رفتن به مطلب

یوگا راهی به سوی شیطان


ارسال های توصیه شده

چند روز پیش ساجده خانم به من گفت گویا اخیرا شخصی در نزدیکی محله ما یک مرکز آموزش یوگا افتتاح کرده و به بهانه رسیدن به ارامش و تمرکز مردم را فریب می دهد و آنها را به سمت بت پرستی سوق می دهد .بلی . پس از شنیدن این خبر همگی با هم تصمیم گرفتیم که با این مرکز شیطانی مبارزه کنیم و فریضه امر به معروف و نهی از منکر را به جا بیاوریم . پس از بحث و تبادل نظر قرار شد با یک نقشه جالب و هوشمندانه به عنوان شاگرد وارد این موسسه شویم و پس از نفوذ در آنجا یک ضربه عمیق و کاری به آن وارد کنیم .بنابراین من و ساجده خانم و آقا مجتبی و اقا مصطفی به همراه محدثه کوچولو رهسپار آنجا شدیم . در بدو ورود فردی که قیافه زننده ای داشت و خود را استاد معرفی می کرد با چاپلوسی به ما خوشامد گفت .سپس اضافه کرد شهریه این کلاسها از قرار ماهانه پنجاه هزار تومان می باشد . ولی من گفتم ما امروز در یک جلسه آزمایشی حضور خواهیم داشت و در صورت رضایت همگی با هم ثبت نام می کنیم .استاد قلابی نیز لبخند سفیهانه ای زد و گفت مانعی ندارد .

پس از رفتن وی ساجده گفت : عجب ! این فرد نادان برای بدبخت کردن مردم و فریب دادن جوانان ساده لوح از آنها ماهی پنجاه هزار تومان نیز مطالبه می کند ! در صورتی که شرکت در نماز جماعت و بهره مندی از سخنان روحانیون آگاه و روشنفکری که پس از نماز به منبر می روند کاملا رایگان است . بین تفاوت ره از کجاست تا به کجا !من لبخند معنی داری زدم و گفتم : حالا خودتان حساب کنید و ببینید افراد غافلی که در این کلاسها شرکت می کنند چقدر نادان هستند که اتش دوزخ را با چنین مبلغ گزافی خریداری می کنند !بلی ! کم کم به ساعت شروع کلاس نزدیک می شدیم و به تدریج شاگردان کلاس وارد می شدند . متاسفانه وضعیت ظاهری آنها اصلا خوب نبود . دخترها بدحجاب بودند و به طرز زننده ای موهایشان پیدا بود . بیشتر پسرها هم لباس استین کوتاه پوشیده بودند که مشخص می کرد افراد نادان و کند ذهنی می باشند .سپس استاد قلابی در سالن را باز کرد و ما نیز به همراه دیگران وارد آن مکان شدیم . در جلوی سالن چند عدد بت چوبی گذاشته بودند که گویا یکی از انها مجسمه بودا بود و دیگری نیز مجسمه زننده ای از یک زن شیطانی بود که چندین دست داشت .استاد در ابتدا جلوی بت ها سجده کرد و سپس به شاگردان گفت که چهارزانو بنشینند و سعی کنند به هیچ چیز فکر نکنند و سپس خود را در یک مکان زیبا در حال خوشگذرانی تصور کنند تا به قول خودشان به اوج تمرکز و ارامش برسند .اقا مجتبی زیر لبی به من گفت : عجب ! ظاهرا این بت پرست های ابله تمرکز و ارامش را در فکر نکردن و عدم استفاده از مغز و خرد می دانند . همانطور که شنیدید این استاد قلابی از شاگردان خواست به هیچ چیز فکر نکنند !اقا مصطفی : تازه این فرد سفیه می گوید که خوب است خود را در حال خوشگذرانی و قدم زدن در ساحل دریا تصور کنید ! دین و مذهبی که عبادتش خوشگذرانی باشد دیگر تکلیفش مشخص است !من گفتم : بچه ها بهتر است کمی سکوت کنیم تا این نادان ها به کار خودشان مشغول شوند و سپس نقشه خود را اجرا کنیم . در این چند دقیقه هم برای این که از اثرات این محیط شیطانی مصون بمانیم در دل تسبیحات اربعه را تلاوت کردیم و منتظر فرصت مناسب شدیم .بلی . من نگاهی به پشت سرم انداختم و دیدم شاگردان تهی مغز همگی چشمها را بسته و به حالت زننده ای چهارزانو نشسته اند و برخی نیز لبخند سفیهانه ای بر لب داشتند که مشخص می کرد خود را در حال خوشگذرانی و اطاعت از نفس اماره تصور می کنند .چند دقیقه بعد احساس کردم زمان اجرای نقشه فرا رسیده و به اقا مجتبی اشاره کردم تا دست به کار شود .وی نیز ارام از جا بلند شد و پاورچین پاورچین به پشت سر استاد رفت و سپس یک ماژیک از جیب بیرون آورد و با خط خوش روی دیوار نوشت : استاد این کلاس شخص نادانی بیش نیست و شما با پیروی از وی علاوه بر این که فریب خورده اید با ماهی پنجاه هزار تومان آتش دوزخ را خریداری کرده اید !سپس ماژیک را در دستان بت بزرگ گذاشت و ارام سرجای خود نشست .بلی ! بعد از چند دقیقه استاد قلابی به شاگردان گفت که چشمها را باز کنند و از حالت تمرکز بیرون بیایند . شاگردان هم وقتی چشمها را گشودند نوشته روشنگرانه روی دیوار را دیدند و کم کم پچ پچ شروع شد و برخی نیز با عصبانیت از جا برخواستند تا از کلاس بیرون بروند .استاد نیز با تعجب برگشت و نوشته را دید . سپس با خشم پرسید این را چه کسی روی دیوار نوشته است ؟!ساجده خانم با خونسردی و متانت خاصی پاسخ داد : چون ماژیک در دستان بت بزرگ است لابد ایشان نوشته است !استاد با خشم گفت : آخر کدام ادم عاقلی چنین چیزی را قبول می کند ؟ این بت چوبی قادر نیست یک مگس را از خود دور کند ! حال چطور ممکن است بنویسد و راه برود ؟!آقا مصطفی گفت :اگر این بت قادر به حرکت نیست و چیزی نمی فهمد پس چرا او را می پرستید و در برابرش سجده می کنید ؟! شاگردان کلاس نیز پس از شنیدن این حرف همگی اعتراض کردند و به استاد گفتند که اقا مصطفی راست می گوید .استاد قلابی که سراسیمه شده بود با تته پته گفت : این بت هرچند تکه چوبی بیش نیست ولی اگر از صمیم قلب از او خواهش کنید حاجت شما را براورده می کند و به شما امکانات بیشتری برای خوشگذرانی خواهد داد .محدثه کوچولو که تا به حال ساکت نشسته بود بلند شد و گفت :هرچند من هنوز کودکی بیش نیستم و دو سه سال به جشن تکلیفم مانده است ولی می دانم که اطاعت از نفس اماره عواقب دنیوی و اخروی زیادی دارد . زیرا نفس مانند اسبی است که اگر مهار ان در دست سوارش باشد وی را به مقصدش می رساند و بالعکس اگر کسی افسار او را رها کند وی را به بیراهه و سنگلاخ خواهد برد و به زمین سرنگونش خواهد کرد . ولی شما از بت می خواهید که اسباب خوشگذرانی و تسکین هوس های شیطانی را فراهم کند !بلی ! شاگردان کلاس که سخنان محدثه کوچولو را شنیدند همگی متاسف شدند و به یکدیگر می گفتند که ما چقدر سفیه بودیم که به حرف این استاد قلابی گوش دادیم و ای کاش به اندازه نصف این کودک عقل و خرد داشتیم !سپس همگی در اطراف استاد قلابی حلقه زدند و با پرخاش شهریه خود را مطالبه می کردند . ما نیز چون به هدف خود رسیده بودیم از انجا خارج شدیم و به سمت خانه رهسپار گشتیم . اتفاقا به محض رسیدن به منزل صدای روحبخش اذان نیز به گوش رسید که خبر از ضیافت الهی و افطار می داد ...ای کاش روزی برسد که مردم بدانند رسیدن به ارامش و تمرکز فقط توسط عبادت خداوند و نماز و روزه امکان پذیر است و راه های غیر مستقیم جز گمراهی مقصدی نخواهند داشت.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

جمیعا برای شفای ساجده خانم و آقا مجتبی و اقا مصطفی ومحدثه کوچولو دعا کنیم :ws21:

  • Like 8
لینک به دیدگاه

اين كه اون استاد چه كرده و چه نكرده من نمي دونم

ولي من مدت ها يوگا كار كردم و نتايجش فوق العاده بود

تندرستي

آرامش

تمركز

هوشياري

و...

و بر خلاف اين نوشته يوگا ميل به خيلي از خوشگذراني ها را در انسان كم مي كند .نيروي جنسي را كنترل مي كند .اكول بودن را كنترل مي كند.

بد ذهن بودن را از بين مي برد

بد گويي و بد بيني و...

در كل پيشنهاد مي كنم كه امتحانش كنيد

  • Like 7
لینک به دیدگاه

!بلی ! کم کم به ساعت شروع کلاس نزدیک می شدیم و به تدریج شاگردان کلاس وارد می شدند . متاسفانه وضعیت ظاهری آنها اصلا خوب نبود . دخترها بدحجاب بودند و به طرز زننده ای موهایشان پیدا بود . بیشتر پسرها هم لباس استین کوتاه پوشیده بودند که مشخص می کرد افراد نادان و کند ذهنی می باشند .سپس استاد قلابی در سالن را باز کرد و ما نیز به همراه دیگران وارد آن مکان شدیم . در جلوی سالن چند عدد بت چوبی گذاشته بودند که گویا یکی از انها مجسمه بودا بود و دیگری نیز مجسمه زننده ای از یک زن شیطانی بود که چندین دست داشت .استاد در ابتدا جلوی بت ها سجده کرد و سپس به شاگردان گفت که چهارزانو بنشینند و سعی کنند به هیچ چیز فکر نکنند و سپس خود را در یک مکان زیبا در حال خوشگذرانی تصور کنند تا به قول خودشان به اوج تمرکز و ارامش برسند .اقا مجتبی زیر لبی به من گفت : عجب ! ظاهرا این بت پرست های ابله تمرکز و ارامش را در فکر نکردن و عدم استفاده از مغز و خرد می دانند . همانطور که شنیدید این استاد قلابی از شاگردان خواست به هیچ چیز فکر نکنند !اقا مصطفی : تازه این فرد سفیه می گوید که خوب است خود را در حال خوشگذرانی و قدم زدن در ساحل دریا تصور کنید ! دین و مذهبی که عبادتش خوشگذرانی باشد دیگر تکلیفش مشخص است !من گفتم : بچه ها بهتر است کمی سکوت کنیم تا این نادان ها به کار خودشان مشغول شوند و سپس نقشه خود را اجرا کنیم . در این چند دقیقه هم برای این که از اثرات این محیط شیطانی مصون بمانیم در دل تسبیحات اربعه را تلاوت کردیم

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

جمیعا برای شفای ساجده خانم و آقا مجتبی و اقا مصطفی ومحدثه کوچولو دعا کنیم :ws21:

آمین

:persiana__hahaha:

خیلی خندیدم. مرسی

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...