seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مهر، ۱۳۹۱ قسمتی از مردم شبه جزیرهی عربستان در سرزمینهای آباد و قابل کشت - جنوب شبه جزیره - و قسمتی دیگر در شهرهای حجاز که اهمیت تجارتی داشت بسر میبردند. این دو گروه همان گونه که از لحاظ زندگی و محیط زیست با یکدیگر اختلاف داشتند از جهت نژادی نیز به دو دسته تقسیم میشدند. جنوبیان را قحطانیان یا یمانیان و ساکنان غرب و شمال غربی را عدنانیان تشکیل میدادند. این نامگذاری به خاطر انتساب هر یک از این دو دسته به نیای آنان است. هر یک از این دو گروه قحطانی و عدنانی به قبیلهها و شاخهها و تیرهها تقسیم میشود. تمدن قحطانی به خاطر موقعیت جغرافیائی این منطقه پیشرفتهتر از عدنانیان بوده است. مهمترین قبیلههای قحطانی هنگام ظهور اسلام، این تیرهها بودند: سبا، حمیر، کهلان، ازد، مازن، غسان، اوس، خزرج، خزاعه، بجیله، خثعم، همدان، طی، لخم، کنده، قضاعه، کلب. عدنانیان یا عرب حجاز نیز به قبیلهها و تیرهها تقسیم میشوند که مهمترین آنان معدیاناند، معدیان نیز به قبیلههائی منشعب میشود که از آن جمله ایادیان و نزاریاناند. 3 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مهر، ۱۳۹۱ تردیدی نیست که برای درک تاریخ اسلام و فهم علل چالشهای بین اعراب در دو دوره جاهلی و اسلامی ، خاصه تحولاتی که با تاریخ تشیع هم گره خورده است، باید به ریشه های اختلافات نژادی عربان در گذشته دور و استمرار آن تا قرون اولیه اسلامی توجه کرد: اصولاً در تقسیم بندی قبایل عرب با دو گروه بزرگ جنوبی و شمالی مواجهیم: اعراب یمانی و نزاری یا تیره های قحطانی و عدنانی. مثلاً در حالی که قبیله قریش و بزرگان مکه جزو گروه شمالی یا عدنانی بودند و کسانی چون پیامبر اسلام و خلفای راشدین و خلیفگان اموی و عباسی و بسیاری از سرداران و سیاستمداران بزرگ صدر اسلام از قریش بودند. ساکنان یثرب یا مدینه یا اصطلاحاً انصار ، یمانی بودند و جز تیره های عرب جنوبی . البته به نظر می آید که تا پیش از سده 6 میلادی ، دشمنی وخصومت عمده ای میان قریش مکه و یمانی های مدینه نبود . اما زمانی که نیای پیامبر یعنی قصی بن کلاب در سده 5 میلادی ، ریاست مکه و کنترل کعبه را به دست گرفت و بر تیره های قریش حکومت یافت؛ قبیله های پراکنده قریش در یک شهر یعنی مکه مجتمع شدند و با تاسیس دارالندوه و اداره شورائی مهمترین مرکز تجاری و فرهنگی عربستان یعنی شهر مکه به دست سران و بزرگان قبایل ، زمینه تقسیم وظایف و در نتیجه اختلافات بر سر قدرت و ثروت نیز فراهم شد. چرا که در زمان قصی ، پنج منصب در مکه پدید آمد ، مثل ولایت کعبه ، حجابت خانه ، سقایت حاج ، رفادت حاج و حکم دارالندوه و عقد لوا . این تقسیم بنید ها چنان بر نفوذ و غرور مکیان افزود که قوانین قصی به مثابه آئینی مذهبی در مکه و پیرامون مورد پذیرش بود وکسی از آن تخلف نمی کرد ! جالب آن که قریشیان مرگ قصی بن کلاب به سال 480 میلادی را مبدا تاریخ خود قرار داده بودند! لیکن مدتی بعد اختلاف چهره نمود: گرچه پس از مرگ قصی ، فرزندش عبدالدار ولیعهد و عهده دار همه مناصب سودآور مکه گردید ؛ اما فرزندان برادر دیگر عبدمناف به نامهای: عبدالشمس، هاشم، مطلب و نوفل معترض شدند و طلب ولایت کعبه کردند. به ویژه فرزندان عبد مناف که به خاطر بازرگانی با خارج از عربستان و ثروتمند شدن ، خود را اولی به این مناصب می دانستند، گروهی را بر علیه اولاد عبدالدار شوراندند . تا این که قرار شد آب دادن و میهمانداری زائران و مسافران کعبه به بنی عبد مناف سپرده شود. چنین شد که فرزندان عبدمناف یعنی هاشم، عبدشمس، نوفل و مطلب خود را به ثروت و سخاوت شهره گرداندند . تا این که نخستین اختلاف بین هاشم بن عبدمناف با برادرزاده اش امیه بن عبدالشمس شکل گرفت. اقدامات هاشم از جمله اطعام قوم خویش در موعد خشکسالی، ارتباط نزدیکش با قبایل مختلف و...باعث رقابت بر سر مناصب کعبه بین او و برادر زاده اش شد و در نتیجه ، دو جناح هاشمی و اموی پدید آمد. دو جناحی که ماجرای کشاکش و رقابت و کینه ورزی آنها تا سالها به طول کشید. در نهایت ، اختلافات قبیله ای و اقتصادی با آمدن نواده هاشم یعنی پیامبر اسلام ، با اختلافات ایدئولوژیکی گره خورد و تشدید شد و این چالشها که در جریان حوادثی چون: دعوت پیامبر ، غزوات بدر و احد و.. ، فتح مکه ، اجتماع سقیفه و کشاکش علویان و امویان قابل مشاهده است ، در تعیین سرنوشت تاریخ اسلام و تشیع نقش مهمی ایفاء نمود. 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده