سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۱ دانشمندان آمریکایی دریافتند عملکرد نادرست برخی از فرایندهای مغزی در دیدن چهره موجب وسواس زشت بودن در افرادی می شود که از بیماری "بد ریخت هراسی" رنج می برند. حدود دو درصد از مردم دنیا از بیماری "اختلال بد ریختی بدنی" (body dysmorphic disorder) و یا " بد ریخت هراسی" (Dysmorphophobia ) رنج می برند. این افراد زمانی که در مقابل آینه می ایستند خود را بسیار زشت و بدریخت می بینند و به تدریج نسبت به این که در آینه نگاه کنند دچار وسواس و ترس می شوند. حدود یک چهارم از افراد مبتلا به این بیماری در اثر رنجی که از دیدن چهره خود در آینه می برند اقدام به خودکشی می کنند. بسیاری دیگر از آن ها نیز تصور می کنند که واقعا در چهره و بدن دچار نقص هستند و بنابراین بارها تحت عمل جراحی زیبایی قرار می گیرند اما هرگز احساس خوبی از چهره خود ندارند. اکنون گروهی از محققان مدرسه پزشکی دانشگاه لس آنجلس کشف کردند که مغز این بیماران تصور چهره آن ها را به روشی غیرواقعی پردازش می کند. فعالیت مغز این افراد هم در مراکز بصری و هم در سیستم جسم مخطط در لب پیشانی تغییر کرده است. براساس گزارش CNN، این محققان کشف کردند که مورد اشتباهی در مغز این افراد وجود دارد که می تواند دلیل این باشد که این افراد خود را زشت ببینند. مغز 17 فرد " بد ریخت هراس" و 17 فرد سالم برای درک بهتر این موضوع با کمک رزونانس مغناطیسی مورد بررسی قرار گرفتند درحالی که تمام این افراد به عکسی از چهره خود و یا عکس یک هنرپیشه معروف نگاه می کردند. به این ترتیب این دانشمندان مشاهده کردند که در مغز " بد ریخت هراس ها "فضاهای مختلف نورونی لب پیشانی به روشی ناهنجار و غیرعادی روشن می شوند. نتایج این تحقیقات می تواند به درک بهتر اینکه آیا این اختلال ذاتی و یا اکتسابی است کمک کند. 7 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۴ روزی چند بار چهره خود را در آینه بررسی میکند و هر بار ناامیدتر از قبل بر خلاف نظر دیگران، با خود فکر میکند که چقدر زشت است و چه کند تا کمی زیباتر شود، به فکر جراحیهای مختلف زیبایی میافتد، دائم با لوازم آرایشی مختلف سعی در پنهان کردن عیبهایش دارد ولی به نظر خودش با استفاده از آنها از قبل هم زشتتر و زشتتر میشود. قرار است چند جراحی زیبایی پشت سر هم انجام دهد به امید اینکه چهرهاش کاملا متفاوت شود، با اینکه خانوادهاش با این جراحیها مخالف هستند و معتقدند احتیاجی به آنها نیست، هزینه مربوط به آن را با سختی تامین کردهاند و در اختیارش میگذارند تا حداقل کمی احساس بهتری نسبت به خودش پیدا کند، غافل از اینکه او از قبل هم بدتر و بعد از انجام آن عملها از خودش و چهرهاش متنفر میشود و حالا در پی شکایت از پزشکان مختلفی است که روی چهره او جراحی انجام دادهاند. درست است که بخشی از هویت افراد، هویت تصویری است یعنی تصوری که افراد از اجزای بدن خود دارند؛ اما اینکه تا چه حد لازم است به آن پرداخته شود در روان سالم یا بیمارگونه فرد تجلی پیدا میکند. بیماری نهچندان نادر خود زشتپنداری خودزشتپنداری یا بدریختانگاری به این معنی است که فرد نسبت به خودش احساس بدی دارد. در حقیقت این مشکل، اشتغال ذهنی بیش از اندازه فرد نسبت به یک نقص خیالی است یا اینکه او نقصهای خیلی کوچک در ظاهر خود را بسیار بزرگ میشمارد. دکتر پروانه صفاییمقدم، متخصص روانشناسی بالینی، درباره این مشکل میگوید: به طور معمول مساله خودزشتپنداری دو حالت دارد: گاهی به صورت بیمارگونه است که فرد تصور و تصویر ذهنی خوبی از خودش ندارد و فکر میکند که چهره خوبی ندارد، اما در حالت دیگر ممکن است فرد خود را کاملا زشت نبیند، اما دائم به فکر تغییر ظاهرش باشد. دکتر محمدعلی هادی، متخصص پزشکی قانونی هم درباره معضل خودزشتپنداری میگوید: اینگونه افراد دائم نگران طرز نگاه دیگران هستند و طبق نتایج تحقیقات، شیوع سندرم خودزشتپنداری حدود یک تا 2 درصد است و در نوع بیمارگونه آن این شیوع در بین زنان و مردان برابر است، اما واقعیت این است که به طور معمول 50درصد خانمها نسبت به وضع ظاهر و زیبایی خودشان دغدغه زیادی دارند و این مشکل در جامعه بین زنان بیشتر از مردان دیده میشود. وی میافزاید: از 18 تا 24 سالگی اعتماد به نفس خانمها در مورد ظاهرشان پایین است و دائم از خود میپرسند آیا من واقعا چهره زیبایی دارم یا از تناسب اندام برخوردار هستم یا خیر. البته این در مورد افرادی است که دچار بیماری نیستند، اما در مواردی که با بیمار خودزشتپندار روبهرو هستیم، ممکن است این افراد علاوه بر چهره خود نسبت به بدن و تقارن و توازن اعضای بدن خود هم نگرانی و وسواس داشته باشند که همین امر باعث میشود گاهی شاهد کارهای خطرناکی توسط آنها باشیم. دکتر هادی میگوید: بیماری روانپریش داشتم که نسبت به ابعاد بدن خودش و تقارن آنها وسواس داشت و معتقد بود یک دستش از دست دیگرش بزرگتر بوده و او مجبور شده خودش انگشتهای یک دستش را کوتاه کند چون کسی حرف او را باور نمیکرد! دلایل ابتلا به بیماری خودزشتپنداری دلایل بیولوژیک این بیماری هنوز شناخته شده نیست، اما امکان دارد عوامل ژنتیک در ابتلا به این بیماری موثر باشد، کارشناسان معتقدند عوامل اجتماعی و همینطور مصرف مواد مخدر خاص مثل اکستازی در دوران نوجوانی میتواند باعث به وجود آمدن این اختلال شود. دکتر پروانه صفاییمقدم، متخصص روانشناسی بالینی، دلایل مختلفی را برای بروز مشکل خودزشتپنداری ذکر میکند و میگوید: یکی از دلایل این است که فرد خودش را با دیگران مقایسه میکند که ممکن است این شخص مقایسه شده هنرپیشههای فیلمهای مختلف یا اشخاص معروف دیگر یا حتی از افراد فامیل یا آشنایان باشد که فرد خودزشتپندار تمام تلاش خود را برای شبیه شدن به یکی از آنها به کار میگیرد. دلیل دیگر، مد شدن یک مدل در چهره یا انجام عملهای زیبایی مختلف است، اینکه مثلا جراحی بینی به صورت یک مد دربیاید یا گذاشتن گونه و تزریق ژل در لب، که ممکن است حتی به زشتتر شدن فرد منجر شود. دکتر صفایی مقدم، به پایین بودن اعتمادبهنفس بهعنوان مهمترین دلیل خودزشتپنداری اشاره میکند و میگوید: کمبود اعتماد به نفس در بعضی از افراد باعث میشود آنها تصور کنند اگر به صورت عادی در جامعه حضور پیدا کنند امکان دارد مورد توجه هیچکس قرار نگیرند و همین مساله به استفاده فراوان بعضی افراد از لوازم آرایش یا جراحیهای مکرر غیرضروری برای تغییر چهرهشان ختم میشود. بسیاری از متقاضیان جراحی زیبایی که بدون داشتن نقص جدی سراغ عملها میروند، تصور میکنند با بیرون آمدن از اتاق عمل به همان کسی که میخواستند تبدیل میشوند، اما اغلب این افراد حتی پس از جراحی هم از ظاهرشان راضی نمیشوند و نمیتوانند بر ضعف اعتمادبهنفسشان غلبه کنند. برخی افراد افسرده دنبال راهی برای پیدا کردن انگیزه بیشتر میگردند، اما با وجود امتحان کردن چنین راههایی هیچ وقت آرام و راضی نمیشوند. حواستان به نوجوانهای خودزشتپندار باشد دیگر از همه چیز ناامیدشده بود، تحمل دیدن چهره خود را در آیینه نداشت، بویژه از چند ماه گذشته که به نظر خودش زشتتر از پیش شده بود، از چند نفری شنیده بود جوشهای صورت و بزرگ شدن بینیاش از نشانههای بلوغ است، اما مطمئن بود همیشه زشت باقی میماند و هیچ انگیزهای برای ادامه زندگی نداشت و افسردگی ناشی از آن و حالتهای خاص دوران بلوغ و بیماری خودزشتپنداری او همه دست به دست هم داد و باعث یک تصمیم آنی برای خودکشی شد و این پایان داستان بود. دکتر محمدعلی هادی، متخصص پزشکی قانونی با توجه به حوزه کاری خود، نوجوانان مختلفی را که به دلیل مشکلات ناشی از بیماری خودزشتپنداری دست به خودکشی زدهاند، دیده است و میگوید: متاسفانه خودکشی به این دلیل در نوجوانان دختر 14 تا 18 ساله با سابقه بیماری خودزشتپنداری بارها دیده شده است، دختران در این سن، هم از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند و هم نمیتوانند مانند افراد بزرگسال خودشان برای عملهای جراحی تصمیم بگیرند و به آن عمل کنند و از آنجا که بیمار هستند و باید تحت درمان قرار بگیرند، اگر والدین هوشیار نباشند و به محض دیدن علائمی مثل زیاد نگاه کردن در آیینه، شکایت از وضع ظاهری خود همراه با افسردگی و استفاده زیاد از لوازم آرایشی آنها را نزد روانشناس یا روانپزشک نبرند و با برخورد منطقی و تکذیب نکردن بیماری نسبت به رفع مشکل نوجوان اقدام نکنند، با عواقب جبرانناپذیری روبهرو خواهند شد. طلاقهای ناشی از جراحیهای یواشکی برای بعضی افراد آنقدر تغییر دادن چهره یا به طور کلی انجام عملهای زیبایی اهمیت دارد که حتی زندگی مشترک و آرامش خانواده خود را هم میتوانند فدای این تغییرات کنند، آنها در ابتدا به عواقب آن فکر نمیکنند، اما به طور معمول بعد از انجام آن پشیمان میشوند. دکتر محمدعلی هادی، متخصص پزشکی قانونی به خانمی که از یک پزشک جراح زیبایی شکایت کرده بود، اشاره میکند و میگوید: این خانم ادعا کرده بود پزشک جراح بدون اینکه او بخواهد روی صورتش عمل زیبایی انجام داده است، اما پس از بررسیها ثابت شد او بدون رضایت همسرش اقدام به انجام جراحی زیبایی کرده و پس از آن با تهدید همسرش نسبت به طلاق، او مجبور شده تقصیر را به گردن پزشک بیندازد تا از هم پاشیدن زندگیاش جلوگیری کند. دکتر هادی میافزاید: این مورد فقط، نمونهای از چند موردی است که به خاطر این مساله به کشمکش و دعوای خانوادگی ختم شده است. وی میگوید: طبق قانون افرادی که بالای 18 سال دارند برای انجام عملهای جراحی هیچ نیازی به اجازه بزرگترها یا همسر خود ندارند، اما بهتر است پزشکان برای جلوگیری از درگیری و به وجود آمدن مشکلات پس از عمل جراحی، حتما از والدین دختر بالای 18 سال و از همسر خانمی که ازدواج کرده است، رضایتنامه کتبی بگیرند که البته فقط به دلیل این است که مشکلات قانونی بعدی به وجود نیاید، اما واقعا نیاز قانونی وجود ندارد. گوش سگی نوع جدیدی از جراحی زیبایی بعضیها حاضرند به هر قیمتی متفاوت از دیگران به نظر برسند یا دائم در حال تغییر باشند، اما بدتر از آن افرادی هستند که مبتلا به بیماری خودزشتپنداریاند و برای خلاص شدن از ظاهر خود که تنها خودشان فکر میکنند بدترین ظاهر دنیاست، دست به جراحیهای عجیب و غریب میزنند که البته قابل پیشبینی است که نهتنها هرگز راضی نمیشوند، بلکه در بیشتر موارد از کار خود پشیمان نیز میگردند. برای نمونه فردی گوش خود را به صورت 8 عمل کرده و بعد از جراحی، برای شکایت از جراح خود به پزشکی قانونی مراجعه کرده و از کوچک بودن هشتی گوشش شکایت داشته و بیان کرده که او میخواسته گوشش یک هشت بزرگ شبیه گوش سگ باشد و این گوشهای کوچک به صورتش نمیآید! دکتر محمدعلی هادی، متخصص پزشکی قانونی ضمن اشاره به این مورد میگوید: گاهی جراحیهای پشت سر هم یا جراحیهای عجیب مثل همین جراحی گوش، یا گذاشتن گونه در افرادی که مناسب این کار نیستند، فقط باعث بدتر شدن روحیه و ظاهر آنها میشود. وی همچنین به خانمی که بعد از چهار بار عمل جراحی بینی، دیگر چیزی جز دو سوراخ به جای بینیاش باقی نمانده بود، اشاره میکند و میافزاید: پزشکان جراح هم باید هوشیار باشند و به دلیل منفعتهای مالی، دست به هر عملی نزنند چون جراحی کردن افراد خودزشتپندار و وسواسی علاوه بر اینکه برایشان سود چندانی ندارد، بلکه بارها و بارها آنها را مجبور به تکرار عمل جراحی میکند و در نهایت هم با شکایت این افراد و دردسرهای بعدیاش مواجه میشوند. با این افراد چه کنیم؟ در بیشتر موارد افرادی که دارای بیماری خودزشتپنداری هستند، بیماری خود را نمیپذیرند و فقط معتقدند که زشت هستند یا از تناسب اندام برخوردار نیستند و باید برای حل کردن این مشکل به متخصص و جراح زیبایی مراجعه کنند، اما مساله اصلی این است که آنها به جای مراجعه به متخصص زیبایی باید نزد یک روانشناس یا روانپزشک بروند. البته دکتر پروانه صفایی مقدم، متخصص روانشناسی بالینی، میگوید: در بعضی از موارد، شخص به هیچ عنوان برای جراحی نکردن متقاعد نمیشود و تصمیم میگیرد تحت هر شرایطی این کار را انجام دهد و در بیشتر موارد هم از انجام آن پشیمان میشود، اما در مواردی که مشکل بیماری نیست و فقط صفت بیمارگونه خودزشتپنداری در فرد وجود دارد، ممکن است با کمک افراد نزدیک بتوان آنها را از اعمال جراحی غیرضروری منصرف کرد و متقاعدشان کرد که با انجام این جراحی چهره متناسب خودشان را هم از دست میدهند. در کل کسانی که عمل زیبایی انجام میدهند چهره متفاوتی را برای خود در ذهن مجسم میکنند که با خود واقعیشان متفاوت است و در بیشتر موارد بعد از عمل هم از چهره خود ناراضیتر از قبل میشوند، پس بهتر است با خدمات مشاوره و روانشناسی از ایجاد یک دور باطل و بدتر شدن وضع روحی و روانی این افراد جلوگیری کرد. در نهایت باید دقت کنیم که این معضل، جدی است و علاوه بر آن که نباید آن را با دید تکذیبگر یا سرکوبگرایانه نگاه کنیم، بلکه باید برای آن یک راهحل منطقی و کاربردی پیدا کنیم تا از اعمال جراحی غیرضروری و استفاده بیش از حد از لوازم آرایش و حتی از بیمار شدن افراد به دلیل استفاده از رژیمهای طولانیمدت و غیرمنطقی جلوگیری کنیم. الهام طباطبایی لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۴ دلایل روانی بد ریخت انگاری خودپنداره، تصویری است که ما از خود داریم و بر همین اساس خودپنداره جسمی، تصویری است که از جسم خودمان داریم. قد، وزن، رنگ چشم، رنگ پوست، رنگ مو و همه ویژگیهای جسمانی و فیزیکی ما در این حوزه قرار دارند. پیوستار دیدن خودمان به عنوان یک فرد با زیبایی نسبی به نحوی است که در یک طرف طیف افراد نمایشی و خودشیفته جای دارند که خود را بینقص و بیهمتا و استثنایی میپندارند و البته این باور ناشی از احساس حقارت ناهشیار آنهاست و در انتهای دیگر این طیف افرادی را داریم که از خودپنداره ضعیفی برخوردارند و از همه چیز خود ایراد میگیرند و خود را به پایینترین شکل تنزل میدهند. در واقع در هیچ یک از این دو گروه افرادی با وضع روانی مطلوب نخواهیم داشت. خودپندارهای کارآمد خواهد بود که منطبق بر واقعیت فرد، آن گونه که هست، باشد نه بر مبنای خیالپردازی و عقدههای روانی. از طرفی فرد با خودپنداره کارآمد به گونهای رفتار خواهد کرد که باورها، رفتارها و هیجاناتش تناقض نداشته باشند. ویژگی دیگر خودپنداره کارآمد این است که عزتنفس فرد را به سطح مطلوب برساند. اگر خودپنداره فرد فقط شامل صفات منفی او باشد، در این حالت، عزت نفس پایینی را تجربه خواهد کرد و اگر فقط شامل صفات مثبت باشد عزت نفس غیرواقعی را تجربه میکند. بنابراین خودپندارهای کارآمد است که ترکیبی از صفات مثبت و منفی را شامل شود. از ویژگیهای افراد مبتلا به خودزشتپنداری میتوان به این موارد اشاره کرد که، این افراد وقتی مقابل آینه میایستند و عکسهای خود را نگاه میکنند، از خود متنفر میشوند و حتی گاهی از آینه و عکس انداختن فرار میکنند و انگار شخصی را میبینند که کاملا برایشان بیگانه است. تصورات نادرست از ویژگیهای بدنی خود دارند. این وضع میتواند کل زندگی فرد را تحتالشعاع قرار دهد و برای نزدیکان شخص هم آزاردهنده باشد. تائیدطلبی این افراد آن قدر زیاد است که دائما به دنبال جلب توجه به شیوههای گوناگون هستند و متاسفانه خیلی زود اثر موقتی تائیدها از بین میرود و فرد باز هم بیقراری را تجربه خواهد کرد. زیربنای این تائیدطلبی افراطی، عزت نفس پایین است. ممکن است به دلایل فرهنگی مردان دید مثبتتری به ظاهر و بدن خود داشته باشند و حتی ممکن است خود را بهتر از آن چیزی که هستند، بدانند. این مسأله به بازخوردهای اولیه والدین، اعضای خانواده و جامعه بازمیگردد. وقتی در خانوادهای «پسر بودن» خودش دنیای حسن تلقی شود و هر گونه صفت یا ویژگی دیگر زیر پوشش پسر بودن قرار گیرد و تفاوتهای سبک تربیتی و توجه برای پسر مشهود باشد در چنین خانوادهای دختر بودن خودش بار منفی عظیمی خواهد داشت و به دنبال آن دختر، عزتنفس و خودپنداره آسیبدیده و عقده حقارت را تجربه میکند و از طرفی پسر این خانواده عقده برتری و خودبزرگبینی و عزتنفس کاذب را تجربه خواهد کرد. اما اگر ایدهآلها و الگوهای نوجوانی یک پسر نیز با خود واقعیاش فاصله زیادی داشته باشد اضمحلال عزتنفس را شاهد خواهیم بود. مثال آن مصرف روزافزون انواع داروهای زیباییاندام است که نوجوان و جوان به جای پذیرش خود واقعی و قدرت واقعی عضلانی در پی جلب توجه با اندامهای ساخته شده توسط پودرهای غیرمجاز است و حتی عوارض آن را به جان میخرد. مردان مبتلا به این بیماری از کم شدن موی سر، کوتاهی قد، فرم عضلات و عدم تناسب اندام تناسلی ابراز نارضایتی میکنند و خانمها در مورد بخشهای مختلف چهره، پوست، فرم بدن، شکل پاها و سایز سینهها ابراز نگرانی میکنند. حال باید ببینیم عوامل مؤثر در بروز اختلال خودزشتپنداری چیست، کودکی که در حال شناخت خود و پیرامونش است سنگ بنای اولیه شخصیت، باورها، عواطف، ارزشها و نگرشهایش توسط بازخوردهای اطرافیان مهم زندگیاش گذارده میشود و این زیربنای اولیه؛ احساسات مهم وجودش شامل تصویر از خود، شایستگی، عزتنفس و ارزشمندی را پایهریزی خواهد کرد. براساس این فرآیند افراد تصویر و باور در مورد خودشان را از طریق واکنشهای افراد مهم زندگی و نیز الگوهای ایدهآل ارائهشده در جامعه دریافت میکنند. عروسکهایی با اندامها و چهرههای غیرواقعی و ساختگی که شباهت کمی با انسان طبیعی دارد. تعریف و تمجیدها از چشم و ابرو و قد و هیکل و... و بردن تمرکز کودک روی تمامی ویژگیهای جسمانی. انیمیشنهای دختران زیباروی با موهای سه متری طلایی و چشمان براق و درخشان مانند سیندرلای معروف و پسرانی مانند بابالنگدراز قصه جودی. لوازم بازی فانتزی که تخیلات و تصویرسازیهای ذهنی کودک را به پدیدههای غیرواقعی سوق میدهد. نوشتافزارهایی با تصاویر انیمیشنی فریبنده، جذاب و غیرواقعی. تبلیغات رسانهای از زنان خوشاندام و گریمشده و مردان تنومند و ورزیده و قدبلند، همه اینها تصاویری است که کودک و نوجوان از ایدهآلها و الگوهای اجتماعی در ذهن خودش میسازد و خودش را با آنها قیاس خواهد کرد. برخلاف برخی ادعاها مطرح کردن زیبایی به عنوان یک ارزش اولیه در کشور ما بمراتب بیشتر از برخی کشورهای غربی است. آرایشهای زنان و مردان در خیابانهای ما غربیها را متعجب میکند و متأسفانه این نشانه یک اختلال روانشناختی است. در تلویزیون، سینما، مجلات، سایتها و تبلیغات رسانهای به طور گستردهای جذابیتهای ظاهری زنان و مردان، تصاویر بازیگران و مدلهایی که زیبایی و اندام آنها به نمایش گذاشته میشود قابل مشاهده است. وقتی زیبایی ظاهری در صدر ارزشها و فضایل قرار میگیرد، شدت احساسات منفی نارضایتی از ظاهر و چهره در میان نوجوانان و جوانان بیشتر میشود. استانداردهای خاصی که در این رسانهها مطرح میشود تاثیرات مخرب زیادی بر افراد آسیبپذیری که به بلوغ روانشناختی نرسیدهاند، دارد. افرادی که از نظر روانی و رفتاری دچار کمبودهای عاطفی بوده و برای پر کردن خلأهای خودشان، دنبال کسب تائید هستند زیبایی ظاهری را راهی برای جبران کمبود عاطفی میدانند. این افراد همیشه با اضطراب نادیده گرفته شدن، تائید نشدن، پسندیده نشدن، مورد توجه نبودن و زیبا نبودن زندگیشان را سپری میکنند و قطعا این اضطراب را به نزدیکان خود نیز منتقل میکنند، در روابط بین فردی نمیتوانند به شکل موثر و مفید ظاهر شوند، در جستجوی زیبایی کاذبی که طلب میکنند بارها زیر تیغ جراحی میروند و انواع روشها و شیوههای آرایش و پیرایش را آزمایش میکنند، اغلب از خودشان رضایت ندارند، تواناییها و عملکردهای تحصیلی، شغلی و اجتماعی آنها تحت تأثیر این عزتنفس پایین قرار میگیرد. پایین بودن دائم عزتنفس با احساس حقارت، ناامیدی، افت تحصیلی، اختلالات خوردن، احساس تنهایی، نارضایتی از زندگی و بزهکاری رابطه دارد. در نهایت اینکه این بیماری با افسردگی، اضطراب و وسواس (فکری ـ عملی) همبستگی بالایی دارد. متاسفانه این اختلال در اغلب موارد ناشناخته و بدون درمان باقی میماند زیرا مبتلایان از بیماری خود، بیاطلاعند و آن را یک حساسیت به چهره و اندام میدانند. برخی از مبتلایان نیز به دلیل ابتلا به دیگر بیماریهای جدیتر روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب، اختلالات خوردن، وسواس و... تشخیص داده نمیشوند. حال اگر میخواهید بدانید تا چه حد درگیر این مشکل هستید از خود سوال کنید چقدر از زمان من به فکر کردن در مورد ظاهر خودم اختصاص مییابد؟ چه میزان از وقت، انرژی و هزینههای من صرف ظاهر میشود؟ در صورتی که به نسبت دیگر امور و مسائل؛ زمان، هزینه و انرژی بیشتری صرف این امر میکنید پس شما به احتمال زیاد به این مشکل دچار هستید. اما اگر شما خودتان یکی از افراد مبتلا به خودزشتپنداری هستید به بررسی دلایل آن بپردازید. احساسات منفی خود را به کمک یک متخصص ریشهیابی کنید. درمان به تغییر نگرش و باور شما نسبت به خود و محیط پیرامون وابسته است تا بتوانید با تاکید بر توانمندیها احساس رضایت کنید. حتی افراد با نقصهای جسمانی میتوانند با افزایش سطح خودآگاهی نسبت به ویژگیها و تواناییهایشان، تصویری مثبت و کارآمد از خود داشته باشند و احساس رضایت از زندگی و شادکامی در آنها افزایش یابد. دکتر نرگس رازقی / روانشناس لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده