azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۹۱ رادرفورد دانشمند مشهور انگلیسی، شب هنگام وارد آزمایشگاه خود شد و یکی از دانشجویانش را دید. که هنوز پشت دستگاه نشسته است و کار می کند. رادرفورد از او پرسید: این وقت شب چکار می کنی؟ دانشجو پاسخ داد: کار می کنم. رادرفورد گفت: پس روز چکار می کنی؟ دانشجو پاسخ داد: البته کار می کنم. رادرفورد گفت: صبح زود هم کار می کنی؟ دانشجو به امید تحسین استاد سری به تأیید تکان داد و گفت: بلی استاد، صبح هم کار می کنم. چهره رادرفورد درهم رفت و گفتگوی خود را با این پرسش پایان داد: گوش کن، پس تو کی فکر می کنی؟:icon_pf (34): 6 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۹۱ این رو خودم حس کردم یکبار ...وقتی میرفتم سر کار یکبار اونقدر سرگرم کارم شده بودم که حتی یادم رفته بود فکر کنم،خوشبختانه همون روز متوجه شدم و از ادامه اون روند جلوگیری کردم... فکر میکنم برای خیلی ها هم این حالت پیش بیاد .... برای بعضی ها گاهی این قضیه اونقدر ادامه پیدا میکنه که فکر کردن از یادشون میره و بعد انجام دادن کارها صرفا از روی عادت هست و خلاقیت از بین میره ...... 2 لینک به دیدگاه
padrone 1136 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 آذر، ۱۳۹۱ بعضی وقتها هم میشه که آدم فقط فکر میکنه و اگه گردنش هم بزنن خبری از کار نیس 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده