آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ نظم شهر و نظم محیط شهرها دارای محیط خاصی اند . بنابراین نظم های شهر یا سازمان ها ، موردی خاص از نظم های محیطی یا سازمان ها هستند . در بالا گفته شد که نظم ها می توانند در ماهیت عناصری که منظم یا ساماندهی کرده اند ، متفاوت باشند . اما برای مقایسه بین فرهنگی ، ما به کلیاتی نیازمندیم . مثال شهر هند و بقیه چنین کلیتی را نشان می دهد ( که در فائق آمدن به مسأله محیط ، نظیر فرهنگ که یک اصطلاح بسیار وسیع است کمک می کند) . نظم محیطی فراتر از نظم هایی میرود که صرفاً در شکل مصنوع وجود دارند ( ابزار ی ) شخص می تواند بگوید که چهار عامل منظم شده اند : فضا ، زمان ، معنا و ارتباط . علاوه بر این آنها به سه بخش اصلی تقسیم بندی شده اند 1- عناصر کاملاً ثابت : آنهایی که کمتر یا به آرامی تغییر می کنند نظیر ساختمان ها ، جاده ها ، بزرگراه ها ، پل ها و ... 2- عناصر نیمه ثابت ( مبلمان شهری ، گیاهان ، نشانه ها و رفتارها و 3- عناصر متحرک ( مردم و حیوانات و ... ( رجوع شود به راپاپورت 1977 ، 1980 ) این نشان می دهد که نظم محیطی ( در این مورد محیط های شهری ) باید به مثابه اشکال خاص سازمان ، فضا ، زمان و ارتباط ، از طریق عناصر ثابت ، نیمه ثابت و متغیر به مثابه عملکرد شیوه زندگی گروهی خاص ، طرح واره های شناختی شان ، قوانین و رمزگان های نمادین یعنی فرهنگشان فهمیده شوند . بر حسب این تعریف شخص می تواند ظاهراً بی نظمی ، آشفتگی ، اشکال شهری نامعقول را تحلیل کند و بفهمد که نه تنها برای اقامتگاه های کثیف و و خودرو به کار می رود بلکه می تواند نوعی دیگر از نظم شهر باشد .برای مثال مباحث پیرامون اینکه آیا اقامتگاه های مایا شهر بودند یا نه با کاربرد یک تعریف اتیک تحمیلی از آنچه که شهر است (که یک منطقه را ساماندهی می کند ویتلی 1971) و بنابراین از طریق فهم نقش ساماندهی حرکت مناسکی در زمان ( وکت 1968 ، 1976 ) یعنی سازمان های ارتباطی ، معانی و زمان حل شود. به همین ترتیب ، شخص می تواند نظم محیط های بومیان استرالیا و به طور کلی چادر نشین ها را بفهمد . شهرها و چشم انداز های مهاجران می توانند بر حسب ساماندهی خاص فهمیده شوند که خانه را به خوبی اشکال مهم تسهیل فضایی نسبت به حمایت اجتماعی یعنی نظم ارتباطی نمادین کرده اند . شهرهای سنتی آفریقا که ظاهراً دارای هیچ نظم فضایی نیستند ، بر حسب روابط اجتماعی یعنی سازمان ارتباط قابل درک و از این رو منظم می شوند . ( هال 1967 ) . علاوه براین ، ظاهراً اشکال متفاوت شهر ، حیاط شهرها و حوزه های کم تراکم با قرار دادن عناصر در آنها و شهر روستاهای قومی می توانند انواع متفاوتی از اصول واحد ، کنترل کنش متقابل ناخواسته یعنی سازمان روابط را نشان دهند ( راپاپورت 1977 ، صص 337-9 ) .در مورد حیاط شهرها ، عناصر فیزیکی نظیر دیوارها ، در ها ، دروازه ها در یک حوزه بسیار کم تراکم به کار می روند که فاصله است . در شهر روستاهای قومی یا دیگر حوزه های متجانس ارتباط در میان گروه ها بیشتر از افراد کنترل می شود . بنابراین این امکان می دهد که دو تفسیر نزدیک به هم اما بسیار مشکل از نظم های شهری نظیر شهرهای بومی و استعماری انگلیس در هند داشته باشیم ( کینگ 1976 ) . در آن مورد نسبت به موارد دیگر ، بیش از یک عنصر (فاصله و انسجام )برای مثال در شهر بومی هند شمالی ، حیاط شهر ها و حوزه های متجانس د ربخش استعماری شهر به کار می رود . ظاهراً سازمان های فضایی مشابه نظیر جنبه هایی از شهر باروک و چین می توانند تفاوت را بر حسب سازمان معنا ( راپاپورت 1977 ، ص 350 ) و کنترل اظهار شده قبلی نسبت به دسترسی پذیری را نشان دهند و از این رو حرکت ، آزادی بعد پذیرش و از این رو حرکت آزاد را محدود کند که نتیجه سازمان های متفاوت ارتباط است . به دو نکته توجه کنید . ابتدا اهمیت معنا و رابطه آن با ارتباط است ( قبلاً بیان شد ) به گونه ای که بر سازمان فضا یی و زمانی تأثیر گذارند. در این شرایط جنبه ها و کارکردهای پنهان فعالیت ها نقش بسیار مهمی را نسبت به جنبه های آشکار به عهده دارند . در واقع تا حدی تمایز میان ( نظم آشکار و پنهان )به معنا مرتبط است و توجه به این نکته می تواند مفید باشد که هر فعالیتی می تواند با توجه به خود فعالیت ( روش خاص انجا م آن ) به اضافه فعالیتهای مرتبط یا نزدیک به هم و معنای آن درک شود. فعالیت اول و تا حدی دوم جنبه های آشکارند ، عملکرد دوم ، سوم و چهارم جنبه های پنهان اند که بیشتر با فرهنگ تغییر می کنند به گونه ای که شخص به سمت هدف پنهان مقیاس حرکت می کند . ( راپاپورت 1977 ) . به یک فعالیت شهری نظیر خرید نگاه کنید . معمولاً خرید اجناس مستقیم و یا به واسطه پول است . روش انجام آن احتمالاً در بازار یا در سوپر مارکت ، اعتماد به دستفروش ها یا مغازه های سیار متفاوت است . فعالیتهای مرتبط احتمالاً شامل پراکنش مبادله در حال خرید یا مبادله اطلاعات به هنگام خرید است . معنای خرید احتمالاً ولخرجی متظاهرانه را دوباره ایجاد می کند که به منزلت مرتبط است . البته فرد درک میکند که قوانین فرهنگی متفاوتی وجود دارند که با هم به وجود می آیند . زیرا نظم های حسی ، تجربی نیز بسیار متفاوتند. یک بازار در فضای آزاد هند را با فروشگاه های زنجیره ای آمریکا یی یا سوپر مارکت مقایسه کنید . نکته بعدی که قبلاٌ نیز بیان شد و همچنان ادامه دارد این است که فرد باید با رویکرد امیک آغاز کند و برای اهداف مقایسه ای رویکردهای تحمیلی اتیک را به کار برد. رویکردهای تحمیلی اتیک ، زمانیکه دقیقاً کاربرد آنها هدایت به سمت در نظر گرفتن بی نظمی یا آشفتگی یعنی عدم درک از نظم قابل فهم است، نبایند استفاده شوند. از توجه به عدم درک متقابل و انکار نظم در مورد شهرهای چین ، آفریقا ، مایا ، اسلامی ، آمریکای شمالی ، یا شهر دیگر با مشاهده گرانی از فرهنگ های دیگر ، این موضوع به خوبی روشن می شود که قوانین ساماندهی درک نشده اند ( راپاپورت 1977 ) . از این رو این عدم درک نه تنها برای نظم فیزیکی بلکه برای نظم های اجتماعی شهرهای مختلف یا بخش هایی از شهر به کار می روند . بیشتر بحث در مورد اینکه آیا همسایگی یا شاخه ای شدن گروه ها در شهر های مدرن هنوز مهم اند یا بوسیله روابط شبکه ای جایگزین شده اند ، باید با وضع معیارهایی صورت گیرد یعنی مقوله های پیشینی برای هماهنگی در همسایگی ها به جای مفهوم هماهنگی مشاهده شده که یک مقوله مشتق شده از رویکرد اتیک است ، به کار برده شود . واقعیت این است که همسایگی ها هنوز برای بسیاری گروه ها ( اگر نه اکثریت ) برجسته است ، اگر که شخص شناخت های ذهنی وتمایل آنها را به هماهنگی مطالعه کند ، اگر که هماهنکی مشاهده شده را به مثابه معیار در نظر بگیرد ، این هماهنگی می تواند مبتنی بر متغیر های بسیار متفاوت باشد . ( انتخاب اصلی وابسته به فرهنگ است ، راپاپورت 1977 ) . البته نتیجه این برجستگی مستمر نسبت به همسایگی ها، اهمیت جغرافیای اجتماعی شهر ، سازمان اجتماعی مردم در فضای شهر ی است یعنی فی نفسه نظم شهری مستمری را به کار می برد که به فرهنگ مرتبط است . همچنین دارای استلزامات تجربی است ، به این دلیل که حوزه هامتعلق به گروه های خاصی اند و بر مشخصه های متفاوتی تأکید دارند . حتی زمانیکه عناصر ثابت شبیه هستند ، در عناصر نیمه ثابت و متحرک تفاوت و تنوع قابل توجهی نشان داده می شود که شهر را هم بسیار پیچیده و هم خوانا و به طور مفهومی غنی می سازد . در حوزه های متجانس همه نشانه ها اضافه می شوند و یکدیگر را تقویت می کنند . در صورتیکه در حوزه های نامتجانس آنها بسیار متفاوتند . بنابراین آنها در مسیر های متفاوت قرار میگیرندو تمایل به خنثی کردن دارند . توجه کنید که خوانایی و پیچیدگی به تمایز های قابل توجهی وابسته اند . با در نظر گرفتن خوانایی ، برخی سطوح سازگاری ضروری است . به طوریکه نشانه های متفاوت در ویژگی های حسی متفاوت نیاز به منتقل کردن معانی مشابه دارند . این موضوع به میزان سازگاری میان شکل و فعالیت ها از میان سازمان فضایی ، زمانی ، معنایی و ارتباط دلالت می کند یعنی سازگاری میان عناصر ثابت ، نیمه ثابت و متحرک . خوانایی نه تنها به سازگاری وابسته است بلکه باید با نشانه های محسوس انجام گیرد . فهمیدن نشانه ها ضروری است اما برای درک نظم شهر کافی نیست . نشانه ها باید فهمیده شوند . برای فهم این نشانه ها ( که نظم های شهری متفاوت را منتقل میکنند ) شخص نیازمند شناخت رمزگان هاست یعنی نشانه ها خاص فرهنگند که صحنه ها را درون محیط ،وضعیت ها و قوانین تعریف می کنند که با آنها وجود دارند و از این رو بارفتار متناسب بیان می شوند و هم کنشی را ممکن می سازند . یکی از دلایلی که شهر های جدید غالباً متهم به آشفتگی شده اند ، در تناقض با شهرهای سنتی ، که به داشتن یک نظم تلقی شده اند ، این است که نشانه های شهری جدید احتمالاً نه فهمیده و نه درک شده اند . معنا در شهرهای جدید بسیار بسیار متعدد است همان گونه که صحنه ها متعددند. د رعین حال شهر های مدرن کثرت گرا هستند و دارای فرهنگ های متعدد و متمایز ند . نتیجه این می شود که معانی کمتر واژگانی اند و نسبت به موقعیت های سنتی فردی تر هستند . ( راپاپورت 1970 ، 1980 ) بنابراین نشانه های نسبتاً دقیق که در محیط های سنتی پاسخ می دهد در شهرهای جدید پاسخ نمی دهد و به سازگاری بسیاری نیازمند است . سازگاری در شهر های جدید و نیاز به ساخت نشانه ها ، برای تمایز گروه ها با رمزگان های متقابلاً غیر قابل درک و متفاوت مشخص اند که غالباً با قرار دادن انواع جدیدی از نظام های فراتر از نظم اجتماعی (یا حداقل انواع بسیار پیچیده از آنها ) ، نمادین ، کلامی به دست آمده اند . اطلاعات پیچیده ، صریح و متمایز و نظام معانی به نظم های دیگر و نظام های مکانی ، فضایی اضافه می شوند . این بینش شخص را قادر می سازد تا مطالعات متمایز را به هم ربط دهد در حالیکه از سنت ها و با دیگاه های بسیار متفاوت ریشه می گیرد . ( شوای 1970-71 ، ونتوری و همکاران 1972 ، بخش 1 ، کار 1972 ) . تمامی آنها با نظام های غیر فضایی و جدید نظیر نشانه ها ، چراغ های گازی، تابلوهای آگهی شهری و نظایر آن نظم شهری کاملاً جدیدی را اظهار می کنند . به این دلیل که نظم ها به ارزش ها و طرح واره ها ی دانشگاهیان ، طراحان و برنامه ریزان مرتبط نیستند که بی نظمی یا آشفتگی را در واقع به مثابه آشفته ترین جنبه شهر های مدرن می بینند . ( نیون 1955 ، 1956 ، 1965 ، بک 1964 و بسیار ی دیگر ). به لحاظ شخصی فرد این نظم خاص را دوست ندارد ، در حالیکه قادر است دلایل فرهنگی آن را با توسعه آن ، نیاز به سازگاری بیشتر و نشانه های بسیار صریح بفهمد { ان هم }زمانیکه نشانه های غیر ارتباطی و تک هنجارمندانه جایگزین نشانه های ارتباطی و واژگانی شوند. همچنین نظم خاص نه تنها مورد علاقه نیستند بلکه تحلیل نشان می دهد که آن در شرایط ادراکی پاسخ نمی دهد . ( کار 1973 ، راپاپورت 1977 ) 3 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ اما نکته اصلی این است که نظام فرهنگی متفاوت و پیچیده ، طرح واره ها و معانی بسیار متفاوت را به کار می برند . یک نظام فرهنگی کثرت گرا و نظام فیزیکی و اجتماعی با مقیاس بزرگ شامل تعدادی از ( گاهی تعداد بسیار ) خرده فرهنگ ها و صحنه ها می شوند . اگر همان صحنه های شهری باید به طور موفق آمیزی به وسیله گروه های متفاوت ، بسیارزیاد ، پیچیده و چند جهتی به کار برده شوند ، باید نظام ارتباطی به این منظور باشد که فعالیتها خوانا وهماهنگ باشند ، یعنی به هم کنشی مردم کمک کند ( راپاپورت 1977 ، به ویژه ص 33-325 ) به نظر می رسد این یافته ها کلی باشند . { زیرا }از میان حیوانات نیز اکثر فعالیت ها نیاز به همکاری دارند یعنی نظیر نظام های اجتماعی بسیار پیچیده اند . به طوریکه نظام ارتباطی پیچیده و چند جهتی می شود . ( رجوع شود به بروتون 1972 ) این نوع تحلیل ، موفقیت و گستردگی غذای اصلی ، منزل و فعالیتهای دیگر را تا حدی تبیین می کند که به طور مستمر مجموعه مشخصی از نشانه ها را برای انتقال نتایج بسیار قابل پیش بینی به کار می برد . ( راپاپورت 1973 ، 1977 ) این نشانه ها بسیار مشخص اند ، آنها با رفتارهای مورد انتظار ، روشن و با قطعیت بسیار ، رویه ها و لباس مورد قبول ، قیمت ها ، ویژگی ها و ... پیش بینی شده اند . نظم آنها بسیار واضح و خواناست . در این مورد نیز دلایلی برای تحول و نقش آنها در نظم منطقه ای و شهری در واکنش های انتقادی به مشاهده گران فراموش شده اند افرادی که آنها را دوست ندارند و ضعف های دیگری را در آن می بینند ، برای مثال فرایند بسامان همانندی رو به افزایش در غذا ، منزل و غیره با عدم پیامد پیچیدگی و انتخاب . در تمامی این مثال های فبلی ما نظم مصنوع شهری یعنی عناصر ثابت را می یابیم که تجلی یک صحنه برای نظام فعالیت ( یعنی عناصر متحرک ) عناثر نیمه ثابت ( نشانه ها ، تابلوی آگهی های شهری ، چراغ های گازی ... دکورها و چشم انداز، مبلمان خیابان ... ) است که نظم را تقویت ، منتقل و آَشکار می سازد . بیان شد که این عناصر نیمه ثابت هستند که میتوانند به راحتی تغییر کنند ، آنها نسبت به عناصر ثابت به سرعت تغییر می کنند . در اکثر موارد ، ما وارث عناصر ثابت و نظم های فیزیکی شهر هستیم، همان گونه که نظام فعالیت تغییر می کنند ، عناصر نیمه ثابت نیز به راحتی واکنش نشان میدهند که هم این تغییرات را بازتاب می کند و هم به هدایت آنها یعنی هدایت رفتار کمک می کنند . البته این در مقیاس کوچکتر به کار می رود یعنی در مورد گیاهان ، باغ ها ، مجسمه ها ، حمام ها ، دکوراسیون های خانه و از این قبیل چیزها که به طور کلی نظم های معماری و شهری را متجلی ، مشخص ، تقویت و روشن می کنند که به هدایت رفتار و نظام فعالیت در صحنه های متفاوت کمک می کند . واضح است که فرهنگ نقش مهمی در نظام فعالیت مردم دارد . باز یادآوری می کنم من قبلاً هم گفتم که مفیدترین شیوه ، ایجاد اصطلاح بسیا ر وسیع و عملی از فرهنگ است و این بسیار مشخص است که دقیقاً با نظام فعالیتها( که جنبه های نسبتاً پنهان را شامل می شود ) و سبک زندگی شروع می شود . نظم های محیطی و شهری متفاوت به مثابه تسهیلگرانی برای مجموعه ای از فعالیت ها عمل می کنند و در عین حال ازمجموعه های دیگری از فعالیت ها جلوگیری می کنند ( هاگستراند 1970 ، پالم و پرو 1974 )زیرا برخی فعالیت ها در نظم آسان می شوند ، برخی نیاز دارند که محدود شوند ، هر دو این جنبه ها یک اجماع فرهنگی را بیان می کنند که در نظم شهری نشان داده می شوند . البته این اجماع احتمالاً برای گروه خاصی ( مخصوصاً در شهر های کثرت گرا ) و احتمالاً برای الگوهای متغیر در زمان های متفاوت مفید نیست . بنابراین در این مورد هنوز تشابه و عدم تشابه را از یکسو میان نظام فعالیتی به مثابه تجلی سبکهای زندگی (که به رفتارهای خاص هدایت می شود )، شبکه های اجتماعی ، قیمت های خانه و ... و از سوی دیگر به نظام صحنه ها که نمونه مهم نظام مسکونی خانه هاست ، در نظر می گیریم . ( راپاپورت 1969 ، 1977 ) گفته شد که این تصور نسبت به تفسیر محیط های مصنوع است که در شهر یا مقیاس کوچکتر و نظم های آنها برحسب تشابه میان نظام فعالیت های خاص و صحنه ها ، مفیدترین شیوه نگاه به محیطها به طور میان فرهنگی فراهم می شود ، در حالیکه از کاربرد یک رویکرد اتیک تحمیلی اجتناب می کند . ( راپاپورت ، 1980 ) نکته مورد بحث ما در مورد تعاریف فرهنگ مبتنی بر طرح واره های شناختی و شیوه زندگی گروه است که مجدداً از طریق ایده انتخابی مرتبط شده اند ، به خصوص همان طور که در نظام فعالیت و برحسب تعریف قلمرو ، جدایی یا عدم آن در قلمرو ها ( نظیر خصوصی / عمومی ، زن / مرد ، بزرگسالان / کودکان و سیاری دیگر ) و صحنه های بسیار خاص و مرتبط با کار ، خلاقیت ، تحصیل و ... تجلی یافته است . سازمان چنین قلمروها و صحنه هایی بر حسب پیوندشان، تفکیک ها ، موانع مجاورت ها و ... جنبه مهمی از نظم شهر است . اگر شخص این سوال را بپرسد چه کسی چه کار انجام میدهد ، کجا ، چه وقت ، چرا و در ارتباط با چه کسی بنابراین قوانینی برای اینها به کار می رود که به محیط به مثابه یک سازمان خاص فضا ، زمان ، معنا و ارتباط مربوط است که محیط را به مثابه نظام صحنه ها می بیند. نشانه ها و معانی در محیط ، صحنه ها را با قوانین و موقعیت ها تعریف می کنند ، به شیوه ای که رفتار ها را هم قاطعانه و هم از طریق موانع هدایت می کنند ( راپاپورت ، 1977 ، 1979 ، 1980 ) در حالیکه آنها ریشه شناسی های متفاوت و دیدگاه های جدیدی را به کار می برند ، فضاهای فرهنگی از طریق تداخل های فضا ، زمان ، فعالیت ، مالکیت و قوانین ورود تعریف می شوند . ( یاماهاتو 1979 ) بنابراین در تمامی این موارد محیط شهر ( اجتماعی ، فرهنگی و ... ) تجلی نظام فعالیت بر حسب چه کسی چه کار انجام می دهد ، کجا ، کی و با چه کسی و چرا است . در عین حال به یک معنای اصلی نظم شهر در محیط شهر تجلی یافته که تجلی طرح واره های شناختی است . به عبارت دیگر ، محیط شهر چشم انداز شهری مستمر و مشخص است که ما با آن شروع می کنیم نه تنها به دلیل طرح واره های مشترک در میان اعضای گروه مشخص که تصمیمات طراحی شان را می سازند ، بلکه به این دلیل که طرح واره های مشترک نیز به قوانین و انتخاب ها هدایت می شوند که سبک زندگی و از این رو نظام فعالیت ها را در صحنه ها و زمان های واقعی که قابل پذیرشند و غیر قابل پذیرشند ، در نظر می گیرند . تصمیم در مورد چه چیزی ، چه کسی ، کجا ، چه وقت و در رابطه با چه کسی و چرا منظم ، مشترک ، منسجم و دائمی است. بنابراین آنها تجلی فیزیکی در چشم انداز شهری را درک می کنند که یک شیوه متفاوت اما مفید از گفتن این مسأله است که یک رابطه میان فضای فیزیکی و اجتماعی میان فرهنگ و نظم شهری وجود دارد . مفید است که به تعدادی از شیوه های متفاوت و متعدد به نظم شهر ی نگاهی داشته باشیم زیرا که شیوه های بسیار متفاوت دارای تفسیر پدیده های خاص و پیچیده اند که بهتر است به سادگی فهمیده شوند. بنابراین شیوه های دیگرتفسیر فراترازموضوع هستند برای مثال بر حسب قیمت های خانه ، حوزه های اصلی و ترس های گروه های متفاوت در فضای شهر یا بر حسب انواع متفاوت شبکه های گروه مثلاً بومی و محلی در مقابل غیر بومی مفیدند. تاحدی چنین شبکه هایی به وضع نظام فعالیت و همچنین تا حدی به شاخه گروه ها مرتبط می شوند . تمامی این رویکردها می توانند بر حسب نظام صحنه ها ، توزیع آنها در فضا و اینکه چه صحنه های خاصی فعالیت می کنند، تفسیر شوند که ممکن است استفاده شوند یا نشوند . مثلاً خیابان ها فضای ارتباطی صرف یا به معنای فعالیت های خاص هستند ( راپاپورت 1969 ، 1977 ) باز تکرار میکنم ، این ها همگی شیوه های متفاوت نگاه کردن ، مطالعه ، تفسیر و فهم نظم شهر و بیشتر نظم محیطی مرتبط با فرهنگند . میان نظم شهر و فرهنگ ارتباط دیگری وجود دارد . در صورتیکه خود فعالیت ها یعنی سطح آشکار در هر محیط واقعی ( که شامل شهر می شود ) دارای طیف محدودی از امکانات برای انسان هاست ، آنها مایلند که در سطح بسیار پنهان باقی بمانند( راپاپورت ، 1970 ، 1980 ) به خصوص خود فعالیتها ، اینکه چگونه صورت می گیرند ، فعالیتهای مرتبط ( که آنها را به نظام بازمی گردانند ) و معنای این فعالیتها که مایلند به طور فرهنگی در آن زنجیره ها متغیر باشند . حتی توالی ها و سازمان های موقتی دیگر از فعالیتها و البته نظام صحنه ها که در آنها رخ می دهند ،بسیار متغیرند. نشانه ها نیز تاحدی متغیرند که صحنه ها و از این رو موقعیت ها و قوانین در باره عمومی یا خصوصی بودن، به چه کسی تعلق داشتن ، چه کسی تایید کردن ، چگونگی قرار گرفتن مردم در فضای اجتماعی و ... یعنی قوانینی درباره چگونگی رفتار موجه را مشخص می کنند و به هم کنشی اجازه وقوع می دهند ( مثلاً گفته شد در ارتباطی دیگر میان فرهنگ و معنا در نظم شهر، فرهنگ می تواند بر حسب شناخت تعریف شود که مردم به منظور هم کنشی به آن نیاز دارند ( گودیناف 1957 ) اجازه دهید به نقطه آغاز خود باز گردیم یعنی اینکه شهرهای اندکی ساخته و طراحی شده اند . این تعداد کم شامل شهرهای استعماری ، شهرهای جدید و پایتخت های جدیدند . بنابراین زمانیکه آنها ساخته می شوند طرح واره ها و از این رو فرهنگ طراحان و مشتریان و به ندرت کاربران را نشان می دهند . برای مثال در مورد برزیل ، فرهنگ بساری از کاربران در نظم شهری به طرز بسیار مؤثری نسبت به اسکان های غیر رسمی نسبت به مرکز طراحی شده تجلی یافته است . ( اسمیت و همکاران 1971 ) اغلب شهرها به طور گسترده رشد می کنند . حوزه های جدید به آن چیزی اضافه می شوند که قبلاً وجود داشته اند . این حوزه های جدید احتمالاً شکل اصلی را ادامه می دهند د رحالیکه طرح واره های فرهنگی مشابه را بیان می کنند . مثال هایی از این نوع می تواند در مواردی یافت شود جائیکه شهرهای جنگ زده باید بازسازی شوند . در غرب آلمان برخلاف شهر های اروپای غربی به طور آگاهانه نظم شهری محکمی حفظ و ایجاد شده است . ( هولزنر 1970 ) در ورسای ، شهر قدیمی برای بیان طرح واره های اصلی به مثابه نماد انسجام شکل گرفته بود د رحالیکه حوزه های جدید طرح واره های متفاوت را به کار می بردند . یعنی نظم جدید شهری برای تجلی نظم اجتماعی جدید به کار گرفته شده بود . در نتیجه اشکال تغییر می کنند ، تغییرات در فرهنگ تجلی می یابند ، یعنی طرح واره ها، سبک زندگی و نظام فعالیتی (نظم )تغییر می کند. مثالی از شهر ساحلی شرق آمریکا وجود دارد ، جائیکه یک آشفتگی یعنی ترکیب خیابان ارگانیک ابتدا بوسیله الگوی خیابان شطرنجی و بنابراین با ترکیب های خیابان منحنی و بن بست جایگزین شده بود ( راپاپورت 1977 ، ص 348 ) . شخص در شهر ها تفاوت و تغییر ، برای ویژگی های محیطی ارجحیت ها و از این رو تغییر در طراحی ، شخصیت و مکان را می یابد که هم در میان گروه ها و هم در زمان تغییر می کنند . اگر شخص به گروه ثروتمند نگاه کند ، جائیکه الزامات ضعیفند ، تفاوت اصلی را در نظم شهری و محیط هایی می یابد که در یک شهر واحد انتخاب شده اند . ( راپاپورت 1977 ) همان گونه که قبلاً بحث شد مهاجران ، ظاهراً انواع مشخصی از محیط ها را انتخاب می کنند و از این رو مایلند که آنها را تغییر دهند ، حتی بیشتر برای اینکه تصورات ویژه خود از شهر و نظم محیطی دیگررا بیان کنند. ( استنلی 1972 ، راپاپورت 1977 ) . موفقیت چنین گروه هایی احتمالاً به توانایی شان برای احیای نظم اجتماعی ، فیزیکی و محیط سنتی شان است . ( ایدت 1971 ) در هر صورت درون الزامات متفاوت که این فرایند را غیر طبیعی نشان می دهند ، گروه های متفاوت به طور متفاوت در شهر ها ساکن می شوند و محیط ها ، ویژگی ها و نما های کیفیت محیطی متفاوت را جستجو میکنند . با این کار ، آنها هم نظمهای شهری متفاوت را انتخاب می کنند و هم یک نظم شهری( جغرافیای اجتماعی شهر) را به وجود می آورند 2 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ شهر نشيني شهرنشینی و افزایش آن، بر اقتصادو محیط زیستیک منطقه تأثیر زیادی دارد. همچنین روحیات و شیوه زندگی مردم شهرنشین با گسترش شهرنشینی دستخوش دگرگونیهای نسبتاً زیادی میشود. شهرنشینی بیرویه و گسترش پرشتاب پدیده شهرنشینی در بسیاری کشورها باعث بهوجود آمدن پدیدههایی همچون حاشیهنشینی، زاغهنشینی، تکدیگری، تشکیل شهرهای خوابگاهی، افزایش بیکاری و بزهکاری و مشکلات و ناسازگاریهای فرهنگی میشود. [TABLE=class: MsoNormalTable] [TR] [TD] شهرنشینی در ایران [/TD] [/TR] [/TABLE] بررسی تاریخچه شهرنشینی در دنیا نشان می دهد که ایران دارای قدمتی طولانی در تاریخ شهرنشینی جهان است. با وجود اینکه قبل از ساسانیان ، شهرنشینی با تشکیل حکومت مادها آغاز شد و در دوره سلوکیان ، شهرهای خود فرمان و مستقل ظاهر شدند (اشرف ، 1353) با این حال بیشتر شهرهای دوره باستانی در زمان ساسانیان به وجود آمده اند. طبق مطالعات لکارت بسیاری از شهرهای بزرگ ایران یا در دوره ساسانیان بنا شده اند (مانند قزوین ، نیشابور ، اردبیل و تبریز) ، یا اینکه در این دوران گسترش و رونق یافته اند ، که شهرهایی چون شیراز ، کرمانشاه ، یزد و کرمان را شامل میشود (در کوش ، 1364). پس از فتح ایران به وسیله مسلمین ، طرز تفکر و عقاید اسلامی در فرهنگ شهرنشینی و نحوه ارتباط روستا با شهر رسوخ کرد. ایجاد مسجد به عنوان مهمترین ساختمان شهر و شباهتهای فرهنگی، اقتصادی شهر و روستا (با توجه به عقاید اسلامی) دو خصیصه بارز شهرهای اسلامی است. به طور کلی در دوران اسلامی به دلیل وسعت نفوذ آن در مناطق مختلف و گسترش بارز مبادلات ، شهرنشینی رونق فراوان یافت (در کوش ، 1364) . با تهاجم مغولان شهرنشینی در ایران رو به زوال رفت و تنها در دوران غازان خان رونق نسبی به شهرها بازگشت. در دوران صفویه نیز شهرنشینی در ایران رونق یافت و اعتقادات مذهبی حکام بر کالبد شهر نیز تأثیر گذاشت (حبیبی ، 1375) . در دوران معاصر نیز به تبعیت از الگوهای شهرنشینی و شهرسازی غربی و به دنبال نفوذ اتومبیل به داخل شهرها، اقدامات عمرانی بسیاری در شهرها صورت گرفت ، که عمده این اقدامات درونزا نبودهاند. توزیع جغرافیائی جمعیت شهری توزیع شهرها و به تبع آن تمرکز جمعیت نقاط شهری در نقاط مختلف کشور ما یکسان نیست. مناطق شمالی ، غربی و جنوب غربی کشور علاوه بر برخورداری از آب و هوای خوب و موقعیت جغرافیایی خاص ، مهد نخستین کانونهای یکجانشین و تمدن شهری بوده و همواره از نقاط پرجمعیت کشور محسوب میشدهاند و در حال حاضر نیز بیشترین نسبت از جمعیت کشور را دارا میباشند. (زنجانی ، 1369) . به دلیل موقعیت خاص جغرافیائی ، میزان بارندگی در ایران با طول جغرافیایی ارتباط مشخصی دارد. شدت باران از غرب به شرق کاهش مییابد و نصفالنهار 52 درجه تفکیک کننده آب و هوای گرم و خشک شرقی از آب و هوای معتدل و مرطوب غربی می باشد. همچنین بهبود وضعیت اقلیمی از عرض جغرافیایی پایین به بالا موجب شده است که درصد قابل توجهی از جمعیت شهری کشور در عرض جغرافیایی 35 تا 40 درجه استقرار یابند (زنجانی ، 1369). نسبت شهرنشینی طی 40 سال گذشته ، نسبت شهرنشینی در ایران از 31 درصد در سال 1335 به 61 درصد یعنی دو برابر در سال 1375 افزایش یافت و این روند همچنان ادامه دارد. افزایش نسبت شهرنشینی ناشی از دو عامل تبدیل سکونتگاههای روستایی به شهر از یک سوء و مهاجرت روستائیان به شهرها از سوی دیگر می باشد. اقتصاد تک محصولی متکی به نفت و اختلاط اقتصاد ایران با اقتصاد سرمایه داری جهانی به ویژه از زمان سلطنت پهلوی دوم و به تبع آن پیشرفت فنون موجب آزاد شدن بخش قابل توجهی از نیروی کار در روستاها شد و لذا روستاییان برای کسب معاش روانه شهرها شدند که پیامد آن شهرنشینی شتابان و مواجه شدن شهرهای بزرگ با مشکلات عدیده بوده است. شهرنشینی شتابان در دهههای اخیر خاص کشور ایران نیست و در کشورهای همجوار نیز ، که عمدتاً کشورهایی با اقتصاد تک محصولی می باشند ، همین اتفاق افتاده است. مقایسه نسبت شهرنشینی چند کشور در سالهای 1960 و 1992 مؤید این نکته است. براساس گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد ، نسبت شهرنشینی در ایران در سال 1960 معادل 34 درصد بوده است که در سال 1992 به 58 درصد افزایش یافته است. در میان کشورهای همجوار در سال 1992 ، افغانستان کمترین نسبت شهرنشینی (19 درصد) و کویت بیشترین نسبت شهرنشینی (96 درصد) را دارا بوده اند. توزیع استانی جمعیت شهرنشین نسبت شهرنشینی کشور در سال 1365 معادل 54 درصد بوده که در سال 1375 به 61 درصد افزایش یافته است. نسبت شهرنشینی ، به استثنای استان تهران در سایر استانهای کشور افزایش یافته است، اما این نسبت در استان تهران در سال 65 معادل 3/86 درصد بوده است که در سال 75 به 1/84 درصد کاهش یافته است. یکی از دلایل این امر تغییراتی در تقسیمات سیاسی استان تهران بوده است (به عنوان مثال شهرستان قم که از نسبت شهرنشینی بالایی برخوردار است به استان قم تبدیل شد). همچنین می توان به مهاجرپذیری روستاهای استان تهران در دهه اخیر اشاره نمود. استان تهران در سال 1365 بالاترین نسبت شهرنشینی را در سطح کشور دارا بوده است و در سال 1375 ، پس از رقم (1/91 درصد) ، بالاترین نسبت شهرنشینی (1/84 درصد) را دارا میباشد. در سال 1375 ، توزیع نسبت شهرنشینی در استانهای مختلف تفاوت چشمگیری دارد، به طوری که بین حداقل نسبت شهرنشینی (2/39 درصد برای استان کهکیلویه و بویراحمد) و حداکثر آن (1/91 درصد برای استان قم) ، 9/51 درصد فاصله وجود دارد. در برخی از استانها نسبت شهرنشینی فاصله قابل توجهی با متوسط کل کشور دارد که بعضاً بیشتر یا کمتر از میزان متوسط میباشد. پس از استانهای قم و تهران ، نسبت شهرنشینی در استانهای یزد (1/75 درصد) ، اصفهان (3/74 درصد) و سمنان (2/68 درصد) از بالاترین میزان برخوردار است. در ایران استانهایی که یک کلان شهر در آنها واقع شده است (تهران ، اصفهان و غیره) از نسبت شهرنشینی بالایی برخوردارند علاوه بر این ، استانهای واقع در مناطق کویری به دلیل نوع خاص توانهای محیطی و عدم امکان رشد روستاها (عمدتاً به دلیل کمبود آب) ، نسبت شهرنشینی در سطح بالایی قرار دارد (قم ، یزد و سمنان). در مقابل در استانهایی که امکان رشد روستاها وجود داشته است، نسبت شهرنشینی در سطح پایینی قرار گرفته است ، مانند مازندران (2/44 درصد) و گیلان (8/46 درصد) . علاوه بر این ، در استانهای عشایرنشین نیز ، نسبت شهرنشینی در حد پایینی قرار دارد. این نسبت در استان چهارمحال و بختیاری 45 درصد و در استان کهکیلویه و بویراحمد 2/39 درصد میباشد. لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ شهر ایجاد و گسترش فضاهای شهری موثر، کارآمد و پویا از جمله مباحثی است که مورد توجه معماران، طراحان و برنامه ریزان بوده و هست. فضاهای شهری که بعنوان بطن حیات اجتماعی و شهری امروزی مطرحند، دارای ابعاد مختلفی می باشند، اما به نظر می رسد در کشور ما بجز معدود مواردی در حیطه طراحی شهری، همچنان به تعاریف نظری موضوع پرداخته و کمتر به مردم، فعالیتهای اْنان و فضاهای ویژه آنان توجه کرده ایم. چنانچه همگان بدان اذعان داریم، لازمه باور و توجه به موضوعی، شناخت کامل و شفاف سازی ابعاد مختلف و تاثیر و تاثرات آن بر محیط و مخاطبین است. پرسش اساسی نیز ازهمین نقطه آغاز میگردد؛ ابعاد مختلف فضاهای شهری چیست و این ابعاد چه تاثیری بر وجوه مختلف یک شهر خواهد گذاشت؟ و آیا اساسا شناخت موارد فوق می تواند جایگاهی در طراحی فضاهای شهری داشته باشد یا خیر؟ -- شهر و فضاهای شهری1 تعریف شهر 1-1- از نظر کالبدی شهر جایی است که دارای ساختمانهای بلند، خیابانها، ادارات، پارک ها و زیرساختهای شهری و ... باشد. از نظر اقتصادی نیز، شهر مکانی است که دارای وجه قالب اشتغال صنعتی و خدماتی بوده و متفاوت از اشتغال توام با تولید در روستا باشد. یکی از انواع تعریف های رایج از شهر، تعریف جمعیتی آن است، در این تعریف شهر را مکانی می گویند که دارای جمعیتی بیش از 10 هزار نفر بوده و یا دارای شهرداری باشد. طبق ماده 4 قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری، شهر مکانی است با حدود قانونی که در محدوده جغرافیایی مشخص واقع شده و از نظر بافت ساختمانی، اشتغال و سایر عوامل دارای سیمایی با ویژگیهای خاص خود است. اما آیا شهر تنها مجموعه ای از فضاهای سکونت، کار و تفریح است و یا می تواند بعنوان فضای کالبدی حیات اجتماعی یک شهر تلقی گردد؟ جدای از تعاریف فوق شهر جایی است که تعاملات شهری در آن بوقوع می پیوند، و مردم حس شهروندی نسبت به شهر خود دارا می باشند. بعبارتی آنچه شهر را می سازد، ساختمانهای عظیم و پارکها نیستند بلکه مردم خود شهرند با تمام سلایق و ویژگیهای منحصر بفردشان؛ جایی که در آن روابط انسانی و اجتماعی آنها شکل گرفته و بارور می شود. بدین ترتیب می توان ادعا نمود که یک شهر تنها بر پدیده های مادی استوار نیست بلکه نیاز به زندگی اجتماعی و روابط انسانی نیز بر ایجاد آن اثر گذار است. امکان پاسخگویی به چنین نیازهای اجتماعی و انسانی در فضاهای شهری بوقوع می پیوندد. 1-2- فضای شهری و ابعاد آن فضاهای شهری ویژگیهای کالبدی و کارکردی متفاوتی در دوره های مختلف و بسترهای جغرافیایی و فرهنگی متفاوت به خود گرفته اند و از این روی تعاریف گوناگونی نیز از آنها به عمل آمده است. نگاهی به این تعاریف و دیدگاهها برای استخراج ابعاد مختلف یک فضای شهری نشان از دو عامل فرم (کالبد) و ماهیت (عملکرد) فضاهای شهری است. کالبد و فعالیت در دوره باستان یکی است، اما در اواخر قرن هجدهم متفاوت از یکدیگر است. در این دوره شهر و فضاهای شهری کانون اندیشه ها، عواطف و احساسات بشری است. و از اواسط قرن بیستم تاکنون مفهوم فضای شهری به گونه دیگری است: "فضای شهری به ترکیبی اطلاق می شود که از فعالیت ها، بناهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اداری، تجاری و مانند آن و عناصر و اجزای شهری به صورتی آراسته، هماهنگ و واجد نظم و زیبایی و بالطبع با ارزش های بصری تشکیل می گردد و از نظر فیزیکی دارای بدنه ای محصور کننده می باشد. بعبارتی فضای شهری جزئی از یک شهر است که بعنوان عرصه عمومی، تجلی گاه فعالیتهای شهری است." بدین ترتیب در حال حاضر هرگونه فضایی را نمی توان فضای شهری قلمداد نمود؛ چرا که فضای شهری دارای ویژگیهایی ارتباطی بوده و بخشی از ارگانیسم زنده شهر است که با شرایط اجتماعی، اقتصادی و فنی در حال تغییر، مرتبط است و در غیر این صورت بجز حفره ای در میان ساختمانها و سایر اجزای شهری نخواهد بود. با این تعاریف فضای شهری امروزی حاصل نگرش توام به هر دو بعد فرم (کالبد) و عملکرد (محتوا) ست و ضرورتاً "فضای شهری را نه فقط باید از طریق ویژگیهای زیبایی شناختی آن بلکه باید از طریق تحلیل مشخصه های محتوای آن مورد بازشناسی قرار داد." بنابراین در بررسی و تحلیل تاثیرات آن نیز این دو فاکتور ملاک عمل خواهد بود. 2 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ 2- تاثیر فضاهای شهری بر وجوه مختلف یک شهر بر اساس مطالب پیشین می توان گفت که یک شهر از عوامل و اجزای مختلفی تشکیل می گردد که این عوامل در قالب دو گروه کلی قابل تقسیم بندی است:الف) عناصر کالبدی شهر نظیر ساختمانها و زیرساختهای شهری ب) عوامل فرهنگی و اجتماعی یک شهر، نظیر مناسبات فرهنگی، سیاسی و ... ویژه آن شهر از طرفی فضای شهری نیز بعنوان یکی از عناصر هویتی یک شهر که بر تمامی عوامل و عناصر یک شهر تاثیر گذار است عنصری تک بعدی نبوده و دارای دو فاکتور حیاتی خود بعنوان فرم و کارکرد است. حال بدیهی است که با چنین نگرشی به شهر و فضاهای شهری می توان تاثیرات متقابل شهر و فضاهای شهری بر یکدیگر را نیز نتیجه همین دو عامل دانست:الف) تاثیر فضاهای شهری بر سیما و توسعه کالبدی شهر ب) تاثیر فضاهای شهری بر وجوه فرهنگی و اجتماعی یک شهر 2-1- تاثیر فضاهای شهری بر سیما و کالبد یک شهرشهر فضایی است که تحرک، تداوم و توسعه از مشخصات بارز آن به شمار می آید و ناگزیر از تحرک و توسعه در فضای مکانی است. فضاهای شهری بدلیل جوانب فیزیکی و کالبدی خود، نوعی فضای نمادین، اداراکی، مادی و حقیقی است که که با شهر و کالبد شهر پیوندی عمیق دارد و بنابراین یک فضای شهری فضایی است که عنصری هویت بخش از یک شهر تلقی می شود؛ بطوریکه اغلب شهرهای بزرگ را می توان بواسطه فضاهای شهری آن بازشناخت. فضاهای شهری که بر اساس قواعد زیبایی شناسی شکل گرفته و در کل سیما و ظاهری زیبا به منطقه تحت نفوذ خویش می دهند می توانند بعنوان عناصر کلیدی و محور های توسعه یک شهر مد نظر قرار گیرند و یا بعنوان عنصری مونومانتال از یک شهر بر منظر و سیمای شهر تاثیرگذار باشند. در حالت کلی فضاهای شهری را در دو قالب مدرن و تاریخی (یا حداقل با پس زمینه ای تاریخی) می توان گروه بندی نمود. اغلب این فضاها علاوه بر اثرات کالبدی مستقیم که بر سیمای یک شهر بر جای می گذارند، می توانند بواسطه جذب گردشگر و فعالیتهای اقتصادی درون خود نیز بعنوان عامل پویایی و تحرک در شهر به شمار آیند؛ بطوریکه برخی شهرها بعنوان شهرهایی زنده و پویا و برخی بدلیل عدم وجود فضاهای شهری که خود موجب عواملی چون زندگی شب و فعالیتهای جمعی و ... می شود، شهرهایی بی روح و کم تحرک جلوه می کنند. 2-2- تاثیر فضاهای شهری بر وجوه فرهنگی و اجتماعی یک شهر نقش کارکردی فضاهای شهری بعنوان مکان فعالیت های عمومی و عرصه تعاملات شهری، از دیرباز تا کنون همواره وجود داشته است؛ بطوریکه فعالیتهای مردم هر عصر را می توان توسط فضاهای شهری آنها بازشناخت و یا بالعکس فضاهای شهری را بواسطه فعالیتها و علایق شهروندان معرفی نمود؛ بنابراین رابطه تنگاتنگی میان توسعه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یک شهر و فضاهای شهری آن وجود دارد. به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان، بالاترین مرحله بلوغ فرهنگی، اجتماعی شهروندان یک شهر در فضاهای شهری بوقوع می پیوندد؛ همانجایی که علاوه بر فرم و کالبد دارای مفهومی وسیعتر با عنوان محتواست. دکتر حمیدرضا پارسی عناصر محتوای فضای شهری را فعالیتها و حیات مدنی می داند. فعالیتهای انسانی در عرصه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، ضامن بقای زندگی جمعی و حس شهروندی است که بواسطه فضاهای شهری گسترش و تجلی می یابد؛ بعبارتی فضای شهری مکانی است که مناسبات چهره به چهره، تظاهرات سیاسی و حتی جشن های عمومی در آنجا برگزار می شود و بواسطه حضور همین فعالیت ها می تواند مفاهیمی چون مشارکت شهروندی، جامعه مدنی و ... را در بر گیرد. حیات مدنی یا مدنیت نیز چیزی جدای از مردم، مشارکت آنان و روابط انسانی، اجتماعی آنها نیست که نماد سازنده آن فضای شهری است. از طرفی همانگونه که رنگ، نور، فرم و جریان حاکم بر یک فضای معماری می تواند در نحوه نگرش به آن فضا و حتی احساس شادی یا غم ساکنین آن فضا تاثیر بگذارد، فضای شهری نیز بر مخاطبین خود که اساس شکل دهی به یک شهر می باشند، تاثیر گذار است. فضای شهری باز عموما القا کننده آزادی و حقوق شهروندی است؛ جایی که احساس جوشش و خروش در آن وجود دارد، نمی توان آهسته و بی تفاوت بود و بدون شک چنین است که بسیاری از فضاهای شهری، خود موجب جنبشهای سیاسی، فرهنگی و ... بوده اند. 2 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ کلان شهرها تمرکز جمعيت در شهرها بويژه در دو سده اخير و پس از انقلاب صنعتي بطورکلي تابع دو عامل عمده بوده است: يکي افزايش کلي جمعيت جهان بدلايل متعدد و ازجمله کاهش مرگ و مير در اثر ارتقاء بهداشت عمومي و فراهم آمدن وسايل رفاهي و ديگري پديده قابل توجه مهاجرت از روستاها به شهرهاست. عمده اين مهاجرت ها که در کشورهاي در حال توسعه رخ مي دهد به علت مشکلات نهفته در روستاها همچون بيکاري, فقر, خدمات نامطلوب, خشکسالي, تبليغات کاذب شهرها و... مي باشد. در بررسي پديده هاي شهري, بويژه قرن بيستم از اهميت فراواني برخوردار است. چراکه در اين قرن تمرکز بي بديل جمعيت در مناطق شهري شکل جدي تري به خود گرفت. در ابتداي قرن بيستم, جمعيت ساکن در کليه شهرهاي جهان درحدود 150 ميليون نفر يعني نزديک به 10 درصد جمعيت جهان را شامل مي گرديد. درحاليکه در انتهاي همين قرن جمعيت نقاط شهري با بيست برابر افزايش به حدود سه ميليارد نفر يعني 50 درصد جمعيت جهان بالغ گرديد. همين امر سبب گرديد که بخصوص از نيمه دوم قرن بيستم و پس از پايان جنگ جهاني دوم شهرهايي با جمعيت ميليوني بوجود آيند. همزمان با اين تحولات در ادبيات شهرسازي جهان, واژه ها و اصطلاحاتي همچون کلان شهر, ابرشهر, ناحيه مادرشهري و... پديدار گرديدند. درعين حال همانطورکه تعريف مفهوم شهر در کشورهاي مختلف متفاوت مي باشد, تقسيم بندي انواع شهرها نيز برحسب سطح فعاليت ها, ميزان جمعيت پذيري و حيطه نفوذ شهر در کشورهاي گوناگون با يکديگر يکسان نيست. از همين رو, در برخي کشورها مبناي شناخت کلان شهرها از شهرهاي معمولي فقط ميزان جمعيت آنها تعيين گرديده حال آنکه براساس نظر بسياري از محققان در تعريف کلان شهر علاوه بر عامل جمعيت بايد وجود زيرساخت ها, حيطه عملکردي, تنوع فعاليتي و ارتباطات خارجي شهر با نواحي پيراموني را نيز مد نظر قرار داد. براساس يک تعريف بين المللي که توسط سازمان ملل متحد ارائه گرديده واژه کلان شهر يا مادرشهر به شهرهايي اطلاق مي گردد که جمعيتي بالاتر از 8 ميليون نفر داشته باشند. در همين راستا, از ميان شهرهاي کشور ما تنها تهران پس از سال 2000 ميلادي که سطح جمعيتي آن به بيش از هشت ميليون نفر بالغ گرديده مي تواند در زمره کلان شهرهاي جهان محسوب گردد. نکته قابل توجه اينکه در کشورهاي جهان سوم علاوه بر رشد بسيار شتابان جمعيت شهري در نيمه دوم قرن بيستم, اندازه و تعداد کلان شهرها نيز نسبت به کشورهاي توسعه يافته رشد معناداري را نشان ميدهد. آنچنانکه در طول سه دهه پاياني قرن بيستم سهم شهرهاي با جمعيت بيش از 5 ميليون نفر در کشورهاي درحال توسعه به کل شهرهايي با ويژگي مشابه در جهان از %55 به %75 افزايش يافته است. به عبارت ديگر, رشد کلان شهرها در کشورهاي توسعه يافته درحال کاهش است. بطوريکه بعنوان مثال لندن در سال 1980 ميلادي بدليل کاهش جمعيت به 7/7 ميليون نفر از فهرست کلان شهرهاي مورد تاييد سازمان ملل خارج و شهري نظير شانگهاي جانشين آن گرديد. در حال حاضر در ايران شهرهاي با جمعيت بالاي يک ميليون نفر کلان شهر تعريف گرديده اند. اما به نظر مي رسد که اين تقسيم بندي که در چند سال اخير و براساس قانون تجميع عوارض انجام پذيرفته تنها درجهت رفع نيازهاي مقطعي قانونگذاران و به منظور تفکيک بودجه شهرداريهاي شهرهاي بزرگ از ديگر شهرها و نه بر پايه يک کار تحقيقي مدون صورت گرفته و فاقد جنبه هاي علمي لازم در اين زمينه مي باشد. بنابراين, بويژه با روند گسترش شهرهاي ميليوني در کشور ما و درجهت اجتناب از مشکلات قريب الوقوع آتي, تقسيم بندي انواع شهرها و تعريف مفهوم کلان شهر ايراني براساس يک پژوهش علمي و با توجه به استانداردهاي جهاني و درعين حال شرايط بومي و با همکاري و همفکري کليه نهادها و دستگاههاي ذيربط در اين مساله همچون وزارت مسکن و شهرسازي, وزارت کشور, سازمان مديريت و برنامه ريزي, سازمان شهرداريهاي کشور و شوراي عالي استان ها و بدليل اهميت اين موضوع در سياست گذاريهاي امور شهري ضروري به نظر مي رسد. [TABLE=class: MsoNormalTable] [TR] [TD] نظریه زیمل در مورد کلان شهر و حیات ذهنی [/TD] [/TR] [/TABLE] نگاه اجمالی زیمل که به سنت فئوکانتی تعلق داشت معتقد بود که برای بررسی جهان اجتماعی باید به انتخاب از میان پدیدهها بر مبنای نظم خاص پرداخت. بر مبنای نظر زیمل دانش جریانی است که ما از طریق اندیشه انسان به پدیدهها معنی میدهیم. روش کار زیمل انتخاب یک پدیده خاص از جریانهای بیشمار اجتماعی و بررسی عوامل گوناگونی است که آن را میسازند. چهار قضیه اصلی در تمام تحلیلهای زیمل دیده میشود. اصول شکل (Principle Of Fonm) زیمل معتقد است که «جهان متشکل از محتواهای بیشماری است که انسان به آنها از طریق تحمیل شکل ساخت ، هویت و معنی میدهد. شکل از طریق تجربه زندگی اجتماعی پدید میآید. زیمل میان شکل و محتوا تفاوت قائل میشود و معتقد است کاری جامعه شناس بررسی کنش متقابل است. شکلهای اجتماعی میتوانند گوناگون داشته باشند و بر عکس محتواهای گوناگون میتوانند به شکلهای متفاوت ظاهر گردند. اگر از دیدگاه زیمل به شهرنگاه کنیم بررسی وضعیت شهر از نظر جمعیت یا بافت شهر از نظر منطقهها و محلات کافی نیست. کاری که او در مقاله بزرگ شهر و حیات ذهنی به عهده میگیرد پرداختن به شکل روانی زندگی متقابل میان مردم در محیط شهر است. زیمل به بررسی ذهن یک فرد شهری میپردازد و در این مقاله پدیده شهر را به بعد روانی آن محدود میسازد. عمل متقابل (Reciprocity) هیچ واقعهای دارای یک معنی مشخص و ذاتی نیست. معنی آن فقط از طریق کنش متقابل با پدیدههای دیگر یا وقایع دیگر به دست میآید. این امر در مورد هر پدیده فرهنگی در درون نظام فرهنگی مصداق دارد. تجربی فرهنگی را باید از طریق کنش متقابل انسانها در آن درک کرد. میزان کش متقابل یکسان نیست بعضی از شکلها دارای کنش متقابل کامل هستند مثل مبادله اقتصادی ، بعضی دیگر ممکن است ظاهرا یک جانبه به نظر آیند مثل رابطه قدرت. اما اگر فرمانبرداری نباشد قدرتی هم وجود نخواهد داشت اگر رابطه متقابل از میان برود جامعه دیگر وجود نخواهد داشت. فاصله (distance) خصایص شکل و بعضی پدیدهها کارکرد فاصله نسبی میان افراد و یا پدیدههاست. اشکال فرهنگی زمانی ظاهر میشوند که اتحاد و پیوستگی تجربه نزدیک از میان رفته و فاصلهای میان فاعل (Subject) و مفعول (Object) ایجاد شود. تفاوت شکلها در جهان اجتماعی مربوط به فاصلهای است که با فرد دارند. شکلهای فرهنگی برمبنای فاصلهای است که با فرد دارند. شکلهای برمبنای فاصله ای که با فرد دارند تعریف می شوند. بعضی از اشکال مانند تضاد ، تماس میان افراد را افزایش میدهد و از طرف دیگر فاصله را زیاد میکند. دوگانگی (dualism) جهان را میتوان از طریق تضاد و تفاوت میان بخشهای گوناگون درک کرد. شرایط هر بعدی از زندگی همجواری عناصر متضاد است یک شکل ممکن است ترکیبی از دو بعد متضاد باشد. دو قطب مخالف ، یک اتحاد کلیتر پدید میآورند. تضاد میان فاعل و مفعول دو گانگی حوزه فرهنگ را بوجود میآورند، تا جایی که فاعل سازنده پدیده فرهنگی است، آن پدیده تجلی خلاقیت و سازندگی انسان است، اما لحظهای که ساخته شد و تبدیل به یک شکل جا افتاده گردید در مقبل انسان قرار میگیرد و او را محدود میسازد. چون نیازهای فرهنگ ثابت نیستند، پویایی فرهنگ حاصل این تضاد عمیق میان جریان ابدی زندگی و اصالت و اعتبار عینی اشکال است. دیدگاه زیمل در مورد مقاله کلان شهر و حیاط ذهنی در چهار چوب قضیهها زیمل در این مقاله وضعیت جدید زندگی را محکوم نمیسازد، اما به محدودیتهای آن اشاره میکند. به تاثیراتی که بزرگی جمعیت و وسعت جامعه بر زندگی شهری به جای میگذارد توجه دارد و تاثیرات اقتصاد پولی را در نظر میگیرد. جدایی و بیگانگی انسانها را در بزرگ شهر مورد توجه قرار میدهد و از بین رفتن حسهای خود به خود و خشن شدن فرهنگ را مد نظر قرار میدهد و آنها را به عنوان شیوه زندگی مدرن میپذیرد. کار زیمل یک اثر ارزنده جامعه شناسیاست که سعی دارد تا بزرگ شهر و فرهنگ آن را تعریف کند. او شهر را یک مجموعه پویا در نظر میگیرد که افراد در حال کنش متقابل دایمی هستند که پیامدهای خاص خود را دارد؛ از یک طرف باعث حالت "بلازه" یا بی تفاوتی و دلزدگی میشود (Blasé Outlook) و فرهنگ یک بعدی رشد میکند و از طرف دیگر همین محیط امکان شکوفایی خلاقیتها را فراهم میسازد 1 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ مترو پليس امروز با گذشت يكصد سال از شكل گيري نهاد "بلديه" كه نماد شهرنشيني مدرن و نوسازي و تجددخواهي منبعث از نهضت آرمان خواهانه و بالنده مشروطيت در ايران است، مداقه در ماهيت و فرآيند برگزاري نشست كميسيون شماره پنج انجمن شهرهاي كلان مهم جهان (Metropolis) با موضوع ارزيابي عملكرد شهري كلان (Metropolition Performance Measurement) كه شعار "حكمراني خوب و محيط زيست شهري (Environment And Good Urban Governance) " را سرلوحه فعاليت هاي خود قرار داده است : حاكي از واقعيت هاي نهفته در تحولات يكصد ساله اخير در تاريخ مدنيت معاصر ايران به ويژه پايتخت آن، تهران است. با نگاهي گذرا به عنوان، محتوي و محل برگزاري اين نشست به سادگي مي توان دريافت كه طي اين يكصد سال، تهران تبديل به شهري كلان در حد و اندازه ساير شهرهاي كلان مهم جهان گرديده و ابعاد مديريت آن از مرزهاي ملي فراتر رفته، آثار بين المللي پيدا كرده و در اين راه نيازمند همفكري، تعامل و همكاري با ديگر شهرهاي مانند خود و نيز نهادها و سازمان هاي بين المللي شده است. شيوه هاي سنتي مديريت ديگر پاسخ گوي چالش ها و نيازهاي شديدا" فزاينده و پوياي تهران نيست. امروز اداره شهر كلان جهاني شدة تهران، شيوه ها و سازو كارهاي مدرني را طلب مي كند. انجمن شهرهاي كلان مهم جهان ( متروپليس ) يك موسسه غيردولتي بين المللي است كه با اهداف غيرانتفاعي و بدون وابستگي سياسي كارمي كند و حوزه فعاليتش مديريت شهري كلان است. اين انجمن درسال 1984 به ابتكارشهرداري پاريس و باحضور14 شهرمهم از سراسر جهان ؛بنيان گذاري شد و در سال 1985 درشهرمونترال كانادا رسما آغاز به كاركرد. متروپليس تشكلي مابين شهرهاي كلان مهم جهان است كه درحال حاضر و بيش از 90 عضو فعال دارد و ازكشور ايران، شهرداري تهران و مشهد و تبريز عضو اين انجمن هستند. v اهداف متروپليس هدف اصلي متروپليس عبارت است از ارتقاي توسعه شهري پايداردر شهرهاي بزرگ به منظور بهبود كيفيت زندگي شهروندان ازطريق هدايت شبكه جهان شهرها كلان و نظارت برفرآيند توسعه مناطق شهرهاي كلان مهم درجهان و مسائلي نظير شهرسازي و توسعه، اقتصاد، بهداشت و سلامت محيط زيست ، حمل ونقل و ارتباطات . v ماموريت ماموريت هاي عمده متروپليس عبارتند از : ايجاد همكاري ميان شهرها درخصوص مشكلاتي كه كلان شهرها با آن مواجه هستند، معرفي و نمايندگان كلان شهرهاي مهم جهان و همكاري با سازمان هاي بين المللي سازمان هاي شهري ديگر و جامعه شهري، تسهيل مبادله دانش و ارتقاي همكاري درميان شبكه اعضاء، پيش بيني تحولات آتي درروند توسعه كلان شهرها، ارائه كمك فني و مشاوره اي به اعضاء توسعه ايده بانك شهرها، توسعه شبكه همكاري ميان زنان درمديريت شهري. v كميسيون هاي دائمي انجمن متروپليس، شش كميسيون دائمي با عناوين زيردارد كه كاركرد آنها بررسي و ارزيابي اقدامات كلانشهرها درجهت تحقق اهداف متروپليس بوده و هركدام موضوع خاصي را تعقيب مي نمايد: مناطق زيست بومي 1- تامين منابع مالي و خدمات زيرساخت هاي شهري 2- احياي محلات و مناطق شهري 3- حمل ونقل شهري 4- ارزيابي عملكرد كلان شهري 5- مديريت منابع آب 6- در هر دوره سه ساله از عناوين كميسيون هاي دائمي بر اساس جهت گيري هاي كلي متروپليس تغيير مي كند. v روابط تهران و متروپليس شهرداري تهران ازسال 1992 به عضويت انجمن شهرهاي كلان مهم جهان ( متروپليس ) درآمد. هرچند تا سال 2002 عملا به دليل مشكلات و تغييرات مديريتي متناوب امكان حضور فعال تهران دراجلاس مجمع عمومي هيئت مديره اين انجمن در سئول، روابط تهران و متروپليس وارد مرحله تازه اي شد ودرحال حاضر تهران يكي از اعضاي فعال و اثرگذار اين انجمن جهاني است. ازسوي ديگر شهرتهران به عنوان نماينده متروپليس دربخش آسياي غربي و خاورميانه سازمان جهان شهرها و دولت هاي محلي UCLG انتخاب شده است. v تهران دركميسيون پنج شهرداري تهران از سال 2002 ( آغاز فعاليت كميسيون هاي كاري متروپليس ) دراجلاس هاي ساليانه كميسيون مزبور حضور فعال داشته ودرسال 2004 نيز با همكاري اين كميسيون، كارگاه آموزشي شاخص هاي شهري را براي تعدادي از مديران و كارشناسان ارشد حوزه هاي مختلف شهرداري تهران برگزار نموده است. تهران درنشست استانبول 2003 ، برنامه اقدام براي طراحي و سيستم ارزيابي عملكرد و رصد خانه شهري خود را ارائه نمود . دراجلاس ونكوور كانادا نيز گزارشي از سياست ها و برنامه هاي مديريت شهري تهران براي تحقق توسعه پايدار، حكمراني خوب و نيز اهداف توسعه هزاره ارائه شده و در همان مقطع، متروپليس با برگزاري نشست سال 2007 در تهران و كارگاه آموزشي مربوطه در مشهد موافقت كرد. تاسيس مركز نظارت همگاني 1888 را مي توان به عنوان گامي به سوي ايجاد رصد خانه شهري محلي تلقي نمود . هدف اين سامانه تضمين دقت سياستگذاري و برنامه هاي مديريت شهري و كيفيت و كميت مناسب خدمات ارائه شده به شهروندان است . v كميسيون شماره پنج متروپليس كميسيون شماره پنج متروپليس با عنوان ارزيابي عملكرد كلان شهري، كه از سال 2002 فعاليت خود را آغاز نموده است، يك پروژه مشترك ميان متروپليس و مركز اسكان بشرسازمان ملل است كه جهت حمايت از تشكيل سيستم هاي ارزيابي عملكرد شهرها كلان، مكانيزم هاي نظارت، ظرفيت سازي رصدخانه هاي محلي شهري، مستند سازي اطلاعات مبتني بر فرآيندهاي برنامه ريزي در شهر طراحي و ايجاد شده است . از سوي ديگر همه ما به خوبي آگاهيم، كلان شهرها در حال حاضر با تغييراتي كه در نقش آنها به وجود آمده؛ تأثيراتي فراتر از برخي از كشورها در اقتصاد جهاني دارد. در بسياري از نقاط دنيا، شهرهاي بزرگ، همچنان محرك اقتصاد كشورها به عمل مي آيند و نقش مؤثري را در توسعه اقتصادي و همكاري هاي منطقه اي ايفا مي كنند به علاوه شهرها كلان در آينده اي نه چندان دور بايد به مكان هايي براي توسعه و رفاه انسان ها تبديل شوند. فضايي مناسب براي كسب و كار زندگي با كيفيت، امنيت بيشتر، ارتقاء معنويت و در نهايت برخورداري از اوقات فراغت بيشتر، از ويژگي هاي زندگي در كلان شهرها خواهد بود. اين دستاوردها به خصوص در سايه به كار گيري تكنيك هاي پيشرفته و در نهايت فراهم كردن فضاهاي مجازي ارتباطي ميسر خواهد بود تا شهروند آينده بتواند به جايگاه راستين خود در جامعه آينده دست پيدا كند. از حدود سه قرن پيش تا كنون، تهران از يك روستاي حاشيه اي در كنار تمدن باستاني "ري" به يك كلان شهر مهم منطقه و جهان تبديل شده است. تهران به عنوان مركزيت سياسي، فرهنگي و اقتصادي ايران، دربردارنده شهرونداني از همه اقوام، اديان، زبان ها و فرهنگ هايي است كه خود را "ايراني" مي نامند. تلاش و برنامه شهرداري تهران، تقويت هويت و انسجام فرهنگي تهران براي نقش آفريني موثر در مناسبات جهاني است. شهرداري تهران با درك آرمان ها و خواسته هاي شهروندان و شرايط جهاني شدن در تلاش است از يك نهاد خدماتي صرف به يك نهاد پوياي اجتماعي تبديل شود و در اين مسير برنامه ريزي هاي متعددي را جهت تقويت هويت ملي و نقش آفريني در فضاي جهاني انجام داده است. ما با درك جهاني شدن، مي خواهيم موانع گفتگو تبادل ميان فرهنگ ها، تمدن ها را برداريم و داشته هاي خود را در سطح جهاني عرضه كنيم و در مقابل از تجربيات ديگر فرهنگ ها، تمدن ها و شهرها بهره مند شويم 2 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ ما در تهران، مصمم به توانمندسازي مردم براي مشاركت در زندگي عمومي خود از طريق تقويت نهادهايي چون شوراها، شوراياري ها و كانون هاي گفتگو و مشاركت محله اي هستيم. اميد است طي سال هاي آينده، تهران با اتكا به فرهنگ غني خود و بر مبناي ايده حكمراني خوب شهري كه در حقيقت تسريع كننده مفاهيم شايستگي مديريت و ارتقاي كيفيت زندگي شهروندان است، نقش شايسته اي در عرصه جهاني ايفا نمايد. سخنران بعدي ژوزف روج (دبير كل انجمن متروپليس) بود. او مي گويد: در كلان شهرهاي دنيا چيزي حدود 100 شهر، عضويت دارند و هدف ما اين است كه يكي از بازيگران اصلي صحنه جهاني شدن باشد و ما در خصوص موضوعات سياسي و اقتصادي و اجتماعي فعاليت مي كنيم و متروپليس يك تلاش كليدي انجام مي دهد و جهاني شدن حركت بازيگران مختلف را طلب مي كند و همچنين طرفين ذينفع مختلفي دارد. ما مي خواهيم درك بهتري داشته باشيم از وضعيت اخير جهان و بدانيم كه اين تغييرات چه هستند؛ ما سعي مي كنيم راه حل مناسبي براي آن پيدا كنيم. البته بعضي از فرآيندها را نمي توانيم كنترل كنيم. اما مي خواهيم راه حل هايي براي پيامدهاي محلي اين تحولات بين المللي پيدا كنيد و با طرح آنها راه حل محلي و بازيگران محلي بودند كه فرآيند جهاني شدن را در ابتداي امر راه اندازي كردند. اميدواريم كه به سراغ بقيه بازيگران جهاني هم رفته و بتوانيم آرزوها و اميال شهروندان ديگر كشورهاي جهان را هم تأمين كنيم، در مورد كميسيون و شاخص هاي اداره خوب شهري در اين كنفرانس صحبت خواهيم كرد و مي خواهيم تأثير بگذاريم بر روي اين شاخص ها و چارچوبي مشخص كنيم براي اين شاخص ها تا ببينيم كه چه كارهايي را بايد انجام دهيم. ما چهار قدم اصلي را بايد برداريم كه بارها تكرار شود و البته اهداف مشخص داريم كه در كشورهاي عضو به صورت كمي و كيفي بايد مطرح و پيگيري شود و ما بررسي مي كنيم تا ببينيم آيا به اهداف خود دست پيدا كرده ايم و در اين جلسه هم به دنبال موضوع هستيم تا اگر راه كج مي رويم، آن را اصلاح كنيم اگر درست مي رويم آن را ادامه دهيم و ما نه تنها موضوعات محلي بلكه موضوعات كلان شهري كه مرتبط مي شود به جهاني شدن را نيز بررسي مي كنيم. در همايش كميسيون پنج متروپليس كه با موضوع حكمراني خوب و محيط زيست شهري در 29 خرداد 1386 در هتل استقلال تهران برگزار شد، شهرهاي آستانه (قزاقستان)، ابيجان (ساحل عاج)، استانبول (تركيه)، اصفهان (ايران)، ايروان (ارمنستان)، بارسلون (اسپانيا) بيروت (لبنان)، پاريس (فرانسه)، تاييز (يمن)، تبريز (ايران)، رياض (عربستان صعودي)، شيراز (ايران)، قم (ايران)، كابل (افغانستان)، كرج (ايران)، كوتونو (بنين)، مايتل (فيليپين)، مدينه (عربستان سعودي)، مسكو (روسيه)، مشهد (ايران)، ملبورن (استراليا)، منامه (بحرين)، مونروويا (ليبريا)، ونكوور (كانادا) دعوت داشتند كه برخي از آنها موفق به حضور در نشست نشدند. در اين نشست، استادان دانشگاه، نمايندگان مراكز علمي، پژوهشي، نمايندگان سفارت خانه و سازمان هاي بين المللي در تهران، مقامات دولتي و محلي و كارشناسان و صاحب نظران مديريت شهري حضور داشتند. اعضاي هيئت رئيسه اين جلسه عبارت بودند از ژوزف روج دبير كل انجمن كلان شهرهاي جهان (متروپليس)، دكتر مسعود كرباسيان معاون خدمات شهري شهرداري تهران، خانم ماري لوين هماهنگ كننده كميسيون شماره پنج متروپليس، دكتر پورموسوي مشاور شهردار تهران و رئيس مركز مطالعات راهبردي، پروفسور ديويد ويلموث، دكتر صديقه ببران به عنوان مدريتور 2 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 شهریور، ۱۳۹۱ مفهوم شهر مورخان شهر را با توجه به قدمت آن تعریف می کنند و از نظر اقتصاددانان، شهر به جایی اطلاق می شود که معیشت غالب ساکنان آن بر پایه کشاورزینباشد. جمعیت شناسان نیز تعداد جمعیت یک نقطه را، ملاک شهری بودن آن نقطه می دانند. بر این اساس ملاک تشخیص شهر در کشور فرانسه 2000 نفر ساکن است که مشابه ملاک جمعیتی در آلمان،جمهوری چک و ترکیه است . در ایالات متحدهو مکزیک 500/2 نفر، در هلند و یونان 000/5 نفر و در ایرلند 500/1 نفر مشخص کننده شهری و یا روستایی بودن یک نقطه است. در کشور ما ، جایی که به طور رسمی شهر شناخته شده است، طی سرشماریهای 1335 الی 1375 متفاوت بوده است. در سرشماری سال 1335 ، شهر به جایی اطلاق شده که جمعیت آن معادل 000/5 نفر بوده است. در سرشماری سالهای 1345 و 1355 شهر به جایی اطلاق شده که 000/5 نفر جمعیت داشته باشد، علاوه بر این کلیه مراکز شهرستانها (بدون در نظر گرفتن جمعیت آنها) شهر محسوب شده اند. در سرشماری سال 1365 دارا بودن جمعیت 000/5 نفر از تعریف حذف شده است و شهر به جایی اطلاق شده است که در زمان سرشماری دارای شهرداری باشد (سالنامه آماری 1365). این تغییر با توجه به تعریف شهر در قانون جدید تقسیمات کشوری ایجاد شد که در آن کلیه نقاط دارای شهرداری در زمان تصویب قانون را شهر دانسته و ایجاد شهرداری در نقطه ای دیگر را در آینده موکول به داشتن حداقل 000/10 نفر جمعیت نموده است. در سرشماری سال 1375 نیز این تعریف، یعنی دارا بودن شهرداری، ملاک تفکیک شهر از روستا شده است. شهر چیست؟ انواع شهرها و ویژگیهای آنها کدامند؟ برگرفته از سايت برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در تعریف شهر اتفاق نظری وجود ندارد و در تعاریف بیان شده بر مواردی نظیر تعداد جمعیت، نوع فعالیت های اقتصادی، حوزه اداری و موارد دیگری اشاره شده است لیکن در بعد جهانی برای شناخت شهر از روستا بیشتر بر تعداد جمعیت تاکید شده است.. با توجه به کم وکاستیهای مربوط به تعاریف شهر، تاکید بر نقش شهر (نوع کارکرد) بهتر ما را در شناخت شهر و تمایز قائل شدن بین آن و روستا هدایت می کند. بدین معنی که در شهر ها نقشهایی وجود دارد که روستاها فاقد آن هستند. بنابراین در شناخت شهر به دو کارکرد بیشتر توجه می شود؛ یکی اینکه شهرها کارکرد غیر کشاورزی دارند و دوم اینکه اغلب شهر ها به تولید کالا و بیش از آن به مبادله کالا می پردازند؛ یعنی اینکه فعالیت های غیر کشاورزی بر اقتصاد شهر غلبه دارد.. با توجه به موارد ذکر شده، در برخی کشورها در شناخت شهر از روستا کارکردهای اقتصادی به همراه میزان جمعیت اساس کار قرار می گیرد. بنابراین تاکید بر یک عامل در شناخت شهر کفایت نمیکند.. در طول تاریخ شناخت شهر از طریق کارکرد آن از اعتبار سیاسی و حکومتی برخوردار بوده است بویژه که از ابتدای پیدایش شهرها، شهر با نقشهای اداری-سیاسی و مذهبی شناخته می شد بنابراین اولین شهرها دارای نقش اداری-سیاسی بوده اند. لیکن امروز، شهرها دارای کارکردهای متنوعی بویژه کارکردهای اقتصادی-صنعتی و خدماتی-خدمات رسانی می باشند.. با توجه به توضیحات بالا، آیا می توان گفت که خوب شهرها می توانند در اندازه های گوناگون شکل بگیرند؛ کوچک، متوسط، بزرگ و بسیار بزرگ؟ بله این درست است لیکن بطور علمی ما چه انواعی از شهرها را داریم؟ شهر، شهرک، متروپلیس یا مادر شهر، مگالاپلیس یا کلان شهرها کدامند و دارای چه ویژگیهایی هستند؟ از دو جنبه می توان به انواع شهر ها پرداخت. یکی از بعد کارکردی (فعالیت و نقش) و دیگر از بعد اندازه ( کوچک و بزرگ بودن)، از نظر اولبا توجه به نوع فعالیت شهرها، به دسته بندی کلی شهر ها می پردازیم و از نظر دوم تقسیم بندی معمولا با توجه به جمعیت شهر انجام می شود. البته جمعیت شهر خود تا حدودی بیانگر تنوع و تعداد فعالیت های حاکم بر شهر و همچنین حیطه نفوذ و وسعت شهر خواهد بود. الف- کارکرد و نقش؛ تقسیم بندی شهرها با توجه به محیط بوجود آمده بر اساس فعالیتی که سایر فعالیت های شهر را تحت شعاع خود قرار داده و شهر بر اساس آن نوع فعالیت خاص شناخته می شود: مانند شهرهای فستیوال و کنگره ای، شهرهای فرهنگی، شهرهای مذهبی و زیارتگاهی، شهرهای درمانی و آسایشگاهی، برف شهرها، شهرهای بازنشستگان، شهرهای صنعتی، شهرهای تجاری، شهرهای اداری-سیاسی، شهرهای صنعتی-خدماتی و ... . بنابراین در این دیدگاه شهر ها بر نوع فعالیت غالب طبقه بندی می شوند که هر شهر با توجه به فعالیت و کشش جمعیتی خود، اندازه و وسعت خاص خود را خواهد داشت. ب- اندازه و وسعت: در این دیدگاه عامل جمعیت در تقسیم بندی شهر ها نقش مهمی را بازی می کند چرا که در این دیدگاه شهر ها از کوچکترین به بزرگترین تقسیم بندی می شوند و شهر کوچک یا بزرگ در وهله اول بیانگر جمعیت کم یا زیاد خود می باشد. که البته این جمعیت خود بیانگر سطح فعالیتها، حیطه نفوذ شهر و ... می باشد. البته در تعریف سطح جمعیتی و مرز تعریف شده بین انواع شهرها توافق کلی وجود ندارد. بطور مثال حداقل جمعیت برای شهر محسوب شدن در ژاپن ۳۰۰۰۰ نفر، در نروژ، ایسلند، و سوئد ۲۰۰۰ نفر، در نیجریه ۲۰۰۰۰ نفر و در ایران در حال حاضر ۱۰۰۰۰ نفر می باشد. خوب در اینجا با توجه به شرایط کشورمان انواع شهر ها را با توجه با اندازه آن بیان می کنیم. 1(بازار شهر)؛ ۱۰-۵ هزار نفر جمعیت. ( عملکرد: دهستانی) 2( روستا-شهر)؛ ۲۵-۱۰ هزار نفر جمعیت. ( عملکرد: بخش) 3(شهر کوچک)؛ ۵۰-۲۵ هزار نفر جمعیت. ( عملکرد: شهرستان) 4(شهر متوسط کوچک)؛ ۱۰۰-۵۰ هزار نفر جمعیت. ( عملکرد: شهرستان) 5( شهر متوسط)؛ ۲۵۰-۱۰۰ هزار نفر جمعیت. ( عملکرد: ناحیه ای) 6(شهر بزرگ میانی)؛ ۵۰۰-۲۵۰ هزار نفر جمعیت. ( عملکرد: استانی) 7( شهر بزرگ)؛ ۱۰۰۰-۵۰۰ ؛ هزار نفر جمعیت. ( عملکرد: منطقه ای) 8(کلان شهر) (متروپل)؛ ۵/۲-۱ میلیون نفر جمعیت. ( عملکرد: کلان منطقه ای) 9( کلان شهر) (متروپل ملی)؛ ۵/۲ میلیون نفر جمعیت و بیشتر.( عملکرد کلان شهر) 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده