faezeh mzk 19231 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۱ بر روى جامهاى ساسانى نقش چند بنا که بعضى از آنها به معبد و بعضى دیگر به دژ مىماند نظیر دروازههاى مادى را مىبینیم. با این تفاوت که لنگههاى آن تبدیل به مستطیل شده و هلالى و نالى بالاى آن با نقش خورشید پر شده است. این قسمت در کلیهٔ ادوار معمارى ایرانى تقریباً معمول بوده است. چنانکه هنوز هم هلالى بالاى در و پنجره را خورشیدى مىگویند. از دورهٔ هخامنشیان و ساسانیان، در و پنجرهاى باقى نمانده است، تنها چیزى که مىدانیم این است که شاهان هخامنشى علاوه بر چوب سرو و کاج که براى پوشش مناسب بوده، چوبهاى سخت دیگرى را از راههاى دور مىآوردهاند که به احتمال قوى به مصرف در و پنجره مىرسیده است. حتى زر و سیم، عاج و مصالح تزئینى دیگر هم در آرایش در و پنجره مصرف زیاد داشته است. در دروازهٔ تختجمشید هنوز جاى پاشنه و پاشنه گرد درها که در سنگ فرو رفته پیداست و نشان مىدهد که این دروازهها درهاى سنگین دولته و شاید آهنین و زرکوب و سیمکوب داشتهاند. از مقایسهٔ کاخهاى ساسانى و صفوى با آثار تختجمشید و با توجه به اینکه تقلید از بزرگان گذشته امرى اجتنابناپذیر بود. تقریباً مطمئن مىشویم که کاخهاى هخامنشى در بالاى درها و حتى روى بامها، روزنها و جامخانههایى داشته است. از روزگاران کهن معماران ایرانى تلاش مىکردهاند که درگاهها (بهخصوص درها) را به صورت مستطیل ساده در آورند، تا باز و بسته شدن در را آسان کند و میان در و روزن بالاى آن کلاف چوبى مىنهادند. کلافکشى در کمرکش ساختمان بهخصوص در کشورى که زلزلهخیز است، کارى بسیار منطقى و لازم بوده است. در بناهاى عهد اسلامى در ایران هرجا در و دروازه دیده مىشود با کلاف چوبى بهصورت مستطیل ساده درآمده مگر در چند مورد و مىتوان گفت که چوب در معمارى ایران تنها کار کششى داشته است. کهنترین درى که تا چند سال پیش، از آثار آغاز اسلام ایران بهجاى مانده بود، در دروازه مهریز (معریجرد) یزد بوده. این در با سه در دیگر به امر سرهنگان ابوجعفر کاکویه براى چهار دروازهٔ یزد توسط یک هنرمند آهنگر اصفهانى ساخته شده بود. 1 لینک به دیدگاه
faezeh mzk 19231 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۱ از سدههاى میانه هجرى نمونههاى زیبا و متعددى از در و پنجرههاى چوبى و فولادى وجود دارد که اغلب آنها زینتبخش موزههاى جهان هستند. در میان آنها در بقعهٔ سید ابوجعفر ابیض واقع در چابکسر، که در قرن نهم بدست درودگرى تهیجانى ساخته شده، از نظر تناسب بىنظیر است. در خانهها و باغها علاوه بر درهاى دولته، در یک لته نیز زیاد بهچشم خورده است. در دروازهها و قلعهها از جمله همان چهار در کهن یزد یک لته بوده است. درهاى ورودى اتاقها و بقعهها و در و پنجرههاى مشبک، اغلب دولتهٔ متقارن بوده و سعى مىشده است که لتهها زیاد پهن نباشند، تا موقع باز شدن فضاى اتاق را اشغال نکنند، و اغلب رویه بیرون باز مىشدهاند. به استثناى درهاى ورودى که رو به درون باز مىشدهاند. نمونههاى مختلف در و پنجره، چه آنها که اصل آن موجود است و چه آنهایى که از میان رفته و تنها مىتوان از روى نقاشىها و حکاکىها بهشکل و طرح آنها پى برد، از روزگار کهن تا پیش از اینکه معمارى ایران تحت تأثیر معمارى غرب قرار گیرد - تقریباً - یک شکل و هیئت داشته و به اصطلاح امروز استاندار بوده است. درها و پنجرههاى دولته در هر طرف به سه قسمت تقسیم مىشده است، در بالا و پایین قابى چهارگوش و در میان قابى مستطیل و عموى قرار داشت و در بوسیلهٔ یک پاشنه، در چوب یا سنگ یا آجرى که در پشت چارچوب قرار داشته (پاشنهگرد) و شاخى که از کلاغپر (چوبى که در بالاى چارچوب قرار داشته) مىگذاشته است، میگشته و به دیوار تکیه مىداده است. چارچوب داراى آستانهاى بلند بوده و در پشت لتههاى در کار گذاشته مىشده؛ گاهى پاشنهگردها و کلاغپرها نیز بدان چسبیده و پیوسته بوده است. قابها در درهاى ورود، گاه با خاتم و منبتکارى و گاه با نقاشى و رسم سادهیش مىشده و در و پنجرهها مشبک بوده است. در و پنجرهها و روزنهاى مشبک چوبى و سفالین و گچین، در زمستانها با کاغذ روغن زده مسدود مىشد، و تابستانها مجدداً باز مىشده است. در دهههاى آغازین قرن بیستم، دورانى که مىتوان از آن بهعنوان دورهٔ انتقال در معمارى ایرانى یاد کرده انواع عناصر و تزئینات ایرانى و فرنگى بهگونهاى التقاطى بهکار رفتند بسیارى از ترکیبات معمارى و تزئینات این دوران که امکان غنى شدن و ارتقاى کیفى داشتند، در برابر موج مدرنیسم و در کنار آن، سلیقه و نحوهٔ فعالیتهاى گروهى از سازندگان سنتى مسکن از میان رفت و نوعى سادهگرایى تهى از غنا و ارزشهاى بصری، بسیارى از بناهاى کشور را در بر گرفت. اکنون چند دهه است که سلیقهٔ این گروه از سازندگان و برخى تولیدکنندگان مصالح ساختمانى بر معمارى ایران تأثیرى قابل توجه و غالباً ناخوشایند برجاى نهاده است. 1 لینک به دیدگاه
faezeh mzk 19231 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۱ اجزاء در: هر لته در از اجزاء زیر تشکیل یافته است: ۱. دو قطعه چوب عمودى که در دو طرف در بکار رفته و بدان باهو مىگویند. ۲. قطعه چوبى به ارتفاع چهارگره در پایین لته بهوسیلهٔ کام و زبانه به باهوها پیوسته که در اصطلاح درودگرى به آن پاسال مىگویند و همان جاى پا و پاخور و صحیح آن پاسار است. ۳. قطعات افقى چوب که باهوها را در سه جا بهم وصل مىکند، بنام کش و میانکش معروف است. ۴. دماغه، چوب نازکى است که در روى درز میان لتهها کوبیده شده و بهوسیله گلمیخ به یک لته پیوسته است. دماغه معمولاً داراى چیزى شبیه به سرستون و پایهاى نظیر ته ستون است. ۵. قاب که گاهى پر و گاهى مشبک است. ۶. چارچوب که از پنج قطعه چوب تشکیل شده که دوتاى آن عمودى و سه تاى آن یکى در بالا و دو تا در آستانه بهطور افقى بهکار رفته و میان دوپاره چوب افقى پایین آستانه کوبیده شده و قطعه چوب افقى بالاى چارچوب دو شاخک دارد که در دیوار استوار مىشود. ۷. کلاغپر معمولاً از یک قطعه چوب یا تخته افقى تشکیل شده که پشت شاخ چارچوب جاى مىگیرد. ۸. پاشنهگرد که یک قطعه چوب افقى است که در پشت آستانه کوبیده شده و جاى پاشنهها را در آن بریدهاند. ۹. چفت هر لته در بالا با یک یا دو رشته زنجیر ظریف مجهز شده که ته آن با قبهاى روى پولک به لته و سر آن به سفت چارچوب بسته مىشود. ۱۰. پا چفت، چفت کوچکى است که لتهها را در پایین چارچوب مىبندد. ۱۱. سفت حلقهاى فلزى است ه در پایین و بالاى چارچوب کوبیده مىشود و از زبانه چفت بیرون مىآید. 1 لینک به دیدگاه
faezeh mzk 19231 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۱ انواع پنجره: معمولترین شکل پنجره، نوع دو لنگهٔ آن است. البته پنجرههاى کوچک را به صورت یک لته نیز مىساختهاند. هر لته که غالباً روى پاشنهاى کوچک مىچرخید به قطعههایى تقسیم مىشد. لنگههاى پنجره غالباً به سمت درون فضاى ساخته شده باز مىشد. در - پنجره : در - پنجرهها انواعى از پنجره بودند که یا به صورت همزمان کارکرد در و پنجره داشتند یا اگر بهعنوان در مورد استفاده نبودند، اما مشخصات در را داشتند. از ویژگىهاى در - پنجرهها وجود سطحى شفاف در تمام یا قسمتى از سطح در - پنجره بود که نور از آنجا به فضاى درون راه مىیافت. بسیارى از فضاهاى سادهٔ معمارى از طریق همین در - پنجرهها نور خود را تأمین مىکردند؛ مثل حجرههاى برخى کاروانسراهاى کوچک برون شهری. برخى الگوهایِ رفتارى مربوط به سکونت را مىتوان در پیدایش این نوع پنجره و تداوم کاربرد آن تا دوران معاصر، موثر دانست. زیرا در حالتى که افراد براى دید کافى در هنگام نشستن روى زمین نیاز به چشمانداز مىداشتند، باید از سطحى به بیرون مىنگریستند که از کف اتاق شروع مىشد. زیرا خط افق در این حالت در ارتفاع تقریباً شصت سانتىمترى از کفى قرار داشت که بهترین دید را براى شخص فراهم مىکرد، با توجه به اینکه سطح کف اتاقها بالاتر از سطح حیاط بود. اُرسى: پنجرهٔ اُرسى نوعى پنجرهٔ چوبى مشبک است که لنگههاى آن بهجاى آنکه روى پاشنه گرد حرکت کند، در داخل یک چارچوب به سمت بالا حرکت مىکند. پنجرههاى اُرسى عموماً بهگونهاى ساخته مىشد که تمام سطح بیرونى یک اتاق را در بر مىگرفت. سطح مشبک پنجرههاى اُرسى چندین کارکرد داشت: نخست نور فضاى درون را تأمین مىکرد و سپس دید و منظر بیرون را در اختیار افراد درون فضا قرار مىداد و از شدت نور آفتاب و گرماى آن مىکاست. کارکرد دیگر آن حفظ حریم و محرومیت فضاى درون اتاقها و تالارها نسبت به فضاى بیرونى بود. خانههاى واقع در بعضى از شهرها - از جمله شهرهاى شمالى کشور - از پنجرههاى اُرسى در سمتى از خانه که رو به گذرگاه عمومى بود استفاد مىکردند؛ زیرا ضمن برخوردارى از نور و منظر فضاى عمومی، محرمیت فضاى اتاق نیز مخدوش نمىشد. از اُرسى در فضاهاى درونى نیز استفاده مىشد، در جاهایى مثل بالاخانهها و اتاقهاى گوشوارِ واقع در یک یا دو سویِ تالارهاى بزرگ و مرتفع؛ زیرا در اوقاتى که مجالسى مردانه در تالارها یا اتاقهاى بزرگ هفت درى یا پنج درى برگزار مىشد، زنان در اتاقهاى گوشوار یا بالاخانه که در بالا و دو سوى تالار قرار داشت و از یک سمت به آن دید داشتند، مىنشستند و به این ترتیب بر فضاى تالار اشراف داشتند. سطح پنجرههاى اُرسى را گاه با نقوش گوناگون گرهسازى و شیشههاى رنگین و ساده مىآراستند و ترکیبهاى بدیع پدید مىآوردند. اُرسى برخلاف تصور بعضىها به تقلید از معمارى روسى در ایران پدید نیامده و نمونههاى جالبى از اُرسى در بناها و نقاشىها، پیش از آنکه معمارى چشمگیرى در روسیه پاگرفته باشد، مشاهده شده است. 1 لینک به دیدگاه
faezeh mzk 19231 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۱ روزن : روزن نوعى پنجرهٔ کوچک بود که براى گرفتن روشنایى و هواى آزاد بکار مىرفته است. معمولاً در فضاهاى اصلى و مهم، روزن را در بالا یا اطراف پنجره یا در - پنجره قرار مىدادند. نمونهٔ این روزنها در برخى اتاقهاى سهدری، پنجدری، هفتدرى و نیز در حجرههاى مدارس یا کاروانسراها یافت مىشود. معمولاً آن را با یک سطح مشبک چوبی، آجری، گچبرى یا کاشى مىپوشاندند. این روزنها به اشکال گوناگون مربع، مستطیل، ترکیب مثلث با مربع یا مستطیل، دایره و در دورهٔ قاجار به شکل بیضى نیز طراحى و ساخته مىشد. براى نورگیرى و تهویهٔ مطبخها و انبارها نیز از یک یا چند روزن استفاده مىکردند و در مقابل آن هیچ شبکهاى قرار نمىدادند و تنها به شکل یک حفره دیده مىشد. در بالاترین نقطهٔ سقف بسیارى از بازارهاى سرپوشیده این نوع روزنها را قرار مىدادند. در بالاى محراب مسجد شاه ولى تفت از قرن نهم و در خانه میرزا احمدخان نایینى در روزگار صفویه روزنهاى گچبرى شده بسیار زیبا و نغز هنوز وجود دارند که بعضى میلههاى اتصالى آن از چوب کبریت نازکتر است. هدف از احداث روزنها تأمین نور و تهویهٔ موردنظر بوده و براى استفاده از مناظر کمتر از آن استفاده شده است. شباک: شباک واژهاى فارسى و ایرانى است که مشتقات آن در گوشىهاى گوناگون ایران فراوان شنیده مىشود. هواى متغیر ایران، آفتاب تند و روش، باد و طوفان، و گردباد و نیز عقاید خاص ملى و مذهبى ایجاب مىکرده است که ساختمان علاوه بر در و پنجره در وزن، پردهاى یا شباکى براى حفاظت درون بنا داشته باشد. سطح مشبک که از دو فضاى پر و خالى تشکیل شده، بهنحوى که از یک سو بتوان سوى دیگر آنرا دید، شباک گفته مىشود. احداث این سطح بهدلایل گوناگونى صورت مىگرفته از جمله: محدود کردن دید از بیرون به درون فضا، تأمین سایه، تأمین دید از یک فضا به بیرون به شکلى محدود، ایجاد سطحى محصورکننده اما مشبک که مانع عبور جریان هوا نباشد. شباک کاربرد گستردهاى داشته و با مصالح گوناگونى مانند آجر، کاشی، سنگ، چوب یا گچ ساخته مىشده است. پیرامون مرقدهاى مطهر یا در حریم آنها زره یا ضریح یا نرده فولادى و چوبى مىنهادند. در مسجد امام و جامع و مدرسه چهارباغ اصفهان، نمونههاى زیبایى از این شبکهها دیده مىشود. طارمىهاى مسجد جامع یزد و گنبد سلطانیه و صدها اثر کهن معمارى ایران، هر یک نقشهاى زیبایى را در برابر چشم مىگذارند. جامخانه: جامخانه نوعى پنجره است که بر فراز برخى پوششهاى گنبدى شکل، بهویژه در حمامها مورد استفاده قرار مىگرفت. جامخانه غالباً از یک سطح سفالین کروى شکل یا به شکلى دیگر تشکیل مىشد که تعدادى حفرهٔ مدور در آن ایجاد مىکردند و بر روى هر کدام یک جام یا شیشه به کمک نوعى مادهٔ بتونه مانند، قرار مىدادند. این ماده که به بتونه شباهت داشت، قرار دادن و برداشتن سهل و سادهٔ جامها با شیشهها را ممکن مىساخت. از جامخانه براى تأمین نور و تنظیم حرارت و رطوبت فضاهاى درونى استفاد مىشد. در برخى حمامها از جامهاى رنگین استفاده مىکردند. فخرومدین: گاهى حصار و دیوار باغها و اماکن مذهبى را مشبک مىساختند تا از بیرون، درون زیباى آن دیده شود. چنانکه دیوار باغهاى دو سوى چهارباغ اصفهان و ایوان بازارهاى پیرامون 'نقش جهان' چنین بوده است. اینگونه دیوارها را با قطعات گل پخته با اشکال هندسى یا غیرهندسى مىساختهاند و سعى مىکردند شکل سوراخها و حفرههاى ایجاد شده زیبا باشد. فخر یعنى گل پخته و مدین یعنى حفره و فرورفتگى و روى هم رفته به چیزى اطلاق مىشده که قسمتى از آن را گل پخته و سفال و یا کاشى و باقى آنرا فرورفتگى و روزنهاى کوچک تشکیل دهد. منبع: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ [h=2][/h] طبیعى است که هر بنا در پایان کار ساختمان، نیاز به در وپنجره دارد. شاید کهنترین مدارک و نمونههاى در و پنجره در معمارى ایران را بتواندر نقش قلعههاى مادى در آثار دور شاروقین یافت، که در همهٔ آنها دروازههایى قراردارد که داراى دولته است که به احتمال زیاد از چوب ساخته و روى آن آهنکوب مىشده است . 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده