رفتن به مطلب

مراقب افکارت باش


ارسال های توصیه شده

cc8xecznf5bx2wvnfc8r.jpg

 

 

دانشمندی یک آزمایش جالب انجام داد... اون یه آکواریوم شیشه ای ساخت و اونو با یه دیوار شیشه ای دو قسمت کرد. تو یه قسمت یه ماهی بزرگتر انداخت و در قسمت دیگه یه ماهی کوچیکتر که غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگه بود . ماهی کوچیکه تنها غذای ماهی بزرگه بود و دانشمند به اون غذای دیگه ای نمی داد... او برای خوردن ماهی کوچیکه بارها و بارها به طرفش حمله می کرد، اما هر بار به یه دیوار نامرئی می خورد. همون دیوار شیشه ای که اونو از غذای مورد علاقه اش جدا می کرد. بالا خره بعد از مدتی از حمله به ماهی کوچیک منصرف شد. اون باور کرده بود که رفتن به اون طرف آکواریوم و خوردن ماهی کوچیکه کار غیر ممکنیه. دانشمند شیشه ی وسط رو برداشت و راه ماهی بزرگه رو باز کرد، اما ماهی بزرگه هرگز به سمت ماهی کوچیکه حمله نکرد. اون هرگز قدم به سمت دیگر آکواریوم نگذاشت. می دونین چرا؟ اون دیوار شیشه ای دیگه وجود نداشت، اما ماهی بزرگه تو ذهنش یه دیوار شیشه ای ساخته بود. یه دیوار که شکستنش از شکستن هر دیوار واقعی سخت تر بود اون دیوار باور خودش بود.

 

باورش به محدودیت. ما هم اگه خوب تو اعتقادات خودمون جستجو کنیم، کلی دیوار شیشه ای پیدا می کنیم که نتیجه ی مشاهدات و تجربیاتمونه و خیلی هاشون هم اون بیرون نیستن و فقط تو ذهن خود ما وجود دارند هر فردی خود را ارزیابی می کند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد.

شما نمی توانید بیش از آن چیزی بشوید که باور دارید هستید، اما بیش از آنچه باور دارید می توانید انجام دهید

 

 

نورمن وینست پیل…………………….

شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. زنگ را زدند بیدار شد و با عجله دو مسئله را که روی تخته سیاه نوشته شده بود یادداشت کرد و با این «باور» که استاد آنرا به عنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آنروز و آن شب برای حل کردن آنها فکر کرد. هیچیک را نتوانست حل کند. اما طی هفته دست از کوشش برنداشت. سرانجام یکی از آنها را حل و به کلاس آورد. استاد به کلی مبهوت شد زیرا آن دو را به عنوان دو نمونه ازمسایل غیر قابل حل ریاضی داده بود .

 

 

 

2- در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن 5 کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد. پس از او خواستند وزنه ای که 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او براحتی وزنه را بلند کرد. این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر می رسید اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود. چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند. او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که در واقع 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به میزان 5 کیلوگرم شده بود. او در حالی و با این «باور» وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن می دانست.

 

هر فردی خود را ارزیابی میکند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. شما نمی توانید بیش از آن چیزی بشوید که باور دارید«هستید». اما بیش از آنچه باور دارید«می توانید» انجام دهی.

  • Like 8
لینک به دیدگاه

فکر کنم قصه اش خیالیه. :whistle:

چون من شنیده بودم حافظه ماهی ها خیلی ضعیفه، برای همین میتونن بارها توی یک تنگ کوچک بچرخن و باز براشون تازگی داشته باشه.

 

اتفاقا ای کاش حافظه ما آدم ها هم مثل ماهی کوچولوهای قرمز بود.

 

که اینقدر زندگی یکنواخت و پر از کینه های گذشته نمیشد.:icon_razz:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
فکر کنم قصه اش خیالیه. :whistle:

چون من شنیده بودم حافظه ماهی ها خیلی ضعیفه، برای همین میتونن بارها توی یک تنگ کوچک بچرخن و باز براشون تازگی داشته باشه.

 

اتفاقا ای کاش حافظه ما آدم ها هم مثل ماهی کوچولوهای قرمز بود.

 

که اینقدر زندگی یکنواخت و پر از کینه های گذشته نمیشد.:icon_razz:

 

این آزمایش قبلا هم شنیده بودم اما نمیدونم داستانش خیالیه یا نه :ws38:

 

ولی این جمله به نظرم واقعا درسته......خودم بهش رسیدم عمیقا :ws3:

 

ما هم اگه خوب تو اعتقادات خودمون جستجو کنیم، کلی دیوار شیشه ای پیدا می کنیم که نتیجه ی مشاهدات و تجربیاتمونه و خیلی هاشون هم اون بیرون نیستن
  • Like 2
لینک به دیدگاه
این آزمایش قبلا هم شنیده بودم اما نمیدونم داستانش خیالیه یا نه :ws38:

 

ولی این جمله به نظرم واقعا درسته......خودم بهش رسیدم عمیقا :ws3:

 

پس اینکه میگن آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشه، به نظرت حرف اشتباهی باید باشه؟ :ws38:

 

 

یا نه، مدام باید هر سوراخی رو امتحان کرد چون الزاما تو هر سوراخی مار نیست یا ممکنه همون سوراخ، مارش مُرده باشه !!!

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...