Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۸ وين «چراغها را روشن كنيد!». در هوايي آفتابي و آسماني آبي كه كوههاي زيباي آلپ را با سايهروشن درختان و صخرهها به بهشتي بيمانند در ميان اروپا تبديل كرده است، با ورود به مرز اتريش اين تابلو كه در كنار بزرگراه به چشم ميخورد، حيرتانگيز مينمايد. در اتريش اتومبيلها موظف هستند حتي در روز، با چراغ روشن رانندگي كنند. در اين كشور كه طبيعت زيباي آن زبانزد است و آميزهاي از هماهنگي طبيعت و انسان را در همه جا ميتوان ديد، زندگي شهرنشيني نيز قواعد خاص خود را دارد. در شهر وين كه سيستم حملونقل شهري آن در اروپا نمونه است، هر كس قادر است برنامه روزانه خود را به گونهاي تنظيم كند كه به هر نقطه از شهر - بدون استفاده از اتومبيل شخصي- در كوتاهترين زمان ممكن دسترسي پيدا كند. رسيدن به ايستگاه مترو، اتوبوس يا تراموا كمتر از 5دقيقه وقت ميخواهد و در ايستگاه نيز تابلوها نشان ميدهند كه وسيله نقليه مورد نظر در چه ساعتي به ايستگاه خواهد رسيد يا اتوبوس يا مترو بعدي را چه موقع بايد سوار شد. در ساعتهاي پررفتوآمد، زيادتر از 5دقيقه بين حركت دو وسيله نقليه عمومي فاصله نيست. سر وقت به قرار رسيدن در وين، امري عادي است و اگر تاخيري حتي كوتاه در حركت وسايل نقليه شهري پيش آيد، اين امر نيز با بلندگوهايي كه در ايستگاه نصب شده است به اطلاع مسافران خواهد رسيد. همه ميدانند كه هر كس وظيفه خود را به نحو احسن ايفا ميكند و جاي اعتراض نميماند. اطلاعرساني به گونهاي است كه مسافر حتي پيش از ورود به اتريش ميداند كه چگونه بايد در اين كشور رانندگي كرد و اين اطلاعرساني در همه زمينهها وجود دارد. مسافري كه در يكي از پروازهاي هواپيماي اتريشي عازم وين باشد در همان پرواز ميتواند برنامه حركت خود را روي زمين نيز برنامهريزي كند. مهماندار هواپيمايي اتريشي پرواز بعدي را هماهنگ خواهد كرد و برنامه حركت اتوبوس به داخل شهر را نيز در صورتي كه از او خواسته شود با كمال خوشرويي در اختيار مسافر قرار خواهد داد. فراتر از آن اگر پرسشي در رابطه با پرواز و هماهنگي پرواز ديگري باشد، حتي براي يافتن پاسخ مورد نظر، تمام خدمه پروازي هواپيماي اتريشي وظيفه خود ميدانند كه پاسخ مورد نظر را پيدا كنند. هرگز پيش نخواهد آمد كه كسي جوابگو نباشد. آنچه در هوا و در پرواز در هواپيمايي اتريشي آرامشبخش است در زمين نيز با رسيدن به مقصد ادامه مييابد. در فرودگاه نيز انتظار براي رسيدن به پرواز بعدي يا سوارشدن به وسيلهاي كه عازم مركز شهر است، از قبل قابل پيشبيني است. قيمتها مشخص و ساعت حركت نيز دقيقاً تعيين شده است. با ورود به فرودگاه هرگونه اطلاعاتي كه مورد نياز باشد چه به صورت چاپي و چه از باجههاي اطلاعات قابل دريافت است و پيدا كردن هتل، امري عادي است كه از همان فرودگاه، رزرو آن بدون هزينه اضافي انجام خواهد شد. اگر احتياج به اتومبيل باشد، با ارائه گواهي رانندگي، بلافاصله كليد اتومبيل مورد درخواست دريافت خواهد شد. در شهري كه آميزهاي از قدمت تاريخي و زندگي مدرن به نمايش در آمده است، عابر پياده نيز جايگاه مشخصي دارد كه رفتوآمد عابر را در اين شهر به تفريحي بهيادماندني تبديل ميكند. مسافر شرقي كه به سروصداي مشرقزمين خو گرفته است، تا مدتي اين توهم را دارد كه شنوايي خود را از دست داده است و گرنه چگونه ميتوان در شهري ميليوني، هيچ صداي بوقي نشنيد؟ در ميان درختان كهن كه قدمت هر كدام از آنان به صدها سال ميرسد، كاخهايي كه همه به گونه زيبا بازسازي شدهاند آرامش خاصي را به محيطي ميدهند كه عابر پياده از آن لذت ميبرد. جنگل نيز فقط چند ايستگاه با مركز شهر فاصله دارد و نسيم آن را ميتوان هر لحظه بر سيما حس كرد. دوچرخهسواري نيز در وين با آرامش و ايمني همراه است و مسير دوچرخهسواران با خطوطي مشخص شده است. در مكانهايي مشخص، دوچرخههايي ديده ميشوند كه رايگان ميتواند مورد استفاده قرار گيرد و كافي است سكهاي در دستگاه انداخت و با دوچرخه در شهر گردش كرد. هنگام بازگشت، سكه را ميتوان بازپس گرفت. هر چند اتومبيلها با سرعت مجاز بالايي در حركت هستند ولي عابر پياده ميداند كه از كجا گذر كند و بلافاصله اتومبيلها حتي با ديدن عابري كه قصد عبور از خطكشي عابر پياده را دارد، توقف ميكنند. بازي كودكان در ميان پاركها كه به دور از هر خطري آزادانه بازيگوشي ميكنند، نمادي از زندگي مدرن در ميان شهري زيبا و قديمي را كه خود را با طبيعت، قدمت و زندگي با آرامش هماهنگ كرده است به نمايش گذارده است. زندگي در اين شهر، نبض ديگري دارد كه در كمتر نقطهاي در اروپا ديده ميشود. طبيعت زيبا در روحيه مردم نيز بياثر نيست و بيدليل نبوده است كه منش شهروندان وين در برخورد با جامعه از سوي سازمان يونسكو به عنوان منشي كه جزو ميراث بشريت قلمداد شده، به ثبت رسيده است. در هر ايستگاه ميتوان براي سوارشدن به وسيله نقليه بليت تهيه كرد و براي هر كس بليت مورد نظر وجود دارد. دانشجويان يا اقشار مختلف، بليت مورد نظر روزانه، هفتگي، ماهانه يا حتي سالانه خود را با فشار يك دكمه دريافت ميكنند و در تمام وسايل نقليه، هيچكس نبايد بليت خود را ارائه دهد. همه ميدانند كه بدون بليت سوارشدن، تبعات وخيمي دارد و اگر در يكي از بازرسيها كسي بدون بليت باشد، علاوه بر پرداخت جريمه نام او به پليس نيز داده خواهد شد. در كشوري كه همه وظيفه خود را به نحو احسن ايفا ميكنند، تخلف از مقرراتي كه براي رفاه مردم است نيز پذيرفته نيست. استفاده از اتومبيل شخصي در اين شهر در حداقل ممكن است و در شهري كه ساختمانهاي قديمي جاي خود را به خيابانهاي آسفالته و بيهويت نداده است، اتومبيلراني نيز تابع شرايط خاصي است. در هر ايستگاه اصلي، پاركينگهايي وجود دارد كه كساني كه با اتومبيل به اين شهر ميرسند، ميتوانند اتومبيل خود را در آنجا پارك كنند و پس از بازگشت، از آن استفاده كنند. سرويس حملونقل مثالزدني وين، داشتن اتومبيل شخصي را به آخر ليست خواستههاي مردم برده است و در اين شهر، داشتن اتومبيل شخصي، امري زايد است. بارها وزيران يا حتي رئيسجمهور را ميتوان ديد كه سوار تراموا شدهاند. ترامواي وين نيز خود حديث ديگري است. حلقهاي سبز از پاركها، مركز وين را دور ميزند و اين حلقه را ميتوان سوار بر تراموا پيمود. در اين مسير از جلوي ساختمانهايي ميتوان گذشت كه به طرز زيبايي بازسازي شدهاند. دانشگاه وين يا پارلمان كه در اين مسير در كنار موزه شهر وين به چشم ميخورند، از بيرون قابل جداكردن نيستند و نماي بيروني همه آنان خود به موزه ميماند. در اين مسير زيبا از كنار ساختمانهايي نيز گذر ميشود كه وين به آنها ميبالد. وين شهر موسيقي و اپراست. سال گذشته، سال فرزند معروف اتريش ولفگانگ آمادئوس موتزارت اعلام شده بود و در شهر وين از هر گوشهاي نمادي از اين فرزند معروف اتريش به چشم ميخورد. بزرگداشت گذشتگان را در هر گوشه از اين كشور ميتوان ديد. امپراتوران دولت اتريش – مجارستان هنوز سوار بر اسب يا نشسته بر صندلي حكومت به عابراني كه از كنار كاخهاي آنان ميگذرند فخر ميفروشند و چهره توريست ژاپني در حالي كه دوربين به دست نميداند از كدام يك از اين همه اثر عكس بگيرد، ديدني است. در چنين شهري كه اكثر خانههاي آن نيز جزو ميراث فرهنگي قلمداد ميشوند و خيابانها اين شهر را بيهويت نكردهاند، براي ساكناني كه داراي اتومبيل شخصي هستند نيز مقررات مخصوصي وجود دارد. ساكنان هر محل با مراجعه به دفتر شهرداري در نزديك محل اقامت خود و ارائه آدرس محل سكونت، برچسبي را دريافت ميكنند كه به شيشه ماشين چسبانده ميشود و نشان ميدهد كه دارنده اين وسيله مجاز است در خيابانهاي نزديك منزلش پارك كند. اگر اتومبيل ديگري در اين مكانها پارك كرده باشد و داراي چنين برچسبي نباشد، بلافاصله جريمه ميشود و با اطمينان ميتوان گفت كه كنترل اتومبيلها شب و روز نميشناسد. در وين چيزي به اسم پاركومتر وجود ندارد و از پاركبان نيز خبري نيست؛ هر كس پاركبان خود است. با اتومبيل در داخل شهر ميتوان به پاركينگهاي عمومي مراجعه كرد كه علامتهايي در سر هر چهارراه اصلي، نزديكترين پاركينگ را كه جاي خالي دارد، نشان ميدهد. در شهر وين نوشيدن قهوه در يكي از قهوهخانههاي قديمي نيز از خاطرات بهيادماندني است. در اين قهوهخانهها مردان مسن كه هر كدام مشغول خواندن روزنامه هستند هم آنقدر فراوانند كه جواناني كه مشغول گفتوگو هستند. صداها آنقدر ملايم است كه صداي چرخاندن قاشقها را در فنجان ميتوان شنيد. فضا، قديمي و صندليها يادآور گذشته است و همين موضوع به اين قهوهخانهها فضايي بخشيده است كه نشستن در آنجا را به خاطرهاي زيبا تبديل ميكند. از پنجره ميتوان عبور درشكههايي را ديد كه آرام، جهانگردان را در شهر ميگردانند و هنگام عبور از كنار هر ساختماني، خاطرهاي از آن را نقل ميكنند. در ميان شهر خيابانها به روي اتومبيلها بسته است و عابر پياده با خاطري آسوده قدم ميزند، به ويترينهاي زيبا چشم ميدوزد و يا اگر جهانگرد باشد محو ساختمانها شده است. در شهري كه هر روز ميزبان هزاران جهانگرد است، توجه به خواسته آنان نيز امري عادي است. هر پليس خود را موظف ميداند اطلاعات مورد نظر را در اختيار پرسشكننده قرار دهد و اگر پاسخ را نداند، بدون اينكه از او خواسته شود، خود با بيسيم يا تلفن، اطلاعات لازم را در اختيار پرسشكننده قرار ميدهد. جهانگرد براي رسيدن به فرودگاه يا ايستگاه راهآهن نيز خيالش آسوده است چون همه چيز برنامهريزي شده است. در ايستگاه راهآهن ميتوان جامهدان را تحويل سرويسي به نام «كت» داد كه مسئول رساندن آن به فرودگاه و تحويل آن به بار است. مسئول تحويل بار به هواپيمايي همانقدر دقيق است كه با اطمينان ميتوان جامهدان را صحيح و سالم در هواپيماي اتريشي پس از رسيدن به مقصد مورد نظر تحويل گرفت. گردشگري كه به وين ميآيد، با خاطرات بهيادماندني اين شهر را ترك ميكند و در آرزوي بازگشت دوباره به شهري است كه همه جاي آن به پاركي ميماند كه ساختمانهاي قديمي به آن زيبايي خاصي بخشيدهاند. در صندلي راحت هواپيماي اتريشي كه بر فراز وين پرواز ميكند، شهري را ميتوان ديد كه آرام در ميان درختان و جنگل هماهنگي محيطزيست را با طبيعت به نمايش گذارده است. شهري براي دوستداشتن در ميان درختاني كهن و پاركهاي زيبا، در هوايي به پاكي هواي جنگل، پرندگان دورادور كودكي را فراگرفتهاند كه به بازي مشغول است. در دوردستها اتومبيلها با چراغهاي روشن در روزي آفتابي در حركت هستند. درشكهچي پير از گذشته ميگويد و گردشگر نميداند دوربين را به كدامسو نشانه رود. در يكسو كاخي عظيم و در سوي ديگر مجسمهاي بزرگ گذشته دور را به خاطر ميآورد. تنها صداي تكان خوردن برگهاي درختان كه در ورزش نسيم به رقص مشغولند، سكوت را ميشكند. وين در روزي آفتابي، جزيره آرام در درياي صنعتي اروپاست. همه چيز در اين شهر به آرامي در جريان است. در دور دستها از دودكش كارخانهها فقط بخاري كمي كه به آسمان زبانه ميكشد، نشان از شهري صنعتي دارد. از هيچ اتومبيلي دودي به فضا متصاعد نميشود. آرامش و سكوت همراه با زيبايي محيط از مشخصههاي اين شهر است. هماهنگي محيطزيست با طبيعت را در هيچ نقطه اروپا نميتوان بهتر از وين درك كرد. مناطق مركزي به روي خودروها بسته شدهاند و عابر پياده كودكش را رها كرده تا به بازيگوشي بپردازد. همه جاي اين شهر پارك است و سرسبز. جنگل فقط چند ايستگاه با مركز شهر فاصله دارد و در جادههاي جنگلي اثري از زباله نيست. عابر پياده به هر سو كه نظر ميافكند زيبايي و طراوت است و فراموش ميكند كه در نزديكي شهري ميليوني است. وين شهري براي دوست داشتن است. 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۸ سنگاپور یکی از زيباترین و تمیزترین پایتختهای دنیا در جهان، که گویا از اول با یک مدل معماری شهری به دنیا آمده، پایتخت سنگاپور است. ساختمانها به دلیل محدودیتهای کنترل ترافیک هوایی نباید بیشتر از 280 متر ساخته شوند و این باعث به وجود آمدن ساختمانهای بلند (البته نه خیلی بلند) و سازگار از نظر ارتفاع و مدل شده است که افق آنرا بی همتا کرده است: سه ساختمان با ارتفاع دقیق 280 متر و 5 ساختمان دیگر با ارتفاع بالای 200 متر در اين پايتخت زيبا به چشم مي آيد. ساختمانها عموما به رنگ روشن هستند و پهنای وسیعی از فضاهای سبز در اطراف مرکز شهر وجود دارد. این شهر جنوب شرق، قطعا در نوع خود بی نظیر است.جمعیت 3.8 میليون نفري سنگاپور به عنوان ساكنان شهري بزرگ هم اكنون ميزبان گردشگران بسياري هستند. سنگاپور كه تا چندي پيش مركز كشاورزي و قطب توليد چاي در جنوب آسيا مطرح بود امروزه مهمترين مركز جهانگردي دنيا محسوب ميشود. 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۳۸۸ استانبول استانبول بزرگترين شهر تركيه و مركز فرهنگي و تجاري اين كشور است. اين شهر كه در قديم به نام بيزانتيوم و سپس قسطنطنيه (Constantinopole) خوانده ميشده اكنون بزرگترين شهر در اروپا و چهارمين مادر شهر (متروپوليس) در اين قاره محسوب ميشود. استانبول هم چنين چهارمين مادر شهر دنيا با جمعيتي معادل 12.6 ميليون نفر است از اين رو اين در تقسيم بنديهاي شهري استانبول هم اكنون يك ابر شهر به حساب ميآيد. استانبول مركز فرهنگي و تجاري تركيه است و 27 منطقه از استاني به همين نام را پوشش داده است. اين شهر در تنگه بوسفر قرار گرفته و داراي يك بندرگاه طبيعي به نام شاخ طلايي است. اين شهر در دو طرف اروپايي و آسيايي تنگه بسفر گسترش يافته است. از همين رو استانبول تنها ابر شهري محسوب ميشود كه در دو قاره واقع شده است. استانبول با يك پيشينه تاريخي طولاني زماني در فطله سالهاي 330 تا 395 پايتخت امپراطوري روم و در سالهاي 395 تا 1204 و 1261 تا 1453 و در سالهاي 1453 تا 1922 به ترتيب پايتخت امپراطوريهاي روم شرقي و عثماني بوده است. استانبول در سال 2010 به عنوان پايتخت فرهنگي اروپا برگزيده شد. ريشه اسامي استانبول واژه استانبول پيش از تصرف قسطنطنيه در سال 1453 نيز در محاورات تركها به كار ميرفت. استانبول از واژه يوناني استينبولي كه به معناي در شهر به سمت شهر و يا مركز شهر است گرفته شده است. البته اولين نام شناخته شده استانبول بيزانتيوم است.در سال 667 پيش از ميلاد مهاجرنشينان دوريك پس از مهاجرت از دولت شهر مگارا به منطقه امروزي استانبول، يك شهر مهاجرنشين بنا كردند. دوريكها نام پادشاه خود بيزاس را بر اين مهاجر نشين گذاشتند. پس از آنكه كنستانتين اول در 11 مه 330 پس از ميلاد بيزاس را پايتخت شرقي روم قرار داد، نام روم جديد را بر اين شهر اطلاق كرد. اما در آن زمان و دورههاي بعدي نام كنستانتينوپول(شهر كنستانتين) بيشتر بر اين شهر اطلاق ميشد. نام كنستانتينوپول از زمان امپراطور تئدوسيوس دوم(408-450) رسما مورد استفاده قرار گرفت. اين نام در تمام دوران حيات امپراطوري روم شرقي بيزانس به عنوان نام رسمي شهر شناخته ميشد. اروپاييها حتي در دهههاي اوائل قرن بيستم نيز اين شهر را كنستانتينوپول ميناميدند. استانبول را همچنين شهر هفت تپه نيز لقب داده بودند زيرا اين شهر نيز مانند رم بر هفت تپه بنا شده بود، كه هريك مسجدي تاريخي را در خود جاي داده است.نماد استانبول نيز هفت مثلث به نشانه هفت تپه است كه بر فراز هر يك از اين مثلثها چهار مناره به نشانه مساجد استانبول قرار داده شده است. طبق قانون خدمات پستي تركيه مصوب 28 مارس، مقامات ترك رسما از خارجيان درخواست كردند كه استانبول را به عنوان نام رسمي اين شهر بپذيرند و حتي در زبانهاي خود نيز از اين نام استفاده كنند. تاريخ در سال 2008 طي حفاريهايي كه در جريان فعاليتهاي عمراني ساخت متروي ينيكاپي در مرمره در شبه جزيره تاريخي استانبول در بخش اروپايي اين شهر انجام گرفت، بازماندههاي يك مهاجرنشيني كه تاريخ آن به 6500 سال قبل از ميلاد بازميگردد كشف شد. اولین نشانههای سکونت انسان در استانبول متعلق به عصر مفرغ است نشانههایی از سکونت انسان عهد مفرغ در فکرتپه واقع در بخش آسیایی استانبول پیدا شدهاست. همچنین نشانههایی از سکونت فنیقیها در کادیکوی موجود است.در نزديكي كاديكوي(كالسدون) در شبه جزيره آناتولي و در نزديكي استانبول يك بندرگاه متعلق به عصر فنيقيها كشف شده است. دماغه مودا در كالسدون اولين منطقهاي است كه مهاجرنشينان يوناني اهل مگارا در سال 685 آن را براي سكونت انتخاب كردند. در سال 667 نيز اين اقوام يوناني تحت فرمان پادشاهشان بيزاس مهاجر نشين بيزانتيون كه امروزه در بخش اروپايي استانبول قرار دارد را تبديل به سكونتگاه جديد خود كردند. بيزانتيون در محل يك بندرگاه قديمي به نام ليگوس بنا شده بود. ليگوس توسط قبايل تراسيان در قرنهاي 13 تا 11 قبل از ميلاد مسيح بنا شده بود. در سال ۱۹۶ میلادی رومیان پس از محاصره بيزاتيون بر اين شهر مسلط شده و شهر رو به خرابی نهاد به خصوص آنکه رومیان پایتخت جدید خود را به نیکومدیا منتقل نموده بودند. در این سالها گروههای بزرگی از رومیان به استانبول مهاجرت کردند. موقعیت استراتژيك استانبول امپراتور کنستانتین بزرگ را وا داشت تا در سال ۳۳۰ رم جدید را در محل بیزانتیوم بعنوان پایتخت امپراطوري روم شرقي بنا نهد که پس از مرگ وی این شهر قسطنطنیه یا کنستانتینوپولیس نامیده شد و نام روم جدید به فراموشی سپرده شد. در اواسط هزاره دوم ميلادي امپراطوري بيزانس رو به ضعف نهاد و سرزمينهاي بسياري را در نبرد با تركان عثماني واگذار كردند. پيروزي تركان عثماني تا بدانجا پيش رفت كه در سال 1453 به دروازههاي قسطنطنيه در آن سوي بوسفر رسيدند و شهر توسط سلطان محمود دوم محاصره شد. در ۲۹ ماه مه سال ۱۴۵۳ سلطان محمود دوم (كه پس از فتح قسطنطنيه به سلطان محمد فاتح ملقب شد) بعد از ۵۳ روز محاصره در حالی وارد قسطنطنیه شد که توپ او یک حفره بسیار عظیم و بزرگی را در دیوارهای قسطنطنیه ایجاد کرد. محل این حفره امروزه به توپکاپی (دروازه توپ)معروف است. سلطان محمد فاتح پس از فتح استانبول آن را به عنوان سومین پایتخت امپراطوری عثمانی اعلام نمود. پس از فتح استانبول سلطان محمد فاتح کاخ توپکاپی و بازار استانبول را بنا مینهد و مدارس ، حمامها و بناهای زیادی در شهر ایجاد میکند. نقش معمار سینان در خلق آثار معماری این دوره برجسته بودهاست. زمانی که جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۳ تشکیل شد پایتخت آن از استانبول به آنكارا تغییر پیدا کرد. اما استانبول محوریت خود بعنوان مرکز تجاری ،صنعتی ترکیه را حفظ كرد و هم اکنون نیز بزرگترین شهر تركيه میحسوب ميشود. موقعيت جغرافيايي استانبول در شمال غربي منطقه مرمره تركيه واقع شده است. اين شهر در دو سمت تنگه بوسفور قرار گرفته كه يخش غربي آن در طرف اروپايي و بخش شرقي در طرف آسيايي تنگه بوسفور قرار گرفته است. مساحت استانبول 1.830.92 كيلومتر مربع معادل 707 مايل مربع و استان استانبول نيز داراي 6.220 كيلومتر مربع معادل 2.402 مايل است.استان استانبول كه استانبول بزرگ نيز ناميده ميشود 32 منطقه دارد كه 27 منطقه از اين مناطق در محدوده شهري قرار دارند. جمعيت جمعيت كلانشهر استانبول طي 25 سال و در فاصله سالهاي 1980 تا 2005 3 برابر شده است. حدود 70 درصد از ساكنان اين شهر در بخش اروپايي و 30 درصد از آنها در بخش اسيايي زندگي ميكنند. برمبناي آمار سال 2007 استانبول با 11.372.613 نفر جمعيت يكي از بزرگرترين شهرهاي دنيا در عصر حاضر محسوب ميشود. نرخ رشد جمعيت در استانبول نيز 3.45 درصد در سال است. اين ميزان رشد بيشتر به خاطر مهاجرت مردم از مناطق روستايي اطراف به استانبول است. حمل و نقل حمل و نقل شهري در استانبول بيشتر از طريق مترو، تراموا و خودرو انجام ميگيرد. مترو: ساخت شبكه زير زميني متروي استانبول در سال 1992 آغاز شد. اولين خط مدرن مترو نيز ميان ميدان تقسيم و منطقه اقتصادي لونت به طول 8.5 كيلومتر و 6 ايستگاه در 16 سپتامبر 2000 مورد بهرهبرداري قرار گرفت. يك خط ديگر نيز از خيابان چهارم لونت تا آيازاگا(منطقه اقتصادي مالاسك) بدر سال 2009 به بهره برداري رسيد.بخش جنوبي متروي استانبول از ميدان تقسيم تا يني كاپي نيز قرار است به طول 5.4 كيلومتر با 4 ايستگاه به طور كامل تا پايان سال 2009 افتتاح شود. فرودگاه: استانبول ۲ فرودگاه بین المللی دارد، بزرگترین فرودگاه، فرودگاه بین المللی آتاتورک پيشتر در یسیلکوی، ۲۴ کیلومتری مرکز شهر واقع شده بود اما در حال حاضر و با گسترش محدوده استانبول فرودگاه درون شهر قرار گرفته است، فرودگاه جدید، فرودگاه سابیها جوکین در ۲۰ کیلومتری شرقی از طرف آسیایی و ۴۵ کیلومتری شرقی اروپایی مرکز شهر قرار گرفتهاست. ديدنيهاي استانبول مساجد: مناره های بیش از 500 مسجد که از تپه های شهر سر به فلک کشیده است جوي فوق العاده خلق کرده است. در این چشم انداز انسان خود را در رویای شیرین بین گذشته و حال حس میکند. يكي از اين مساجد مسجد معروف سلطان احمد را با شش مناره که به واسطه کاشیکاریهای آبی رنگ خود به مسجد آبی مشهور شده و سمبل استانبول است. این مسجد طی سالهای ۱۶۰۹ تا ۱۶۱۹ به دستور سلطان احمد اول بنا شد و به همین دلیل پس از مرگ وی مسجد را مسجد سلطان احمد نامیدند. وی در همین مسجد دفن شدهاست. این مسجد در قدیمی ترین بخش استانبول واقع شده که این منطقه در قبل از سالهای ۱۴۵۳ (میلادی) مرکز قسطنطنیه، پایتخت امپراطوری بیزانس، محسوب میشدهاست. این مسجد در نزدیکی هیپودروم قسطنطنیه واقع شدهاست در مقابل این مسجد نیز مسجد ایا صوفیه که در دوره امپراتور ژوستينين و به عنوان کلیسا ساخته شده بود، قرار دارد . این اثر تاریخی که اوج هنر معماری است با تابلوهای موزائیک نفیس تزیین یافته است . بنا با كار ۱۰ هزار كارگر در طول پنج سال و تحت نظر ۱۰۰ استاد باشی تكمیل شد و به تاریخ ۲۷ آرالیك ۵۳۷ افتتاح شد. این کلیسا نخست کلیسای بزرگ نام گرفت. پس از فتح استانبول، سلطان محمد دوم دستور داد کلیسای ایاصوفیه را به مسجد تبدیل کنند. مسجد سلیمانیه نیز که این دو مسجد عظیم را از روی تپه دیگری نظاره میکند ، از شاهکارهاي هنر معماری امپراتوری عثمانی است. این مسجد با دستور سلطان سلیمان قانونی و توسط معمار سینان ساخته شده است. كاخ موزه توپكاپي: موزه توپکاپی که حدود 400 سال میزبان سلاطین عثمانی و مرکز سیاسی آنها بود، بر تپهای مشرف بر تنگه و دریای مرمره، قرار دارد . در موزه توپکاپی کلکسیونی از چینیهای ساخت كشور چين، تختهای بسیار ارزشمند طلاکوب شده، لباسهای سلاطین، جواهرات رویایی، کتابهای دست نویس کمیاب و حرمسراهای سلاطین را ميتوان مشاهده كرد. ساختمان جديد كاخ توپكاپي از سال 1466 شروع و پيش از فوت سلطان محمد فاتح در سال 1478 ساخته شده است . ساختمان اين كاخ بر خلاف كاخهاي اروپايي يك ساختمان نبوده از مجموعه كاخها و واحدها تشكيل شده است . كاخ چيني كه اولين كاخ ساخته شده در سال 1472 به پايان رسيده است . در طبقه معماري آسياي ميانه و اين كاخ دو طبقه در سال 1875 بعنوان موزه باستان شناسي و در سال 1908 نيز به موزه آثار اسلامي - ترك تبديل شده است . اين كاخ در سال 1953 بعنوان موزه آثار فاتح براي بازديد علاقمندان باز شده است. کاخ دولما باغچه : قسمت بیرونی این کاخ توسط سلطان عبدالمجید اول در اواسط قرن 19 میلادی ساخته شد. این کاخ 600 متری در ساحل اروپایی تنگه بوسفور قرار گرفته است. وجود سالن بزرگ در این کاخ با 56 ستون داخل آن و چلچراغ شکیل و 5/4 تنی آن با 750 لامپ موجود در آن چشم هر بینندهای را خیره میکند. در زمانهای گذشته جهت خوشایند ساکنین این کاخ كه سلاطين عثماني بوده اند پرندگان مختلف از اقساط نقاط جهان گردآوری و نگهداری میشده است. موءسس جمهوری ترکیه آتاتورک در این کاخ در تاریخ 10 نوامبر 1938 دیده از جهان فرو بست. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده