رفتن به مطلب

من و تو


ارسال های توصیه شده

خوشحالم که یه جایی رو پیدا کردم که توش بنویسم.

میدونی چند وقته ندیدمت؟؟؟؟

این روزا هم که سرت شلوغه و ارتباطمون خیلی کم شده.دیگه نمیتونیم خوب باهم صحبت کنیم یا همدیگرو ببینیم.اس ام اس هم که ....

آخه تو بگو من چکار کنم؟:ws52:

همش میگی صبر...صبر...صبر...

دیگه ازین کلمه بدم میاد.

دلم خیلی گرفته.خیلی دلتنگتم.

الان یک هفته ست که از در خونه بیرون نرفتم.نه کسی رو میبینم نه با کسی حرف میزنم.24 ساعته نشستم پای نت و چشمم به گوشی که ببینم خبری ازت میشه یا نه.خداکنه زودتر این چند روز بگذره.

 

 

 

بازم خداروشکر که ما عاشق همیم و تو زندگی هرکاری میکنیم واسه آسایش و رفاه هردومونه.ولی خب بی انصافی نباشه! تو بیشتر از من زحمت میکشی...

مراقب خودت باش.باشه؟

 

...:icon_gol:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

آخه من بهت چی بگم؟

اگر امروز یک ساعت دیرتر بهم زنگ میزدی سکته میکردم.

چندبار بهت گفتم من زود دلواپست میشم؟؟!!! کو گوش شنوا!!!

میگما جادو جنبل بلدی؟ تا زنگ زدی همه چی یادم رفت!!! کلی از صبح نقشه کشیدم و تمرین کرده بودم که تا خبری ازت شد کلی غر بزنم و گلایه کنم.ولی انگار صدات آب رو آتیش بود:whistle:

 

این روزها به حد کافی از هم دور هستیم تورو خدا بیشتر ازین اذیتم نکن.میدونم تو دلت چیزی نیست و نمیخوای اذیتم کنی اما جان من یک کم بیشتر مسئولیت پذیر باش.:vahidrk:

 

آخجون الان زنگ زدی بهم... دیگه نمیشه نوشت...

الو ...

  • Like 12
لینک به دیدگاه

از خانه بیرون میزنم اما کجا امشب

ღღღღღ

شاید تو میخواهی مرا در کوچه ها امشب

ღღღღღ

میدانم آری نیستی، اما نمی دانم

ღღღღღ

بیهوده میگردم به دنبالت چرا امشب؟!

ღღღღღ

هرشب تورا بی جستجو میافتم، اما

ღღღღღ

نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب

ღღღღღ

ها....سایه ای دیدم شبیهت نیست اما حیف...

ღღღღღ

ای کاش میدیدم به چشمانم خطا امشب!

ღღღღღ

هرشب صدای پای تو می آمد از هرچیز

ღღღღღ

حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب

ღღღღღ

امشب ز پشت ابر ها بیرون نمی آید ماه

ღღღღღ

بشکن قُرُق را ماهِ من بیرون بیا امشب

ღღღღღ

گشتم تمام کوچه ها را یک نفس هم نیست

ღღღღღ

شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب

ღღღღღ

طاقت نمی آرم تو که میدانی از دیشب

ღღღღღ

باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب...!

  • Like 10
لینک به دیدگاه

امروز روز خیلی خوبی واسم بود.چون چندبار تونستم ببینمت :girl_angel:

الهی بمیرم چقدر لاغر شدی؟!!:sad0: آخه چرا مراقب خودت نیستی؟:w000:

میدونم همه ی این تلاشهاا واسه منو زندگیمونه اما من دوست ندارم انقدر به خودت سخت بگیری...

جون من بیشتر مراقب خودت باش...

راستی کلک امروز دیدم که داشتی زیرزیرکی نگام میکردی و میخندیدی:ws3:...

  • Like 10
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

مامانم همیشه میگه اگر دیدی دنیا خیلی بهت سخت گرفته صبوری کن.آخه آخر هر سختی یه آسونی و آرامش خیلی بزرگه.

دوری از تو واسم خیلی سخته اما صبوری تنها چاره ست...مگه نه؟؟

وای که چقدر من بدم.تو که بیشتر از من داری سختی میکشی.درد دوری و کار زیاد و درست یه طرف..تنهاییت یه طرف:sad0:

میدونم که تو محکم تر از این حرفایی.اصلا واسه همین بوده که انتخابت کردم.:ws3:

دیروز که زنگ زدی خیلی بی قرار و پریشون بودی.از دلتنگی و تنهاییت گفتی منم دیگه بهت نگفتم وقتی قطع کردی چقدر گریه کردم:5c6ipag2mnshmsf5ju3

غصه نخور عزیزم.دوری ماهم بالاخره تموم میشه.بالاخره روزای خوش واسه من و تو هم میرسه.قول میدم از تنهایی درت بیارم.فقط...

صبوری کن عزیزم...:icon_gol:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

خدایا چه حکمتی تو کاره؟

دیگه طاقت این یکی رو ندارم.انگار افتادم تو باتلاق.هرچی دست و پا میزنم خودمو بکشم بیرون بیشتر فرو میرم.

حالا چکار کنیم؟

اگر الان از هم دوریم به امید روزی که تا ابد باهم باشیم همه چیو تحمل میکنم اما طاقت جدایی ندارم...میدونم الان بی تابی و دنبال راه چاره ای ...تورو خدا دست بجنبون...

امروز بازهم عمو اومد اینجا..گفته تکلیف دخترتون رو معلوم کنید...گفته این پسره هنوز شرایط زندگی رو مهیا نکرده.میگه آنا بچه ست که میخواد به پاش بمونه...اصرار داره بابا اجازه بده پسر دوستش واسه خواستگاری بیاد جلو...کلی هم از این پسره تعریف کرده...بهش گفتم عموجان من نامزد دارم.میگه هنوز که عقد دائم نیستید دلیل نداره لگد به بخت خودت بزنی و پسر دوستمو رد کنی...

میبینی چی میگه؟

تورو خدا غصه نخور...باشه؟من فقط و فقط تورو دوست دارم.با هیچ کس دیگه ای هم زیر یک سقف نمیرم...من منتظر همون سقفی میمونم که تو داری میسازیش...

 

 

ervnxrlsislykz4jypa.jpg

  • Like 6
لینک به دیدگاه

خدایا طاقتم طاق شده...به دادم برس...

 

چشمانم یارای دوباره گریستن ندارد...دلم پر است از روزگار...

 

و زمزمه ی ترانه ای زیر لب...

 

فرو میریزد ته مانده ی این خسته جانم را...

cfh1e9bis7u5dkygg4gv.jpg

  • Like 8
لینک به دیدگاه

امروز مامان اومد نشست کنارم و صاف زل زد تو چشمام...

منم سرمو انداختم پایین.میدونستم چی میخواد بگه...

همین که شروع کرد به حرف زدن بغضم ترکید..با اشاره بهش گفتم ادامه نده و تمومش کنه...

به نظرت مامانم نمیدونه من بی تو هیچم...

نمیگم می میرم اما زندگی هم آسون نیست...

واسه داشتنت سختیای زیادی کشیدم...خیلیا ازم رو برگردوندن...بهم پشت کردن...منو نبخشیدن اما...

اما همش ارزششو داشت.

یه لحظه در کنارت بودن و باهات حرف زدن ارزش همه ی سختی های دنیارو داره.

طنین صدات...حرم نفس هات...گرمی دستات...شیرینیه خاطره هات...میشه فراموششون کرد؟!!!

.

.

.

.

.

هرگز...

  • Like 5
لینک به دیدگاه

انقدر گیج و سردرگمم که حد وحساب نداره.زندگی داره واسم سخت میشه...

چند وقتیه که احساس بی پناهی میکنم.انگار ستونی تو زندگی ندارم که بهش تکیه کنم.تو خونه احساس راحتی ندارم.یه چیزی کم دارم...یه خلاء ... به حباب تو زندگیمه... یه حس پوچی...

نمتونم پرش کنم...نه با درس.نه با دوستام.نه با اینترنت و لپ تاب و کتاب و هیچ چیز دیگه ای...

یه جورایی تنهام...خیلی تنها...پدرم.مادرم.خواهرام.برادرم.دوستام و... هستن اما باز حس تنهایی شدیدی میکنم.

آخه تو نیستی...

میخوام تنهاییامو باهات شریک شم.تو منو خوب میفهمی و درکم می کنی...تو خلاء زندگیمو پر میکنی...

دلم میخواد به زندگیم جهت بدم...هدف داشته باشم...واسه هدفم.واسه زندگیم تللاش کنم...

بی تو مگه میشه؟؟؟؟

بابا میگه ارشد قبول شو بعد...

یعنی نمیشه خلاء زندگیم پر شه بعد به درسم ادامه بدم؟

یعنی واقعا آدمی که بخواد زندگی جدیدی رو شروع کنه از درس میفته؟!!! زندگی و درس ممتضاد همن؟؟!!!

درس...درس...درس...کنکور...ارشد...مقاله...ادامه تحصیل...پروژه...کتاب...جزوه...استاد...دانشگاه...اینا شده همه ی زندگی من...

واقعا معنی زندگی اینه؟!!!

 

دلم بدجوری هواتو کرده...

خستم ازین زندگی تکراری...

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

روزها به سختی می گذره اما من هیچ وقت دست از عشقت بر نمی دارم...

خیالت راحت...

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

حسرت واژه هارو وقتی دیدم که نتونستم مهربونیات رو توصیف کنم...

به اندازه تموم خوبی های دنیا دوستت دارم...

تولدت مبارک عزیزم...

 

mkojiy8d10t36mc9oxk.jpg

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

ببین اگه عالم و آدمم راضی نباشن...

من دست از دوست داشتنت نمی کشم...

میدونم ارزششو داری...

 

دوستت دارم:icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

روزها و شب های زیادیست که درکنار بستر پرگناهم شب و روزم را بی تو بسر میبرم.

مادربزرگم میگفت گناه دل را میمیراند و من چند وقتیست که دل مرده ام.

بی تو و حضورت این گناهست که مرا از تنهایی جدا میکند.

کاش روزی بفهمند...

همه ی آنهایی که دیوار بلندی بینمان ساخته اند...

همه ی آنهایی که باید روزی جوابی برای زجر ها و دلمرگی من داشته باشند...

من پر از گناهم...

دروغ است که من الهه ی پاکی و آلایشم آخر گناهم را فقط تویی که میتوانی آلایشش دهی...

من پر از دردم...

پر از دردم و اشکهای فرو خورده ای که هرگز نمی توانند جاری شوند...

پر از زجرم...

زجر از داشتن صورتک دروغینی که به چهره دارم...

 

خدای رهاییم ده ازین بند...

رهایم کن...

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

چقدر تنهام...

چقدر دوری از تو سخته...

خیلی تنهام عشقم.اینجا سرده.من پر از بغضم.

از تنهایی متنفرم.اما عین بختک افتاده روم و ولم نمی کنه.

اشکام راهشونو از کنار چشمم پیدا کردن و دارن رو گونه هام سر میخورن.خوش ب حالشون که تنها نیستن و با همن.

درد دارم.زجر میکشم...

کاش که تو بودی.

همه آدمها گذاشتنم کنار.

حالا فقط منم و یاد تو و تنهایی محض.

دارم میبرم.کم آوردم.

از خدا برام آرامش طلب کن.

صبر واسم بخواه.

صبری که واسم زجر شده.

له شدم زیر این پتک سنگین صبر زجر.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

دلم امشب گرفته...

خوشحالم یه جایی رو پیدا کردم که وقتی دلم گرفته میام اینجا و واسه خودم می نویسم.

از نهال عزیز ممنونم که اینجا رو بهم معرفی کرد.باهمه ی شلوغی انجمن اینجا خیلی خلوته و من میتونم بشینم یه گوشه و واسه خودم بنویسم.

چقدر مسیر عشق مسیر سختیه.دلتنگیا,ندیدنا,مشکلات,شب های همخواب شدن با اشک ها,حسرت یه لحظه درکنارش بودن,بغض های پنهونی ...

نمیدونم چون عاشقم کورم یا خوبی های اونه که عاشقم کرده.هرچی که هست فقط یه دونست..تک و تنها تو عمق دل من...

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

جالبه هرچی دنیا و آدماش به من و تو سخت میگیرن ما بیشتر عاشق هم میشیم و واسه باهم بودن ذوق و شوق داریم.

از اولین روزی که شروع کردیم تا الان چقدر فرق کردیم...

عاشق تر شدیم... به خدا نزدیک تر شدیم... تلاشامون بیشتر شد... و...

چقدر شبیه هم شدیم.من صبورتر و تو درسخون تر :ws28:

 

شوخی میکنم گلم.

 

اما خوشحالم که داریم همرنگ تر میشیم.

 

به کسی نگی...

خیلی دوست دارم.:rose:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

بهت بدجوری وابسته م

 

که اینجور بهم ریختم

 

همه حرفامو تا امروز

 

نگفتم تو دلم ریختم

 

تو پیشم نیستی و هرشب

 

دارم از غصه می پوسم

 

دلم میگیره وقت خواب

 

که چشماتو نمی بوسم

 

چه لحظه های بی رحمی

 

داره صبرم تموم میشه

 

تو نیستی و یه روز خوش

 

تو دنیا آرزوم میشه

 

تمام سهم من از تو

 

همین بوده که تنها شم

 

روزایی که تورو می خوام

فقط دلتنگ تو باشم....

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم

 

آخ... تا می بینمت یک جور دیگر می شوم

 

با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند

 

یاسم و باران که می بارد معطر می شوم

 

در لباس آبی از من بیشتر دل می بری

 

آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم

 

آنقدر ها مرد هستم تا بمانم پای تو

 

می توانم مایه ی گهگاه دلگرمی شوم

 

میل میل توست اما بی تو باور کن که من

 

در هجوم بادهای سخت پر پر می شوم

 

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...