سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۱ وقتی با یک آدم شکاک که در واقع مبتلا به وسواس فکری است در ارتباط هستید باید بدانید چون شک و سوءظن یک زمینه وسواس فکری دارد، گاهی تا جایی پیش میرود که فرد شکاک حس میکند همه آدمها در کمین آن هستند که به او خیانت کنند و به او آسیب برسانند. مبتلایان به وسواس فکری از نزدیکان خود میخواهند که برای اعتمادسازی آنها باید شفاف و روشن عمل کنند. البته در کوتاه مدت امکان دارد با شفافسازی همه ابعاد یک مساله بتوانید فرد شکاک را متقاعد کرده و آرامش را به زندگی و رابطهتان برگردانید اما باز هم آن فرد شکاک با وجود اینکه همه اجزای کارهایتان را زیر نظر دارد و میداند باز هم میپرسد پس چهطور چنین و چنان بود؟! … این پرسشهای او در طولانیمدت برای شما فرسایشی است و از نظر روحی روانی شما را میآزارد چون او با اینکه بسیار شفاف عمل میکنید باز هم ایراد میگیرد و بهانهای دارد. در نتیجه اگر شما میخواهید برای طولانیمدت در کنار چنین فرد شکاکی زندگی کنید نباید نگرانیهای او را آنطور که تمایل دارد پاسخ دهید چون شاید که در کوتاهمدت بتوانید شک او را رفع کنید اما همین رفتار مطابق میل او نیز ایجاد کننده و زمینهساز شکهای دیگر برایش خواهد شد. راهحل این است که به او بگویید: «من هیچ تلاش خاصی نمیکنم که به تو ثابت کنم موردی وجود دارد یا نه، هر جور دلات خواست برداشت کن. تو باید این مشکل خودت را حل کنی» شما مدام برای انجام هر کاری و قبل از گفتن هر کلامی انرژی صرف میکنید تا مبادا ایجاد سوءظن کنید اما میبینید که باز هم مورد سوال او و سوءظناش واقع میشوید و این مساله باعث میشود در طولانیمدت به عنوان یکی از نزدیکان این فرد شکاک که در ارتباط مداوم با او هستید به شدت آسیبهای روحی روانی ببینید. با اینکه از این همه تلاش برای اثبات خودتان و روشن کردن ذهن او خسته میشوید ولی حاصل این همه خستگی چیزی جز اتهامات رنگ و وارنگ و فرسایش اعصاب نیست. 1 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۹۱ بررسی رفتار درونی سوءظن و تاثیر آن در خانواده «پارانویا» اصطلاحی است که توسط متخصصان سلامت روان برای توصیف سوءظن (عدم اعتماد) به کار برده شده است، البته باید دانست سوءظن ساده، «پارانویا» نیست. «پارانویا» می تواند خفیف باشد و شخصی که تحت تاثیر آن قرار گرفته، ممکن است عملکرد به نسبت خوبی در جامعه داشته باشد، همچنین می تواند شدید باشد و فرد را درمانده سازد. انواع «پارانویا» می تواند به سه دسته عمده تقسیم بندی شود: الف) اختلال شخصیت پارانوئید ب) اختلال هذیانی پارانوئید ج) اسکیزوفرنی پارانوئید (روان گسیختگی، روان پریشی). از توضیح در مورد تک تک این بیماری ها در اینجا خودداری و به همین اکتفا می کنیم که سرد و گوشه گیر بودن و حساسیت بسیار بالا در ارتباط با دیگران از ویژگی های عمده این بیماری محسوب می شود. سوءظن در روابط خانواده را می توان در سه حیطه مورد بررسی قرار داد. ۱) سوءظن و بدگمانی در روابط همسران: گاهی علاقه میان زن و شوهر به عاملی برای سوءظن تبدیل می شود. گاه افراد وقتی وارد زندگی مشترک می شوند، متوجه می شوند طرف مقابل از لحاظ سلیقه و نگرش با ذهنیت ایده آل آنها متفاوت است و این باعث ایجاد حس نفرت و بدبینی در افکار شخص مقابل می شود و با گذشت زمان به خیال پردازی و درون گرایی و سرانجام به گمان های ناروا و سوءظن می انجامد. نوع تربیت خانوادگی در تعیین مسیر زندگی مشترک نقش بسزایی دارد. اگر محیط خانوادگی پیش از ازدواج مثبت نگری، امنیت و حس اعتماد را در طول زندگی تقویت نکرده باشد و در الگوپذیری از پدر و مادر فقط به نکات منفی زندگی توجه شده باشد، زندگی مشترک چنین زوج هایی به بدگمانی ختم می شود. آنها پیوسته نکات منفی یکدیگر را می بینند. گاهی دخالت ها و حسادت های بیجا از سوی اطرافیان و خبرها و تحلیل های دروغین آنها، در ایجاد حس بدبینی و سوءظن همسران کاملاً موثرند. ۲) سوءظن والدین به فرزندان: در دوران نوجوانی و بلوغ که ثقل توجه نوجوانان در بیرون از خانواده شکل می گیرد، این امر منجر به هر چه بیشتر شدن فاصله میان والدین و نوجوانان می شود و همین فاصله ها باعث می شود والدین، ناخواسته به رفتارهای فرزندان خود واکنش نشان دهند و به بدگمانی روی آورند. همین سوءظن میان والدین و فرزندان موجب اختلالات رفتاری از جمله سوءظن و بدبینی در بستر خانواده می شود. ۳) سوءظن فرزندان به والدین: در اثر همان فاصله به وجود آمده در دوران بلوغ، نوجوانان بسیاری از افکار، عقاید و رفتارهای والدین خود را نمی پذیرند، همچنین اگر فضای دوران کودکی فرزندان مبتنی بر عدم صداقت بین والدین باشد همین امر نوجوان را نسبت به والدینش بی اعتماد می کند و نتیجه آنکه سوءظن بین والدین و فرزندان متقابلاً بیشتر و بیشتر می شود. ● سوءظن چرا و چگونه به وجود می آید بیشتر به علت عدم شناخت صحیح از یکدیگر یا در برخی موارد به خاطر مخفی کردن واقعیت، سوءظن در خانواده و در روابط بین همسران حاصل می شود. از لحاظ علت شناختی، عوامل مختلفی در ایجاد بدبینی دخالت دارد. وجود فضای شک و تردید، ترس، تظاهر، بی اعتمادی، دروغگویی و زورگویی در خانواده و محیط از عوامل زمینه ساز این بیماری است. تجربه های ناخوشایند فردی، خانوادگی و اجتماعی می تواند در ایجاد بیماری نقش داشته باشد. ویژگی های ارثی و سرشتی و عوامل زیست شناختی نیز نقش مهمی در شکل گیری و بروز این بیماری دارد. همچنین استرس یکی از دلایل عمده سوءظن است، چرا که در پیشینه زندگی تمام کسانی که دچار سوءظن بیمار گونه هستند، زندگی پر فشار و استرسی دیده می شود. از طرفی با توجه به فرهنگ تاریخی ما ایرانی ها ما نمی توانیم مسائل و مشکلات و عقیده هایمان را به راحتی بیان کنیم، بنابراین به توجیه گری و فرافکنی می پردازیم و این باعث ایجاد برداشت های مختلف در افراد مقابل می شود. سوءظن در خانواده ها بیشتر گریبانگیر زنان و دختران است، چرا که به زعم بعضی خانواده ها آنها بیشتر در معرض آسیب های اجتماعی قرار دارند. ابراز سوءظن خانواده نسبت به پسر خانواده با توجه به روحیات پسران در سنین جوانی باعث ایجاد درگیری و مشکلات عدیده در خانواده می شود. این در حالی است که سوءظن در خانواده نسبت به دختران کمتر به سرکشی آنها می انجامد و معمولاً دختران گوشه گیر و منزوی می شوند، بنابراین اگر سوءظن به رفتار یک پسر در خانواده باشد، کمتر ابراز می شود. ● سوءظن چه عواقبی دارد بدبین بیشتر از دیگران غمگین، خود خور و ناراحت است و به علت گمان های بدی که درباره اشخاص و پدیده ها دارد از همنشینی با دوسـتـان و رفـت و آمـدهـای مـفید اجتناب می ورزد و به تنهایی و عزلت بیشتر تمایل دارد. شاید کار به جایی برسد که از همه کس و همه چیز هراس پیدا کند و هر تحرکی را از سوی هر کس به ضرر خود ببیند و چنین تصور کند که همگان کمر به نابودی و حذف او بـسـته اند. در چنین فضایی شاهد آن هستیم که بسیاری از معضلات خانوادگی از جمله طلاق با توجه به آمار به دست آمده و مشاهدات میدانی در دادگاه ها، از سوءظن نشات می گیرد. ● راه های درمان سوءظن ارتباط کلامی خود با افراد خانواده را باید افزایش دهیم و موارد ابهامی را که در ذهن ما به عملکرد افراد خانواده به وجود آمده است، با گفت وگوی صحیح و خواستن توضیح از آنها برطرف کنیم. همچنین در قضاوت دیگران، بیش از آنکه به تحلیل های ذهنی خود تکیه کنیم به واقعیت های عینی و خارجی توجه کنیم و همواره به یافته های ذهنی خویش با سوءظن بنگریم، نه به رفتار دیگران. ● حرف آخر شاهدیم افراد در جامعه کمتر از در اطمینان نسبت به یکدیگر وارد می شوند و این حقیقت ناشی از سوءظن افراد نسبت به یکدیگر است و این امر مطمئناً در خانواده ها نیز وجود دارد. این مساله باعث ایجاد مشکلات فراوانی در سطح اجتماع شده است و باعث ایجاد معضلات اجتماعی می شود. گاه سوءظن ها و تردیدها در خانواده ها نسبت به فرزندان باعث فرار فرزندان و طرد آنها از خانواده می شود و گاهی باعث جدایی زوج های جوان از یکدیگر، گاه بعضی از دوستی های عمیق از بین می رود. شاید بتوان گفت روانشناسان اجتماعی در تحلیل و ارزیابی این مساله، ضعیف عمل کرده اند و باید پیرامون مسائل فرهنگی در جامعه مان انرژی بیشتری صرف کرد و برای حل این رفتار درونی انسانی چاره ای اندیشید. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده