.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ چند توصيه آغازين براي علاقمندان رمان: - موضوعي را انتخاب کنيد که به آن علاقه و اشتياق داريد. - از نظرات رمانخوانهاي حرفهاي براي انتخاب رمان مناسب استفاده کنيد. - هدفتان از خواندن را نه براي يادگيري و فهم پيامي خاص، که براي لذت بردن انتخاب کنيد. - چنانچه در ابتداي راه رمان خواندن هستيد، پيشنهاد ميکنم از رمانهاي کلاسيک آغاز کنيد. - به خاطر طولاني بودن يک رمان، فهرست شخصيتهاي اصلي و فرعي و ارتباطات ميان آن ها و فهرستي از رويدادهاي مهم را در داخل جلد کتاب يادداشت کنيد. - برداشتهاي خود را از شخصيتها و حوادث در جملاتي کوتاه در حاشيهي کتاب بنويسيد. - در پايان خواندن، برداشت کلي از رمان را در صفحهاي خالي از کتاب به صورت آزاد بنويسيد. پس از گذشت چند سال مجموعهاي جالب و خواندني از نوشتههايتان خواهيد داشت. يکي از راه هاي مفيد در روش خواندن يک رمان و يا يک اثر داستاني، توجه دقيق به تکنيکهاي منحصر به فردي است که در بيان داستان به کار ميرود. هرچند ممکن است شما بر روي پيام رمان و يا تاثيرات آن بر مخاطب متمرکز شويد، اما زماني قادر به درک آن هستيد که بر چگونگي و شيوه مورد استفاده اين فنون در داستان پي ببريد. برخي از تکنيکهاي مورد استفاده در داستان عبارتند از: *زاويه ديد و فن روايت * طرح و ساختار روايت *زمينه داستان *شخصيتپردازي 3 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ * تم و موضوع در اينجا با شرح و بسط هر يک از فنون فوق و تسلط بر زواياي پنهان و آشکار رمان، امکان بهرهگيري حداکثري از خواندن آن را فراهم خواهم کرد. چنانچه پس از اين بتوانيد با چنين تسلطي چند جلد رمان را از سر بگذرانيد، ناخودآگاه هر نوع داستاني را اينگونه نگريسته و از تاثيرگذاري آن، لذت وافر خواهيد برد. * زاويه ديد و فن روايت "point of view and narrative technique" نخست بايد از خود بپرسيم که "راوي داستان کيست؟" در متون آموزشي داستاننويسي، روايتگر داستان اينچنين تقسيمبندي ميشود: *زاويه ي ديد داناي کل يا سوم شخص، که بر همه چيز در داستان احاطه دارد و حتي نسبت به احساسات و افکار شخصيتها داراي دانش کاملي است. * زاويه ي ديد داناي کل محدود يا سوم شخصي که خود يکي از شخصيتهاي فرعي يا اصلي داستان است. نويسنده هر چيزي را که ميبيند از نگاه اين شخصيت است. *زاويه ديد اول شخص مفرد که يکي از شخصيتهاي فرعي يا اصلي داستان بوده که ممکن است در روند داستان تاثيرگذار باشد و به قضاوت بنشيند. *زاويه ديد بيروني، نوعي از زاويه ديد اول شخص است که داستان را براي مخاطب بازگو ميکند. * زاويه ديد دورني، نوعي از زاويه ديد اول شخص که راوي با گفتن ذهنيات خود، داستان را بازگويي ميکند و مخاطبي نيز وجود ندارد. * زاويه ديد دوم شخص، که رواي خواننده را مخاطب قرار داده و از او ميخواهد که جاي يکي از شخصيتها را بگيرد. * زاويه ديد بدون راوي، که داستان اغلب با نامه و يادداشت و گفتگو نوشته ميشود طرح و ساختار روايت "Plot and Narrative Structure" طرح همان چيزي است که در داستان اتفاق مي افتد، و ساختار نظمي است که طرح در آن ارائه ميشود. طرح روابط علت و معلولي رويدادهاست که معمولاً پس از خواندن رمان در ذهن خواننده ميماند و يا بر زبانش جاري ميشود و در برابر سوال "داستان دربارهي چيست؟" پاسخ ميگويد: "داستان درباره کسي يا چيزي است که چنين و چنان حوادثي براي او اتفاق ميافتد." ساختار طرحاز اين عناصر تشکيل ميشود: آغاز، ناپايداري، گسترش، شک و انتظار (تعليق)، شگفتانگيزي (نقطهي اوج)، گرهگشايي و پايان. 3 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۱ زمينه "Setting" حوادث کجا و در چه فضايي اتفاق ميافتد؟ (جغرافيا) زمان رخدادن حوادث کي و چه زماني است؟ (تاريخ) اين هر دو، بر ساير عواملي که در درونشان ميگنجد تاثيرگذارند. مثلاً رماني که ميخوانيم مربوط به زمان حاکميت مغولان بر ايران است. در زمينهي رمان مورد نطر عوامل متعددي مانند: بافت شهري و روستايي، طبيعت پيراموني، گويش افراد، اعتقادات، پوشش شخصيتها، شکل روابط آدمها، بيمها و اميدها، اوضاع سياسي و... گنجانده شده است. شخصيتپردازي "Characterization" از ارکان مهم و اساسي يک داستان و رمان "شخصيت" است. کنش و منش شخصيت (شخصيتها) ميتواند خواننده را تحت تاثير قرار داده و عکس العملهايي را در وي پديد آورد. خنده و گريه، خشم و ملاطفت، ترس و اميد، ضعف و صلابت و... احساسهايي است که با پردازش شخصيت، در خواننده بروز ميکند. ما با شخصيتپردازي در يک رمان، ميتوانيم در يک زمان کوتاه که رمان برايمان فراهم آورده، بسيار دقيقتر و کاملتر از زندگي واقعي، انسانها را بشناسيم و به درون ذهن و خلوت آنها پي ببريم؛ چيزي که در زندگي واقع، امکانپذير نيست. و اما عناصر مهم ادبي شخصيتپردازي: -ظاهر و فيزيک شخصيت - گفتگوهايي که شخصيت بر زبان جاري ميسازد - اعمال ظاهري شخصيت به صورت انفرادي و يا در ارتباط با محيط و ديگران - افکار و انديشههاي شخصيت - قضاوت ديگران در مورد شخصيت داستان، آنچه در مورد او ميگويند و ميانديشند - قضاوتهاي راوي داستان در مورد شخصيت - قضاوتهاي نويسنده داستان در مورد شخصيت - تحولات دروني و بيروني شخصيت در طول داستان - سطحي (قالبي) و جامع (پيچيده) بودن شخصيت - شخصيت ايستا (بدون تحول) و پويا (داراي تحول) موضوع و تم "Subject and Theme" موضوع، مفهومي است که داستان درباره آن نوشته ميشود و وقايع داستان به طور مستقيم يا غير مستقيم به آن مربوط ميشود. تم (درونمايه و مضمون)، جهتگيري نويسنده را نسبت به زندگي و به طور اخص موضوع داستان نشان ميدهد. در کل اين دو عنصر را ميتوان به زبان عمومي "پيام داستان" ناميد. در يک داستان تحليلي، وظيفه نويسنده، بيان يک "پيام" نيست بلکه به دنبال زنده کردن آن پيام است به طوري که احساس ما را به غليان درآورد و تخيل ما را به تب و تاب اندازد. پيام داستان به خودي خود چيز مطلوبي نيست و به نصيحت و شعار يک مقاله بيشتر شبيه است. اما وقتي در قالب يک رمان عرضه ميشود، با مهارت نويسنده در لابلاي رويدادها و کنش و افکار شخصيتها بدون آنکه ديده شود، گنجانده شده و عرضه ميشود. در نوشتن اين مقاله از کتابهاي "تاملي ديگر در باب داستان" ترجمه ي محسن سليماني و "درآمدي بر داستاننويسي و روايتشناسي" اثر فتحالله بينياز، استفاده شده است. 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده