Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۹۱ متاسفم...نمی خواهم یک امپراتور باشم...این کار من نیست من نمی خواهم فرمانروایی کنم من دوست دارم به همه کمک کنم اگه بتونم یهودی...غیر یهودی...سیاه...سفید.. ما می خواهیم همه به همدیگه کمک کنیم... انسانیت همینه ما می خوایم با خوشی دیگران زندگی کنیم نه بدبختیشون.. ما نمی خوایم از دیگران متنفر باشیم... تو این دنیا برای همه جا هست...زمین پرباره و می تونه غذای همه رو تامین کنه راه زندگی می تونه آزاد و زیبا باشه ولی ما راه رو گم کردیم حرس و طمع ...روح انسانها رو مسموم کرده و دنیامون رو با تنفر محصور کرده و ما رو به سمت خونریزی منحرف کرده ما سریعتر رشد می کنیم اما خودمون رو حبس کردیم ماشین آلات ما رو نیازمند کرده و علم هم ما رو بدبین... و زیرکی ما رو سنگدل... ما بیش از حد فکر می کنیم و کمتر احساس می کنیم... ما بیشتر از ماشین آلات به انسانیت نیاز داریم... بیش از زرنگی به مهربانی و مردانگی نیازمندیم و بدون اینها زندگی خشن می شه وهمه چیز از بین می ره... هواپیما و رادیو ما رو به هم نزدیک کرده واین اختراعات برامون فریاد اتحاد سر می دن... تلاش برای اتحاد جهانی و اتحاد همه ی ما حتی الان صدای من به میلیون ها نفر می رسه میلیون ها زن و مرد وبچه ی نا امید قربانیان نظام حکومتی که انسان رو شکنجه می ده و انسانها رو زندانی می کنن خطاب به همه ی اونایی که صدام رو می شنون می گم نا امید نباشید بدبختی به سرمون اومده ولی با گذشتن از حرص و طمع بدبختی هم تموم می شه تنفر انسانها از بین می ره و دیکتا-تور ها می میرن... و قدرتها به مردم برمی گرده.... هر چقدر اسان هم بمیره آزادی نمی میره... این فقط ترجمه ی نصف متن a message for all of humanity هست.... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده