millan 1272 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ دستاورد اجراي كارت امتيازي متوازن سازمانهاي بسياري در پيادهسازي و اجراي كامل استراتژيها يا مديريت عمليات خود، ناموفقاند. اين مسئله ناشي از تعريف ناقص استراتژيها نيست، بلکه به اين خاطر است كه چارچوب منسجمي براي يكپارچگي و همسويي اين دو فرايند حياتي(استراتژي و عمليات) در اختيار ندارند. اين مقاله در راستاي آخرين اثر ماندگار ابداع كنندگان کارت امتيازي متوازن (کتاب دستاورد اجرا) (منبع شماره 1) برآن است تا ضمن بيان ناگفته هاي کارت امتيازي متوازن در مقام عمل، دستاوردهاي اجراي آن را در شرکتهاي پيشرو به...... نمايش گذاشته، با معرفي سيستم مديريتي حلقه بسته (Closed Loop) به عنوان چارچوب جامع پيوند استراتژي با عمليات، زمينه را براي پياده سازي و اجراي موفقيت آميز کارت امتيازي متوازن براي ايجاد پيوند و همسويي بين استراتژيها، هدفها، برنامه ها، عمليات، منابع و بودجه فراهم آورد. مقدمه مانيتور گروپ(Monitor Group)، در پيمايشي جهاني كه در سال 2006 انجام داد از مديران ارشد خواست كه اولويتهايشان را بگويند. گزينه اول، اجراي استراتژي بود که اختلاف زيادي با ساير گزينهها داشت. اجراي موثر استراتژي، مسئلهاي است كه بسياري از شركتها در فرايند اجراي استراتژيهايشان با آن دست و پنجه نرم ميكنند. نظرسنجيهاي متعددي كه در طول دو دهه گذشته انجام شده، نشان ميدهد كه 60 تا 80 درصد شركتها به هدفهاي كمي مندرج در برنامه هاي استراتژيك خود نميرسند. توني هايوارد مقام ارشد جديد بي پي (British Petroleum)در اكتبر سال 2007 اعلام كرد: «مشكل، مربوط به خود استراتژي نيست بلكه مربوط به اجراي آن است». پيمايشي که در سال 1996 توسط BSCOL انجام شد، نشان ميدهد كه بيشتر سازمانها فاقد سيستم رسمي براي اجراي استراتژيهايشان هستند. تنها 40 درصد از سازمانها بودجههاي خود را به استراتژيهايشان متصل ميكنند و فقط 30 درصد، جبران خدمات را با استراتژي پيوند ميدهند. در اكثر شركتهاي مورد مطالعه، كمتر از 10 درصد كاركنان، استراتژي شركت را ميفهميدند. روشن است كه اگر كاركنان، استراتژي را نفهمند نميتوانند فعاليت روزانه خود را به اجراي موفق آن، متصل كنند. مطالعات نشان ميدهند كه 85 درصد تيمهاي ارشد اجرايي كمتر از يك ساعت در ماه را به بحث و گفتگو درباره استراتژي اختصاص ميدهند و 50 درصدشان به گونه عملي زماني صرف نميكنند. مديران با استفاده از سيستم عملياتي داخلي و تاكتيكي خود (مثل بودجهها) ميتوانند امور مالي را اداره كنند، از سيستمهاي مديريت مبتني بر هدفها براي انگيزش عملكرد كاركنان استفاده كنند و برنامههاي تكنولوژي اطلاعات، بازاريابي و فروش را به صورت غيرمتمركز اداره كنند. اما براي اجراي استراتژي، هيچ سيستمي در اختيار ندارند. پيمايشي كه توسط دانشگاه كرانفيلد در سال 2003 انجام شد نشان ميدهد كه 46 درصد سازمانها از يك فرايند رسمي مديريت عملكرد استفاده ميكنند، 25 درصد، سيستم اصلي مديريت عملكرد را متناسب با نوعي مديريت جامع كيفيت انجام ميدهند و 75 درصد، از سيستم مديريت مبتني بر كارت امتيازي متوازن بهره ميگيرند. مطالعه اي كه توسط موسسه حسابداران مديريت ايالات متحده انجام شده، نشان ميدهد كه كارت امتيازي متوازن، سيستم پيشگام براي مديريت استراتژيک و عملكرد شركتها است و سيستمهاي مبتني بر مديريت كيفيت (مالکوم بالدريج، بنياد اروپايي مديريت كيفيت و شش سيگما) يا مديريت مالي (ارزش افزوده اقتصادي) را پشت سرگذاشته است. متدولوژيهاي تدوين استراتژي شامل پنج نيروي مايكل پورتر، چارچوب موقعيتيابي رقابتي، رويكرد مبتني بر منبع، شايستگيهاي محوري، استراتژيهاي مداخلهگر و استراتژي اقيانوس آبي ميشوند. برنامهريزي مبتني بر سناريو، شبيه سازي پويا و بازي جنگ (War - Gaming) نيز براي سنجش قدرت استراتژيها مورد استفاده قرار ميگيرند. شركتها با استفاده از متدولوژيهاي مديريت جامع كيفيت، شش سيگما، كايزن و متدولوژيهاي ارزيابي در برنامههاي مالكوم بالدريج و EFQM ، كارايي و پاسخگويي فرايندهاي عملياتي را به گونه مستمر بهبود ميبخشند. رهيافتهاي مهندسي مجدد هم براي بهبودهاي ريشهاي مورد استفاده قرار ميگيرد. نرم افزار هوش كسبوكار، ابزاري است كه از برنامهريزي استراتژيك پشتيباني ميكند و با استفاده از داشبوردهاي سفارشي شده ميتواند عمليات را بهبود بخشد. شركتها با استفاده از ابزارهاي تحليلي پيچيده ميتوانند عملكرد استراتژيهايشان را بازنگري كنند و با كمك نرم افزار مديريت روابط مشتري و يا مدلسازي تحليلي، رفتار مشتري را درك كنند. براي ارزيابي سودهي محصول و مشتري نيز از هزينهيابي مبتني بر فعاليت (Costing Based-Activity) استفاده ميكنند. (2008, Norton & Kaplan ) امروزه، شركتها ابزارهاي استراتژيك و عملياتي زيادي در اختيار دارند ولي هنوز هم نظريه يا چارچوبي مشخص براي يكپارچه سازي بسياري از اين ابزارها وجود ندارد. از طرفي تمايل دارند كه ابزارهاي برنامهريزي استراتژيك و بهبود عمليات، به صورت سيستم پيوستهاي تبديل شود. اما در عمل شاهديم كه اجراي اين ابزارها به صورت مقطعي و بدون تبادل و هماهنگي لازم صورت ميگيرد. خلاصه بايد گفت تنظيم استراتژي و اتصالي كه بين استراتژي و عمليات بايد وجود داشته باشد همچنان به صورت مقطعي، متغير و گسسته باقي مانده است. شركتها با استفاده از رويكرد سيستمي و با کمک ابزارهاي مديريت استراتژي و عمليات، ميتوانند استراتژي را به عمليات پيوند بزنند. اين نوشتار با استفاده از موفقيت شرکتهاي پيشرو، راهنماي گام به گامي را براي اجراي موفقيت آميز استراتژي و برنامه راهبردي از راه کارت امتيازي متوازن در سطح شرکت و جاريسازي آن در عمق سازمان، ارائه ميکند و با معرفي سيستم مديريتي حلقه بسته، زمينه را براي کسب مزيت رقابتي و سرآمدي عملياتي از راه پيوند و همسويي استراتژيها با هدفها، برنامهها، عمليات، منابع و بودجه فراهم ميآورد. داستانهاي موفقيت از راه کارت امتيازي متوازن بعضي سازمانها ميتوانند استراتژي خود را هرچه قدر هم كه فرايند كار طولاني باشد، بدون نقص اجرا كنند. Saatchi & Saatchi يكي از اين سازمانها است. اين شركت يك آژانس ارتباطي است كه دفتر آن در ايالات متحده است. اين شركت حضور گستردهاي در آسيا- اقيانوسيه دارد. در اواسط دهه 1990 به خاطر گسترش بيش از اندازه شركت كه نتيجه ادغامهاي گسترده بود و نيز فشارهاي مالي زيادي كه از ركود اقتصادي اوايل دهه وجود داشت، در آستانه ورشكستگي قرار گرفت. تيم ارشد جديد، مبتني بر هدفهاي بلند مدت مالي كه به وال استريت اعلام كرده بودند و ظرف سه سال ميبايستي به آنها ميرسيد، دورهاي را براي تغييروتحول ايجاد كرد. اين هدفها عبارت بودند از: رشد پايه درآمد كه بيشتر از رشد بازار باشد، تبديل 30 درصد درآمد حاصل از تغييرات تدريجي به سود عملياتي، دو برابر كردن سود هر سهم. اين هدفها، چشم انداز استراتژيك جديد را پشتيباني ميكرد: «شهره بودن به عنوان خاستگاه ايدههاي سازندهاي كه جهان را تغيير ميدهند و كسب و كارها، نشان تجاري و اعتبار مشتريانمان را دگرگون ميسازند.» Saatchi & Saatchi در شش ماه اول به هدفهاي كمّي خود رسيد و در سپتامبر سال 2000 توسط بنگاه فرانسويSA Group Publicis كه در پاريس قرار دارد، به مبلغ نزديك به 5/2 ميليارد دلار خريداري شد. اين مبلغ، چهار و نيم برابر ارزش خالص Saatchi & Saatchi بود و از اين جهت قابل توجه است كه بدانيم سه سال پيش از آن، شركت در وضعيت كاملا بحراني قرار داشت (2005,Creelman& Makhijani). واحد كسب و كار وسائل نقليه تجاري در Tata Motors هند، مثال ديگري است. واحد كسب و كار وسايل نقليه Tata Motors اجراي كارت امتيازي متوازن خود را در سال 2001 آغاز كرد كه تلاشي بود تا عملكرد ضعيف مالي طي ساليان گذشته را عوض كند. استراتژي جديد كه تيم رهبري بنيان گذاشته بود، در نخستين گام بر كل مجموعه تمركز داشت و رشد پايدار و سودآوري را از راه تبديل شدن به كم هزينهترين توليدكننده در پي داشت. منافعي كه كارت امتيازي متوازن به همراه آورد بسيار اثرگذار بود. بين سالهاي 2001 تا 2003، عايديها تا 40 درصد رشد كرد كه دست كم دو برابر نزديكترين رقيب بود. از آوريل- دسامبر 2002 كل حجم فروش وسايل نقليه 72612 واحد شد كه 44 درصد رشد داشت. بين سالهاي 2001 و 2003 اين عملكرد همراه با برنامه كاهش هزينه، به بنگاه مادر، يعني Corporation Tata Motors كمك كرد زيان 108ميليون و 62 هزار دلاري خود را به 65 ميليون و 17 هزار دلار سود برساند. براي سال مالي منتهي به مارس 2005 اين واحد، 25 درصد رشد در بازار محلي خود را گزارش داد كه در مقابل رشد 22 درصدي صنعت قرار داشت. (2008, Makhijani & Creelman) با توجه به مطالب گفته شده اين پرسش طرح ميشود كه Saatchi & Saatchi و واحد كسب و كار وسائل نقليه شركت هندي Motors Tata كه در دو صنعت كاملا متفاوت با ساختارهاي منحصر به فرد خود فعاليت دارند و فشارهاي مختلفي را تجربه ميكنند، به جز بحران مالي چه چيز مشتركي داشتند؟ پاسخ ساده است: هر دو از كارت امتيازي متوازن به عنوان چارچوب اجراي استراتژي خود بهرهبرداري كردهاند. رهبران هر دو سازمان به خوبي ميدانستند كه طراحي و بيان يك استراتژي سلطهجويانه، كافي نيست. بنابراين به ابزاري نياز بود كه استراتژي را عملياتي كند. Saatchi & Saatchi و واحد كسب و كار وسائل نقليه Tata Motorsبه ساير سازمانهايي پيوستند كه از راه پيادهسازي كارت امتيازي متوازن، منافع پايدار خود را تضمين كردهاند. شركت نروژي نفت و گاز StatoilHydro از اواسط دهه 1990 ، كاميابي خود را با استفاده از كارت امتيازي متوازن آغاز كرد و در حال حاضر در زمره شركتهاي بزرگ دنيا از نظر سرمايه بازار است. Group E-Land از زماني كه اجراي كارت امتيازي متوازن را آغاز كرد يكي از موفقترين سازمانهاي كره جنوبي شد. اين شركت در زمينه مُد فعاليت ميكند و در كره، بزرگترين است. كليد موفقيت شركت، پيادهسازي موفق استراتژي هاي نام تجاري با استفاده از کارت امتيازي متوازن بوده است. (Creelman & Makhijani, 2005) سنگ بناي پيروزي پيش از طراحي و جاريسازي كارت امتيازي متوازن ، دو سنگ بناي كليدي لازم است. 1. حمايت مديريت ارشد بسيار مهم است كه حمايت بالاترين سطح سازمان (به ويژه مدير ارشد) جلب شود. پيادهسازي كارت امتيازي متوازن، ابتكاري در سطح كلان بنگاه است كه صاحبان قدرت و نفوذ را به مبارزه ميطلبد. بدون اتكا به مداخله وحمايت بالاترين سطوح اجرايي، مقاومت وكمكاري سازمان ميتواند برنامه كارت امتيازي را به ويژه در رويارويي با مسايل عملياتي، به انحراف بكشاند. مديران ارشد اجرايي بايد در كميته راهبري حضور داشته باشند تا برنامه پيادهسازي كارت امتيازي را سرپرستي كنند ( 2006 ,Kaplan’s Interview). 2 . مديريت پروژه مديريت اجراي كارت امتيازي متوازن، بايد بر عهده مدير پروژهاي باشد (احتمالاً يك يا دو سطح پايينتر از سطح ارشد) كه سازمان واقعا به او احترام بگذارد و تيم تخصصي برنامه كه از نمايندگان واحدهايي، مثل: مالي، منابع انساني، تكنولوژي اطلاعات و عمليات تشكيل شده، قويا از وي حمايت كنند. مثلا Saatchi & Saatchi سرپرست بخش مالي را براي هدايت پروژه انتخاب كرد و همكاران ساير واحدها او را حمايت كردند. مقام ارشد اجرايي و مقام ارشد مالي در كميته راهبري قرار گرفتند و با اين كار موانع و سدهاي دفاعي كه مديران شكاك داخلي ايجاد كرده بودند، به سرعت از بين رفت. (2008 ,Makhijani& Creelman) 2 لینک به دیدگاه
millan 1272 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ چالشهاي کارت امتيازي متوازن در مقام عمل چالشهاي ساختاري و فرهنگي کارت امتيازي متوازن، پيش از اين در مقالات و منابع معتبر مطرح شده است. در اين نوشتار به چالشهاي طراحي کارت امتيازي متوازن در مقام عمل خواهيم پرداخت. طراحي کارت امتيازي متوازن با ترسيم نقشه استراتژي، به عنوان شالوده کارت امتيازي متوازن شروع مي شود. ترسيم بهينه نقشه استراتژي نيازمند ارائه راه حلي مناسب به دو مسئله كليدي زير است که متاسفانه در مقام عمل، چندان مورد توجه قرار نمي گيرد: 1. گزينش هدفهاي کليدي و استراتژيک سازمان(15تا 20 هدف) (قانون پارتو 80-20)؛ 2. تعيين ساختار روابط علّي- معلولي بين هدفهاي استراتژيک. اما چالشي که هدفهاي استراتژيک و کلان سازمان با آن مواجهاند، کيفي بودن آنهاست. براي پاسخ به اين چالش، کارت امتيازي متوازن وارد يکي از سختترين مراحل خود ميشود و آن انتخاب سنجههاست. در واقع تحقق هدفهاي استراتژيک و کلان سازمان نيازمند اتخاذ يک سري شاخصهاي کليدي عملکرد است. در اين مرحله نيز شناسايي و دستهبندي بهينه سنجه هاي عملکرد منوط به بذل توجه به دو نکته اساسي است: 1. گزينش و تمرکز بر سنجه هاي کليدي عملکرد (يک يا دو سنجه براي هر هدف) متناسب با هر هدف استراتژيک؛ 2. برقراري ارتباط علي- معلولي بهينه، بين سنجه هاي کليدي ذيل هر هدف استراتژيک با يکديگر و با ديگر سنجههاي مستقر در ساير هدفهاي استراتژيک سازمان. بعد از ترسيم نقشه استراتژي و تعيين ساختار روابط علي- معلولي بين سنجه هاي کليدي عملکرد مستقر در بين هدفهاي استراتژيک، نوبت به تعيين مقدار هدفهاي کمي (Target) براي هر سنجه و به طور طبيعي هدف استراتژيک متناسب با آن مي رسد. گزينش هدفها و سنجه هاي کليدي عملکرد، تعيين مقدار هدفهاي کمي براي آنها و ترسيم ساختار روابط علي- معلولي بين آنها، مسائلي هستند که به طور عموم از راه اتفاق نظر تيم ارشد و روشهاي کيفي به دست ميآيند. عمده چالشهاي اجرايي، ساختاري و فرهنگي کارت امتيازي متوازن ريشه در کيفي بودن مسائل يادشده دارد. تجربه نشان داده است استفاده از روشهاي کمي(آمار، رياضيات، مدلهاي کمي تصميم گيري و تحقيق در عمليات به واسطه برخورداري از منطق کمي و محاسباتي، محسوس و قابل درک بوده، نرخ پذيرش بيشتري داشته، با مقاومت کمتري روبهرو است. کمي کردن کارت امتيازي، در زمره گرايشهاي نوين کارت امتيازي متوازن به شمار مي رود که به شدت مورد توجه و استقبال قرار گرفته است. سيستم جامع مديريتي کارت امتيازي متوازن براي پيوند استراتژي با عمليات پيوند استراتژي با عمليات، رمز موفقيت شرکتهاي پيشرو در کسب مزيت رقابتي به شمار ميرود. در (شکل 1) سيستم مديريتي حلقه بسته به عنوان راه حل جامع مديريتي براي برقراري پيوند بين تدوين استراتژي و اجراي عملياتي آن معرفي شده است. اين سيستم داراي شش مرحله اساسي است (2008 ,Norton &Kaplan): مرحله 1 . تنظيم استراتژي : سيستم جامع مديريتي کارت امتيازي متوازن با تنظيم استراتژي توسط مديران آغاز مي شود. در اين فرايند سه پرسش مطرح است: 1. در چه كسبوكاري هستيم و چرا؟ (ماموريت، ارزشها و چشمانداز را مشخص كنيد). 2. مسايل كليدي كدامند؟ (تجزيه و تحليل استراتژيك را انجام دهيد): تجزيه و تحليل استراتژيک شامل تجزيه و تحليل محيط بيروني (PESTEL) محيط دروني(زنجيره ارزش پورتر و فرايندهاي کليدي) و پيشرفت استراتژي فعلي است. خروجي اين مرحله، جدول SWOT خواهد بود که مسائل استراتژيک را ارائه مي دهد. 3. چگونه مي توانيم بهتر رقابت كنيم؟ (استراتژي را تدوين كنيد): در آخرين گام، مديران اجرايي با توجه به پرسشهايي از قبيل در چه بخشي از بازار رقابت كنيم؟ ارائه كدام ارزش به مشتريان، ما را متفاوت ميكند؟ كدام فرايند هاي كليدي استراتژي، ما را متمايز ميسازد؟ قابليت هاي سرمايه انساني كه مورد نياز استراتژي هستند، كدامند؟ و توانمندسازهاي تكنولوژي مربوط به استراتژي كدامند؟ استراتژي را تدوين ميكنند. مرحله 2 . برنامهريزي استراتژيك : مديران در اين مرحله با تعيين هدفهاي استراتژيک، هدفهاي كمّي، ابتكارها و بودجه هاي استراتژيك كه تخصيص منابع و اقدامها را جهت ميدهند، استراتژي را برنامهريزي ميكنند. شركت ها در اين مرحله با پنج پرسش مواجهاند: 1. چگونه استراتژي را تعريف كنيم؟ (نقشههاي استراتژي را ترسيم كنيد): يك استراتژي، ابعاد مختلف تحول سازمان را در بر ميگيرد كه از بهبود بهرهوري در كوتاه مدت تا نوآوري بلند مدت ادامه دارد. نقشه استراتژي، تصوير همه اين ابعاد استراتژيك را در يك صفحه كاغذ نشان ميدهد که آن را مضامين استراتژيك مي ناميم. شركتها دريافتهاند كه نميتوان عملكرد 15 تا 25 هدف همزمان را در يك نقشه استراتژي مديريت كرد. بنابراين هدفهاي مشابه را در خوشههايي متشكل از چهار تا شش مضمون استراتژيك دستهبندي ميكنند كه هر مضمون، اصليترين مولفه استراتژي را نشان ميدهد. 2. چگونه برنامه خود را بسنجيم؟ (سنجهها و هدفهاي كمّي را انتخاب كنيد): مديران در اين مرحله، هدفهاي تعريف شده در نقشههاي استراتژي/مضامين استراتژيك را به كارت امتيازي متوازني كه متشكل از سنجهها و هدفهاي كمّي است تبديل ميکنند. 3. استراتژيمان به كدام برنامههاي عملياتي نياز دارد؟ (ابتكارهاي استراتژيك را انتخاب كنيد): ابتکارها را نبايد به صورت مجزا در نظر گرفت، بلکه بايد به صورت سبدي از فعاليتهاي مکمل باشند كه اگر شركت ميخواهد به هدفهاي كمّي موجود در مضامين و نيز هدف كلي استراتژي خود برسد، بايد هر يك از آنها را با موفقيت اجرا كند. 4. چگونه بودجه ابتكارها را تأمين كنيم؟ (از سيستم مصارف استراتژيك(STRATEX) استفاده كنيد). 5. مسئوليت اجراي استراتژي با چه کسي است؟ (تيمهاي مضمون تشكيل دهيد): براي اجراي استراتژي، ساختار پاسخگويي جديدي با استفاده از مضامين استراتژيك، شكل ميگيرد. شركتها مديران اجرايي خود را به عنوان مسئولان مضامين انتخاب كرده، با استفاده از مصارف استراتژيك، بودجه آنها را تأمين ميكنند. مسئولان مضامين و تيمها، نسبت به اجراي استراتژي هر مضمون، پاسخگو هستند و بازخورد لازم را ارائه ميكنند. مرحله 3. همسويي سازمان با استراتژي بعد از طراحي نقشه استراتژي سطح بالا، مديران با جاري سازي نقشه هاي استراتژي و كارت امتيازي متوازن متصل به همه واحدهاي سازمان، مي توانند سازمان را با استراتژي همسو كنند. سپس با استفاده از فرايند رسمي اطلاع رساني، كاركنان را همسو كرده، هدفها و انگيزه هاي شخصي آنها را به هدفهاي استراتژيك پيوند ميزنند. مدل جامع همسويي همه جانبه سازمان با استراتژي در کتاب همسويي (چهارمين اثرماندگار کاپلان و نورتون) آمده است. مرحله 4. برنامه ريزي عمليات : شركتها بايد فعاليتهاي بهبود فرايند را با اولويتهاي استراتژيك خود همسو كنند. همچنين سرمايهاي كه براي انجام كسبوكار تجهيز ميكنند بايد با طرح استراتژيك، همسو باشد. مديران در طول فرايند برنامهريزي عمليات دو پرسش كليدي را مطرح ميكنند: 1. كداميك از بهبودهايي كه در فرايند كسبوكار صورت ميگيرد براي اجراي استراتژي حياتيتر است؟ (فرايندهاي كليدي را بهبود دهيد): هدفهايي كه در منظر فرايندهاي داخلي قرار ميگيرند، چگونگي اجراي استراتژي را نشان ميدهند. پس از شناسايي فرايندهايي كه براي بهبود ضرورياند، شركتها با ايجاد داشبوردهاي سفارشيشده كه متشكل از سنجههاي كليدي عملكرد هستند، تيمهاي مديريت فرايند خود را پشتيباني ميكنند. داشبوردها باعث ايجاد تمركز و بازخورد در فرايند بهبود كاركنان ميشوند. 2. چگونه استراتژي را به برنامههاي عملياتي و بودجهها متصل كنيم؟ (برنامه ظرفيت منابع را تنظيم كنيد): برنامههاي بهبود فرايند و سنجههاي سطح بالاي استراتژيك و هدفهاي كمّي كه در كارت امتيازي متوازن وجود دارند بايد به يك برنامه عملياتي سالانه تبديل شوند. برنامه عملياتي مورد نظر، سه مؤلفه دارد: پيشبيني دقيق فروش، برنامه ظرفيت منابع و بودجههايي براي مصارف عملياتي و مخارج سرمايهاي. مرحله 5 . کنترل، نظارت و يادگيري : پس از آنكه استراتژي، تنظيم شد و به برنامه جامع عملياتي، متصل شد، شركت اجراي برنامههاي استراتژيك و عملياتي را آغاز كرده، سپس نتايج عملكرد را پيگيري ميكند و بر اساس اطلاعات و يافتههاي جديد، عمليات و استراتژي را بهبود ميدهد. شركتها در جلسات بازنگري عمليات، عملكرد زير مجموعهها و بخشها را بازنگري و مشكلات را ارزيابي ميكنند. در جلسات بازنگري استراتژي، درباره شاخصها و ابتكارهايي كه از كارت امتيازي متوازن به دست ميآيد بحث شده، مشكلات اجراي استراتژي ارزيابي ميشود. با جدا كردن جلسات بازنگري استراتژي و بازنگري عمليات ميتوان از افتادن به دام مسايل تاكتيكي و عملياتي دوري كرد. مرحله 6 . سنجش و سازگار كردن استراتژي : شركت، علاوه بر جلسات يادشده، لازم است جلسه جداگانهاي برگزار كند تا طي آن تداوم اعتبار پيشفرضهاي اصلي استراتژيك را بسنجد. پس از آخرين بازنگري و به روزرساني استراتژي، اكنون شركت به دادههاي بيشتري دسترسي دارد. اين دادهها از داشبوردهاي عملياتي، سنجههاي ماهيانه كارت امتيازي متوازن، اطلاعات جديد درباره تغييرات در محيط رقابتي و نظارتي، و ايدهها و فرصتهاي جديد خلق شده توسط كاركنان، گردآوري شدهاند. جلسه سنجش و سازگاري، براي به چالش كشيدن استراتژي و در صورت لزوم اصلاح و به روز کردن استراتژي است و به اين پرسش كليدي ميپردازد که آيا استراتژي ما اثربخش است؟ تيم ارشد اجرايي در اين جلسه، عملكرد استراتژي را ارزيابي، و پيامدهاي تغييرات اخير در محيط بيروني را بازنگري ميكند. با به روزکردن استراتژي، نقشه استراتژي سازمان و كارت امتيازي متوازن نيز اصلاح ميشوند و چرخه ديگري از برنامهريزي استراتژي و اجراي عملياتي آغاز ميشود: هدفهاي كمّي، طرحهاي ابتكاري، برنامه عملياتي و فروش، اولويتهاي بهبود فرايند، ملزومات ظرفيت منابع براي دوره بعد و برنامه مالي، همگي بهروز ميشوند. برنامههاي استراتژيك و عمليات، زمينه را براي زمانبندي براي جلسات بازنگري و سنجش و اصلاح دوره بعد آماده ساخته، اطلاعات لازم را در اين مورد فراهم ميكنند. نتيجه گيري در عصر دانش، سازمانهايي موفق هستند كه استراتژيهاي جديد مبتني بر مزيتهاي رقابتي را به سرعت اجرا كنند و با يادگيري از بازار و مشتريان، هر جا لازم باشد فرايندها و عمليات خود را اصلاح كرده و بهبود بخشند. اينها سازمانهاي استراتژيك يادگيرنده خواهند بود. هر چه در عصر دانش جلوتر ميرويم، تكنيكهاي جديدي ظهور ميكنند تا توانمنديهاي استراتژيك را براي سرآمدي عملياتي غنا بخشند. اين مدلها همگي از كارت امتيازي متوازن الهام خواهند گرفت كه امروزه اثر بخشترين چارچوب براي مديريت استراتژيك و عملکرد است. منابع: 1. Kaplan, Roberts,& David Norton, Execution Premium Harvard Business School Press, July 14, 2008 2. Creelman james & Naresh Makhijani, Mastering Business in Asia: Succession with Balanced Scorecard, John Wiley & Sons Asia, 2005 3. The Office of Strategy Management, Martha Lagoce Interviews Professor Robert S. Kaplan, Harvard Working Knowledge Paper, March 27, 2006 4. Creelman jemes & Naresh Makhijani, How Leading Organizations Successfully Implement Corporate Strategy With The Balanced Scorecard, OTI Journal, 2008, Vol.1, 3-22 5. Kaplan, R., & Norton, D, Using the balanced scorecard as a strategic management system, Harvard Business Review, 74(1), 75–85, 1996. _ فرشيد محمدنژاد: دانشجوي دكتراي مديريت صنعتي، دانشگاه آزاد اسلامي – واحد علوم و تحقيقات _ _ حسين نصرالله زاده: معاون دپارتمان مديريت استراتژيك و كارت امتيازي متوازن گروه مشاوران پنكو 2 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۱ ممنون مطلب جالبی رو قرار دادید در مورد کارت امتیاز و مباحث مربوط به اون خیلی جای کار وجود داره لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده