YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۱ [h=1] وحشت در فضا در گفتوگو با چهل و یکمین فضانورد شوروی [/h] » سرویس: علمي و فناوري - فناوري کد خبر: 91072314572 یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۱ - ۰۸:۲۴ والری ریومین، چهل و یکمین فضانورد شوروی اگرچه در نخستین ماموریت فضایی خود در سال 1977 ناموفق بود ولی طی دو ماموریت بعدی با فضاپیمای سایوز و یک پرواز با شاتل فضایی ناسا مجموعا 371 روز و 17 ساعت و 24 دقیقه از عمرش را در مدار زمین گذراند. دارنده دو مدال قهرمان اتحاد شوروی که آخرین سفر فضایی خود را در سال 1988 انجام داد سالهاست به عنوان مشاور عالی آژانس فضایی روسیه (روسکاسموس) ایفای نقش می کند. ریومین در گفتوگو با سرویس علمی ایسنا از سفرهای پرماجرای فضایی خود از جمله پرواز ناموفق خود با کیهانپیمای سایوز-25 و وحشت لحظه های خطرناک این ماموریت و سفرهای بعدی خود میگوید. والری ریومین در 16 اگوست 1939 در کامسامولسک آمور در ناحیه خاباروفسک روسیه به دنیا آمد. کالج فنی کالنینگراد را در سال 1958 با درجه مهندسی مکانیک به پایان رساند. مهندسی دوم خود را در سال 1966 رشته هدایت سامانههای فضایی از دانشگاه مهندسی جنگل مسکو گرفت. بلافاصله پس از آن در دفتر طراحی تجهیزات فضایی انرگیا که در آن زمان دفتر طراحی شماره-1 نامیده می شد مشغول به کار شد. در 1973 به جرگه فضانوردان پیوست. نخستین ماموریتش با سایوز-25 به همراه کاوالیونک در 1977 ناموفق بود اما پس از آن دو ماموریت موفق با سایوز و یک پرواز با شاتل فضایی داشت و جمعا 371 روز و 17 ساعت و 24 دقیقه از عمرش را در مدار زمین گذرانده است. وی بعد از سفر سوم مدیریت برنامه سالیوت -7 و ایستگاه مداری میر را بر عهده داشت و به تدریج به یکی از مسوولان بلندپایه سازمان فضایی روسیه تبدیل شد و نقش مهمی در بستن قرارداد ایستگاه فضایی بین المللی و برنامه ریزی برای این طرح بزرگ همکاری بین سازمان فضایی روسیه- روسکاسموس – و ناسا – سازمان فضایی آمریکا- داشت. آخرین سفر فضایی خود را در 1988 انجام داد. پس از بازگشت از این پرواز به کلی از پرواز های فضایی کناره گیری کرد و اینک به عنوان مشاور عالی روسکاسموس ایفای نقش می کند. [h=4]از کی با فضانوردی آشنا شدید؟[/h] ریومین: برای من فضا از کار در دفتر طراحی تجهیزات فضایی انرگیا شروع شد. با ایستگاه فضایی به اصطلاح « از نقطه صفر» و هنگامی آشنا شدم که چنین ایستگاهی وجود خارجی نداشت. در اوایل سال 1970 نخستین « سالیوت»ها را طرح ریزی می شد و در آوریل سال 1971 اولین ایستگاه پرواز کرد. طی این یک سال و نیم در دفتر طراحی و بعد در کارخانه و پایگاه پرتاب های فضایی کارهای زیادی صورت گرفت. در آن تاریخ من در سمت معاون سر مهندس طراح کار می کردم. [h=4]از چه زمانی وارد گروه فضانوردان شدید؟[/h] ریومین: پس از گذشتن از آزمایش های متعدد پزشکی سرانجام در 27 مارس 1973 به عنوان فضانورد آزمایشی پذیرفته شدم تا دوره دوساله آموزشی را بگذرانم. این دوره در حقیقت نه فقط جنبه آموزشی دارد بلکه راهی است برای آزمایش توانایی های بدنی، علمی و روانی داوطلب. خیلی از نامزدهای فضانوردی در همین مرحله کناره گیری می کنند و یا ممکن است تحمل تمرین های سخت را نداشته باشند و بدنشان آسیب ببیند و پزشکان اجازه سفر به فضا را به آنها ندهند. [h=4]از چه زمانی آموزش مستقیم برای پرواز مداری را شروع کردید؟[/h] ریومین: در سپتامبر 1975 من و ولادیمیر کاوالیونک برای کار در ایستگاه مداری « سالیوت-6 » انتخاب شدیم. سالیوت 6 در 29 سپتامبر 1977 از ایستگاه فضایی بایکونور به فضا پرتاب شد. این ایستگاه نسبت به ایستگاه های مداری قبلی تفاوت ها اساسی داشت: دارای دو سکوی الحاق، مخزن سوخت با قابلیت سوختگیری مجدد و اتاقک ویژه راهپیمایی فضایی بود. برای حمل بار به آن، یک ناو بدون سرنشین باربری به نام «پروگرس » طراحی شود. همراه با گروه ما سه دسته دو نفره دیگر هم آموزش می دیدند. قرار بود من و کاوالیونک به عنوان گروه اصلی رکورد اقامت فضانوردان «اسکای لب» را بشکنیم و آن سه گروه هم به نوبت در فاصله های مختلف به عنوان مهمان به دیدن ما بیایند و یک هفته ای در ایستگاه باهم فعالیت کنیم سپس به زمین برگردند. والری ریومین [h=4]اما شما نتوانستید کار را به انجام برسانید...[/h] ریومین: متاسفانه، 9 اکتبر 1977 من و کاوالیونک با ناو کیهانی سایوز-25 از پایگاه فضایی بایکونور به فضا پرتاب شدیم. بعد از آن که سفینه ما به مدار تعیین شده قرار گرفت، به طور خودکار چند مانور انجام داد و به طرف ایستگاه راه افتاد. تقریباً یک شبانه روز بعد از پرتاب، ایستگاه را دیدیم. در فاصله صدمتری کوالنک هدایت دستی سفینه را بر عهده گرفت و آن را به سالیوت نزدیک کرد. در فاصله 50 متری سالیوت-6 متوجه شدیم سفینه در زاویه درست وارد نمی شود. مجبور شدیم ترمز کنیم و ایستگاه فضایی را دور بزنیم. دفعه بعد سفینه توانست در نقطه اتصال عمل کند و ضربه کوچکی وارد کرد اما چراغ اتصال روشن نشد و ما متوجه شدیم ناو کیهانی خیلی آهسته از ایستگاه فضایی دور می شود. وقتی به سی متری ایستگاه رسیدیم یک بار دیگر برای اتصال به آن نزدیک شدیم. این بار نیز اتصال انجام نشد و ما به فاصله 20 متری ایستگاه برگشتیم. تنها 15-10 کیلوگرم سوخت باقی مانده بود. طبق قوانین باید همه کار را متوقف می کردیم و برای بازگشت به زمین آماده می شدیم. در این زمان ارتباط با زمین قطع بود. من به والری نگاه کردم و گفتم بیا برای سومین بار عملیات تکرار کنیم چون هنوز در بخش ذخیره سوخت وجود داشت و می شد برای فرود از امکانات اضطراری استفاده کرد. او هم حرف مرا قبول کرد. نزدیک شدن خیلی خوب صورت گرفت اما کوشش برای اتصال باز هم بی فایده بود. ضربه اتصال به ایستگاه، سفینه را هشت تا شش متر عقب راند. سوخت منبع اصلی کاملاً تمام شد. راه دیگری جز بازگشت نداشتیم. در موقع فرود هم مشکل پیدا کردیم چتر نجات به موقع باز نشد. طبق برنامه، چتر نجات ذخیره باید 50 ثانیه بعد از باز نشدن چتر اصلی عمل می کرد. در این زمان، فاصله با زمین 4.5 کیلومتر بود اما چتر ذخیره هم باز نشد. ما خیلی ترسیدیم. احساسی که قبل از مرگ به انسان دست می دهد را داشتیم. ناگهان ما لرزشی احساس کردیم و بعد چتر نجات اصلی باز شد. تازه متوجه شدیم که اطلاعات داده شده به ما غلط بوده و چتر سفینه به موقع عمل کرده است. این اشتباه دقایق وحشتناکی را برای ما به وجود آورد. در بررسی های کارشناسی، کمیسیون دولتی نتوانست دلیل عدم اتصال را روشن کند چون بخش الحاق در قسمتی از سفینه قرار داشت که به زمین بر نمی گشت. والری ریومین [h=4]سفر دوم شما همراه با سختی ها اما موفقیت آمیز و درخشان بود. شما و ولادیمیر لیاخف توانستید کار بغرنج جدا آنتن 10 متری رادیوتلسکوپ را که به دیوار خارجی گیر کرده بود را انجام دهید.[/h] ریومین: بله ماموریت ما با 25 فوریه سال 1979 با پرتاب ناو کیهانی سایوز-32 شروع شد. یک شبانه روز بعد سفینه مان را به ایستگاه سالیوت-6 متصل کردیم و کار در آن شروع شد. ما برنامه فشرده و زیادی داشتیم. از کارهای تعمیری و ترمیمی گرفته تا برنامه وسیع تحقیقات علمی از جمله ایجاد یک باغچه فضایی که در آن پیاز، سیر، خیار، گوجه فرنگی، فلفل، توت فرنگی و تربچه کاشتیم. گرچه متاسفانه به محصول دهی نرسید و تمام گیاهان در مراحل مختلف رشد پژمرده شدند. در آوریل ما منتظر گروه مهمان بودیم. روز 10 آوریل 1979 سایوز-33 به فضا پرتاب شد. این ناو نیکلای روکاویشینکف، مهندس طراح و کیهان نورد با سابقه و گئورگی ایوانف، فضانورد بلغارستان را به مدار زمین می آورد. هدف از این پرواز اتصال سایوز-33 با ایستگاه مداری سالیوت-6 و انجام آزمایش های مشترک با ما بود. 24 ساعت از پرتاب سفینه گذشته بود و تمامی دستگاه ها نشان می دادند کار با موفقیت و طبق برنامه پیش می رود اما ناگهان همه چیز به هم خورد و موتور سفینه از کار افتاد. تلاش چندباره به جایی نرسید و مرکز هدایت پرواز به آنها دستور بازگشت داد. ناو کیهانی سایوز-32 همان نوع موتوری را داشت که در سایوز-33 به کار رفته بود و در قابلیت کار آن شک به وجود آمد. کارشناسان تصمیم گرفتند سایوز-32 بدون سرنشین فرود آید و برای بازگشت ما به زمین، یک ناو سایوز، به طور خودکار بفرستند که موتور آن در زمین کاملا کنترل و بررسی و تکمیل باشد. در 13 ژوئن سایوز-32 از ایستگاه جدا شد و به زمین بازگشت. در 30 ژوئن ناو باربری پروگرس-7 به ایستگاه رسید که در عرشه تلسکوپ رادیویی « ک.ر.ت-10 » را آورد. تلسکوپ قطر 10 متر دارای شبکه ریز فلزی بود که با سامانه های پروگرس به سالیوت متصل و مثل چتر باز می شد. آنتن به وسیله چرخیدن کل ایستگاه جهت می گرفت. ما تا اوایل ماه اوت مشغول پژوهش در زمینه نجوم رادیویی بودیم. بعداً شروع کردیم به آمادگی برای بازگشت به زمین. تنها کاری که مانده بود این بود که دریچه انتهایی را آزاد و آنتن را در فضا رها کنیم. در زمان پیش بینی شده من فرمان این کار را دادم. آنتن تکان خورد اما از ایستگاه جدا نشد. ظاهرا آنتن به جایی در قسمت بیرونی مجتمع سالیوت-6 گیر کرده بود. مرکز هدایت پرواز مجبور شد فرود را به تاخیر بیندازد و ما هم برای راهپیمایی غیر برنامه ریزی شده آماده شویم. [h=4]هنگام خروج به فضای آزاد چه احساسی داشتید؟[/h] ریومین: دریچه باز شد، نور خیره کننده خورشید روی صورتم افتاد. خورشید مانع از کار می شد و مانند نورافکن کور می کرد. در 15 اوت یعنی صد و هفتاد و یکمین شبانه روز پرواز، من و لیاخف از بخش ابتدایی ایستگاه خارج شدیم. در تمام طول ایستگاه حرکت کردیم و به انتهای دیگر رفتیم. من به وسیله سیم چین، طناب هایی که گیر کرده بودند را قیچی کردم. لیاخف مواظب من بود. بعد به وسیله یک میله یک و نیم متری، آنتن را حرکت دادم و از ایستگاه دور کردم. در راه بازگشت نمونه های موادی را که دو سال در فضای باز بود را هم برداشتیم. من حتی به وسیله دستمال، گرد و غبار از پنجره ها را پاک کردم. راهپیمایی یک ساعت و 23 دقیقه طول کشید. روز بعد من چهل سالگی خودم را جشن گرفتم. اگر پرواز تمدید نمی شد این جشن را باید در خانه و کنار خانواده ام می گرفتم. ما در این پرواز یک رکورد به دست آوردیم. تنها گروه کیهان نوردان اصلی ایستگاه بودیم که در پروازی طولانی هیچ گروه مهمانی به دیدن ما نیامد و ما دو نفر این مدت زیاد را توانستیم بدون مشکلی در رفتار با هم طی کنیم. [h=4]زندگی در فضا، چه درسی به شما داده است؟[/h] ریومین: زندگی در فضا به من یاد داد برای اشیاء ساده و عادی درخت ها، برف، آسمان آبی رنگ ... ارزش قائل شوم. به یاد دارم در اولین گردش بعد از پرواز طولانی در بایکونور باران نم نم می آمد، هوا از روی معیارهای زمینی، چندان خوب نبود ولی برای ما لطافت خاصی داشت. [h=4]آیا در مدت طولانی اقامت در فضا ، خطری هم احساس می کردید؟[/h] ریومین: چنین احساسی به طور دائمی وجود ندارد. اما بعضی مواقع چرا! مثلاً وقتی شهاب سنگ ها را میبینید که چگونه وارد جو می شوند، بدون اراده فکر می کنید« با چه سرعتی گذشتند». رد برخورد ریزشهاب سنگ ها در بدنه بیرونی ایستگاه نیز وجود دارند. گرچه ایستگاه با چند لایه محافظ روکشی شده است؛ اما به هر حال باز هم این امکان وجود دارد که صدمه ببیند. طبیعتا انسان کمی می ترسد. [h=4]اما شما نترسیدید و باز هم به فضا سفر کردید![/h] ریومین: بله این خاصیت سفر به فضا است. همه فضانوردان علیرغم مشکلات سفر، بعد از مدتی باز دلشان برای فضا تنگ می شود. ما در 19 اگوست به زمین برگشتیم. فقط چند ماه گذشته بود که آمادگیام را برای سفر بعدی اعلام کردم. دو هفته قبل از پرتاب سایوز-35 در زمان تمرین، زانوی لبدف صدمه دید. کارشناسان برای این پرواز بعدی مرا انتخاب کردند چون نسبت به بقیه مهندسان فضانورد آماده تر بودم. در 9 آوریل1980 من و لئونید پاپف با سایوز-35 به فضا پرتاب شدیم و یک شبانه روز بعد با موفقیت ناو خود را به سالیوت-6 متصل کردیم. در جریان این پرواز ما با فضانوردان سایوز-36 ، سایوزتی-2 ، سایوز-37 و سایوز-38 ملاقات داشتیم و کارهای مشترکی را به انجام رساندیم. ما باز هم رکورد به دست آوردیم چون هیچکدام از گروه های اصلی ساکن ایستگاه فضایی با این تعداد مهمان ملاقات نداشتند. در حقیقت از این نظر سفر دومم جبران شد. در 11 اکتبر سال 1980 من و پاپف پس از پروازی 185 شبانه روزی و به دست آوردن رکوردی جدید به زمین برگشتیم. [h=4]پس از این سه پرواز که هرکدام به نوعی اهمیت داشت آیا باز هم تمرین و آموزش برای سفر به فضا را ادامه دادید؟[/h] ریومین: من تا سال 1987 عنوان کیهان نورد فعال داشتم. در چند گروه به عنوان عضو جانشین آموزش دیدم اما در آن تاریخ استعفا دادم و سرپرستی برنامه های ایستگاه فضایی «میر» را بر عهده گرفتم. [h=4]ولی شما با شاتل آمریکا هم پروازی انجام دادید؟[/h] ریومین: بعد از آن که با ناسا برای کار های مشترک قرارداد بستیم، از من دعوت کردند با این سفینه هم پروازی داشته باشم. این پرواز کیهانپیمای شاتل که در 2 ژوئن 1998 از پایگاه فضایی کاناورال شروع شد، برای انجام عملیات اتصال مجتمع مداری میر و برنامه مشترک با سرنشینان این ایستگاه، همچنین بازگرداندن فضانورد آمریکایی آندرو توماس بود که به همراه کیهان نوردان روس از 23 ژانویه 1998 در این ایستگاه فعالیت می کرد. من به همراه چارلز پریکوت، دومینیک گوریه، وندی لاورنس، فرانکلین چانگ- دیاز و ژانت کاوندی راهی مجتمع مداری میر شدم. این آخرین سفر مشترک فضاپیماهای آمریکا با ایستگاه مداری میر بود و به این ترتیب پریکوت که اولین اتصال با میر را صورت داده بود آخرین آن را نیز انجام داد. من و آندرو توماس را پس از سفری 4.5 ماهه به زمین بازگرداندند. سفر من با شاتل در 12 ژوئن با فرود این کیهان پیما در پایگاه فضایی کاناورال به پایان رسید و به این ترتیب پرونده پرواز های فضایی من هم برای همیشه بسته شد. [h=4]بعد از آن به چه کاری مشغول شدید؟[/h] ریومین: در حقیقت پرواز با شاتل یک فرصت دوباره برای سفر به فضا بود و من بعد از آن، همچنان به عنوان یکی از مسوولان برنامههای مشترک ناسا و روسکاسموس به کارم ادامه دادم. امروز هم به عنوان مشاور این سازمان ارتباطم را با فضانوردی همچنان حفظ می کنم. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده