رفتن به مطلب

افکار دمینگ


ارسال های توصیه شده

دكتر دمينگ كار خود را از اواخر دهه 1920 آغاز كرد . وي در اين سال ها به عنوان رياضي دان و فيزيك دان در وزارت كشاورزي ايالات متحده آمريكا مشغول به كار بود.

 

دمينگ نظريه پراكنش ( Theory Of Variance ) را گسترش داد وي نتوانست به اندازه كافي مديران آمريكايي پيدا كند كه به نظريه مديريت كيفيت توجه داشته باشند زيرا در آن هنگام تيلوريسم در آمريكا به شدت رايج بود. دكتر دمينگ درخواست كرد كه در ايجاد انگيزه در كارگر به عنوان وسيله تاثيرگذار بر بهره وري تغيير داده شود پيشنهاد وي هم از سوي مديريت و هم از سوي سازمان هاي كارگري به چالش منجر شد .

 

در سال 1950 و پس از جنگ جهاني دوم اتحاديه دانشمندان و مهندسان ژاپن ( JUST ) از دكتر دمينگ درخواست كرد به ژاپن برود زيرا ژاپن نيازمندي عاجل به مديريت كيفيت داشت . در آن هنگام محصولات ژاپني در سطح جهاني نامرغوب و پست شناخته مي شدند . دكتر دمينگ در ژاپن سمينار هفت روزه اي در مركز كنفرانس هاي موپزشكي ژاپن در توكيو برگزار كرد . به دنبال سمينار وي مديران ارشد صنايع ژاپن وي را براي ايراد مطالب در سمينار يك روزه به هاكن دعوت مي كنند . او در سمينارهاي خود مقوله كنترل كيفيت آماري و نقش آن در بهبود كيفيت را براي مهندسان ، مديران و محققان ژاپني به زبان كاملا كاربردي مطرح مي كند. تدريس وي انقلابي در انديشه شركت كنندگان ايجاد كرد و آن ها را به مطالعه كيفيت و بهبود كيفيت از راه روش هاي دمينگ تحريك كرد. ( طبيبي ، جمال الدين . 1380 )

 

دمينگ مديريت كيفيت جامع را اين گونه تعريف مي كند : مديريت كيفيت جامع ( TQM ) عبارتست از مجموعه اي از فعاليت هاي سيستماتيك كه سازمان براي رسيدن به يك سازمان اثربخش در تامين اهداف عالي خود و همچنين ارائه محصول يا خدمات با يك سطح كيفيت مطلوب به طوري كه بتواند خشنودي مشتريان را در زمان و با قيمت مناسب تامين نمايد .

 

دكتر دمينگ كنترل آماري فرآيند ( SPC ) را به ژاپني ها آموخت و هميشه اين نظر را حفظ كرده كه مديريت بايد دركي از انحرافات آماري داشته باشد . او نظريه SPC را طي جنگ جهاني دوم با موفقيت در آمريكا پياده كرد و توانست طراحان ، مهندسان و بازرساني را براي فعاليت هاي جنگ آموزش دهد . آموزش او منجر به كاهش بسيار در ضايعات و دوباره كاري شد و به بهبود بهره وري انجاميد.

 

دكتر دمينگ بر استفاده از روش هاي آماري و رويكرد سامان مند براي حل مشكلات كيفيت تاكيد مي كرد و تقصير ضعف مديريت را در نظام و نه در كارگر مي دانست و بر اهميت ابزارهاي آماري بنيادين كه هم اكنون به عنوان هفت ابزار كيفيت معروف شده پافشاري كرد اين ابزارها عبارتند از : 1- بافت نگار 2- رسم نمودار پراكندگي 3- نمودار پارتو 4- نمودارهاي استخوان ماهي 5- نمودارهاي كنترل 6- نمودار جريان كار7- وارسي نامه ها. ( بويدل ، تام . 1380 )

 

دكتر دمينگ معتقد بود چنان كه خود را عوض كنيم هر كاري را بهتر مي توانيم انجام دهيم. هدف دمينگ ايجاد يك طرز فكر ساده در مردم و شكستن الگوهاي سنتي آن ها بود. شركت هايي كه فلسفه دمينگ را به كار گرفتند به خوبي واقفند كه اين كار پشتكار و زمان زياد مي برد.

 

منتقدين دمينگ معتقدند كه اين نظام كيفيت نمي تواند تمام مشكلات ناخوشايند را حل كند. ولي چرا ؟ اين نظام توليدي كمي بود كه باعث اين مشكلات شد و دمينگ از كساني بود كه اين نظام كميت را براي جوامع پيشرفته اي مانند امريكا كافي ندانست. چون كميت به اطاعت و فرمانبرداري نيازمند است. فلسفه دكتر دمينگ بر اين پايه استوار است كه تمام افراد يك سازمان براي يافتن راه حل هاي جديد و بهتر بايد باهم همفكري كنند. مصرف كننده خواهان كيفيت بهتر است. دولت ها قوانين سخت تري وضع مي كنند. چيزي كه براي كارگران دشوار است اين است كه بدانند كارشان چه جايگاهي دارد ، نه تنها در دستگاه بلكه در جامعه. مديران شرايط جديد را بايد اعمال كنند و يكي از عمده وظايف آن ها روشن ساختن جايگاه فرد فرد افراد زيردست خود در اين سيستم است. شرط اساسي اصلاح پيوسته ، تعاون و ارتباطات در بين مديران ، كارگران ، توزيع كنندگان ، مشتريان و دنياي بزرگتري است كه شركت يا سازمان در آن به فعاليتش ادامه مي دهد.

 

به طور خلاصه همه بايد به خواست هاي مشتري توجه داشته باشند. هميشه سعي در بهتر ساختن و مقرون به صرفه تر كردن كالا داشته باشند. هدف از نظام مديريت دمينگ بهبود توليدات و خدمات با صرف كمترين هزينه است.

 

مردم فهرستي از كارهايي كه بايد انجام دهند را مي خواهند‍! . دكتر دمينگ داراي فلسفه اي بود نه يك فهرست. به گفته كساني كه اين فلسفه را به كار گرفتند انجام اين كار نتايج بسيار خوبي به دنبال دارد ولي ساده نيست. چيزي كه فلسفه دمينگ براي يك سازمان انجام مي دهد اين است كه طرز فكر و نحوه انجام گرفتن كار را تغيير مي دهد.

 

دمينگ : تنها تلاش سخت كافي نيست. كاهش هزينه هم به تنهايي كافي نيست. پشتكار و از خود گذشتگي هم كاري از پيش نمي برد. تجهيزات پيشرفته هم كافي نيست. مسئله كارگر نيست نيست. مسئله در راس تشكيلات قرار گرفته است يعني مديريت. بايد سياستي براي كيفيت وجود داشته باشد. كيفيت در بالا ساخته مي شود. در هيات مديره . (انقلاب دمينگ . 1378 . ترجمه مركز آموزشي سازمان مديريت دولتي )

 

در جنگ جهاني نخست سربازان آمريكايي به سلاح هاي با كيفيت تري نياز داشتند. دكتر دمينگ معيارهاي جديدي را ترسيم كرد و صنعت كيفيت را در صنايع دفاعي كشور بالا برد و معيارهاي او به پيروزي درجنگ كمك كردند. در آمريكا پس از ركود اقتصادي پس از جنگ مديريت صنعتي اين معيارها را ناديده گرفت. كيفيت قرباني كميت شد. از سال 1930 به اين طرف تنها كميت مد نظر بود.

 

شركت هايي كه روش دمينگ را با موفقيت به كار گرفتند به هر چيزي به شكل يك سيستم مي نگريستند. هر تغيير و تحولي در هر جاي اين سيستم روي فرآيندهاي ديگر تاثير مي گذارد. اين با طرز تفكر مديريت سنتي آمريكا تفاوت دارد. بزرگترين سهمي كه دكتر دمينگ در روابط عملكردهاي شغلي و همچنين در سياست گذاري هاي دولت در آمريكا داشته اين است كه : هميشه به يك سازمان به شكل يك سيستم نگاه مي كرد. اعتماد عنصر مهمي در روش دمينگ به حساب مي آيد. كارگر بايد به مديران و مديران هم بايد به كارگران اعتماد كنند.

 

دكتر دمينگ اشاره مي كرد كه راز موفقيت ما در عصر اقتصاد جديد افزايش پيدا كرده است. با بهره گيري از تعاون ، اصلاح و پيشرفت مداوم و اصلاحت بهتر ما بايد كالاها و خدماتي با هزينه كمتر توليد كنيم.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...