رفتن به مطلب

رسول تُرک


ارسال های توصیه شده

رسول دادخواه خیابانی تبریزی معروف به حاج رسول تُرک، از عربده‌کش‌های تهران بود، اما عاشق امام حسین(ع) بود. در ایام عزاداری ماه محرم شب اول، بزرگان و صاحبان مجلس محترمانه بیرونش کردند و گفتند: تو عرق‌خوری و آبروی ما را می‌بری! حاج رسول برگشت و داخل خانه رفت و خیلی گریه کرد و گفت: ناظم ترک‌ها جوابم کرد، شما چه می‌گویی، شما هم می‌گویی نیا؟!

اول صبح در خانه‌اش را زدند، رفت در را باز کرد، دید، ناظم ترک‌هاست، روی پای حاج رسول ترک افتاد و اصرار کرد بیا بریم، گفت: کجا؟! گفت: بریم هیئت!

حاج رسول گفت: تو که من را بیرون کردی؟ گفت: اشتباه کردم، حاج رسول گفت: اگر نگویی نمی آیم!

ناظم گفت دیشب در عالم رؤیای صادقانه دیدم، در کربلا هستم، خیمه‌ها برپاست، آمدم سراغ خیمه سید الشهدا(ع) بروم، دیدم یک سگ از خیمه‌ها پاسداری می‌کند، هر چه تلاش کردم، نگذاشت نزدیک شوم، دیدم بدن سگ است، اما سر و کله حاج رسول است، معلوم می‌شود امام حسین(ع) تو را به قبول کرده است.

ناگهان حاج رسول شروع کرد به گریه کردن، آنقدر خودش را زد گفت: حالا که آقام من را قبول کرده است، دیگر گناه نمی‌کنم، توبه نصوح کرد، از اولیای خدا شد.

شبی عده‌ای از اهل دل جلسه‌ای داشتند، آدرس را به او ندادند، ناگهان دیدند در می‌زنند، رفتند در را باز کردند، دیدند حاج رسول است! گفتند: از کجا فهمیدی کلی گریه کرد و گفت: بی بی آدرس را به من داده است، شب آخر عمرش بود و رو به قبله بود گفتند: چگونه‌ای! گفت: عزرائیل آمده، او را می‌بینم، ولی منتظرم اربابم بیاید.

در ادامه گزارش تصویری از آخرین سال‌های حیات «حاج رسول ترک» می‌آید:

23580de5-42bf-427b-aed9-586a15ec52d5.jpg

رسول ترک در جمع یکی از هیئت‌های آذری مقیم تهران قبل از سال 1335 از پایین ردیف دوم، اولین نفر از سمت راست

 

d557433c-3f19-47e4-a925-73839c9f5114.jpg

d5883ed2-a6ab-44df-a850-ae3bef718f02.jpg

عکسی از آخرین سال‌های حیات حاج رسول

2df5d964-845a-4ac7-892f-3fd127d524c0.jpg

شناسنامه و گذرنامه رسول ترک

480ccb94-6ba0-45ec-8b3d-82c79af11623.jpg

یکی از آگهی‌های ترحیم مرحوم رسول ترک که از طرف اصناف بازار تهران و هئیت‌های بزرگ تهران در روزنامه اطلاعات 14 دی ماه 1339 در صفحه 2 به چاپ رسیده است.

 

a75f670a-f323-47f3-8f67-e18e7b1443bc.jpg

آگهی ترحیم اولین سالگرد «رسول ترک»

  • Like 7
لینک به دیدگاه
گفتند: تو عرق‌خوری و آبروی ما را می‌بری!

 

یزید هم عرق خور بودددد:whistle:

 

توبه نصوح کرد، از اولیای خدا شد.

 

اولیا خدا شدن اینقدر سادست؟!!!امام جمعه سابق شهر ما هم میگن اولیا ا... بوده .روی پارچه نوشتن دم در مسجد جامع زدن:hanghead:

 

به نظر من که این حرفا کلاه شرعی بیش نیست!!!آزادین هر طور میخواین برداشت کنین

 

امروز تو یکی از هیئت های خیابونمون یه آقایی رو دیدم که به نظرم آشنا بود دقت کردم دیدم دی جی عروسی پسر خالم بود با ریش:w58:

 

قربون امام حسین برم ....چه طاقتی داره...

لینک به دیدگاه
یزید هم عرق خور بودددد:whistle:

 

 

 

اولیا خدا شدن اینقدر سادست؟!!!امام جمعه سابق شهر ما هم میگن اولیا ا... بوده .روی پارچه نوشتن دم در مسجد جامع زدن:hanghead:

 

به نظر من که این حرفا کلاه شرعی بیش نیست!!!آزادین هر طور میخواین برداشت کنین

 

امروز تو یکی از هیئت های خیابونمون یه آقایی رو دیدم که به نظرم آشنا بود دقت کردم دیدم دی جی عروسی پسر خالم بود با ریش:w58:

 

قربون امام حسین برم ....چه طاقتی داره...

 

مگه یه دی جی نمیتونه ریش بزاره؟مگه یه دی جی نمیتونه بره عزاداری کنه؟:ws52:

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...