رفتن به مطلب

كاركنان فناوري اطلاعات در اقتصاد دانايي محور


ارسال های توصیه شده

از ديدگاه ناظران، امروزه فناوري اطلاعات داراي حضوري رو به رشد در اقتصاد پيشرفته است. در طي پانزده سال گذشته روش‌هاي پردازش واژگان، تجزيه و تحليل داده‌ها، اداره امور تجاري و بازرگاني و ارتباط با هم صنفان، دستخوش تغييرات و دگرگوني‌هايي شده است. در قرني‌كه پيش رو داريم فناوري اطلاعات دريچه‌اي خواهد بود به دگرگوني‌هاي مشابهي در زمينه‌هاي درماني، آموزشي، اقتصادي، تجاري و بازرگاني. در راستاي اين دگرگوني‌ها مرزهاي ملي كه مفاهيمي همچون بازار كار، بازار سرمايه و فرهنگ ملي را تعريف مي‌كردند در حال محو شدن هستند. اينترنت به يك منبع معظم اطلاعات تبديل شده است كه امر تبادل اطلاعات و ارتباطات را در زمان‌هاي بسيار كوتاه ميسّر مي‌سازد. جهان تقاضاي وسيعي را از خود در برابر فناوري اطلاعات و دگرگوني‌هاي حاصل از آن نشان داده است. متناسب با اين تقاضا نياز به تعداد زيادي از دست‌اندركاران امر ايجاد، توسعه و مديريت فناوري اطلاعات به شدت احساس مي‌شود.

انجمن ملي تحقيقات، در مراحل اوليه يك تحقيق گسترده به مطالعه نيروي كار لازم در فناوري اطلاعات در طي ده سال آينده ‌پرداخته است. در اين تحقيق محدودة‌‌ صنايعي‌ كه كاركنان فناوري اطلاعات درآن استخدام شده‌اند، نوع‌كار، زمينة فعاليت و‌ نيز تحصيلات و مهارت‌هاي لازم براي فعاليت آنها مشخص شده است. همچنين آمار مربوط به نيروي كار، بازاركار و تعداد كاركنان آمريكايي و خارجي اين رشته، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته شده است. در مراحل بعدي اين پروژه، توانايي سيستم و برنامه‌هاي آموزشي امريكا در تأمين نيروي انساني ماهر مورد بررسي قرار خواهد گرفت. اين مقاله مفاهيم اوليه اطلاعاتي و اقتصادي لازم براي آغاز اين تحقيق گسترده را شرح مي‌دهد.

در اين مقاله ابتدا سه روش و تعريف اوليه از نيروي انساني فناوري اطلاعات در صنعت، اشتغال و آموزش ارائه گرديده و تعداد كاركنان هر بخش جداگانه بيان مي‌شود.

ادامة مقاله شامل نگاهي اجمالي به پيش‌بيني مشكلات نيروي كار مورد نياز ناشي از سرعت فراوان توسعه فناوري اطلاعات مي باشد و همچنين اطلاعات مورد نياز براي تصميم‌گيري بهينه، تجزيه و تحليل تعيين مي‌شود.

فناوري اطلاعات چيست و چند نفر در اين زمينه مشغول فعاليت هستند؟

براساس آمار موجود سه روش براي مشخص كردن محدودة زير بخش‌هاي فناوري اطلاعات و افراد شاغل در آن وجود دارد.

 

 

 

  1. روش مبتني بر صنعت: سوال اساسي در اين زمينه اين است كه اين محدوده در برگيرندة چه صنايعي مي‌باشد؟ يكي از پاسخ‌هاي مربوط اين است كه تمام صنايعي كه در زمينة توليد نرم‌افزار، ارائه سيستم‌هاي Online، دسترسي به اينترنت، توسعه برنامه‌هاي رايانه‌اي، توليد رايانه، قطعات و ابزار جنبي آن، توليد و تجارت سيستم‌هاي پردازش واژگان و سرويس‌هاي ارتباطي فعاليت دارند، مي‌توانند در محدودة اين تعريف بگنجند. اين تعريف يك تعريف‌گسترده و كلي است، اما به هر حال ممكن است شامل افرادي كه مستقيماً درگير كارهاي ايجاد، توسعه و مديريت فناوري اطلاعات نباشند شود. براساس تعريف [1]SIC 737 استخدام درفناوري اطلاعات از 628600 نفر در سال 1987 به 34/1 ميليون نفر در سال 1997 رسيده بود.گزارش ITTA تعداد كاركنان فناوري اطلاعات را تقريباً 2 برابر كاركناني تخمين مي‌زند كه در شركت‌هاي غير فناوري اطلاعات شاغل هستند.
  2. روش مبتني بر اشتغال : تفاوت شمارش تعداد كاركنان فناوري اطلاعات براساس اين روش با شمارش مبتني بر صنعت در نمودار شكل 1 نشان داده شده است. تعداد كاركناني‌كه اظهار مي‌دارند در حرفه‌هاي فناوري اطلاعات مشغول به كار هستند از تعداد آن‌هايي كه مي‌گويند در صنعت فناوري اطلاعات صاحب شغل هستند بيشتر است. اطلاعات دقيق بيشتري را مي‌توان در ماتريس مشاغل Burean of labor Statistics Industry جستجوكرد.

به عنوان مثال در امر توليد فقط 12200 نفر از 268000 نفري كه مي‌گويند در فناوري اطلاعات شاغل هستند به طور مشخص در صنعت رايانه (كامپيوتر) كار مي‌كنند. در بخش خدمات نيز40 % از يك ميليون نفري كه به طور اسمي شاغل در فناوري اطلاعات هستند در رشته‌هاي مربوط به كامپيوتر كار مي‌كنند.

هسته شغلي فناوري اطلاعات معمولاً به صورت علوم كامپيوتر مهندسي كامپيوتر و تحليل سيستم تعريف مي‌شود. ولي همچنان برنامه‌ها و نرم‌افزارهاي كامپيوتري به طور قطعي چهارمين عنصر هسته نيستند. البته با تعريفي كه در اينجا ارائه كرده‌ايم نرم‌افزارها مطمئناً در اين رده قرار خواهندگرفت. اگر برنامه‌نويسي را نيز به اين‌گروه اضافه كنيم، براساس‌آمار سال 1998 تعداد كاركنان بخش فناوري اطلاعات از 5/1 ميليون نفر به 5/2 ميليون نفر خواهد رسيد. مباحث اين قسمت در شكل 2 نشان داده شده است. قرار دادن برنامه‌نويسان در اين رده موضوع مهمي است.

 

  1. روش مبتني بر آموزش: روش سوم بر اين اصل استوار است كه تمام افراد تحصيل كرده در زمينه‌هاي فناوري اطلاعات به‌عنوان يك فرد از اين مجموعه به حساب مي‌آيند. نمودار سالانه كسب مدرك در زمينه علوم كامپيوتر در شكل 3 نشان داده شده است. توليدات مهندسي به يك مقدار بيشينه در سال 1986 رسيد و سپس تا سال 1997 دستخوش تنزل شد. از آنجائيكه استخدام نيروي انساني در فناوري اطلاعات در حال رشد بوده است، لازم است تا غير از برنامه‌هاي رايج مدرك‌دهي منابع ديگري براي انتخاب كاركنان وجود داشته باشد. در واقع فقط 41% از شاغلين در زمينة علوم كامپيوتر، مهندسي‌كامپيوتر، تحليل سيستم و برنامه‌نويسي در سال 1995 مدرك مربوطه را اخذ كرده‌اند و 19% نيز مدركي در زمينه‌هاي مهندسي ديگر دارند و از تعداد باقي‌مانده بيشترين آمار مربوط به دانش اجتماعي است كه حدود 8% مي‌باشد. بنابراين صرف بررسي كردن مدرك‌ها باعث يك اشتباه در اين زمينه خواهد شد.

استفاده از روش بررسي داده‌هاي آماري مربوط به علوم محض و مهندسي (SESTAT) مشكل ديگري را در زمينه مشخص كردن حوزة كاركنان فناوري اطلاعات نشان مي‌دهد. كاركنان رشته‌هاي مختلف كامپيوتر در زمينه‌هاي مختلف فارغ‌التحصيل شده‌اند. اين مساله براي سال 1997 در شكل 4 نشان داده شده است. يك چهارم افرادي كه زمينة كاريشان را تحليل سيستم مشخص كرده‌اند و بيشتر از يك چهارم افرادي كه در زمينة دانش سيستم اطلاعات مشغول فعاليت هستند، داراي هيچ نوع مدركي در زمينة مهندسي يا علوم محض نيستند. علاوه بر آن در مورد علوم پيشرفته كامپيوتر تعداد افرادي كه داراي مدرك مربوط باشند در بين سال‌هاي 1995 تا 1997 كاهش يافته است.

 

آيا كمبودي در تعداد دست‌اندركاران فناوري اطلاعات در ايالات متحده وجود دارد؟

استخدام سريع كاركنان فناوري اطلاعات در زمينه‌هاي تخصصي كامپيوتر به همراه كاهش چشم‌گير مدرك گرايي ثابت مي‌كند كه مشكل كمبود كاركنان در حال از بين رفتن است. اگر اين رويه در حال انجام مي‌بود ما بايد انتظار مي‌داشتيم كه دستمزد كاركنان تازه وارد افزايش يابد. دستمزد رشته‌هاي مهندسي فناوري اطلاعات در شكل 5 نشان داده شده است. همانگونه كه ملاحظه مي‌شود سطح دستمزدها در زمينه‌هاي مختلف از سال 1995 در حال افزايش بوده است.

سير تكاملي نياز به كاركنان فناوري اطلاعات:

با توجه به روش نامطمئن تعريف محدودة نيروي كار فناوري اطلاعات در امريكا، بسيار سخت است كه بتوان تقاضاي آتي صنعت فناوري اطلاعات اين كشور به كاركنان بيشتر را پيش‌بيني كرد؛ تا چه رسد به انتخاب سياست‌هاي شايسته براي افزايش عرضة برخي از فاكتورهايي كه مي‌توانند در تغيير ميزان تقاضاي كاركنان جديد مؤثر باشند. برخي از عوامل مؤثر بر افزايش تقاضا در ادامه آمده است:

 

  1. ساختار صنعت؟ هر روز شاهد پيدا شدن تحوّلي در زمينة صنعت هستيم كه بي‌شك اثراتي در زمينة تقاضاي كاركنان فناوري اطلاعات خواهد داشت. با حضور تجهيزات مربوط به فناوري اطلاعات در تمام سطح جامعه محصولات توليد شده از طريق فناوري اطلاعات به‌طور گسترده‌اي پخش مي‌شوند. تمايل آشكار براي تمركز در زمينة طراحي و استفاده سيستم‌هاي عملگرا مثال خوبي براي اين ادعاست.
  2. بهينه‌سازي و سود حاصل از آن: يافته‌هاي برخي مطالعات نشان مي‌دهد كه افزايش سرمايه‌گذاري در زمينة فناوري رايانه ارتباط مهمي با رشد عمومي در زمينة استفاده از دانش بالا و نياز به كاركنان با دانش پيشرفته داشته است. هم اكنون شايد اين امر كه بهره‌وري يك مسأله تأثير ناپذير از سرمايه‌گذاري‌هاي كلان در فناوري اطلاعات است بيشتر به چشم آيد.

مطالعات اقتصاد خرد حلقة ارتباطي بين سرمايه‌گذاري در فناوري اطلاعات و افزايش سود سهام يافته است. در سطح اقتصادكلان ايالات متحده سطوحي از بهره‌وري‌ها را كه در طول 40 سال گذشته بي‌سابقه بوده است تجربه مي‌كند. اكنون اقتصاددانان نگاه جديدي نسبت به اينكه چگونه فناوري اطلاعات طبيعت كار و بهره‌وري آن را دچار دگرگوني ساخته است دارند.

سرعت تغييرات صنعتي در فناوري اطلاعات: قدرت محاسبه و درجة ارتباط بين كامپيوترها در 20 سال اخير به صورت تواني در حال افزايش بوده است و فعلاً هيچ انتهايي براي آن نمي‌توان قائل شد. هر جهشي در قدرت محاسبه، افزايش كاربردها را به همراه دارد. تمام پرسنل فناوري اطلاعات كه بر روي پروژه‌هايي وسيع اين حوزه كار مي‌كنند در مي‌يابند كه توانايي آن‌ها به سرعت در حال عقب ماندن از توسعة سريع اين فناوري است و اين مساله آموزش ضمن كار را امري اجتناب ناپذير مي‌نمايد. در اين ميان تخصصي شدن، يك مسالة ضروري است كه شايد نياز مبرم به افراد آموزش ديده در فناوري اطلاعات را محدود ‌كند.

آيا مشاغل فناوري اطلاعات در آينده توسط افراد آموزش داده شدة خاص فناوري اطلاعات انجام خواهد شد؟

تقريباً نمي‌توان هيچ پاياني را براي توسعة سريع كاربردهاي فناوري اطلاعات متصّور شد. ما هم اكنون نياز داريم تا روشي كه در آن قابليت جايگزيني كاركنان فناوري اطلاعات و مدل‌هاي نرم‌افزاري مبتني بر داده‌ها بررسي مي‌شود را توسعه دهيم. تا اينكه نرم‌افزارها به عنوان يك جايگزين مناسب براي كاركنان تبديل شوند. البته اين بحث به اين معنا نيست كه ديگر افراد متخصص در زمينه فناوري اطلاعات مورد نياز نخواهند بود؛ بلكه منظور اين است كه ديگر نياز به كاركنان فناوري اطلاعات از نياز به توسعة خود فناوري اطلاعات پيشي نخواهد گرفت.

اطلاعاتي لازم است كه سير تكاملي استخدام در اقتصادي دانايي محور را دنبال كند. خواننده متوجه خواهد شد كه در اين مقاله نياز مبرم به تأمين كاركنان فناوري اطلاعات بدون بحث در مورد دگرگوني اقتصاد دانايي محور مطرح شده است. هنگامي كه فناوري اطلاعات به طور صعودي فراگير شود، اين عبارت بيشتر معني پيدا مي‌كند. در زمان حاضر ما نياز داريم كه دگرگوني اقتصاد را دنبال كنيم و مي‌دانيم آن‌هايي كه باعث ايجاد توسعه و مديريت فناوري اطلاعات بوده‌اند نقش اساسي در اين دگرگوني دارند.

دو مطلب از OECD، گزارش مرحله به مرحله را براي جمع‌آوري داده‌ها و اطلاعات ارائه مي‌دهد تا روشن شود كه چه اتفاقاتي براي فناوري اطلاعات و ارتباطات در حال رخ دادن است. OECD در فصل چهارم گزارش خود چارچوب اساسي تعريف جرياني را كه مي‌تواند به صورت ملي و بين‌المللي پويايي شناسايي بازار كار فناوري اطلاعات را بررسي كند ارائه مي‌دهد. اخيراً OECD مقاله‌اي را در مورد «نياز استفاده كنندگان و مجموعه‌اي از جدول‌هاي پايه پيشنهادي» را براي دنبال كردن تحولات فناوري اطلاعات و ارتباطات ارائه كرده است كه به عنوان اولين گام بسيار مفيد مي‌باشد. علاوه بر توافق بر هر طبقه‌بندي به نظر مي‌رسد كه مشكل ايجاد اطلاعات معني دار كاركنان فناوري اطلاعات كه قابل مقايسه با صنايع و كشورها باشد وجود دارد. بنابر اين نياز داريم مفاهيم زير را به صورت مشتركي تعريف كنيم:

فناوري اطلاعات چيست؟چه كسي يك شاغل فناوري اطلاعات محسوب مي‌شود؟ آيا كاركنان فناوري اطلاعات آموزش‌هاي رايج لازم را به‌طور رسمي و غيررسمي دريافت مي‌كنند؟

سپس نياز داريم كه سيستمي ايجاد كنيم تا بتوانيم تغييرات سريع را نمودار كنيم و سؤال اساسي اين است كه چرا ما يك تكنولوژي روبه رشد سريع را وادار مي‌سازيم تا كند شود تا مفاهيم اساسي اوليه را توسعه دهيم؟ چرا تا اين حد مهم است؟ ما يك مجموعه جمع‌آوري شدة اطلاعات داريم كه براي اقتصاد صنعتي مناسب‌اند. اگر فناوري اطلاعات كليد اساسي اقتصاد جهان است كه به صورت فزاينده‌اي مبتني بر دانش مي‌شود پس ما نياز داريم‌كه معيارهاي مناسبي براي ورودي‌ها، خروجي‌ها و ساختارهاي سازماني كه يكي را به ديگري تبديل مي‌كنند داشته باشيم.

 

 

mvatan-IUT


[1] GAO, 1998. p.5

Capture.JPG

Capture2.JPG

Capture3.JPG

Capture4.JPG

Capture5.JPG

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...