سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ آنهایی که رفتهاند هر روز ایمیلشان را در حسرت نامه از آنهایی که ماندهاند باز میکنند و از اینکه هیچ نامه ای ندارند، کلافه میشوند. آنهایی که ماندهاند هر روز نه، یکروز در میان ای میلشان را چک میکنند و از اینکه نامه ای از آنهایی که رفتهاند ندارند، کفرشان در میآید! آنهایی که رفتهاند منتظرند آنهایی که ماندهاند برایشان نامه بنویسند. فکر میکنند که حالا که ازجریان زندگی آنهایی که ماندهاند خارج شدهاند، آنها باید تصمیم بگیرند که هنوز میخواهند به دوستیشان از دور ادامه بدهند یا نه. آنهایی که ماندهاند منتظرند که آنهایی که رفتهاند برایشان نامه بنویسند. فکر میکنند شاید آنهایی که رفتهاند مدل زندگیشان را عوض کرده باشند و دیگر دوست نداشته باشند با آنهایی که ماندهاند معاشرت کنند. آنهایی که رفتهاند همانطور که دارند یک غذای سر دستی درست میکنند، تا تنهایی بخورند فکر میکنند، آنهایی که ماندهاند الان دارند دور هم قورمه سبزی با برنج زعفرانی میخورند و جمعشان جمع است و میگویند و میخندند. آنهایی که ماندهاند همان طور که دارند یک غذای سر دستی درست میکنند، فکر میکنند آنهایی که رفتهاند الان دارند با دوستان جدیدشان گل میگویند و گل میشنوند و از ان غذاهایی میخورند که توی کتابهای آش پزی عکسش هست. آنهایی که رفتهاند فکر میکنند آنهایی که ماندهاند همه اش با هم بیرونند. کافی شاپ میروند. خرید میروندو با هم کیف دنیا را میکنند و آنها را که ان گوشه دنیا تک افتاده اند، فراموش کرده اند. آنهایی که ماندهاند فکر میکنند آنهایی که رفتهاند همه اش بار و دیسکو میروند و خیلی بهشان خوش میگذرد و آنها را که توی آن جهنم گیر افتادهاند، فراموش کردهاند. آنهایی که رفتهاند میفهمند که هیچ کدام از آن مشروبها باب طبعشان نیست و دلشان میخواهد یک چای دم کرده حسابی بخورند. آنهایی که ماندهاند دلشان میخواهد بروند یکبار هم که شده بروند یک مغازهای که از سر تا تهش مشروب باشد که بتوانند هر چیزی را میخواهند انتخاب کنند. آنهایی که رفتهاند همانطور که توی صف اداره پلیس برای کارت اقامتشان ایستاده اند و میبینند که پلیس با باتوم خارجی ها را هل میدهد فکر میکنند که ان جهنمیکه تویش بودند حد اقل کشور خودشان بود. حد اقل احساس نمیکردند طفیلی هستند. آنهایی که ماندهاند فکر میکنند که آنهایی که رفتهاند الان مثل ادم های محترم میروند به یک اداره مرتب و کارت اقامتشان را تحویل میگیرند. آنهایی که رفتهاند همانطور مینشینند پشت پنجره و زل میزنند به حیاط و فکر میکنند به اینکه وقتی برگردند کجا کار گیرشان میاید و آیا اصلا برگردند؟! آنهایی که ماندهاند فکر میکنند که آنهایی که رفتهاند حال کردهاند و حالا میایند جای آنها را سر کار اشغال میکنند و آنها از کار بی کار میشوند آنهایی که ماندهاند فکر میکنند آنهایی که رفتهاند حق ندارند هیچ اظهار نظری در هیچ موردی بکنند چون دارند اونور حال میکنند و فورا یک قلم برمیدارند و اسم اونوری ها را خط میزنند آنهایی که رفتهاند هی با شوق بیانیهها را امضا میکنند و میخواهند خودشان را به جریان سیاسی کشوری که تویش نیستند، بچسبانند! آنهایی که ماندهاند در حسرت بی بی سی بی سانسور کلافه میشوند! آنهایی که رفتهاند هیچ سایت خبری را نمیخوانند. ربطی بهشان ندارد خبر کشورهایی که تویش هستند! آنهایی که ماندهاند میخواهند بروند. آنهایی که رفتهاند میخواهند برگردند! آنهایی که ماندهاند از آن طرف مدینه فاضله میسازند... آنهایی که رفتهاند به کشورشان با حسرت فکر میکنند... اما هم آنهایی که رفتهاند و هم آنهایی که ماندهاند در یک چیز مشترکند... آنهایی که رفتهاند احساس تنهایی میکنند. آنهایی که ماندهاند هم احساس تنهایی میکنند! یک تصویر را میشه از جنبه های مختلف دید از جنبه های مختلف تفسیر کرد. در واقع فقط یک تفسیر درست نیست که از یه مساله وجود داره.مساله مهاجرت مثل همین تصویره. ماها معمولا خیلی سریع و خیلی راحت قضاوت میکنیم در باره آدم هایی که رفتهاند و آنهایی که ماندهاند. این آدم ها جهان رو متفاوت میبینند... یک کمیقبل از قضاوت سریع، به گشتالت* فکر کنیم. * قانون گشتالت: یک تصویر را می شه از جنبه های مختلف دید از جنبه های مختلف تفسیر کرد.در واقع فقط یک تفسیر درست نیست که از یک مساله وجود داره. 24 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ فقط میدونم نه آنهایی که رفته اند شادند و خیری دیدند نه آنهایی که مانده اند!!!! همه ما دنبال شادی میگردیم ... به امید اینکه آرامش و شادی جایی دیگه هست هی اینور اونور میریم ..... به جایی هم که آرزو داریم میرسیم باز نه آرومیم نه شاد ! دور باطل میزنیم !!!! دور باطل ...... 5 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ حرف دلِ منه من می خوام برگردم.... 6 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۱ حرف دلِ منه من می خوام برگردم.... از جونت سیر شدی برگرد عزیزم 2 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۱ بستگی به مدل رفتن انهایی که رفته اند دارد!یه مهاجر با دانشجو و تاجر وضعیت متفاوتی دارد. 6 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۱ از جونت سیر شدی برگرد عزیزم عجب عزیز آرامش نه اینجاست نه اونور دنیا نه تو کرات دیگه آرامش درون خود ماهست مهناز عزیز اگر با برگشتش آرامش پیدا میکنه باید برگرده ... خارج هم همچین فرش قرمزی پهن نکردندبرای ماها 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۱ من همیشه این سئوال برام مطرحه اونایی که فکر می کنن خارج خیلـــــــــــی خبره.... چه چیزی تو خارج از ایران براشون جذابه؟ همین که روسری ندارن؟ میشه مشروب خورد؟ 4 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 شهریور، ۱۳۹۱ میدونی همیشه مرغ همسایه غازه ! گاهی یه نفر داخل یه چادر زندگی میکنه چنان از لحظه لحظه زندگیش لذت میبره که اونی که داخل کاخ تمام طلا نشسته این حس رو نداره .... بعضیی ها برای زندگی کردن برای آرامش برای همه چیز دنبال عامل بیرونی میگردند همین آدم از ایران بره بهترین و پیشرفته ترین جای کره زمین باز انگار یه چیزی کم داره .... باید به درونمون برگردیم ...من خودم تجریبیاتی داشتم و به این نتیجه رسیدم همه چیز از درون ما منشا میگیره .... حالا گیریم اونجا روسری نیستو آزادی های خاص هست اما باز هم اینا تکراری میشه ... انسان زود تکرار زده میشه و همه چیز براش عادی و کسل کننده میشه ... مگه چند سال میخوام زندگی کنم .... آرامش یعنی من یعنی حس من ... آرامش یعنی عشق به زندگی .... امیدوارم همه به آرامش برسیم ... هر جای دنیا که هستیم 4 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۱ من همیشه این سئوال برام مطرحه اونایی که فکر می کنن خارج خیلـــــــــــی خبره.... چه چیزی تو خارج از ایران براشون جذابه؟همین که روسری ندارن؟ میشه مشروب خورد؟ نه فقط اون 2 مورد خیلی زیاد 2 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۱ بستگی به مدل رفتن انهایی که رفته اند دارد!یه مهاجر با دانشجو و تاجر وضعیت متفاوتی دارد. دقیقا مهم همینه...پناهندگی و بی سرمایه رفتن قاچاقی رفتن رو هم اضافه کن 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۱ دقیقا مهم همینه...پناهندگی و بی سرمایه رفتن قاچاقی رفتن رو هم اضافه کن هر جا پول داشته باشی خوبه.... حالا همه جا پوله...اینجا چیزی به اسم credit هم به بدبختیامون اضافه می شه 2 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۱ هر جا پول داشته باشی خوبه....حالا همه جا پوله...اینجا چیزی به اسم credit هم به بدبختیامون اضافه می شه هر جا پول بر اساس شایستگی به دست بیاد خوبه. 4 لینک به دیدگاه
persian_land 1035 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۱ هر جا پول داشته باشی خوبه....حالا همه جا پوله...اینجا چیزی به اسم credit هم به بدبختیامون اضافه می شه چرا فوش میدی؟:4564: حالا اینی که گفتی یعنی چی ببینم دفترچه قسط و اینا هم هست ....مثلا برا یه خونه 8 میلیون وام بگیری دوبرابرش پس بدی به بانک 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۱ چرا فوش میدی؟:4564:حالا اینی که گفتی یعنی چی ببینم دفترچه قسط و اینا هم هست ....مثلا برا یه خونه 8 میلیون وام بگیری دوبرابرش پس بدی به بانک اونی که گفتم یعنی یه تضمین...یه تضمینی که خودت باید بسازیش با پرداخت ها...اونم پرداخت هایی که وام گرفته باشی از دولت و به مرور پرداخت کرده باشی...بعد که اینا رو پرداخت می کنی یه امتیاز میشه. مثلاً من یه یخچال خریدم...این رو قصدی تو 10 ماه پرداخت کردم...حالا تو این 10 ماه امتیاز من شده 100 امتیاز. برای خرید بعدیم می گن: اول امتیازت رو چک می کنیم. ببینیم چه طوره...حالا به تو می فروشیم قصدی. وگر نه باید مستقیم اسکناس بدی و این اسکناس دادن هم به هیچ وجه برات امتیاز نمی یاره. به ظوره خلاصه همیشه باید بدهکار باشی تا بتونی یه چیزی بخری.... این مورد با خرید کردن و اینا تموم نمی شه. اگه بخوای خونه هم اجاره کنی می گن: واستا ما امتیازت رو چک کنیم. بعد بهت خونه اجاره می دیم....اگر امتیازت کم باشه و همچنین حقوقت از سه برابر اجازه خونه کمتر باشه بهتون خونه اجاره نمی دیم. حالا شما بگو من 10 میلیون نقد دارم...میگن داری که داری.... امتیازت خوب نیت...بعدشم کارت درآمدش کمتره یا اضلاَ کار نداری...پس بی خیال.. 4 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۱ اونی که گفتم یعنی یه تضمین...یه تضمینی که خودت باید بسازیش با پرداخت ها...اونم پرداخت هایی که وام گرفته باشی از دولت و به مرور پرداخت کرده باشی...بعد که اینا رو پرداخت می کنی یه امتیاز میشه. مثلاً من یه یخچال خریدم...این رو قصدی تو 10 ماه پرداخت کردم...حالا تو این 10 ماه امتیاز من شده 100 امتیاز. برای خرید بعدیم می گن: اول امتیازت رو چک می کنیم. ببینیم چه طوره...حالا به تو می فروشیم قصدی. وگر نه باید مستقیم اسکناس بدی و این اسکناس دادن هم به هیچ وجه برات امتیاز نمی یاره.به ظوره خلاصه همیشه باید بدهکار باشی تا بتونی یه چیزی بخری.... این مورد با خرید کردن و اینا تموم نمی شه. اگه بخوای خونه هم اجاره کنی می گن: واستا ما امتیازت رو چک کنیم. بعد بهت خونه اجاره می دیم....اگر امتیازت کم باشه و همچنین حقوقت از سه برابر اجازه خونه کمتر باشه بهتون خونه اجاره نمی دیم. حالا شما بگو من 10 میلیون نقد دارم...میگن داری که داری.... امتیازت خوب نیت...بعدشم کارت درآمدش کمتره یا اضلاَ کار نداری...پس بی خیال.. به نظرم خیلی هم کاری خوبی میکنن. آثارش رو شما در دراز مدت متوجه میشی. همه چیز روی حساب و کتاب بهتره تا اینکه هر ننه قمری با هر سابقه ای بتونه هر کاری بکنه. الان من یهو 500 میلیون از راه خلاف به دست بیارم باهاش هر کاری میتونم بکنم و کلا یه شبه همه چیز عوض میشه. اما با اون سیستنی که شما گفتی همه آروم آروم رشد میکنن و در جایگاهی که باید باشن قرار میگیرن. 4 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۱ به نظرم خیلی هم کاری خوبی میکنن. آثارش رو شما در دراز مدت متوجه میشی. همه چیز روی حساب و کتاب بهتره تا اینکه هر ننه قمری با هر سابقه ای بتونه هر کاری بکنه. الان من یهو 500 میلیون از راه خلاف به دست بیارم باهاش هر کاری میتونم بکنم و کلا یه شبه همه چیز عوض میشه. اما با اون سیستنی که شما گفتی همه آروم آروم رشد میکنن و در جایگاهی که باید باشن قرار میگیرن. حرفت کاملاً درسته. اما حساب کن مهاجری که میاد تو یه کشور حدید و هیچ چی نداره و هیچ بک گراندی هم نداره باید چیکار کنه؟ اینجاست که به درو دیوار فحش می دیم 3 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۱ هر جا پول داشته باشی خوبه....حالا همه جا پوله...اینجا چیزی به اسم credit هم به بدبختیامون اضافه می شه اره دیگه، ادم قرار باشه به وضع بد دچار بشه نره بهتره مگه برای تحصیل که به نظر من می ارزه... 2 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۱ بهر حال هر جای دنیا بهترین امکانات را هم به ما بدن...باز شهروند درجه دو حساب میشیم...ای کاش اوضاع اینجا بنحوی میشد که حس نکنیم در کشور خودمون شهروند درجه سه هم نیستیم 3 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، ۱۳۹۱ اره دیگه، ادم قرار باشه به وضع بد دچار بشه نره بهتره مگه برای تحصیل که به نظر من می ارزه... از سال 2009 بودجه ی دانشجو ها رو کم کردن به خاطر وضع بد اقتصادی... حتی برای بورسیه قرعه کشی می کنن بین معدل بالاها 2 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۳۹۱ اونی که گفتم یعنی یه تضمین...یه تضمینی که خودت باید بسازیش با پرداخت ها...اونم پرداخت هایی که وام گرفته باشی از دولت و به مرور پرداخت کرده باشی...بعد که اینا رو پرداخت می کنی یه امتیاز میشه. مثلاً من یه یخچال خریدم...این رو قصدی تو 10 ماه پرداخت کردم...حالا تو این 10 ماه امتیاز من شده 100 امتیاز. برای خرید بعدیم می گن: اول امتیازت رو چک می کنیم. ببینیم چه طوره...حالا به تو می فروشیم قصدی. وگر نه باید مستقیم اسکناس بدی و این اسکناس دادن هم به هیچ وجه برات امتیاز نمی یاره.به ظوره خلاصه همیشه باید بدهکار باشی تا بتونی یه چیزی بخری.... این مورد با خرید کردن و اینا تموم نمی شه. اگه بخوای خونه هم اجاره کنی می گن: واستا ما امتیازت رو چک کنیم. بعد بهت خونه اجاره می دیم....اگر امتیازت کم باشه و همچنین حقوقت از سه برابر اجازه خونه کمتر باشه بهتون خونه اجاره نمی دیم. حالا شما بگو من 10 میلیون نقد دارم...میگن داری که داری.... امتیازت خوب نیت...بعدشم کارت درآمدش کمتره یا اضلاَ کار نداری...پس بی خیال.. یکی صفر کیلومتر اونجا بره چیکار کنه چادر بزنه ؟ 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده