Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ چانه زدن یا همان 讨价还价 * کلا به دو مفهوم کلی میپردازد. مفهوم اول: حق با من هست. مفهوم دوم: فروشنده نمیفهمد که حق با من است. خانمها به یکی از استعدادهای خود که خیلی میبالند، هنر چانه زنی است! البته باید اشاره کرد که ما در این زمینه هنرمندهای قابل و بدون رقیبی هستيم (در سطوح بین المللی). برای همین است که هر وقت خانمهای ایرانی ناراحت هستند، توصیه میشود به خرید بروند. چون تمام مشکلات اعم از پاس نشدن چک همسر، دعوا و قهر با دوستانشان یا حتی نمرههای سرشار از امیدشان به کلی بعد از دوساعت چانه زدن با مغازهدارهای شهر و در پايان با دستخالی برگشتن از خرید، حل میشود. از طرفی فروشندههای ایرانی هم در زمینه فروشندگی حرفهای هستند و اگر بخواهند به بعضی از آنها مدرک معادل بدهند باید مدرکی كه این روزها خیلی مد شده! یعنی دکترا از دانشگاههای فرنگی، بدهند. مشهد سالانه پذیرای تعداد زيادي زائر و مسافر است و اين يعني بازار داغ چانه زنی برپاست؛ که به خلاصهای از آن میپردازیم. - چانه شیرازی: بر خلاف تصور؛ شیرازیها انرژی فراوانی برای چانه زنی خود دارند البته آنها همیشه سعی میکنند با استفاده از هجوم چند نفره خودشان به فرد فروشنده و گفتن «کاکو کاکو» وی را از پای بیندازند. - چانه تهرانی: همیشه مدعی هستند تهران اوج ارزانی است، حتی اگر جنسي تولید مشهد باشد! اگر هم خرید میکنند صرفا جهت این است که دست خالی برنگشته باشند و برای چانهزدن اسم تمام بازارها و محلههای خود را میگویند که مثلا یوقوزآباد این جنس را نصف قیمت شما میدهد داداش! تا شاید به این واسطه فروشنده کوتاه بیاید. - چانه مشهدی: مشهدیها فریتایم (free time) هستند، آنقدر در مغازه میمانند و با فروشنده بحث میکنند تا خود فروشنده بگوید جنسم حلال، جانم آزاد. ولي بعد از شنیدن این جمله، باز هم از تخفیفی كه گرفتهاند راضی نیستند، معتقدند شاید با پافشاری بیشتر میتوانستند تخفیف بیشتری بگیرند. - چانه اصفهانی: در تعریف چانه اصفهانی، زن و مرد مفهوم جدایی ندارند و هر دو با انرژی و با صلابت به صحبت ادامه میدهند آنها در ابتدا میگذارند خود فروشنده تخفیف بدهد، سپس خود تخفیف میگريند و در آخر که میخواهند حساب کنند جمعا هم یک تخفیف میگیرند. اگر فروشنده باشید، میدانید که چانه زدن با اصفهانیها مانند این است که کسی با استوک کفش روي مغرتان دو میدانی کند. - چانه عراقی: عراقیها که دیگر با این وضعيت دلار وضعشان بهتر شده، راحتتر خرید میکنند. عراقیها که خوب میدانند ما ایرانیها از عاشقان اهل بیت(ع) هستیم، اين فرصت را غنیمت شمرده و میگویند ما از کربلا هستیم یا حرم ائمه معصومین دعایتان میکنیم و از همان جا دعای خود را آغاز میکنند تا فروشنده هم تخفیف دلخواه آنها را بدهد. - چانه قطری یا کویتی: غالبا به یک مغازه میروند، مغازه را خالی میکنند؛ در آخر هم دعا و تشکر. - چانه اهوازی: قیمت روی اجناس را نگاهی میکنند، سپس با یکدیگر به زبان عربی مشورت کوتاهی میکنند (که فروشندههای اطراف حرم به شعاع 1 کیلومتر! عربی را میفهمند) بعد خود را جای فروشنده گذاشته و یک قیمتی را تعیین میکنند و روی آن پافشاری میکنند، در آخر یا فروشنده کوتاه میآید یا هیچ کدام! کسی فروشنده خوب میشود که اعصابی از جنس فولاد داشته باشد با قلبی مهربان، که هم مشتری راضی باشد هم خودش سودی داشته و هم آخر ماه پولی برای اجاره داشته باشد. زمانی که با قدمهای با غرور و لبخند ملیح حاکی از پیروزی از فروشگاه خارج میشوید مطمئن باشید آن فروشنده به واسطه شما یا افراد قبل از شما مجبور به افزایش قیمت میشود. البته بسیاری از کسبه هستند که میخواهند ره صد ساله خود را یک ساله از یک مغازه کوچک در یک خیابان بزرگ بروند که شاید یکی از دلایل به وجود آمدن پدیدهای به نام «چانه زدن» خود آنها باشند! * چون رابطه مستقیم بین جنس چینی و تخفیف هست و هم چنین این مطلب جنبه بین اللملی پیدا کنه کلمه چینی آن را هم نوشتیم! 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده