spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۱ توسعه در خصوص توسعه، پیشرفت، نوسازی، مدرنیته و رشد نظرات متعددی وجود دارد و حتی در خصوص مفهوم توسعه نیز تفکرات متعددی وجود دارد و مثل سایر مفاهیم تعریف پایه یکسانی برای آن که اتفاق نظری حاصل شده باشد نیز وجود ندارد و در مباحث و موارد تحقیقی نیز هر یک از افراد به فراخور اطلاعات پایه، قالب ذهنی و تخصص خود موضوعی را به عنوان توسعه مد نظر قرار داده اند. البته بنا به این که در در این نوشته سعی بر سادگی و عمومیت می باشد. از توضیح و تشریح موضوعات حایشه در که حیث توسعه گاهاً پر رنگ تر از متن شده اند، خودداری می گردد. از نظر کلی توسعه هر گونه پیشرفت، نوسازی، و رشد چه به صورت مقطعی، مستمر و چهشی در فضای مورد بحث (سطح اجتماعی) می باشند. توسعه در فضاهای متعددی از جامد، نبات، حیوان، انسان، گروه، سازمان، کشور، منطقه، و کل جامعه جهانی قابل طرح و بررسی است. در خصوص نباتات می توان گفت که رشد و توسعه یکی است و بیشتر بصورت فیزیکی و مشهود است و در خصوص انسان نیز می توان گفت رشد به جنبه های ظاهری و توسعه به فرهیختگی استناد دارد اما در خصوص جوامع (گروه، سازمان، کشور، منطقه و کل جامعه جهانی) هرگونه پیشرفت، نوسازی، بازآفرینی، مدرنیته، و رشد را می توان از مصادیق توسعه تلقی نمود. گرچه در مفهوم ادبی رشد و توسعه از هم متمایزند ولی در نگرش کلان می توان رشد را جزی از توسعه تلقی نمود. بنابراین کلیه کشورها، سازمان ها و گروه ها همیشه مگر در موارد نادر در حال توسعه هستند. می توان گفت که رشد و بهره وری اجزای تشکیل دهنده توسعه هستند. اگر فضای بحث را به کشور ها تعمیم بدهیم بنا به وضعیت و سیر تاریخی برخی از آنها را توسعه یافته و برخی را در حال توسعه می نامند و این تنها انتخاب ادبیاتی برای تشریح اوضاع فعلی می باشد و الا همه کشور ها در حال توسعه هستند چون توسعه را پایانی نیست. بنا به این دلیل می توان گفت عبارت دقیق تر عنوان "کشورهای توسعه یافته تر" در مقابل "کشورهای کمتر توسعه یافته" است. با ظهور عصر صنعتی در چند سده اخیر و عصر فرا صنعتی در چند دهه اخیر فاصله توسعه یافتگی بین کشورها زیادتر شده و در این بین برخی عنوان توسعه یافته و برخی در حال توسعه را به خود اختصاص داده اند و علت آن جهش های سریع تر جوامع صنعتی و فراصنعتی است. در عمل، توسعه بصورت تک بعدی یا ناقص شکل می گیرد و بر اساس نظریه نظامندی توسعه شامل توسعه اقتصادی, سیاسی, اجتماعی, فرهنگی و غیره می باشد. توسعه یکی از ابعاد, توسعه سایر ابعاد را نیز به همراه خواهد آورد.این موضوع را در هندسه به راحتی می توان مشاهده نمود یک مربع با افزایش طول یک ضلع سایر اضلاع نیز افزایش می یابند و اصولاً برای رسیدن به یک توسعه پایدار و قابل اتکا باید توسعه ای همه جانبه شکل بگیرد. بنابراین، اینکه توسعه از کدام بعد شکل بگیرد یا اینکه یک توسعه تک بعدی پایدار است به اندازه جان توسعه حائز اهمت نیست. اگر به صورت نظام مند به موضوع توسعه نگریسته شود حتی توسعه دریک جامعه دور یا متفاوت در جامعه ای دیگر نقش داشته و عاملی برای تغییرات و تحولات خواهد بود. می توان گفت ایده لوژی صرف عاملی برای جلوگیری از تغییر و توسعه خواهد بود. پویایی عاملی برای بروز توسعه توسعه است. در جامعه ای که اقتصاد راکد باشد در زمینه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی توسعه پایداری شکل نخواهد گرفت در واقع اینها مثل پایه های یک میز هستند که اگر یکی ضعیف باشد عملی برای تضعیف سایرین خواهد بود به همین ترتیب توسعه باید از حاکمیت و بدنه جامعه توامان شکل بگیرید. لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۱ توسعه به تنهایی از یک سو (حاکمیت یا بدنه جامعه) نمی تواند شکل پایداری به خود بگیرد در صورتی که توسعه توسط حاکمیت شروع ولی توسط بدنه جامعه هضم نشود حاصلی جز تعارض در بر نخواهد داشت. و در صورتی که بدنه جامعه نسبت به حکومت مترقی باشد نیز به غیر از سرخوردگی و نا ملایمات حاصل چندانی در برندارد. بیشتر سیر تحولات توسعه در ایران صد، صد و پنجاه سال گذشته از حکومت نشات گرفته است. در آن ایام از مسافرت های سران به مهد توسعه، تحصیل دانشجویان در خارج از ایران و ترجمه کتب عاملی برای شناختن مدرنیته و ایجاد اندیشه تحولات در ایران بوده است. همانطور که ذکر شد بدلیل تحولات جهشی غرب در عصر صنعت زعما نیز علاقمند به این دستاوردها می شدند ولی در آن ایام بستر لازم در بدنه جامعه فراهم نبود و حرکت ها صوری و سلیقه ای انجام می شد و به همین دلیل قبل تر نیز عنوان شد، که توسعه باید از نظر کلیه ارکان اجتماعی همخوان باشد. در برخورد با هر پدیده متغیری سه گونه نگرش سنت گرا که علاقمند به گذشته و حل امور به سبک گذشته, حال گرا با نگرش حفظ شرایط موجود و توسعه امور به همان منوال جاری و آینده گرا با تفکری فراتر از حال و در اندیشه اوضاعی مطلوب تر در جوامع شکل می گیرند. می توان گفت توسعه در بیشتر جوامع در اورپا با انقلاب های انگلیس و فرانسه و در امریکا با جنگ های داخلی و ... عامل تضاد بین سه نظریه بوده و در سایر کشورها نیز به شکل کمرنگ تر این وقایع تکرار شده است و از دل این این تضادها عباراتی چون جوامع صنعتی, جوامع تکنیکی و جوامع پیشرفته بروز کرده اند. اولین جرقه های مدرینسیم از قرن ۱۵ میلادی با توسته اقتصادی شروع و با توسعه حکومت سوق پیدا کرد البته بنا به تفکر سیستمی هریک از جوانب توسعه روی دیگر جوانب توسعه تاثیر می گذارد و این در طبیعت یک اصل است. می توان گفت قدرت و بقای توسعه بیتشر در بعد اقتصادی شکل می گیرد. در واقع بدون رشد و توسعه اقتصادی سایر جنبه ها یا توسعه نمی یابند یا اینکه توسعه پایدار و مستمر نخواهند داشت ولی برای توسعه پایدار کلان توجه به کلیه جنبه های توسعه از ضرویات جامعه است و معمولاً توسعه فرهنگی و اجتماعی مانایی بیشتری در پی دارد و عامل توسعه پایداری خواهند بود. به همین منظور ابعاد توسعه لازم و ملزوم یکدیگر تلقی می شوند. نکته دیگر توسعه از دورن و توسعه از بیرون می باشد. در این نگاره فرض محتمل توسعه از بیرون است زیار با سرعت گسترش فناوری و تعداد پاردایم های منشعب شده از سایر جوامع و نشر آن در جامعه بیشتر از تعقلات داخلی انگاشته می شود به طور ملموس می توان به فاوا و اینترنت در این خصوص اشاره نمود. در واقع عاملی برای ارتباط بیشتر در جوامع و بین جوامع شده اند و عاملی برای توسعه سریع تر شده اند. مانند توسعه درونی و بیرونی، می توان به توسعه متوازن و نا متوازن نیز پرداخت در قدیم بیشتر افراد توتسعه پایدار را توسعه متوازن می دانستند ولی با سرعت تغییر و تحولات عموما گرایش به توسعه نا متوازن فراگیرتر شده است و از آن می توان به عنوان لکوموتیو حرکت برای سایر ابعاد توسعه رهگشای امور باشد. از منظری دیگر می توان توالی توسعه فردی, گروهی, سازمانی و اجتماعی را مد توجه قرار داد. مسلماً توسعه از فرد به کلان و از کلان به فرد تسری دارد و افراد توسعه یافته جامعه توسعه یافته می سازند و جامعه توسعه یافته عاملی برای توسعه افراد خواهد بود یک موضوع ساده و ملموس این که افراد تلاش می کنند که برای توسعه خودشان به گروه ها, سازمان ها, و جوامع توسعه یافته ملحق بشوند. در گذشته که طول عمر بسیاری از پاردایم ها گاهاً چندین نسل اعتبار داشتند ولی در حال حاضر طول عمر آنها به چند سال یا چند ماه کاهش یافته که این هم یک فرضت و هم یک تهدید محسوب می شود البته برای مردم و جوامعی که نتوانند این رقابت فشرده را درک کنند یک تهدید خواهد بود و برای مردم و جوامعی که بخواهند و بدانند که این می تواند یک فرصت باشد و آن را بکار ببندند می توانند میانبر رفته سریع تر خود را به کورس رقابت های جهانی برسانند چون آنکه دیر برسد باید به پیرو بودن نیز خو پیدا کند و ناگزیر فاصله بیشتر و بیشتر می شود. از نگاهی دیگر می توان در سه سطح تئوری, کاربردی و عملگرایانه به توسعه نگاه کرد. برخی تنها یا بیشتر به تئوری می پردازند و بیشتر در سطح حرف و کلام باقی می مانند و برخی عمداً و بیشتر کفش در راه عمل می سایند ولی توازن بین تئوری و عمل راه میانه و اعتدال است یا می توان گفت که کاربردی نمودن تئوری به عمل. در تاریخ هم افراد بسیاری از جرگه حکومتیون گرفته تا ادبا و علما هم راه افراط و هم راه تفریط را خصوص توسعه طی نموده اند. گرچه برنامه های کلان و راهبردی منجر به توسعه می شوند، بهتر است برای توسعه برنامه راهبردی شامل چشم انداز, ماموریت و ارزش به همراه راهبرد, راهکار و راه های مناسبی در نظر گرفت. روش تحقیق علوم اجتماعی عمداً در مقابل برنامه ریزی های سازمانی برعکس است و از نظریه آغاز و به جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن پرداخته و در ادامه فرضیه های متعددی تعیین و در آخر به ریشه یابی و تعیین مسائل اجتماعی پرداخته می شود. می توان از این روش برای و یافتن راهکار و راهبرد و حتی راه های مورد نیاز برای توسعه استفاده نمود. که کار تحقیقی گسترده ای را طلب می کند. مجتبی صابری لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده