رفتن به مطلب

تفاوت مردان و زنان


ارسال های توصیه شده

نـه تـنـها سـاخـتـار مغز زنان و مردان با یک دیگر متفاوت می باشد، بلکه مـردان و زنان از مغزشان به طـرز مــتفاوتی استفاده می کنند. در مغز زنان اتصالات و ارتباطات بیشتری بین دو نیمکره چپ و راست وجود داشـته کـه بـه آن ها این توانایی را می دهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند.

 

از طرف دیگر در مردان ارتبـاط کمتری بین دو نیمکره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را می دهد تا دارای مهارت بیشتری در استدلال های انتزاعی و هوش دیداری- فضایی باشند.بیشتر عادات مردان و زنان را می توان توسط نقش آن ها در روند تکامل توضیح داد. بـا وجود آن که شرایط زندگی تغییر کرده باز هم زنان و مردان تمایل دارند از برنامه بیولوژیکی خـود پیـروی کننـد.

مـردان قـادر هستـند تــا مسیر حرکت خود را به خاطر بسپارند. زیـرا در گذشته مردان می بـایـست شـکـار خـود را ردیـابـی کـرده و آن را گـرفتــه و بـه خـانــه باز می گرداندند در حالی که زنان دارای دید محیطی بهتری می باشند که بـه آن ها کمک می کند اتفاقات پیرامون مـنـزل خـود را زیـر نـظـر گـرفـتـه و خـطـر در حـال نـزدیـک شدن به خانه را شنـاسایی کنند. مـغز مــردان برای شکار کردن برنامه ریزی شده که حـوزه دید محدود و بـاریـک آن ها را توجـیـه مـی کند امـا مـغـز زنـان قـادر اسـت دامـنـه اطـلاعات وسیـع تری را رمزگشایی کند.

مـردان صداهای گوشخراش، دست دادن محکم و رنگ قرمز را ترجیح می دهند.مـردان در حل مسائل فنی بهتر می باشند. زنان دارای گوش تیزتری می باشند و هنـگام صحبت کردن از واژه های بیشتری استفاده می کنند و در تکمـیل و اتـمام وظـایف به طور مستقل بهتر از مردان می باشند.هنگامی که مردان وارد اطاق می شوند به دنبال راه خروج می گردند، خـطـر احـتمالی را برآورد کرده و راه های گریز را می سنجد. در حالی که زنان به چهره میهمانان توجه می کنند تا پـی ببرند که میـهمانـان چه کسانی بوده و چه احساسی دارند. مردان قادر می باشند تا اطلاعات را طبقه بندی کرده و در مغزشان ذخیره کنند.

 

زنـان تمایل دارند تا اطلاعات را بارها و بارها در مغزشان مرور کنند. هنگامی که زنان مشکلاتشان را بـا مـردان در میان می گذارند دنبال راه حل نمی گردند آن ها تنها نیاز دارند تا فردی به حرفهایشان گوش دهد.

 

تفاوت های روانشناسی

۱- مردان موقعیت ها و اوضاع را به طور کلی درک می کنند و تفکر کلی و جـامع دارند در حالی که زنان موضعی می اندیشند و بروی جزئیات و نکات ظریف تمرکز می کنند.

۲- مردان سازنده و خلاق می باشند. آن ها ریسک پذیـر بـوده و به دنبال تجربه های جدید می باشند در حالی که زنان با ارزش ترین اطلاعات را برگزیده و آن را به نسل بـعد انتقال می دهند.

۳- مردان در تفکرات و اعمالشان استقلال دارند در حالی که زنـان تـمـایل دارند از عقاید پیشنهادی دیگران پیروی کنند.

۴- ارزیابی زنان از خودشان در سطح پایین تری از مردان می بـاشد. زنـان تـمایل دارند از خودشان انتقاد کنند در حالی که مردان بیشتر از عملکرد خودشان رضایت دارند.

۵- مردان و زنان دارای معیارهای متفاتی برای رضایتمندی در زندگی می باشند. مردان برای شغل مناسب و موفقیت در کارها و زنان به خانواده و فرزندان ارزش قائل می باشند.

۶- مردان نیاز مبرمی دارند تـا بـه اهـدافشـان جـامـه عـمـل بـپـوشانـند اما زنان رابطه با دیگران را در درجه نخست اهمیت قرار می دهند.

۷- مردان دو برابر زنان بیمار می شوند البته زنان نیـز بـیشتر بـه سـلامتـی خود اهمیت می دهند.

۸- زنان درد و کار یک نواخت را بهتر از مردان تحمل می کنند.

۹- بر خلاف تصور عام مردان بیـشتر از زنـان حـرف زده و بیشـتر سـخنــان دیگران را قطع می کنند.

۱۰- مردان و زنان دارای حس حسادت یکسان بوده اما مردان بهتر می تـوانند این حس را پنهان سازند.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

زنان بيش از مردان افسرده مي شوند و ظاهر افسرده پيدا مي کنند اما افسردگي آنها سطحي و موقتي است . مردان کمتر افسرده مي شوند ولي افسردگي آنها عميق و پايدار است ولي همين افسردگي را هم نشان نمي دهند. آقايان به ندرت افسردگي را نشان مي دهند . نمايش شديد آن نيز خودکشي است . آمار خودکشي در مردان بالاتر از زنهاست، پژوهش هايي انجام شده که نشان مي دهد زنان سه برابر بيش از مردان اقدام به خودکشي مي نمايند ولي مردان سه برابر بيش از زنان واقعاً خودکشي مي کنند.

 

 

 

مردان زماني داراي انگيزه مي شوند که احساس کنند به کمک آنها احتياج هست ، اگر احساس کنند به کمک آنها احتياجي نيست، کسل مي شوند. اگر احساس کنند مي توانند کارهايي را انجام دهند که همسرشان را خوشحال کنند، احساس انرژي بيشتري مي کنند.

 

نحوه برخورد زن و مرد در برابر مسائل و مشکلات متفاوت است . زنان زماني که اوضاع بر وفق مرادشان نيست فوراً تذکر مي دهند ولي مردان معمولاً در خود نگه مي دارند. براي مثال اگر دختري با آقاي موقر و متيني ازدواج کند و اين دو با يکديگر در يک مجلس شرکت کنند، اگر حرکات و رفتارهاي خانم متناسب با جمع نباشد آقا به معناي اعتراض نگاه مي کند ولي چيزي نمي گويد. از درون ناراحت است ولي زياد بروز نمي دهد . مردها زياد غصه مي خورند ، غصه خوردن از اسرار روان شناسي مردهاست. ولي اگر خانمي با يک چنين شرايطي مواجه شود ( يعني اگر خانم تشخيص دهد که همسرش «هر نکته مکاني دارد» را نمي فهمد) در اينجا واکنشي متفاوت از مرد نشان مي دهد و فوراً با اشاره ، يا با کلمات به مرد تذکر مي دهد. زنان در هنگام برخورد با مسائل اين چنيني سکوت نمي کنند، بلکه فوراً علامت مي دهند. در واقع از دور کنترل کيفيت مي کنند.

 

 

نحوه برخورد با فشارهاي عصبي و روحي

يکي از تفاوت هاي عمده زن و مرد نحوه برخورد آنها با فشارهاي عصبي و روحي است . مردها در اين مواقع بيشتر گوشه گير شده و در خود فرو مي روند ؛ در صورتي که زن ها به هيجان آمده مسئله را مطرح مي کنند. براي دستيابي به آرامش و حالت عادي ، مرد در جهت حل مسئله مي کوشد ، و زماني که مسئله حل شد از لاک خود بيرون مي آيد . ولي زن بيشتر نياز به همدردي دارد.

 

 

 

 

مردان علاقه مندند مسائل شان را به تنهايي حل نمايند ؛ لذا سعي مي کنند مشکلاتشان را براي کسي مطرح نکرده و صحبتي از آن به ميان نياورند مگر آنکه موضوع محتاج کارشناسي و تخصص باشد. زيرا معتقدند وقتي کسي قادر به انجام کاري است اين نشانه ضعف است که از ديگران کمک بخواهد و البته زماني که به کمک احتياج داشته باشند سعي مي کنند با شخص مورد اعتماد مشورت کنند . به اعتقاد آنها گفت و گو در مورد مسئله با کسي ، به معناي درخواست کمک و ياري است. بنابراين زن ها بايد متوجه باشند موقعي که مرد درخواست ياري ننموده است راهنمايي و گوشزدهاي زن ممکن است براي مرد مداخله محسوب شود و اعتماد به نفسش را جريحه دار کند ، در صورتي که زن ها دوست دارند در مواقع ناراحتي با کسي حرف بزنند. زن ها روابط حمايتي را جستجو مي کنند. زن ها رابطه گرا هستند و مردها هدف گرا.

 

 

مردها کمتر در مورد مشکلاتشان با افراد ديگر صحبت مي کنند.

اکثر مردها فقط به دو دليل مشکلاتشان را مطرح مي کنند:

1- زماني که کسي را مقصر بدانند و بخواهند او را سرزنش کنند

 

2 - زماني که در جستجوي راه حل مسئله اي باشند؛ بنابراين صحبت هاي همسرشان را نيز به همين منوال تعبير مي کنند و موجب آشفتگي روحي اش مي شوند. مردها بايد هنر گوش دادن را بياموزند.

 

مردان زماني داراي انگيزه مي شوند که احساس کنند به کمک آنها احتياج هست ، اگر احساس کنند به کمک آنها احتياجي نيست، کسل مي شوند. اگر احساس کنند مي توانند کارهايي را انجام دهند که همسرشان را خوشحال کنند، احساس انرژي بيشتري مي کنند.

 

زنان زماني داراي انگيزه مي شوند که آنها را عزيز بدارند و احساس کنند مورد تحسين و قدرداني قرار گرفته اند. دانش اين رموز براي داشتن يک زندگي موفق لازم است.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

" گليگان" gilligan در کتاب مشهورش به نام «صدايي متفاوت»، مي گويد مردان روابط خود با ديگران را بخشي از يک سلسله مراتب مي بينند که در آن گروهي قدرت و نفوذ بيشتري نسبت به ديگران دارند. برعکس ، زنان در روابط خود با ديگران، خود را با شبکه ارتباطي مهمي پيوسته مي بينند. آنها زندگي را وابسته به ارتباط و پيوند در قالب فعاليت هاي مراقبتي و دلبستگي ، و نه قراردادهاي توافقي مي نگرند.

 

 

 

 

مطالعات انجام شده در مورد تعداد دوستي هاي بين دختران و پسران نوجوان حاکي است، از لحاظ گروه گرا بودن و تعداد دوستان ، پسران گروه گراترند ؛ بدين معنا که گاهي پسران با تعداد 10 الي 15 نفر هم تشکيل يک گروه را مي دهند و براي همديگر دوستان صميمي مي شوند ولي اين تعداد در بين دختران کمتر است. معمولاً تعداد دختراني که با يکديگر تشکيل يک گروه صميمي را مي دهند بيشتر از پنج نفر نيست که از بين همين تعداد، نوجوان دختر با يک يا دو نفر صميمي تر است.

 

 

در دوستي ، زنان علاقه مندتر مي شوند و عاطفي تر برخورد مي کنند در حالي که دوستي مردان قوي تر و عميق تر است. تفاوت هاي جنسي در الگوهاي دوستي بستگي زيادي به عامل سن دارد. با بالا رفتن سن و پذيرش مسئوليت هاي مختلف ، الگوهاي دوستي تغيير مي کند. پس از ازدواج شمار دوستان مردان بيش از زنانشان است. يکي از کارهاي ناپسندي که خانم ها پس از ازدواج انجام مي دهند قطع ارتباط دوستان شوهرشان است. اگر دوستان همسر، از لحاظ اخلاقي مشکلاتي نداشته باشند نبايد با آنها قطع ارتباط کرد. دوستان جزء شناسنامه زندگي ما هستند. انسان نياز به مراودات اجتماعي دارد. رفت و آمد لازمه زندگي است و کودکاني که در خانواده هاي اهل آداب و معاشرت بزرگ مي شوند از لحاظ اجتماعي رشد يافته ترند. پژوهش ها حاکي است در ميانسالي و کهنسالي ، شمار دوستان زنان بيش از شوهرانشان است. تفاوت عمده زن و مرد در دوستي آنهاست.زنان نسبت به مردان با دوستان خود نزديک تر و صميمي تر مي شوند و بيشتر درد دل مي کنند، يعني مسائل دروني را بيشتر بازگو مي نمايند؛ در حالي که مردان با دوستان خود بيشتر در فعاليتي مشارکت مي کنند. مردان نسبت به دوستان خود احساس مسئوليت بيشتري دارند و نسبت به زنان در اين مورد با گذشت ترند.

 

يکي از جنبه هاي تفاوت هاي زن و مرد، درمهرورزي نسبت به ديگران است. در اين مورد ديدگاه قالبي مهرورزي زنان بيش از مردان مي داند ولي پژوهش ها يافته هاي متضادي را ارائه کرده است. در برخي پژوهش ها دختران جوان، دو برابر پسران جوان نسبت به کودکان خردسال مهر مي ورزند و در بعضي پژوهش ها تفاوتي ميان دو جنس مشهود نيست. شماري از روان شناسان از جمله « برمن» معتقدند که زنان بيشتر از مردان به پرسش هاي کودکان و خردسالان پاسخ مي دهند.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...