رفتن به مطلب

هنر نبودن دیگری .....


ارسال های توصیه شده

یکی بود یکی نبود . این داستان زندگی ماست . همیشه همین بوده . یکی بود یکی نبود . در اذهان شرقی مان نمی گنجد با هم بودن . با هم ساختن . برای بودن یکی ، باید دیگری نباشد.

هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ، که یکی بود ، دیگری هم بود . همه با هم بودند . و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم .

از دارایی ، از آبرو ، از هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست . هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما . و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن .

و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم .

هنر نبودن دیگری

  • Like 7
لینک به دیدگاه

ما که نمی دونیم فلسفه اون از کجا میاد چرا به نیمه پر لیوان نگاه نمی کنید مثلا فکر کنیم منظورش این بوده که:

یکی بود یکی نبود:زمانیکه خوبیها و مهربونی ها بودن و بدیها و نامردیها نبودن

  • Like 7
لینک به دیدگاه
ما که نمی دونیم فلسفه اون از کجا میاد چرا به نیمه پر لیوان نگاه نمی کنید مثلا فکر کنیم منظورش این بوده که:

یکی بود یکی نبود:زمانیکه خوبیها و مهربونی ها بودن و بدیها و نامردیها نبودن

 

با این دیدگاه حق با شماست...:a030:

زنده باشید...:ws37:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...