رفتن به مطلب

گوهری از شمس تبریزی


ارسال های توصیه شده

«بایزید بسطامی ... به حج مي‌رفت. و او را عادت بود كه در هر شهري كه درآمدي، اول، زيارت مشايخ كردي آنگه كار ديگر.

سيد، به بصره به‌خدمت درويشي رفت. درویش(شمس تبریزی) گفت كه:

ــ يا ابا يزيد كجا مي‌روي؟

گفت:

ــ به مكه، به زيارت خانه‌ي خدا!

گفت:

ــ با تو زادراه، چيست؟

گفت:

ــ دويست درم!

گفت:

ــ برخيز، و هفت‌بار، گرد من طواف كن، و آن سيم را به‌من ده!

بايزيد برجست، و سيم بگشاد از ميان، بوسه داد، و پيش او نهاد.

درويش گفت:

ــ آن خانه‌ي خداست، و اين دل من هم خانه‌ي خدا! اما بدان ،خدايي كه خداوند آن خانه (کعبه)است، و خداوند اين(قلب شمس)، كه تا آن خانه را بنا كرده‌اند، در آن خانه درنيامده است. و از آن روز كه اين خانه را بنا كرده، از اين خانه خالي نشده است!»

 

{مقالات شمس،320}

 

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...