سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۱ گفت وگوبا دکتر پرويز رزاقي روانشناس درباره مادر 30 ساله اي که فرزند 5 ساله اش را کشت جنون آني واقعيت دارد؟ دو هفته پيش، فردي با يكي از كلانتريهاي همدان تماس گرفت و آنها را در جريان مرگ مشكوكي در يكي از محلههاي همدان قرار داد. ماموران به محل اعزام و با جنازه دختربچهاي روبرو شدند؛ دختر بچهاي 5 ساله كه با روسري خفه شده بود... تحقيقات بعدي نشان ميداد اين دختر بهوسيله مادرش خفه شده است. به گزارش فرمانده انتظامي استان همدان، اين مادر كه حدود 30 سال دارد، مدعي است بيماري رواني دارد و بر اثر اختلافهاي خانوادگي و جنون آني دست به اين كار زده است. اما آيا جنون آني واقعا وجود دارد و ميتواند به حدي برسد که مادري فرزندش را بکشد؟ اين سوال را از دکتر پرويز رزاقي، روانشناس و عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي پرسيدهايم. سلامت: آقاي دكتر! آيا در علم روان?شناسي، بحثي به عنوان جنون لحظهاي و آني قابل پذيرش است؟ بله، جنون يا از دستدادن کنترل رفتارها سالهاست مورد توجه روانشناسان قرار ميگيرد. در چنين اقدامهايي، فرد از حالت طبيعي خارج ميشود و بايد و نبايدهاي زندگي را از ياد ميبرد. قتل ميتواند يکي از نتايج اين نوع جنون باشد. ناسزا، درگيريهاي بيدليل و حتي پارهکردن لباسها، نمونههاي ديگري از رفتارهاي لحظهاي افراد است. در حقيقت نقشهاي هيجاني در فرد چنان شدت مييابد که موضوعات ديگر را از ياد ميبرد. سلامت: رابطه مادري و فرزندي رابطهاي بسيار عميق و خاص است. آيا در اين مورد هم فرد ميتواند به چنان درجهاي از هيجان غيرعادي برسد که حتي فرزندش را به قتل برساند؟ بله، امكان دارد زيرا عوامل زيادي در از دستدادن کنترل نقش دارند. فشارهاي زندگي يکي از مهمترين مسايلي است که در بروز اين رفتارها دخيل است. فردي که سختيهاي اجتماعي و اقتصادي زيادي را تحمل کرده يا در زندگي هميشه بهوسيله اعضاي خانواده تحقير شده و مورد آزار قرار گرفته است، بالاخره در موقعيتي واکنشي از خود نشان ميدهد که ميتواند بسيار شديد باشد. از طرفي گاهي فرد به بيماري رواني مبتلاست در حالي كه خود و اطرافيانش از آن بيخبر هستند يا اينکه به دليل تفکر غلط، از بيان مشکل خود و مراجعه به روانشناس خودداري ميكند و زماني که بيماري شدت يافت يا فشارها افزايش پيدا کرد، ديگر برايش تحمل آنها غيرممکن و هر کاري امکانپذير ميشود. سلامت: در اين حالت اطرافيان ميتوانند جلوي رفتارهاي پرخاشگرانه فرد را بگيرند يا با صحبت او را آرام کنند؟ تا حدودي ميتوانند کنترلگر باشند اما در اين شرايط قدرت شعور از فرد سلب و کارهايش غيرقابل پيشبيني ميشود. البته تا جايي که من ميدانم، در گزارش پليس عنوان نشده که اين مادر معتاد بوده يا نه اما اعتياد به روانگردانها به دليل از بينبردن بخشهايي از مغز و دادن انرژي کاذب، يکي از دلايل اصلي بروز رفتارهاي خشن است. وقتي شعور از فردي سلب شود ديگر متوجه نيست که در حال خفهکردن فرزندش است. سلامت: طبق تعريف شما، آنچه در علم جنون به حساب ميآيد، در قانون هم پذيرفته شده است؟ همه مصاديق آن خير، يعني نميتوان به صرف عنوانکردن جنون، فرد را از قتل تبرئه کرد. اگر فردي چنين ادعايي کند، گروهي از روانپزشکان و روانشناسان در پزشکي قانوني تشکيل ميشود تا سلامت قاتل را در مدتي مشخص و در چند جلسه مورد بررسي قرار دهند. حتي اگر بيماري فرد پيش از زمان وقوع قتل، بهوسيله روانشناس و پزشک او تشخيص داده شده باشد، باز هم دليل برائت نخواهد بود زيرا صرفداشتن يک بيماري رواني نميتواند دليل انجام قتل باشد. معمولا افراد در مراحل اوليه بازجويي يا به توصيه اطرافيان از اين واژه استفاده ميکنند تا افکار عمومي نسبت به آنها بهتر شود و پليس را هم در نوعي معذوريت قرار دهند. سلامت: در اين سالها آيا خود شما با مراجعاني روبرو بودهايد که اقرار کنند چنين حسهايي دارند و مثلا دلشان ميخواهد فرزندشان را بزنند يا... بارها و بارها مراجعاني داشتهام که اعتراف کردهاند در يک لحظه مغز به آنها دستور داده که مثلا نوزادشان را از پنجره به بيرون پرتاب كنند. سلامت: دليل اين حالتها چيست؟ اختلالات و مشکلات رواني ميتوانند تا اين حد روي مغز افراد اثر بگذارند. حال اگر فرد به الکل يا مخدر هم مبتلا باشد قدرت تفکر او با سرعت بيشتري از بين ميرود. سلامت: اين نوع جنون را خود فرد يا ديگران هم ميتوانند تشخيص دهند؟ اگر فرد در لحظهاي که دچار اين اختلال ميشود بتواند خود را کنترل کند، بعد از آن بيشک متوجه مشکل و کمبودي در وجود خود ميشود؛ مثل همان مراجعاني که گفتم اما موضوع اينجاست که افراد معمولا اين مسايل را حتي به نزديکان خود نميگويند و دنبال راهحل هم نميروند. پس مشکل آنها تشخيص داده نميشود و فقط با هر مشکل و ضربه روحي، شدت بيشتري پيدا ميکند. سلامت: راهحل چيست؟ راهحل خود فرد است که بايد شهامت بيان مشکل را در جمع يا نزد يک پزشک پيدا کند. اگر شما هم چنين احساساتي را به اطرافيان و بچههايتان داريد و گاهي حسي عجيب به شما تصوراتي وحشتناک ميدهد، حتما به پزشک مراجعه کنيد و از کنار آن ساده نگذريد. ممکن است دست به قتل يا حتي آزار ديگران نزنيد اما روان هم مانند ديگر بخشهاي بدن است اگر مشکلات آن به موقع درمان نشود، با گذشت زمان حادتر خواهند شد. هفته نامه سلامت 2 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مهر، ۱۳۹۱ گاهی در دفاعیات مجرمان، در گفتار حقوقدانان و در حرف های عامه مردم به اصطلاح «جنون آنی» برمی خوریم. ممکن است انسان تحت تاثیر عوامل موقعیتی، تعادل روانی و ارتباط خود را با واقعیت از دست بدهد و مرتکب جرم شود و گمان بر این است که در این وضعیت، مجرم مسوولیت کیفری ندارد. اینکه چنین دفاعیه ای تا چه حد وجهه قانونی و عرفی دارد، به این بحث مربوط نمی شود. کوشش من بر این است تا در این نوشته روشن کنم که آیا اصولا چیزی به نام جنون آنی از نظر پزشکی مقبولیت دارد یا نه؛ و تا چه حد مشمول معیارهای طبقه بندی اختلالات روانی قرار می گیرد... جنون (در اصطلاح فقهی و قانونی) و دیوانگی (در اصطلاح عامه) با روان پریشی در روان پزشکی تا حدودی هم پوشی دارد. به این ترتیب که همه موارد روان پریشی که در طبقه بندی های روان پزشکی وجود دارد در چارچوب کلی جنون می گنجد اما همه موارد جنون معادل با روان پریشی نیست. مفهوم روان پریشی دقیق، مشخص و دارای ضابطه است، در حالی که مفهوم دیوانگی یا جنون، گسترده و مبهم است و هر نوع عمل نابخردانه و ابلهانه ای را هم شامل می شود که حکایت از فقدان عقل و منطق دارد. بیماران روان پریش به دلایل گوناگونی مرتکب جرم می شوند اما عموما همان انگیزه هایی که در افراد غیرروان پریش سبب ارتکاب جرم می شود، در آنان هم انگیزه ارتکاب جرم قرار می گیرد. گاهی نیز به دلایلی که ناشی از روان پریشی آنان است (از جمله هذیان، توهم و خودکاری) امکان دارد مرتکب جرم شوند. برای نمونه، یک بیمار چون توهم شنوایی و دستوری دارد که به او فرمان قتل کسی را می دهند، ممکن است مرتکب قتل شود. بیمار دیگری چون هذیان گزند دارد و می اندیشد همسایه درصدد کشتن اوست، امکان دارد برای جلوگیری از کشته شدن اقدام به قتل همسایه نماید. حتی ممکن است بیمار روان پریش بدون هیچ انگیزه آشکار یا پنهان عادی یا روان پریشانه ای، تنها در اثر رفتار خودکار مشتی به دیگری بزند و سبب مرگ او شود و هیچ گونه دلیلی هم نمی تواند در این باره بیان کند. ● داوری درباره جنون آنی در موارد فوق الذکر، قاضی موضوع را برای ارزیابی پزشکی به کارشناس امر یعنی روان پزشک ارجاع می کند و در صورتی که او جنون را در حین ارتکاب جرم مورد تایید قرار داد، قاضی بر مبنای ماده ۵۱ قانون مجازات اسلامی بیمار را محاکمه نمی کند بلکه او را جهت مداوا به بیمارستان روانی ارجاع می کند و بیمار تا حصول بهبودی باید در بیمارستان بماند که این امر ممکن است مدت طولانی به درازا بکشد و حتی در صورت تداوم حالت خطرناک بیمار سال ها یا تا پایان عمر در بیمارستان باقی می ماند. بعضی اوقات، بعضی از قاضی ها تصور می کنند که اگر ارتکاب جرم ناگهانی و بدون برنامه ریزی قبلی بود و مجرم هم تمهیداتی برای فرار و گریختن از دستگیری و مجازات نیندیشیده بود، این امر حکایت از جنون می کند و اگر با کاربرد عقل و منطق مرتکب جرم شد و به صورت هوشمندانه ای وانمود کرد که مرتکب جرم نشده است پس لابد مجنون نیست. اما باید گفت که اگرچه گاهی بیمار روان پریش به صورت ناگهانی و بدون برنامه ریزی و حتی بی دلیل مرتکب جرم می شود اما بسیاری از موارد هم هرچند تحت تاثیر انگیزه روان پریشانه (توهم یا هذیان) جرمی را انجام می دهد لیکن با برنامه ریزی قبلی و دقیق این کار را می کند و این امر به ویژه در نوعی نابه سامانی روانی تحت عنوان اختلالات هذیانی مصداق می یابد.بسیاری اوقات هم فرد غیرروان پریش بدون برنامه و حتی بدون انگیزه قبلی مرتکب جرم می شود و اقدامی هم در جهت از بین بردن آثار جرم یا اختفای خویش به عمل نمی آورد.