Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۱ لهجه ی مشهدی لهجه ی سختی نیست و به راحتی هر کسی میتونه صحبت کنه . ولی تنها یک مشهدی میتونه بفهمه آیا کسی که داره مشهدی حرف می زنه واقعا مشهدیه یا نه!!! خوب . اولین نکته ای که در یادگیری لهجه ی مشهدی باید مد نظر داشته باشین اینه که مشهدیا اخر جمله رو می کشن . خوب اینجا که نمیشه بهتون بگم چه جوری . ولی اگه تا حالا با مشهدیا برخورد داشتین حتما به این نکته پی بردین . حتی اونایی که به ظاهر هم مشهدی حرف نمی زنند . البته تهرانی هم اخر جمله رو میشکن ولی این با اون فرق داره . تهرانی ها می برن بالا مشهدیا میارن پایین . خوب حالا چند تا کلمه ی کلیدی رو اینجا بهتون میگیم تا بعدا بیشتر صحبت کنیم . در آینده برای آشنایی بیشتر به ترجمه ی متون تهرانی به زبان مشهدی می پردازیم .!!! انشاالله 1.اول از ضمایر شروع میکنیم: من = مو تو = تو او = او ما = ما شما = شما آنها = اونا خوب توجه کردین که فقط ضمیر اول شخص مفرد تغییر پیدا میکنه . ضمیر سوم شخص جمع کلا در محاوره تغییر پیدا میکنه و خاص لهجه ی مشهدی نیست . 2.فعل شدن به رفتن تبدیل می شود : چه خشکل شدی امشب = چه خشگل رفتی امشب . البته شیوه ی تلفظ این فعل هم فرق میکنه . رفتن ( با فتح ر )= رفتن ( با کسر ر) 3. "را" ی مفعولی به "ره" تبدیل میشود : هیچ کی مثل من تو رو دوست نداره = هیچ کی مثل مو تو ره دوست ندِره . 4. احوال پرسی: سلام = سلامselam خوبین= خوبن؟khooben حالتون خوبه= حالتان خوبه؟haltan khoobe چه کار می کنین؟ = چه کار مکنن che kar mokonen خوش می گذره ؟ = خوش مگذره khosh megzare? و اما چند اصطلاح: نارنجک : نان خامهای اِشکاف : کمد کُخ : سوسک، حشرهی نسبتا بزرگ، کِرم مثال : کُخ نریز : کِرم نریز، اذیت نکن یاد داشتن : بلد بودن سَرکُن : مدادتراش میلان : کوچه مغز ِ مدادفشاری : نوکِ اتود سیخ ِ ماهی : تیغ ِ ماهی پَلَخمون : یک وسیلهی وای (Y ) شکل از چوب که یک کِش یا لاستیک به انتهایش وصل است و با آن میتوان سنگ پرتاب کرد. ( برای زدنِ گنجشک!) چُمبه : اصطلاح کوچه بازاری برای فرد چاق چُغُک : گنجشک ( البته این کلمه دیگر چندان بهکار نمیرود) چلغوز : یک نوع آجیل شبیهِ بادام (فکر کنم بیشتر جاها به پشگل ِ مرغ میگویند چلغوز!) کم زور یا پرزور کردنِ گاز : کم و زیاد کردن شعلهی گاز و ِی کردن (برنج) : درشت شدن بعد از پختن (برنج) کلپاسه : مارمولک دِلَنگون : آویزان جیر دادن : جِر زدن پاچال : جایی که مغازهدار پشت آن با مشتری سروکار دارد، دخل ( این کلمه فکر کنم در خیلی از شهرهای دیگر هم استفاده میشود) توشله : تیله چُخت : سقف(خیلی قدیمی ) کاغذباد : بادبادک، کایت سرپایی : دمپایی سر ِ نوشابه : در ِ نوشابه یَره، یرهگِه : یارو، فلانی (عامیانه) ناسوس : تلمبهیِ دوچرخه کُلاج : کسی که چشمش چپ است موساکوتقی : قُمری آقمیرزا: شوهرخواهر زلفی ِ در: شببند ِ در وَرچُپّـِه: برعکس مکُش مرگِ ما: اعیانی، شیک ناخنجـِلـِّه: نیشگون قوجمه: انگور دانه شده پیشینگ: ریختن ناخواسته مایعات روی لباس حولی: حیاط قِلِه، قِلِهگی: روستا، روستایی ( عامیانهیِ قلعه) چـِغـَل: زبر، ضخیم کـَغ: کال، نرسیده چوسی:دستمال سیاه کفتر باز ها! 4 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۹۱ خیلی جالبه مهدی واقعا دستت درد نکنه خیلی دوس دارم لهجه ها رو یاد بگیرم :hapydancsmil: 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده