azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۹۱ ۱-«آیااین دانشمندان مشکل نان زن و فرزند نداشتند که با این سماجت، دنبال تحقیقات و آزمایش می رفتند؟ انگیزه آن ها چه بوده است؟» وسوال دیگراین که: ۲-«نقش ایرانیان درعلوم جدید چیست؟» در جواب کافی است بدانیم که: ۱- تقریبادرهمان سال هایی که مندلیف جدول تناوبی خودراردیف می کرد وآنگستروم طول موج پرتوهای مریی هیدروژن را اندازه می گرفت؛ درایران،امیرکبیر به قتل رسیده است. ۲- درهمان سال ها (یا دهه) کنت دوگوبینو درکتابی به نام «سه سال درایران» نوشته است: (نقل به مضمون) «طی سه سالی که درتهران بودم بیماری وبا رواج یافت و افرادزیادی را از بین می بُرد ؛ من به مقامات تهران سفارش می کردم که اولا آب مصرفی خود را بجوشانند وثانیا در مظهر قنات ها و چشمه های خود آهک بپاشند؛ ولی آن ها جواب می دادند که این کارها فایده ندارد و مرگ وزندگی دست خداست!» حقیقت آن است که از زمان حمله مغول به ایران، ایرانیان به دامان جبرگرایی و بی تفاوتی غلتیدند و حوصله نداشتند که برای هرمعلول دنیال علتی بگردند. ۳- دراروپای قرن ۱۸ و ۱۹ اشراف و فرمانروایان برای مطرح شدن بیشتر، حامی (اسپانسر) کالج هایی می شدند که از درون آن ها نیوتن، فارادی، ماکسول و ….. سربرمی آوردند و هریک پرده از رازی در جهان برمی داشتند و مردم اروپا را به تحسین وامی داشتند. درایران اشراف و فرمانروایان برای مطرح شدن خود دست به کارهای دیگری می زدند مثلا آش نذری می پختند و کسی بیشتر مورد قبول بود که شتر یا گاو بزرگتری برای آن آش بکُشد یا این که مجالس شعر برگزار می کردند و شاعری موفق تر بود که بهتر بتواند توانگران را مدح کند! و بر مقامات آن ها بیفزاید! بر گرفته از chemyazd 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده