، ۱۳۹۱ PATRIOT. گفته است: مسلما نشون دادن انبوه کاستی ها مملکت به نفع آقایون نیست ، سر در برف فرو کرده های نابخرد وجدان خودشون رو به ثمن بخس به حراج میذارن و دم از وجدان بیدار جهانی میزنن لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده