رفتن به مطلب

دلايل عدم موفقيت با يك ذهن آشفته


ارسال های توصیه شده

داشتن ذهني متمركز، يكي از شرط‌هاي لازم براي موفقيت است. يك ذهن متمركز قدرت تفكر و خلاقيت دارد و پر از انرژي است، بنابراين مي‌تواند در مسايل كنكاش كند و اعماق آن ها را ببيند. نقطه روبروي ذهن متمركز، يك ذهن آشفته است. با يك ذهن آشفته نمي‌توانيم كاري از پيش ببريم و تمام انرژي‌مان صرف كارهاي بيهوده مي‌شود.

 

دلايل عدم موفقيت با يك ذهن آشفته به قرار زير است:

 

يك ذهن آشفته، لبريز از ايده‌هاي گوناگون است كه ممكن است با يك ديگر متضاد باشند. بنابر اين پرداختن به يك ايده، ديگري را خنثي مي‌كند و هر دست‌آورد، دست‌آورد ديگري را از بين مي‌برد.

 

دريك ذهن آشفته، يك خط فكري به صورت ممتد جريان ندارد. يك فكر مي‌آيد و بعد توسط فكري ديگر قطع مي‌شود و پس از مدتي كه شخص از مسير اصلي فكري خود، منحرف شد، به ياد مي‌آورد و مجددا ذهنش را روي موضوع متمركز مي‌كند. براي رسيدن به گنج، لازم است كه زمين را تا رسيدن به آن حفر كنيم. كسي كه ذهني آشفته دارد همانند جوينده‌اي است كه پس از كندن چند وجب از خاك، نقطه ديگري نظرش را جلب كرده و جهت كندن آن جا، از كارش دست مي‌كشد.

 

در يك ذهن آشفته، ارزش‌ها مرتب عوض مي‌شوند؛ زيرا حاصل تجربه و فراست نبوده‌اند. شخص با يك ايده روبرو شده و آن را به عنوان ارزش مي‌پذيرد. سپس با ايده ديگري روبرو مي‌شود و آن را به عنوان ارزش جديد مي‌پذيرد.

 

در يك ذهن آشفته، شخص نمي‌تواند از كارهايش دفاع كند؛ زيرا آن ها را با معيار و دليل محكم و روشن، انتخاب نكرده است.

 

كسي كه يك ذهن آشفته دارد، ثبات شخصيت ندارد؛ بنابر اين محيط بر او تأثير مي‌گذارد. با از دست دادن يك چيز كوچك ناراحت و اندوهگين مي‌شود و با به دست آوردن يك چيز كوچك غرق شادي مي‌شود. هيجاني است و احساساتش كاذب مي‌باشد.

 

از يك ذهن آشفته، عمل نمي‌بينيم بلكه يك‌سري ايده است كه معمولا تا عملي‌شدن فاصله زيادي دارند و امكان رسيدن به آن ها نيست.

 

كسي كه ذهني آشفته دارد، قدرت اراده ندارد. داشتن اراده، نيازمند ثبات است. تا زماني به عهد خود پايبند مي‌مانيم كه اصل آن را پذيرفته باشيم و آن اصل، برايمان مهم و با ارزش باشد. وقتي كه شخص، قدرت ثبات را از دست داد، ديگر نمي‌تواند برسر عهد خود باقي بماند.

 

كسي كه داراي ذهني آشفته است، توان تصميم‌گيري ندارد و دائما از محيط و ديگران تأثيرپذير است و در برابر آن چه به او عرضه مي‌شود از جمله تبليغات، مغلوبه است.

 

يك ذهن مشوش، نمي‌تواند انرژي‌هايش را حفظ كند بنابراين زود خسته مي‌شود و با رسيدن به اولين نتايج و محصولات دست از كار مي‌كشد و يا اين‌كه نمي‌تواند خطاهاي كار خود را پيدا كند، بنابراين دائما اين خطاها را تكرار مي‌كند.

 

كسي كه داراي ذهني آشفته است، در برابر مسايل، قدرت انتخاب و انعطاف را از دست مي‌دهد.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...