azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، ۱۳۹۱ رکنالدین اوحدی مراغهای ( برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام - برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام قمری) برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پارسیگوی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام اهل برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است. زندگینامه او در شهرستان مراغه زاده شد، پدرش از اهالی اصفهان بود و خود او نیز مدتی در اصفهان اقامت داشت و بنابراین نامش اوحدی اصفهانی نیز ذکر شده است. اوحدی معاصر ایلخان مغول سلطان ابوسعید بود و آرامگاه او در مراغه است. هم اکنون یک موزه دائمی در مقبره اوحدی در مراغه دایر میباشد. مذهب دانشنامه بزرگ اسلامی در پیرامون مذهب او چنین آوردهاست. دربارة مذهب اوحدی مطلبی به صراحت بیان نشده است، ولی در دیوان او اشاراتی هست که از اعتقاد وی به تشیع حکایت میکند. از جمله: چندینبار از امام علی(ع)، امام حسین(ع)، امام رضا(ع) و حضرت مهدی (ع)، یاد کرده است... با این حال سعید نفیسی ، با تکیه بر اشارات شاعر به خلفای راشدین و «چهار یار» خواندن آنها و اشارهٔ او به «شافعی»، در نهایت اینگونه استدلال میکند که او میتواند شافعی بودهباشد. آثار و اشعار اشعار اوحدی مراغهای از ابتدا موردتوجه بوده و تعداد آنها به ۱۴٫۷۲۹ بیت میرسد.از آثار اوحدی دستنویسهای بسیاری به جا مانده است. دیوان: که شامل قصاید، غزلیات، ترکیبات، ترجیعات و رباعیات است. جام جم: که شامل مثنویهای اوحدی است. منطق العشاق، (یا ده نامه، محبتنامه): شامل نامههایی عاشقانه که میان عاشق و معشوق رد و بدل میشدهاست. معروف است که وی تخلص خود «اوحدی» را از نام عارف معروف اوحد الدین کرمانی{متوفی 635 ق} گرفته است. اشعار به فهلوی اوحدی مراغهای سه غزل به عنوان «زبان اصفهان» دارد که جزو فهلویات شناخته میشود: چند بیت از غزلی به زبان اصفهان: دیم تو خورد و چشم مو تر / هشکش ویکر وان خوزارو واتت که سر فلا کروهینی تو ساعتی / کین آه سوته دل بهر چه تو وات ایستاده بو آرامگاه رکن الدین ابولحسن مراغی مشهور به اوحدی مراغهای عارف و شاعر پارسیگوی نامدار صاحب مثنوی معروف جام جم است که آرامگاهش در میان باغ سرسبزی واقع شدهاست. سنگ قبر اوحدی از سنگ کبود درست شدهاست. بر دیوار شمالی و جنوبی آن نام اوحدی و تاریخ فوت که738 ه.ق است حک شدهاست. در سال 1352 از سوی انجمن آثار ملی ایران بنای جدیدی بر روی قبر مزبور احداث شده و سنگ مقبره قبلی را به موزه آرامگاه انتقال دادند. موزهٔ اوحدی در کنار مقبره اوحدی، موزه اوحدیواقع گردیدهاست. این موزه به علت اینکه شهر مراغه در دوره ایلخانیان مغول مقر حکومتی و پایتخت آنان بودهاست، عنوان موزه تخصصی ایلخانی را به خود اختصاص دادهاست. اشیاء موجود در این موزه شامل ظروف سفالی، سکه، کتابت، ظروف مفروغی، شیشه که کتیبههای باقی مانده از رصد خانه و سنگ قبور مربوط به دوران اسلامی است. [TABLE] [TR] [TD]در بندِ غم عشـق تو، بسیار کسانند[/TD] [TD][/TD] [TD]تنها نه منم خود، که دراین غصّه بسانند[/TD] [/TR] [TR] [TD]در خاک به امید تو، خلقی است نشـسته[/TD] [TD][/TD] [TD]یک روز برون آی و ببین تا به چه سانند[/TD] [/TR] [TR] [TD]عُشـّاق تو در پیش گرفتند، بیابان[/TD] [TD][/TD] [TD]کآن طایفه، ده را پس ازاین هیچ کسانند[/TD] [/TR] [TR] [TD]کو مَحرم رازی، که اسیران محبّت[/TD] [TD][/TD] [TD]حالی بنویسند و سلامی برسانند[/TD] [/TR] [TR] [TD]با محتسب شـهر بگویید، که امشب[/TD] [TD][/TD] [TD]دستار نگهدار، که بیرون عسسانند![/TD] [/TR] [TR] [TD]ای دانه دُر، عشق تو دریاست ولیکن[/TD] [TD][/TD] [TD]افسوس! که نزدیک کنار تو خسانند[/TD] [/TR] [TR] [TD]شاید که ز مصرت، به هوس مرد بیاید[/TD] [TD][/TD] [TD]خود مردم این شـهر، مگر بی هوسانند؟[/TD] [/TR] [TR] [TD]با جـُور رقیبان، ز ِ لبت کام که یابد؟[/TD] [TD][/TD] [TD]من تَرک بگُفتم، که عسل را مگسانند![/TD] [/TR] [TR] [TD]ای اوحدی از لاشـه تنگ تو، چه خیزد؟[/TD] [TD][/TD] [TD]کآندر طلب او هـمه، تازی فرسانند[/TD] [/TR] [TR] [TD]افسوس که در پای تو این تند سواران[/TD] [TD][/TD] [TD]بسیار دویدند و همان بازپسانند! ! [/TD] [/TR] [/TABLE] 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده