*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۹۱ عده ای راه می روند تا غذایشان هضم شود اما ما می دویم تا گـــرسنه نمانیم (دکتر شریعتی) *** تفاوت تا کجا ؟؟!!!! ***چــــرا ؟ یکی می گفت دنبال این چراها نرو که باختی ... 15 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ راستشو بخوای راس گفتن بهت اگه بری دنبال این چرا ها مخت هنگ میکنه اخه جواب عاقلانه بهت نمیدن تا بیای جوابا رو با منطق و عقلت پیدا کنی تو دریایی از غم و شکست و اندوه فرو میری منم از این چراها زیاد دارم زیادم فک کردم که نتیجه عاقلانه بگیرم اما پیر و شکستم کرد جوابمم پیدا نکردم 5 لینک به دیدگاه
fateme-bay 1232 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ هی.... عده ای شب و روز عین... میدوند دنبال یه لقمه نون بخور نمیر... آخرشم گرسنه سر به بالین میزارن عده ای هم بس که خوردن راه میرن... شاید بره پایین و بتونن بخوابن این دو گروه در یک چیز مشترک هستند خواب ناراحت در شب...گروه اول از ضعف و گروه دوم از سیری بیش از حد ایییی....چی بگم 6 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ عدالتی وجود نداره... دنیا اینطوریه... همیشه باید ضعیفی وجود داشته باشه تا قوی بتونه به بقاش ادامه بده... دنبال چه جوابی میگردید به جز اینا ؟ 10 لینک به دیدگاه
fateme-bay 1232 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ عدالتی وجود نداره... دنیا اینطوریه... همیشه باید ضعیفی وجود داشته باشه تا قوی بتونه به بقاش ادامه بده... دنبال چه جوابی میگردید به جز اینا ؟ بدبختی اینجاست که از بچگی توی گوشمون خوندن که یه روز میاد که عدالت بر قرار میشه نسل ها و دهه ها و سده هاست که میگذره و اون روز نمیاد... هی میگن که اگه یه روز به پایان دنیا مونده باشه... اون روز اونقدر طولانی میشه که همه آدم بدا به جزای کاراشون میرسن...اینم واسه خر کردن ماها گفتن دیگه... دیگی که واسه من نمیجوشه میخوام سر سگ توش بجوشه.... 8 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ شریعتی مشابه این حرف رو در قالب مثال های دیگری هم زده : ( هی با خودم فکر میکنم که چگونه است که ما در این سر دنیا عرق میریزیم و وضعمان این است....... آنها در آن سر دنیا عرق میخورند و وضعشان آن است...... نمیدانم مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن !!) . . . من این سئوالات رو بیشتر ناشی از تناقضی در باورها میدونم که شریعتی علی رغم همه شجاعتش جرات نکرده به ریشه بزنه. به قول بیل گیتس : در زندگي، عدالتی وجود ندارد. بهتر است با اين حقيقت كنار بياييد.... 10 لینک به دیدگاه
fateme-bay 1232 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ این عدالت و حکمت و مصلحت رو همین آدما واسه قشر ضعیف ساختن...که بیشتر بچاپنشون واقعا منم دارم به این نتیجه میرسم که عدالت کشکه.... 5 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ بدبختی اینجاست که از بچگی توی گوشمون خوندن که یه روز میاد که عدالت بر قرار میشهنسل ها و دهه ها و سده هاست که میگذره و اون روز نمیاد... هی میگن که اگه یه روز به پایان دنیا مونده باشه... اون روز اونقدر طولانی میشه که همه آدم بدا به جزای کاراشون میرسن...اینم واسه خر کردن ماها گفتن دیگه... دیگی که واسه من نمیجوشه میخوام سر سگ توش بجوشه.... این حرف هایی که گفتید همه از عرفان و فلسفه ی دینی و مخصوصا ادیان ابراهیمی سرچشمه میگیرند... با این حرف ها افراد ستم دیده و ضعیف رو آروم میکنند... برای همین بود که مارکس گفت : دین مخدر توده هاست... دین خون جاری در رگ مردم ستم دیده است... چیزهایی مثل "عدالت"، "آزادی" و "حق" فقط و فقط کلمات هستند و وجود خارجی ندارند... با این چیزها باید کنار اومد... 6 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ راستشو بخوای راس گفتن بهت اگه بری دنبال این چرا ها مخت هنگ میکنه اخه جواب عاقلانه بهت نمیدن تا بیای جوابا رو با منطق و عقلت پیدا کنی تو دریایی از غم و شکست و اندوه فرو میری منم از این چراها زیاد دارم زیادم فک کردم که نتیجه عاقلانه بگیرم اما پیر و شکستم کرد جوابمم پیدا نکردم یعنی میگی تو نادانی این چراها بمونم ؟ 2 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ هی.... عده ای شب و روز عین... میدوند دنبال یه لقمه نون بخور نمیر... آخرشم گرسنه سر به بالین میزارن عده ای هم بس که خوردن راه میرن... شاید بره پایین و بتونن بخوابن این دو گروه در یک چیز مشترک هستند خواب ناراحت در شب...گروه اول از ضعف و گروه دوم از سیری بیش از حد ایییی....چی بگم خو این یعنی چی ؟ چرا باید اینجوری باشه ؟ این تقصیر من و مایی هست که عین ... میدویم ؟ واقعا عیب از کیه ؟ من و ما یا اونایی که سیرن؟ 3 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ یعنی میگی تو نادانی این چراها بمونم ؟ راستشو بخووای چاره ای جز این نیس تو این دنیا ، این جایی که داری زندگی میکنی فک نکنم جواب منطقی و عاقلانه ای برسی اما اگه این سوالات ازارت میدم و میخوای جواب پیدا کنی تلاش کن بی اینکه اذیت شی بطور بیخیالی دنبال جواب باش نه حرص یا عذاب حرف بقیه رو گوش بده و تجریه تحلیل کن اما الویت رو واسه عقلت بزار ، اعتماد داشته باش که فقط و فقط عقلت جواب اخرو بگه و همونو قبول کن نه حرف دیگران رو 2 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ عدالتی وجود نداره... دنیا اینطوریه... همیشه باید ضعیفی وجود داشته باشه تا قوی بتونه به بقاش ادامه بده... دنبال چه جوابی میگردید به جز اینا ؟ برای تمام مسائل یه راه سومی هست . چرا این مسئله از اول اینجوری پیش رفته و چرا ما باید اینو قبول کنیم ؟ چرا باید بپذیریم این مسئله رو و خودمونو مجاب کنیم از اول این بوده و تا آخر هم همین باقی می مونه؟ 3 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ بدبختی اینجاست که از بچگی توی گوشمون خوندن که یه روز میاد که عدالت بر قرار میشهنسل ها و دهه ها و سده هاست که میگذره و اون روز نمیاد... هی میگن که اگه یه روز به پایان دنیا مونده باشه... اون روز اونقدر طولانی میشه که همه آدم بدا به جزای کاراشون میرسن...اینم واسه خر کردن ماها گفتن دیگه... دیگی که واسه من نمیجوشه میخوام سر سگ توش بجوشه.... چرا ما باید بشینیم و منتظر اون روز باشیم ؟مگه با نشستن و دست رو دست گذاشتن مشکلی حل شده تا حالا ؟ 1 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ شریعتی مشابه این حرف رو در قالب مثال های دیگری هم زده : ( هی با خودم فکر میکنم که چگونه است که ما در این سر دنیا عرق میریزیم و وضعمان این است....... آنها در آن سر دنیا عرق میخورند و وضعشان آن است...... نمیدانم مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن !!) . . . من این سئوالات رو بیشتر ناشی از تناقضی در باورها میدونم که شریعتی علی رغم همه شجاعتش جرات نکرده به ریشه بزنه. به قول بیل گیتس : در زندگي، عدالتی وجود ندارد. بهتر است با اين حقيقت كنار بياييد.... فکر نمیکنید مشکل خود ما هستیم نه نوع عرق ؟ لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ این عدالت و حکمت و مصلحت رو همین آدما واسه قشر ضعیف ساختن...که بیشتر بچاپنشونواقعا منم دارم به این نتیجه میرسم که عدالت کشکه.... من به عنوان یه آدم ضعیف چرا باید چنین اجازه ای رو بدم که یکی دیگه بیاد ازم به عنوان پله استفاده کنه ؟ عدالت رو نمیشه حاکم کرد وقتی آدما باورش ندارن وقتی اونا عدالت رو در منافع خودشون می بینن چرا یه ضعیف نیاد همین نوع عدالت اونا رو در برابرشون اعمال نکنه ؟ لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ این حرف هایی که گفتید همه از عرفان و فلسفه ی دینی و مخصوصا ادیان ابراهیمی سرچشمه میگیرند... با این حرف ها افراد ستم دیده و ضعیف رو آروم میکنند... برای همین بود که مارکس گفت : دین مخدر توده هاست... دین خون جاری در رگ مردم ستم دیده است... چیزهایی مثل "عدالت"، "آزادی" و "حق" فقط و فقط کلمات هستند و وجود خارجی ندارند... با این چیزها باید کنار اومد... ما آدمای تنبلی هستیم که همه چیز رو به آینده و آیندگان می سپاریم قافل از اینکه خودمون هم میتونیم و میشه و به اعتقادات واهی ای داریم که فقط به اونا دامن می زنیم و برا اینکه خودمون رو توجیح کنیم حرف از عدالت و قسمت و تقدیر می زنیم ، چون تلاشی برا رسیدن به اونچه میخوایم نمیکنیم پس میگیم قسمت نبوده ، چون خودمون نمیتونیم از حقمون دفاع کنیم میگیم قوی باید به ضعیف زور بگه و این تا ابد همین شیوه چون بوده پس پابرجا می مونه ... 1 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ راستشو بخووای چاره ای جز این نیستو این دنیا ، این جایی که داری زندگی میکنی فک نکنم جواب منطقی و عاقلانه ای برسی اما اگه این سوالات ازارت میدم و میخوای جواب پیدا کنی تلاش کن بی اینکه اذیت شی بطور بیخیالی دنبال جواب باش نه حرص یا عذاب حرف بقیه رو گوش بده و تجریه تحلیل کن اما الویت رو واسه عقلت بزار ، اعتماد داشته باش که فقط و فقط عقلت جواب اخرو بگه و همونو قبول کن نه حرف دیگران رو ضربه خوردیم و شکستیم و نگفتیم چرا؟ ما دهان از گله بستیم و نگفتیم چرا؟ جای "بنشین" و "بفرما" "بتمرگی" گفتند ما شنیدیم و نشستیم و نگفتیم چرا؟ "تو" نگفتیم و "شمایی" نشنیدیم هنوز ساده مثل کف دستیم و نگفتیم چرا؟ دل سپردیم به آن "دال" سر دشمن و دوست دشمن و دوست پرستیم و نگفتیم چرا؟ چه "چراها" که شنیدیم و ندانیم چرا ما همین بوده و هستیم و نگفتیم چرا؟ لینک به دیدگاه
میلاد68 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ یه مسئله ای تو ایران هست که میگه پول پول میاره لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ برای تمام مسائل یه راه سومی هست .چرا این مسئله از اول اینجوری پیش رفته و چرا ما باید اینو قبول کنیم ؟ چرا باید بپذیریم این مسئله رو و خودمونو مجاب کنیم از اول این بوده و تا آخر هم همین باقی می مونه؟ شما راه سومی دارید ؟ اگر راه سومی دارید و اون راه سوم شما چیزی باشه که در مدت هزاران سال زندگی بشری تا حالا طی نشده باشه و بتونه نتیجه هم بده میشه گفت راه سومی وجود داره... در غیر این صورت راه سومی وجود نداره... مسئله طوری پیش نرفته... این یک فلسفه هست در مقابل فلسفه ای که میگه عدالت وجود داره... چیزی طوری پیش نرفته که ما بخوایم اون رو درست کنید... باز هم برمیگردیم سر همون بحث اول... آیا میتونید اثبات کنید که چیزی به نام عدالت وجود خارجی داره ؟ آیا میتونید اثبات کنید که آزادی وجود خارجی داره ؟ آیا میتونید اثبات کنید که حق وجود خارجی داره ؟ اینها فقط تصورات ما هستند... در ضمن در جهان همیشه باید ضعیف و قوی وجود داشته باشه... این طبیعت جهانی هست که ما توش زندگی میکنیم... جهانی که شما متصور میشید یک دنیای یوتوپیایی هست که فقط توی داستان ها و تخیلات مردم میتونه وجود داشته باشه... لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده