hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۹۱ امروز دقیقاً یک سال می شود استیون پل جابز درگذشته است. کسی که اگر نگوییم یکی از پیشگامان آی تی بلکه اقلاً یکی از کسانی که آن را تجاری و در دسترس همگان قرار دادند بوده است. جابز تحصیلات تخصصی نداشت! تریلیاردر ذاتی هم نبود! پس چرا موفق شد؟ اگر این همه موفقیت ایجاد کرد منشاء آن چه بود؟ سال ۲۰۰۷ بود که در کنفرانس مشترکی که با بیل گیتس در حضور والت موسبرگ و کارا سوییشر داشت یک جمله ساده گفت: همه کارهایی که در اپل و حتی میکروسافت انجام شده است توسط افرادی خارق العاده انجام شده است که هیچ کدام الان اینجا حاضر نیستند! پس خودش هم قبول داشت که کارها مال او نیست. اگر همه تصمیمات او را بررسی کنید یک چیز در آن موج میزند. جرات ریسک کردن برای ایجاد تغییرات ولو اینکه از نظر دیگران مسخره به نظر برسد! ریسک تجاری در فضایی مه آلود که آینده مبهمی دیده می شود اما نه کامل. ریسک اما نه ریسک احمقانه! وقتی در سال ۱۹۹۸ فلاپی دیسک را حذف کرد همه این کار را پایان اپل که در آن زمان در احتضار بود دانستند اما آی مک ۹۸ پر فروشترین کامپیوتر سال شد! وقتی آیپاد در ۲۰۰۱ معرفی شد همه می دانستند که محصول جالبی است چون موسیقی چیز جالبی است. اما کسی گمان نمیکرد تا سالها چنان رکوردهایی را در هم بکشند که هر یک قبلاً فقط در اختیار خودش بوده است. وقتی آیتیونز معرفی شد خودشان هم تصور نمی کردند اینقدر مورد استقبال قرار گیرد. در واقع پیش بینی فروش نیم ساله اپل در یک هفته به وقوع پیوست! یعنی ۲۴ بار سریعتر از پیش بینی. وقتی آیفون معرفی شد هم چنین بود. کسی شک نداشت که محصولی بی نظیر است اما همه معتقد بودند که حتی بخش کوچکی از مردم با کیبردهای روی گوشیهای خود خداحافظی نخواهند کرد. مسخره است! چه کسی مانند احمقها انگشتانش را روی شیشه میزند؟ وقتی مک بوک ایر معرفی شد همه آن را به سخره گرفتند! مگر می شود بدون درایو نوری و پورتهای استانداردی که روی همه نوت بوکها بود محصولی به بازار داد آن هم فقط به خاطر نازکی و سبکی؟ اما اکنون اولترابوکها در حال گسترش بازار خود هستند. وقتی آی پد در ۲۰۱۰ معرفی شد خیلی ها آن را آیفون گنده! نامیدند. محصولی که بیشتر لوکس است تا کارآمد. کسی تصور نمی کرد در ۹ ماه ۱۵ میلیون دستگاه آن فروش برود! آن هم چیزی که قبلاً اصلاً وجود نداشت. پس او جرات ریسک داشت. اما ریسکهای او احمقانه هم نبودند. مهمترین نشانه این تفکر این است که اغلب محصولات اپل اولین در نوع خود نبودند. اقلاً در اثبات امکان فناوری کمتر محصولی از اپل بوده است که اولین باشد اما در حیطه کاربردی و عامه پسند بودن برعکس اغلب اولین بوده اند. آیپاد اولین موزیک پلیر با کاربرد مشابه واکمن نبود اما در عمل اولین گزینه ای بود که موفقیت تجاری وسیع پیدا کرد. اولین موزیک پلیر در اواسط دهه ۹۰ میلادی به بازار آمده بود اما با ابعادی بد ترکیب و عمر باطری افتضاح و حجم پایین. آیفون هم اولین گوشی لمسی نبود. ال جی قبل از آیفون مدلی تمام لمسی به بازار داده بود اما آیفون اولین نمونه موفق تجاری بود که با رابط کاربری دلنشین خود مردم را قانع کرد بابت آن پول هنگفتی بدهند! اولین تبلت هم نه تنها برای میکروسافت بود بلکه در خلال دهه اول بعد از ۲۰۰۰ چندین مدل تبلت به صورت محدود به بازار آمدند اما هرگز موفق نشدند زیرا فقط سخت افزار مهم نبود. رابط کاربری، هنر طراحی و از همه مهمتر تریبونی به نام اپل لازم بود! جابز تنها هنری که داشت فکر کردن در خارج قالب کنونی و فکر کردن برای آینده بود. وقتی چنین تفکری ایجاد شد جرات تغییر دادن و دل به دریا زدنی مثال زدنی در او موجب میشد که امروز به همان فردایی که می بایست بدل شود. حتی فردایی بهتر از آنچه تصور کرده بود! برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده