AZ!N 280 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مرداد، ۱۳۹۱ دختری دلش شکست رفت و هرچه پنجره روبه نور بود بست رفت و هرچه داشت یعنی آن دل شکسته را توی کیسه ی زباله ریخت پشت در گذاشت صبح روز بعد رفتگر لای خاکروبه ها یک دل شکسته دید ناگهان توی سینه اش پرنده ای تپید چیزی از کنار چشم های خسته اش قطره قطره بی صدا چکید رفتگر برای کفتر دلش آب و دانه برد رفت و تکه های آن دل شکسته را به خانه برد سال هاست توی این کحله با طلوع آفتاب پشت هر دری یک گل شقایق است چون که مرد رفتگرچ سال هاست عاشق است... (عرفان نظرآهاری) 20 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، ۱۳۹۱ اَگـَر روزـی دآستـانـَم رآ نَقـل ْ کَردـی بگـو : بـی کَس ْ بـود اَمـآ کَسـی رآ بـی کَس نَکـرد تَنهـآ بـود اَمـا کَسـی رآ تَنهـا نَزآشتـ دل شکستـ ه بـود اَمـآ دل ِ کَسـی رآ نَشکستـ کـوه ِ غـَم بـود وَلـی کَسـی رآ غَمگیـن نَکـرد وَ شآیـَد بـَد بـود وَلـی بَرآی ِ کَسـی بـَد نَخـواستـ 15 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۱ حـالا کـه میـخـواهـی بـروی لطفــا قـدمـهـایـتـــ را تنـدتـر بـردار دلـم را فـرستــاده امـ دنبـالـِـ نخــود سیـــاه . . . ! 12 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۱ دختری دلش شکست.... چشمانش دو دو زد....دستِ دلش لرزید... بارانی شد خاطرش... بار باید از ایوان...درامِ زندگی او را تماشاگر باشم و باز فقط.... نگاه کنم....نگاه.... 11 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۲ شکست نگاهش... دلش در نگاه بود! یک تیر شد و دو هدف ناخواسته حرفش... به چشم و دلش نشست و شکست! 11 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 فروردین، ۱۳۹۲ اگر دیگر توانی برای محبت کردن ندارم... تو مقصری .. . این حجم سنگین بی تفاوتی را تو در دل من انبار کردی و .. . احساسم را سرد کردی... پس وقتش رسیده که ... .. . در این بی تفاوتی یخ بزنی!! 10 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 فروردین، ۱۳۹۲ برای خود مــــــــــــردی شده ام بـــــــی صدا گریه می کنم این روزها در سکوتی سخـــــــــت. . . ای دنیــــــــــا مواظبم باش ؛ قلبم هنـــــــــوز زنانه می تپد. . . 10 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۲ هذیان می گفت در بیداری... دستش لرزید... دلش افتاد و شکست! . . . چند صباح بعد دلِ بند زده را انداخت دور... بود و نبودش فرقی نمی کرد بعد از شکستن... 7 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ مد شده ای در شهر... به همه می آیی جز من! شاید مقصر منم که قدیمی ام... 7 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دیگر احتیــاط لازم نیستـــ… شکستنی هــــــــــــــا شکست، هرطور مایلیـــــــــد حمــــــــــل کنیــــــد…! 3 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۳۹۲ با احتیاط بخوانید!شکستنی ست...... 5 لینک به دیدگاه
IT Maryam 1201 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دل شکسته را چه کسی درمان است؟ خدائی که دل بنده اش را میشنود و با سکوت میشکند یا کائناتی که به او لبخند میزنند و میگویند همین است! دل شکسته را مرهمی از سنگ، درمان است. 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دلم را دادم دست دخترک.. گفتم بشکن...طلبِ آن که شکست... گفت..من طلب ندارم... نه از تو.. نه از او... جانم به لب رسید از این صبرش 3 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۲ بیا...حتی با آهسته ترین قدم هایت... این دل منتظر است...به او وعده مرهم داده ام... شکسته شکسته شده است...تنگ هم شده است... بیا و تنها با چند قطره از محبتت آن را بند بزن... این روزها دلم قانع شده است . 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 خرداد، ۱۳۹۲ چرا در این لحظه گوش هایم می شنوند؟!... شکستن دل...شنیدن خُرد شدندش... او تازه دلش را از دست چینی بَن زنِ دل گرفته بود... این بار دیگر باید اعلامیه فروش بزند بر این خُرده دل ها... شاید با وام و بقایی فروش دل قدیمی...یک دل تازه بگیرد.... با این توضیح که مدیون می شود همین اول کاری با دل نو! 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده