رفتن به مطلب

افسانه دریاچه کم عمق


ارسال های توصیه شده

طرف به همه چیز ناخنک زده ولی هیچی بلد نیست. شده یک دریاچه وسیع ولی کم عمق. این انتقادی است که ممکن است به شما هم وارد باشد. ممکنه حتی اگر کسی به‌شکل مستقیم هم این موضوع را به شما نگفته باشد، با خودتان که فکر می‌کنید بگویید من در چیزی متخصص و خبره نیستم و خودتان را به‌خاطر این موضوع سرزنش کنید. اما اگر این انتقاد و نوع نگاه اشتباه باشد چه؟ اگر بگویم که ممکن است متخصص نبودن هم یک ویژگی باشد، چه برداشتی می‌کنید؟ همونطور که در مطلب‌های مختلف اشاره کرده‌ام ما افراد متفاوتی هستیم و درک متفاوتی نسبت به دنیا داریم. همین مبنای تفاوت باعث می‌شه تا رویکردهای مختلفی نسبت به کار و زندگی داشته باشیم. و همین مبنای تفاوت باعث می‌شه که دیگران رو درک نکنیم و نتونیم نوع نگاه و برخورد افراد دیگر با یک رویداد را قبول کنیم.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بعد از انقلاب صنعتی در دنیا تخصص گرایی تبدیل شد به یک ارزش کاری. در دوره‌ای که کارخانجات و صنایع حرف اول نظام‌های اجتماعی و اقتصادی را می‌زدند، متخصص بودن یک مزیت رقابتی شغلی بود چراکه فرد می‌توانست موقعیت کاری خود را با ساخت یا مثلا تعمیر یک دستگاه خاص یا انجام یک کار فنی تثبیت کند. اما وقتی به موج اطلاعاتی رسیدیم، دانش در شاخه‌های متنوع به‌شکلی آسان در دسترس قرار گرفت. همین چند سال پیش را به‌یاد بیاورید! تنها منابع اطلاعاتی کتاب‌ها بودند که به‌سختی تهیه می‌شدند. اما حالا قبل از این‌که به هرکتابی بخواهیم فکر کنیم، سراغ اینترنت می‌رویم. وقتی دانش به‌شکلی آزاد در اختیار افراد مختلف در دنیا قرار گرفت، بسیاری از آدم‌ها متوجه شدند که موضوع‌های متنوع زیادی هست که آنها را جذب می‌کند. به همین دلیل شروع کردند به مطالعه و بین حجم زیادی از اطلاعات غرق شدند. این درحالی است که موج اطلاعاتی یک اتفاق تازه در دنیاست و هنوز تاثیرات موج صنعتی را می‌توان در جوامع و در خرد اجتماعی مشاهده کرد. هنوز هم می‌بینیم که تفکرات غالب، همان تفکرات دوره صنعتی است. در دوره صنعتی خلق دستگاه‌]‌ها و ماشین‌آلات به‌عنوان نوآوری شناخته می‌شد. در دوره اطلاعاتی وقتی به دنیا نگاه می‌کنیم انگار جایی برای نوآوری نمانده. انگار چیزی نیست که دیگر بتوان ساخت. انگار همه نیازها پاسخ داده شده. اما هر روز می‌بینیم و می‌شنویم که باز نوآوری‌های تازه‌ای شکل می‌گیرند. یکی از عوامل این موضوع این است که افرادی با حوزه علاقه‌های متفاوت درگیر علوم مختلف می‌شوند و در بین حجم اطلاعات متفاوت الگوها و رابطه‌هایی را پیدا می‌کنند و برمبنای آن چیزی جدید می‌آفرینند. در این شرایط شاید متخصص‌ها کمتر نوآور شوند. البته که این موضوع قانون صد در صد نیست اما آنچه که مشخص است با این چرخش دنیا، دیگر موضوع دریاچه کم‌عمق می‌تواند به افسانه‌ای تبدیل شود. چراکه دنیای جدید فضای بازی بزرگی در اختیار افرادی قرار می‌دهد که میان‌رشته‌ای حرکت می‌کنند. مثلا یک متخصص آی‌تی می‌تواند به موضوع‌های اجتماعی علاقه‌مند باشد و برهمین مبنا خدمات جدیدی در دنیا ایجاد کند. نکته قابل توجه این‌که این افراد وقتی در کنار متخصص‌ها قرار می‌گیرند می‌توانند نوآوری‌های فوق‌العاده‌ای داشته باشند.

حالا باید متخصص بود یا یک فرد میان رشته‌ای؟ بودن در هر دسته به معنی خوبی یا بدی نیست و ارزش بودن در دسته دیگر را نفی نمی‌کند. آنچه که مهم است این‌است که ما جایگاه خودمان را بشناسیم. اگر دوست داریم متخصص باشیم، متخصص بمانیم و دیگران را زیر سوال نبریم و اگر فردی هستیم با حوزه متفاوتی از علائق، خود را ملامت نکنیم که در مسیر اشتباه قرار گرفته‌ایم. هر کدام از این‌ها توانایی‌های منحصر به‌فرد است که باید به آنها آگاه بود.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

ممنون از هستی ، خیلی مطلب جالبی بود ، یک نکته هم من اضافه میکنیم گاهی تخصص ذهن فرد رو میبنده و قدر تفکر آزاد رو ازش سلب میکنه ، در دنیای فعلی که اطلاعات به راحتی در دسترس افراد قرار داره وقتی با مسئله ای روبرو میشی کافیه بدونی کجا میشه راه حل رو پیدا کرد لزومی نداره حتما جواب رو در همون لحظه بدی

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...