رفتن به مطلب

«گلستان» ِ سعدی از منظر جامعه شناسی ادبیات


sam arch

ارسال های توصیه شده

( دیدگاه آفرینش ادبی ِ لوسین گلدمن)

 

زینب برزگری

 

 

در این نوشتار تلاشمان بر این است تا با هم از دریچه ی آفرینش ادبی در نظرگاه لوسین گلدمن به گلستان سعدی نگاهی بیاندازیم. هرچند بحث اصلی گلدمن در مورد ژانر رمان به عنوان محصول ادبیِ جامعه ی بورژوایی است اما سعی می کنیم با تعمیم آرا و نظریات و با استفاده از قاعده ی« فنر» در برخورد با متون، به نوعی باز آفرینی و باز تولید در اینجا برسیم.

 

گلدمن بر اساس دیدگاه تکوینی ِ خود، آگاهی را به دو نوع تقسیم می کند: آگاهی واقعی و آگاهی ممکن. آگاهی واقعی همان شناختی است که تحت تاثیر گروه های گوناگون اجتماعی و عوامل طبیعی و کیهانی محدود می شود و به انحراف می گراید، وآگاهی ممکن نیز تمام آن استعدادها و امکاناتی است که در زمینه ی تفکر و عمل در ساختار اجتماعی ِ معیّنی وجود دارد.(1)

اساس نظریه ی گلدمن پیشینه ی آگاهیِ ممکن است. از نظر وی در جامعه شناسی، شناخت باید در زمینه ی دوگانه ی موضوع و کارپردازی که شناسنده است، مورد بررسی قرار گیرد. زیرا حتی رفتارهای بیرونی، رفتارهای موجودات آگاهی هستند که شیوه ی عمل خود را کمابیش آزادانه بر می گزینند و داوری می کنند. جامعه شناس باید در سیر تحلیل خود به حداکثر آگاهی ممکن طبقاتی که جامعه را تشکیل می دهند نیز توجه کند.(2)

 

« هر گروه اجتماعی آگاهی و ساختار های ذهنیِ خود را در پیوند نزدیک با عمل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خویش در درون جامعه می پرورد. اما آگاهی جمعی بی تردید بیرون از آگاهی های فردی وجود ندارد. هر فردی عضو چندین گروه است به نحوی که آگاهی او آمیزه ای یکتا و خاص از عناصر آگاهی های جمعیِ گوناگون و اغلب متضاد است. به علاوه از گروه هایی نیز تاثیر می پذیرد که به پایگاه اجتماعیِ او تعلق ندارد. بنابراین آگاهی جمعی فقط به صورت یک واقعیتی بالقوه در آگاهیِ یکایک افراد گروه وجود دارد. در نتیجه آگاهی جمعی در هر حال نوعی گرایش است نه یک واقعیت تجربی.» (3)

حال بالاترین انسجام گرایش های آگاهیِ ممکن که به ندرت و در طی دوره های کوتاه و استثنایی به وجود می آید« پیشینه ی آگاهیِ ممکن» را تشکیل می دهد که در تفکرات مفهومی( اندیشه های فلسفی) یا آفرینش های تخیلی از افراد به طور تجربی و بالفعل بیان می شود( آثار هنری بزرگ و آفرینش های ادبی).

گلدمن در کتاب جامعه شناسی ادبیاتش بیان می کند که « یک اثر ادبی بازتاب صرفِ یک آگاهی ِ جمعی واقعی و معین نیست، بلکه گرایش های خاص آگاهی گروه اجتماعی معینی را به سطح انسجام بسیار بالا می رساند، و البته این آگاهی ِجمعی را باید واقعیتی پویا دانست که به سمت نوعی تعادل پیش می رود.» (4)

بنابراین برای بررسی و تحلیل گلستان سعدی باید به پیشینه ی آگاهی واقعیِ و در نهایت به آگاهی ممکن آن زمان مراجعه کنیم.

نگاهی به ایران زمان سعدی می اندازیم:

عصری که به دلیل حمله و کشتار تاتار شیرازه ی زندگی اجتماعی به کلی از هم گسیخته بود. بی خردی حاکم وقت تاوان وحشتناکی برای ایران داشت: حمله ی مغول.

ایرانیان شکست خورده، سر خورده و تحقیر شده سر می افکنند. آن ها با بغض های شکسته و نشکسته در مقابل این بلای عظیم سر فرو می آورند. تقدیر را می پذیرند و جبرگرایی توجیهی می شود برای تمام شکست هایشان، تمام رنج ها و غم هاشان و تمام تلاش نکردن های بعدشان.

« در این روزگار اتابکان سلغری حاکمان فارس که حکومتی مستقل و محلی داشتند در پی مدارا با سلاطین زمان( محمد خوارزم شاه و پسرانش) و بعدها هم با سرداران اوگتای قاآن( لشکریان مغول) توانستند به یک رشته اصلاحات نسبیِ اجتماعی دست بزنند و به این ترتیب فارس به صورت یکی از مراکز بزرگ ادبی و علمیِ دوره مغول درآمد.»(5) سعدی هم زیر سایه ی همین حکومت پرورش یافت.

و حال ادبیات فارسی بعد از حمله ی مغول:

-مدیحه سرایی از رونق می افتد و شاعران به امید کسب مال و مرتبه ی اجتماعی به دربارها روی نمی آورند.

-تاریخ نویسی رواج می یابد و قوم مغول خواستار ثبتِ نام خود در آثار مکتوب تاریخی اند.

-تصوّف به عنوان واکنشی روانی- اجتماعی در برابر ظلم و به خاطر ابراز وحدت و همدردی رواج می یابد. از اصول مطرح تصوف در این عصر: مغایرت با فلسفه، غنیمت شمردن دم، بی مقدار شدن وجود جسمانی و مردن از خود و زنده شدن در معشوق، و رازداری است. رازداری در زمانه ی وحشت از دیگری، از دشمن، از جاسوس.

-عشق؛

مرتضی راوندی در کتاب تاریخ اجتماعیِ ایران می نویسد:« میان مبارزات ملت با ادبیات عاشقانه ی او رابطه ای وجود دارد. همان گونه که شئون مختلف زندگی با یکدیگر دارای رابطه اند و تاثیر متقابل دارند.» (6) و این در حالی است که موضوع عشق مایه ی اساسی ادبیات فارسی است و سعدی عاشقانه سرایی بی بدیل است.

مسعود کریم خانی نویسنده ی اولین پایان نامه ی جامعه شناسیِ ادبیات فارسی( دانشکده علوم اجتماعی) با عنوان جامعه شناسیِ ادبیاتِ منظومِ فارسی( عصر مغول) معتقد است اگر ایرانیان در برابر حملات چنگیز و اولاد او شکست نمی خوردند عشق این گونه در ادبیات به خصوص ادبیات متصوفه جا باز نمی کرد و جایی را نیز برای ابراز کید نسبت به دشمنان باقی می گذاشت. عشق در این دوره نمی تواند تقیه ای باشد برای نفرت، بلکه نفرت را از بین برده و خود به جای آن نشسته است.

با این حساب دیگر نباید از این ابیات سعدی دچار شگفتی شد:

چون زهره ی شیران بدرد ناله ی کوس بر باد مده جان گرامی به فسون

با آن که خصومت نتوان کرد ساز دستی که به دندان نتوان برد ببوس

این دوره، دوره ی استخفاف شاعر عاشق است. عاشق عزت نفسی ندارد. و« در بسیاری موارد صرفاً رابطه ای یک طرفه است که شاعر( عاشق) ایجاد کرده و از سوی معشوق بی توجهی و نامهربانی می بیند( آقای آریان پور دلیل را اختلاف در مالکیت می داند)؛ و در دوره ی صفویه تا سگ آستان معشوق هم تنزل می یابد:

سحر آمده بودم به کویت به شکار رفته بودی

تو که سگ نبرده بودی به چه کار رفته بودی». (7)

این ها آگاهی واقعی آن زمان است. سعدی در گلستان و بوستان، به واقع، به بالاترین انسجام گرایش های آگاهی های ممکن دست می یابد. او به خصوص در گلستان جهان بینی اش را با اندیشه های انتقادی نسبت به تمام واقعیاتی که تجربه کرده است، ترکیب می کند و به این ترتیب اثری برجسته و شاخص خلق می نماید.او را فرهیخته ی عصر خود، عصر تباهیِ هجوم مغول نامیده اند. سوادآموخته است و داعیِ اخلاق در سر.

ترکیبِ تفکر اشعری و گرایشات عرفانی و صوفیانه اش، باورهای دینی اش، آراء اجتماعی و مفاهیم انسانی اش با انتقاد بر زاهدان ریاکار، مخالفت با اغماض بی مورد و انتقاد بر فضل فروشان و کسانی که در گفتگو و محاوره، اصول اخلاقی را نادیده می گیرند، هجویات و هزلیاتش: تمام این ها آگاهی ِ واقعی ِ او را شکل می دهد.

شیوه ی سعدی برای جرح و تعدیل شرایط پیش رویش پند و اندرز است و هرگز پا را فراتر از این نمی گذارد. او شرایط را تحلیل می کند و سپس آن گونه که می خواهد آن را در مسیل اندیشه و سخن جاری می کند. گلدمن در کتاب نقد تکوینی (8)اذعان دارد که کسی که می خواهد در زندگی اجتماعی دخالت کند، مهم است بداند در یک وضع معلوم و یک موقعیت مشخص چه اطلاعاتی را می تواند منتقل کند، چه اطلاعاتی با دگرگونی های کمابیش عمده می گذرند و چه اطلاعاتی نمی توانند عبور کنند. با در نظر گرفتن این نکته سعدی را تحسین می کنم چرا که کاملاً زیرکانه می داند چه چیزی را و چگونه بیان کند و چه چیزی را اصلن بیان نکند.

او می داند در سخن وری یگانه است و یگانگی او تنها به انتخاب و چینش واژگانش منحصر نمی شود و مضمون و محتوا نیز دخیل است، به همین دلیل خود را معلم اخلاق معرفی می کند. مسعود کریم خانی او را مبشّر وحشت و پیامبر اضطراب خطاب می کند:« اضطراب اینکه این عمل چه باری خواهد داشت و وحشت اینکه گناهم را چه گونه عقاب خواهند کرد». (9)

این درست است، اما وقتی به شالوده ی فکری سعدی و به زمانه ی او و تعهد اجتماعی اش با در نظر گرفتن تمام خودبینی ها و تناقض گویی هایش می اندیشیم باز او را زیرک و هوشمندی می بینیم که می خواهد تاثیرگذار باشد، می خواهد باشد و شیوه ی آن را هم خیلی خوب می داند.

وگاه او را همچون برخی هنرمندان و نویسندگان شاخص ادبی، یک شخص پروبلماتیک می بینیم. گلدمن شخص پروبلماتیک را(که هنرمندان و نویسندگان را نیز در زمره ی آنها می داند) این گونه معرفی می کند: کسی که با وجود آن که اندیشه و رفتارش تابع ارزش های کیفی است، نمی تواند اندیشه و رفتار خود را« از وجود میانجی تباه گری که بر مجموعه ی ساختار اجتماعی تاثیری عام دارد» در امان بدارد. این افراد با وجود آن که بیش از هر چیز تابع کیفیت کار و آثارشان هستند اما نمی توانند اندیشه ی خود را از تاثیر بازار و پذیرش جامعه ی شیئ واره کاملن در امان بدارند.

به نظر می رسد سعدی به دلیل نزدیکی به حکومتیان، ارتباط با عامه ی مردم و نیز تجربه های شخصی اش در زندگی و سفرهایی که نمی توان به راحتی منکر آن شد، به درکی از تناقض می رسد. درکی از تناقض های موجود میان کلیشه های راستین و قراردادیِ مربوط به ارزش ها. او برای دستیابی به تکامل در پرتو همین ارزش ها دست به آفرینش می زند. این گونه به شخصیتی مسأله دار درآثارش تبدیل می شود. کسی که اثری اخلاقی خلق می کند و از سوی برخی منتقدان به بی اخلاقی و تناقض گویی متهم می گردد.

به این ترتیب گلستان نشانه ای از کنش سعدی و از دیدگاه موقعیت ساختاری ِ او در جهانِ اجتماعی اش است.او در این کنش تمام درک خود را از همان حقیقتی بیان می کند که همواره وجهه ای فرّار و مشکوک به خود گرفته است. تصویری است از انسجام آگاهی ِ او ، طبقه اش، آگاهی ِ طبقات گوناگون دیگر اجتماعی و نگرش ها و آلام و آرزو های زمانه اش.

1- لوسین گلدمن، نقد تکوینی، ترجمه ی دکتر محمد تقی غیاثی،( انشارات آگاه، تهران،1382) ص 56-57.

2- همان، ص 57.

3- لوسین گلدمن، ...[ و دیگران]، جامعه، فرهنگ، ادبیات، ترجمه ی محمد جعفر پوینده،( نشر چشمه، تهران، 1376)، صص 68 و 69.

4- لوسین گلدمن، جامعه شناسی ادبیات: دفاع از جامعه شناسی رمان. ترجمه محمد جعفر پوینده ،(هوش وابتکار، تهران، 1371) ص32.

5- مرتضی راوندی،تاریخ اجتماعی ایران، ( انتشارات نگاه، تهران، 1374)، ج 8، بخش اول، ص 37.

6- همان، ص 306.

7- همان، ص307.

8- نقد تکوینی، ص 67.

9- پایان نامه : جامعه شناسی ادبیات منظوم فارسی( عصر مغول)، مسعود کریم خانی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، کارشناسی ارشد، استاد راهنما: منصور وثوقی.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...