از نکات مهم که باید در شمار آورد آن است که روان پریشی عموما به صورت ناگهانی ایجاد نمی شود بلکه مبتنی بر زمینه زیست شناختی است که گاهی فشارهای روانی سبب آشکار شدن یا تشدید آن می شود اما نمی توان انکار کرد گاهی یک رفتار مجرمانه می تواند نخستین تظاهر یک روان پریشی باشد. ● آنچه موضوع را پیچیده تر می کند آنچه موضوع را پیچیده تر می کند این است که گاهی تحت تاثیر عوامل استرس آور شدید محیطی، فرد ممکن است به نوع حاد روان پریشی دچار شود که عنوان اختلال روان پریشی کوتاه مدت را دارد و طبق تعریف، دست کم یک روز و حداکثر یک ماه (در صورت عدم درمان) به درازا می کشد و در آن، توهم یا هذیان یا گفتار بی سازمان وجود دارد و شیوع آن بین ۲۰ تا ۳۵ سالگی است. در این نوع روان پریشی سردرگمی، اختلال در سوگیری زمانی و مکانی و شخصی و نوسان خلق از حالت سرخوشی بیمارگونه تا خودکشی دیده می شود. در تشخیص افتراقی آن مسمومیت با مواد یا بازگیری ناگهانی از مواد و صرع باید مورد توجه قرار گیرد. گاهی در نابه سامانی های روانی که جنبه غیرروان پریشی دارد، ممکن است با دوره های کوتاه مدت و چند ساعته روان پریشی روبه رو شویم که به ویژه در نابه سامانی های شخصیتی اسکیزوتایپال و مرزی دیده می شود.به هر حال، تردیدی نیست که اصولا رفتار مجرمانه و به ویژه دیگرکشی نشانه ای از نابه هنجاری و اختلال است و می تواند به عنوان یک علامت نابه سامانی روانی مورد ارزیابی قرار گیرد. اکثریت مجرمان (از جمله معتادان به مواد مخدر) نیز در طبقه بندی اختلال شخصیت ضداجتماعی قرار می گیرند که قانون شکنی و پرخاشگری و فریب و جعل و تهدید و تخریب، بی برنامگی و رفتارهای پیش بینی ناپذیر، بی توجهی به امنیت خود و دیگران معیارهای تشخیصی آن را تشکیل می دهد اما این تشخیص به معنای رفع مسوولیت کیفری نیست. در واقع مطابق با قوانین، دیدگاه های عرفی و موضوعات پزشکی فقط فرد روان پریش مسوول اعمال خود شناخته نمی شود و در صورت ارتکاب جرم مسوولیت کیفری ندارد. ذکر این نکته هم لازم است که ضرورتی ندارد حتما جرم فرد روان پریش ناشی از توهم یا هذیان او باشد تا مجازات نشود بلکه امکان دارد فردی در عین روان پریشی با انگیزه های سودجویانه یا انتقام جویانه مرتکب جرم شود لیکن باز هم به علت بیماری و نداشتن ارتباط کامل با واقعیت محاکمه نشود و توسط قاضی به بیمارستان روانی فرستاده شود زیرا مجازات برای انتقام جویی کورکورانه انجام نمی شود بلکه برای تنبه فرد و حفظ جامعه از مخاطرات است و اگر مجرم به علت روان پریشی قابل تادیب نباشد، مجازات جنبه عقلانی و انسانی ندارد. ● حرف آخر ملاحظه کردید که تصمیم گیری درباره موضوعی تحت عنوان جنون آنی بسیار پیچیده و وقت گیر و تخصصی است و نیاز به دانش و تجربه کافی در این زمینه دارد. تصمیم گیری در باب وجود یا فقدان بیماری روانی، روان پریشی و عوامل رافع یا کاهنده مسوولیت کیفری امری مهم است که عموما در جلسات طولانی کمیسیون های روان پزشکی امکان پذیر است و هرچه تجربه کارشناس در این امر یبشتر می شود، احتیاط و دقت او هم افزون تر می شود و حقیقت آن است که موضوعی که با زندگی یک انسان و چند خانواده و امنیت و آسایش جامعه سر و کار دارد، نیازمند چنین دقت و صرف وقتی نیز هست. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده