Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 شهریور، ۱۳۹۱ یک مدیر رسانه موفق، عالم و عامل در سه حوزه است: ۱. مفاهیم و مبانی مدیریت و اقتصاد رسانه اقتصاد رسانه جوان است و خام. مدیریت رسانه کودکی است نابالغ. منابع موجود در این زمینه هم بومی نیست و متعلق به فرهنگهای متفاوت است. بین منابعی که در کشورهای اروپایی تولید شده با منابعی که در آمریکا تولید شده تفاوتهایی وجود دارد. حتی منابع اروپایی هم یک دست نیستند. در این آشفتگی مدیر رسانه موفق باید بر سه چیز مسلط باشد: دانش، مهارت و توانایی استفاده از مفاهیم و مبانی مدیریت و اقتصاد رسانه. ممکن است شخصی بدون مطالعه منابع به دانش مورد نیاز خود دست یابد و شخصی دیگر با مطالعه تمام آن متون باز دانش فقیر و اندکی داشته باشد. اما مهمتر از آن مهارت به کار بستن این دانش است. اگر مهارت در ادامه دانش نباشد این موضوع خطرناک است. این جا جدایی عجیبی وجود دارد. بسیاری منابع را مرور کردهاند و مانند ماشین مرور کلید واژهها میمانند. بسیاری هم مهارت استفاده از مفاهیمی را دارند که چیز زیادی در مورد چرایی آنها نمیدانند. توانایی نسبت به این دو موضوعی خداداد است. یک کسی با تلاش و کوشش دانش و مهارت مدیریت رسانه را مییابد. اما توانایی ذاتی است. ۲. مفاهیم و مبانی مباحثی مانند مطالعات فرهنگی، جامعهشناسی، مردمشناسی، فلسفه، روانشناسی اجتماعی روانشناسی و … اگر تسلط به این مباحث لازم نبود میتوانستم بگویم فارغالتحصیلان MBA میتوانند به کار مدیریت رسانه بپردازند. اما رسانه محصولی متفاوت با هر شرکت و سازمان تولیدی و خدماتی دیگر دارد. محصول رسانه وقتی به دست مصرفکننده میرسد توسط او و به شیوههای متفاوت بازتولید میشود. محصول رسانه پیام است. چون پیام در انسانهاست و به مصداق هر کسی از ظن خود شد یار من به تعداد انسانها برداشت متفاوت از پیام دریافت شده وجود دارد. به همین دلیل مدیر رسانه باید علاوه بر توانایی تولید پیام به شکلی کارا و اثربخش توانایی تحلیل اثر پیام را هم داشته باشد. در حرفههای دیگر استاندادهای متفاوتی وجود دارد. وقتی شما محصول یا خدمتی را با استاندارد خاصی تطبیق میدهید کار تمام است و از آن جا به بعد استاندارد است که حرف میزند. اما در رسانه هیچ استاندارد خاصی وجود ندارد. هیچ وقت نمیتوانیم بگوییم اگر این طور فیلم بسازید حتما آن طور میشود که باید بشود. ۳. مفاهیم و مبانی تولید رسانهای بسیاری از مدیران نیازی نیست که دانش و مهارت فنی سازمان یا شرکتی که در آن مدیریت میکنند را داشته باشند. اما رسانه این گونه نیست. مدیر رسانه خوب اول باید رسانهنگار خوب باشد. البته لزوما رسانهنگار خوب مدیر رسانه خوب نیست. چرا مدیر رسانه باید رسانهنگار باشد؟ به دو دلیل. اگر مدیر رسانه تولید رسانه نداند به راحتی سرش کلاه میگذارند. رسانه و تولید رسانهای پیچیدگیهای خاصی دارد که برای دیگران مانند یک جعبه سیاه میماند. تولید رسانه سهل ممتنع است. اگر شما تولید رسانه ندانید توسط کارگزاران رسانه به راحتی ضربه فنی میشوید. دومین دلیل برای این که مدیر رسانه باید رسانهنگار باشد این است که اگر کسی نداند تولید رسانه چگونه انجام میشود نمیتواند برنامهریزی کند. نمیتواند سازماندهی کند. نمیتواند هدایت کند و بالطبع نمیتواند کنترل کند. باز تاکید میکنم مدیر رسانه باید رسانهنگار باشد اما رسانهنگاران لزوما نمیتوانند مدیر رسانه باشند. اگر کسی بخواهد رسانهنگار خوب باشد باید بر دو حوزه مسلط باشد: تخصص تولید محتوی در رسانه (رادیو یا تلویزیون یا سینما یا موسیقی یا کتاب یا روزنامه یا نشریه یا …) تخص در حوزههای مختلف! دومی به این دلیل است که: پیش از این میگفتند روزنامهنگار (یا رسانهنگار) اقیانوسی است به عمق کم. اما این حرف از پایه و اساس اشتباه است. چون روزنامهنگار اقیانوسی است که در برخی نقاط بسیار عمیق است. کسی که به یک حوزه خاص (مثلا سینما، اقتصاد، مجسمهسازی، سیاست، کسب و کار و …) مسلط نباشد نمیتواند در آن حوزه هم خوب روزنامهنگاری (رسانه نگاری) کند. این سه چیزی که گفتم به نظرم باید در یک شخص وجود داشته باشد تا حداقل در مسیر مدیر رسانه شدن باشد. در غیر این صورت مسیر اشتباهی ممکن است ما را به جایی نرساند. نویسنده : رضا قربانی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده